این اتفاق ریشه در ذات انسان دارد و کوچک و بزرگ و مرد و زن هم نمیشناسد. اتفاقی که هم میتواند منشأ اتفاقات خوب شود و هم اتفاقات بد. اگر معشوق خدا باشد و یا کسانی که رنگ خدا دارند، عاشقها مسیر خوب شدن را با انگیزه و علاقه طی میکنند و هر سختیای در این مسیر را فقط به خاطر او به جان میخرند. قضیه نقطه مقابل هم که مشخص است.
از آنجا که این روحیه، یکی از بهترین و مؤثرترین ابزار در تربیت آسان و صحیح است، امام سجاد علیهالسلام در ادامه دعای خود برای فرزندانش، از خداوند میخواهد که آنها عاشق او باشند.
وَ اجْعَلْهُمْ لی محِبِّینَ؛ [خدایا] فرزندانم را عاشق من گردان[1].
نکتهای که توجه به آن لازم است این است که فرزندان در بدو تولد به طور طبیعی عاشق پدر و مادرشان هستند، حتی اگر آنها را بزنند و دعوا کنند، باز هم خودشان را در آغوش آنها میاندازند؛ اما این علاقه به همین صورت ثابت نخواهد ماند و بچهها هر چه بزرگتر شوند، بسته به رفتار پدر و مادر با آنها، عشق و علاقهشان گاهی کم و گاهی زیادتر میشود. کافی است به اطرافیان خود بیشتر دقت کنید و رفتار متقابل بچهها با پدر و مادرهایشان را زیر نظر بگیرید تا از دیدن اینهمه تفاوت شگفتزده شوید.
فرزندان عاشق
حالا یک سؤال مهم: روش تربیت فرزندان عاشق چیست؟ در قطعات قبلی اشاره کردیم که کلید اساسی چنین تربیتی، عمل طبق آموزههای دین است. دینی که خداوند از طریق فرستادگانش به دست ما رسانده و تمامی جزییات زندگی سعادتمندانه بشر در آن گنجانده شده است، حتی کوچکترین نکات.اگر از ابتدای دعای 25 صحیفه همراه ما بودید، یادتان هست که چند قدم مهم تربیت را اشاره کردیم. حالا نوبت آن است که ادامه آن قدمها را بخوانیم. ابتدا مرور سریعی داشته باشیم به هفت قدمی که تا الآن خواندیم.
1. آموزش دیدن 2. انتخاب همسر 3. انتخاب زمان مناسب برای انعقاد نطفه 4. دوران بارداری 5. لحظه زایمان 6. نامگذاری 7. دوران شیرخوارگی. البته هر کدام از این قدمها توضیحات مفصلی داشتند که گذشت. اما تربیت صحیح، سه قدم دیگر دارد که البته این سه قدم بهمراتب سختتر هستند و خیلی مهمتر. این سه قدم عبارتاند از: 8. هفت سال اول 9. هفت سال دوم 10. هفت سال سوم.
اگر دنبال فرزندانی عاشق هستید باید این ده قدم را با دقت بردارید و البته فراموش نکنید که ماهی را هر وقت آب را بگیرید تازه است. پس اگر فرزندی دارید که دوره انجام چندین قدم از او گذشته، با توکل به خدا نسبت به قدمهای بعدی دقت را به خرج بدهید تا به امید خدا از نتایج آن بهرهمند شوید. اگر هم تا الآن نسبت به تربیت فرزندان آنطور که باید و شاید اهتمام نداشتهاید یا بر اساس آموزههای اشتباه غربی آنها تربیت کردهاید، این را به یاد داشته باشید که جلوی ضرر را از هر وقت بگیریم، منفعت است.
اما برویم سراغ قدمها. ابتدا پایه و اساس تقسیم زندگی فرزندان به این سه قدم را در کلام معصومین علیهمالسلام بخوانیم و بعد قدم هشتم را با تفصیل بیشتری میخوانیم.
ابتدا حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ؛ فرزند هفت سال امیر است، هفت سال بنده است و هفت سال وزیر است[2].امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند:
یُرْخَى الصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً؛ فرزند هفت سال آزاد گذاشته میشود، هفت سال تربیت میشود و هفت سال بهکارگیری میشود[3].
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ؛ فرزند هفت سال بازی میکند و هفت سال خواندن و نوشتن میآموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد میگیرد[4].امیران کوچک
حالا که مبانی سه قدم پایانی تربیت را خواندیم، قدم هشتم را با دقت بیشتری بررسی میکنیم.هفت سال اول زندگی فرزندان، مرحله امیری و سیادت است و حرف اول و آخر در آن، آزادی کودک است. فرزندان در این مرحله فقط دنبال بازی هستند، فارغ از اینکه این بازی برای آنها خطرناک است یا خیر، یا باعث آزار و اذیت دیگران میشود یا خیر، یا خرابکاری به بار میآورد یا خیر. آنچه در مقابل به عنوان وظیفه والدین معرفی شده، آماده کردن فضا برای آزاد بودن کودک است.
چند نکته مهم در مورد این دوره وجود دارد که باید به آنها توجه ویژه داشت:
نکته اول اینکه دوران امیری این امیران کوچک باید توسط والدین مدیریت شود. یعنی والدین نقش وزیران و مشاوران فرزند را دارند که باید در حالی که امیر احساس امارت دارد و هیچ محدودیتی حس نمیکند، در عین حال مراقب او باشند تا اشتباهی که باعث ایجاد مشکل برای او میشود انجام ندهد. برای درک بهتر، فضای کارتونهایی را حتماً دیدهاید تصور کنید که در آنها امیری ناعاقل، دستورهایی اشتباه میدهد اما وزیر و مشاور عاقل او، به صورت غیرمستقیم و هوشمندانه تصمیم او را تغییر میدهد و بدون اینکه حس ریاست و امارت او خدشهدار شود، از انجام آن اشتباهات پیشگیری میکند. در این دوره هم والدین باید مراقب باشند که فرزندشان بدون اینکه احساس محدودیت بکند، دچار اشتباهاتی که به او ضرر میزند، نشود. سادهترین موارد عبارتاند از: برداشتن وسایل خطرناک از دم دست او، بستن کمدها و کشوهایی که وسایل خطرناک در آنها قرار دارد، ایمن کردن فضای بازی و حضور کودک و مواردی از این قبیل.
کودک در این مرحله خود را آقا و امیر میداند؛ البته نه از روی علم و آگاهی، بلکه به دلیل ناآگاهی و تصور اینکه هر چه بخواهد، باید به آن برسد. در این مرحله کودک هر درخواستی داشته باشد والدین موظف به انجام آن هستند. آنها از زیردست خود انتظار دارند اوامرشان را اطاعت کنند. در این شرایط اگر اوامر آنها اطاعات نشود طبیعی است که فریاد زده و نافرمانی و پرخاشگری کنند.
یادتان باشد که نباید با درخواستهای غیرمنطقی کودکان در این شرایط به صورت مستقیم مخالفت شود. مخالفت با کودکان در این مرحله آثار منفی بسیار بدی به جای خواهد گذاشت. هرگاه کودک با نافرمانی مواجه شود اولین چیزی که به سراغ او میآید احساس ناامنی است. به همین دلیل به جای مخالفت با آنها در مورد تقاضاهای غیرمنطقی و اشتباه، باید زمینه اینطور تقاضاها را در او از بین ببریم و جوری بر رفتارش نظارت کنیم که او خودش را آزاد تصور کند و احساس نظارت بر خود نکند.
دو نکته بعدی در مورد این مرحله را در قطعات بعدی بخوانید.
پینوشت
[1]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.[2]. وسائل الشیعة، جلد 21، صفحه 475، حدیث 7.
[3]. مکارم الأخلاق، صفحه 223.
[4]. کافی، جلد 6، صفحه 47، حدیث 3.