رسیدن به سعادت هم آییننامه خودش را دارد. قوانینی دارد که باید یاد گرفت و بعد هم مرحله عمل به آن قوانین میرسد و هر کس این دو مرحله را با موفقیت طی کند، میتواند امیدوار باشد که سعادتمند خواهد شد. در فرمایشات امامان معصوم علیهمالسلام قوانین و راهنماییهایی قرار داده شده برای به دست آوردن گوهر ارزشمند «بصیرت»؛ گوهری که نصیب هرکس بشود، در لحظههای انتخاب اشتباه نمیکند و قدم در مسیری میگذارد که مطمئن است و منتهی به سعادت. فرمایشات معصومین علیهمالسلام راجع به افراد بابصیرت را که بخوانیم، میبینیم مهمترین تفاوت افراد بابصیرت با بقیه در دقتی است که افراد بصیر دارند. آنها از مواهبی که خدا در اختیارشان گذاشته، بهترین استفاده را میکنند و نگاه کردنشان، گوش دادنشان و تمامی حرکاتشان همراه با یک دقت ویژه است. دقتی که باعث میشود در نگاه کردن، تنها تصویری از منظرهای که میبینند به ذهنشان منتقل نکنند؛ بلکه نکتهای هم با آن همراه کنند. یا پند و اندرزی که از آن اتفاق برداشت میکنند و یا تجربهای که به تجربههایشان اضافه میکنند؛ و مجموع این نگاهها و شنیدنهای ویژه میشود انتخاب راه درست و پرهیز از انحراف و پیشگیری از تسلط گمراهان بر خود. و امیرالمؤمنین علیهالسلام انسان بصیر را چه زیبا توصیف فرمودهاند:
فَلْیَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَالَ فِی الْمَغَاوِی وَ لَا یُعِینُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِی حَقٍّ أَوْ تَحْرِیفٍ فِی نُطْقٍ أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ؛ هر کس باید از [مواهب و امکانات] خویشتن بهره گیرد؛ چراکه شخص بصیر و بینا کسی است که [با گوش خود] بشنود و بیندیشد و با [چشم خود] ببیند و عبرت گیرد، سپس در جاده روشنی گام نهد که در آن از راههایی که به سقوط و گمراهی و شبهات اغواگر منتهی میشود، دوری جوید و گمراهان را از طریق سازشکاری در حق، یا تحریف در سخن، یا ترس از راستگویی [بر خود] مسلط نکند[1].
حقمداری
حالا که ارزش و جایگاه بصیرت را در زندگی فهمیدیم، بهتر و بیشتر به ارزش دعای امام سجاد علیهالسلام برای فرزندانشان پی میبریم که فرمودهاند:بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ؛ [فرزندان من را] صاحبان بصیرت و شنوای حق و مطیع خود گردان[2].
ایشان پس از درخواست بصیرت برای فرزندان خود، دو ویژگی دیگر را هم از خداوند طلب میکنند، شنوای حق بودن و مطیع پروردگار بودن.
حق مداری و پذیرش حق یکی از مهمترین ویژگیها و نشانههای انسان مؤمن است که البته ریشه در تربیت صحیح دارد. بیان ارزش حقمداری توسط والدین بسیار خوب و لازم است، اما مؤثرتر از بیان، دیدن عمل و رفتار والدین توسط فرزندان است. همان توصیهای که امام صادق علیهالسلام به ما شیعیان فرموده است:
کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِکَ دَاعِیَةٌ؛ مردم را با غیر از زبان، [یعنی با رفتار خود، به کارهای نیک] دعوت کنید تا پارسایی و سختکوشی [در عمل و عبادت] و نماز و خوبی را از شما ببینند؛ زیرا اینها، خود [بهترین] انگیزهبخش هستند[3].
بدون شک اگر فرزندان ببینند که والدینشان همیشه حق را ترجیح میدهند حتی در جایی که در ظاهر به ضرر آنهاست، بیشتر و بهتر با ارزش حق آشنا میشوند و خودشان هم در زندگی راحتتر آن را انجام میدهند.
البته فراموش نکنیم که نوع برخورد ما با کودکان باید بهتناسب سن و رفتار و درک و فهم آنها باشد. اگر میخواهیم شیرینی حقمداری را به او بچشانیم و یا تلخی زیر پا گذاشتن حق را، میتوانیم با انجام یک نمایش خانگی و یا تعریف کردن یک داستان ساختگی، این آموزهها را به او منتقل کنیم. طبیعتاً اگر خود او در موقعیتی قرار بگیرد که حقی از او ضایع شود و بعد از اجرای حق، به حق خود برسد، به این سادگیها حاضر نمیشود که حق کسی را پایمال کند. فراموش نکنیم این حدیث زیبای پیامبر صلیاللهعلیهوآله را که فرمودهاند:
مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَه؛ هر کس با کودک سروکار دارد، با او کودکانه رفتار کند[4]. این معنای همان بیت شعر معروف است که میگوید: چون که با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد.
لحظه عبادت
در فرازی که از دعای 25 صحیفه سجادیه خواندیم، امام سجاد علیهالسلام به ویژگی اطاعت از خداوند متعال نیز اشاره فرموده است. سؤال مهمی که وجود دارد، نحوه آموزش دستورات دینی به کودک است. از چه سنی باید شروع کنیم و چه چیزهایی را به او بگوییم و چه چیزهایی را نه.طبیعتاً تا قبل از سن بلوغ، کودکان تکلیفی ندارند که بابت انجام دادن یا ندادنش، توبیخ و عقاب شوند؛ اما این مساله نسبت به والدین نیست، یعنی آنها وظایفی دارند که باید پیش از سن بلوغ نسبت به فرزندان انجام دهند تا آنها آمادگی انجام تکالیف الهی را پیدا کنند.
ناگفته مشخص است کودکی که هرگز نه نمازی خوانده و نه وضویی یاد گرفته و نه حکمی از احکام شرعی به گوشش رسیده، نمیتواند ظرف یک روز بعد از مکلف شدن، تمامی این اعمال را ناگهان به برنامه روزانه خود اضافه کند. ترک گناهانی که به آنها عادت کرده و والدین به بهانه مکلف نبودن، تذکری نسبت به آنها ندادهاند که بهمراتب سختتر و حتی گاهی غیرممکن است.
به همین دلیل در آموزههای دینی معصومین علیهمالسلام، دستورات متعددی پیرامون آموزش مسائل دینی به فرزندان وارد شده که در برخی از آنها حتی سن آموزش هم قید شده است و در قطعات بعدی این بخش، مروری بر این احادیث خواهیم داشت.
این قطعه را با یکی از فرمایشات امام باقر علیهالسلام در این رابطه به پایان میبریم:
إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا؛ ما کودکان خود را وقتی پنجسالهاند، به نماز امر میکنیم؛ ولی شما کودکانتان را وقتی هفتساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتی هفتسالهاند، به روزه وامیداریم، بهاندازهای که توان دارند، چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی تشنگی و گرسنگی بر آنان چیره شد، افطار میکنند تا اینکه به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند، ولی شما کودکانتان را وقتی نهساله شدند، بهاندازهای که توان دارند، به روزه وادارید و وقتی تشنگی بر آنان چیره شد، افطار کنند[5].پینوشت:
[1]. نهجالبلاغه، صفحه 214، خطبه 153.
[2]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[3]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 78، حدیث 14.
[4]. من لا یحضره الفقیه، جلد ۳، صفحه ۴۸۳، حدیث ۴۷۰۷.
[5]. کافی، جلد ۳، صفحه ۴۰۹، حدیث ۱.