این مثال البته هرگز نمیتواند رابطه ما با خداوند کریم را توصیف کند، چون کرم خداوند اصلاً برای ما قابلفهم و درک نیست؛ اما برای نزدیک شدن ذهن خوب است. خدایی که غرق نعمتهایش هستیم و نهتنها هیچ محدودیتی برای درخواست نعمتهای بیشتر برای ما قرار نداده که دستور داده دعا کنیم و هر چه لازم داریم، از او بخواهیم تا او اجابت کند؛ و حتی تهدید کرده که اگر عدهای تکبر کنند و دعا نکنند، آنها را عذاب خواهد کرد. اگر باورتان نمیشود، این آیه قرآن را بخوانید:
وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا [دعای] شما را اجابت کنم، کسانی که از عبادت من تکبر میورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند[1].
حتی نمک غذا
پیش از خواندن فراز بعدی دعای 25 صحیفه، خوب است مقداری راجع به دعا کردن بخوانیم. یکی از سؤالاتی که در مورد دعا وجود دارد، این است که از خدا چه بخواهیم و آیا لازم است برای هر مسئله کوچک و بزرگی دعا کنیم. امام صادق علیهالسلام به زیبایی پاسخ این سؤال را بیان فرمودهاند:عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ؛ شما را سفارش میکنم به دعا کردن، زیرا با هیچچیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمیشوید و دعا کردن برای هیچ امر کوچکی را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهای کوچک نیز به دست همان کسی است که حاجتهای بزرگ به دست اوست[2].
خواستههای بزرگ ما که مشخصاند: کسب رضایت الهی و سعادت در آخرت، اما امر کوچک چیست؟ مثلاً مسائل دنیوی و ازدواج و شغل و اینها جزء امور کوچک حساب میشوند؟ شفای بیمار و موفقیت در انجام کارهای روزمره چه؟ آیا برای چیزهای کوچکتر هم میشود دعا کرد؟ بهترین پاسخ، پاسخی است که خدای متعال به کلیم خود حضرت موسی علیهالسلام فرموده است: یَا مُوسَى سَلْنِی کُلَّمَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِکَ وَ مِلْحَ عَجِینِک؛ ای موسی! هر چه نیاز داری از من بخواه، حتی علف گوسفند و نمک غذایت را[3].
بعد از خواندن این احادیث لازم است کمی فکر کنیم و ببینیم ارتباط ما باخدا چگونه است. آیا خدا حضور همیشگی در زندگی ما دارد که حتی برای کوچکترین مسائل زندگی، پیش از هر کس، سراغ او برویم و از او بخواهیم که ما را کمک کند؟ البته این مسئله به معنای یکجا نشستن و کاری نکردن نیست. صحبت از نوع نگاه ماست که آیا معتقدیم صرفاً از ما حرکت و تمام؛ یا اینکه از ما حرکت و از خدا برکت؟
ممکن است کسی بگوید که بسیار اتفاق افتاده که برای کاری دعا کردهام و باز هم اتفاقی که دوست داشتهام، نیفتاده است و به همین دلیل، دیگر انگیزهای برای دعا کردن ندارم. پیش از آنکه پاسخ این سؤال را بخوانیم، لازم است حواسمان به این نکته باشد که دعا کردن به خودی خود برکات را وارد زندگی ما میکند و اینطور نیست که تنها فایدهاش، برآورده شدن خواستهٔ دل ما باشد، اما چرا گاهی اوقات همین خواستههای دل، برآورده نمیشود؟ پاسخ را در روایت تأملبرانگیز امیرالمؤمنین علیهالسلام بخوانیم که بخشی از نامه ایشان به فرزندشان امام حسن مجتبی علیهالسلام است:
رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلَاکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَه؛ گاهی چیزی را [از خدا] میخواهی، ولی به تو داده نمیشود؛ اما [بهجای آن] یا دیر یا زود چیزی بهتر از آن به تو داده میشود و یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواستهات دریغ میشود؛ زیرا بسا خواستهای که اگر برآورده شود به نابودی و تباهی دین تو میانجامد[4].
پس همین دعاهای بهظاهر غیرمستجاب هم خیر و برکتی دارد که چون ما آن را درک نمیکنیم، از اهمیتش بیخبریم؛ اما به عنوان سؤال آخر، آیا موانعی هم وجود دارد که باعث بشود دعای ما رد بشود؟ برای فهمیدن پاسخ، حدیث زیبای امام صادق علیهالسلام را بخوانیم:
الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْی ... وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَینِ؛ گناهی که نعمتها را تغییر میدهد، تجاوز به حقوق دیگران است ... و گناهی که مانع استجابت دعا میشود و زندگی را تیرهوتار میکند، نافرمانی از پدر و مادر است[5].
حالا که باارزش دعا کردن و خواستن از خدای مهربان و کریم بهتر آشنا شدیم، بدون شک دوست داریم که بهترینها را هم از او بخواهیم؛ چه برای خودمان و چه برای اطرافیانمان؛ اما ازآنجاکه ما ارزش نعمتهای خدا را به خوبی نمیدانیم، راه درست این است که پای دعای بهترینهای خلقت بنشینیم و دعاهایی که آنها میکنند را تکرار کنیم.
بهترینها
در فراز قبلی خواندیم که امام سجاد علیهالسلام دعا میفرمایند که خداوند به فرزندانش صحت و سلامتی در بدن، دین و اخلاق عنایت کند، اما در فراز بعدی، یک پله بالاتر میروند و از خداوند برای آنان طلب عافیت میفرمایند:وَ عافِهِمْ فی انْفُسِهِمْ وَ فی جَوارِحِهِمْ وَ فی کلِّ ما عنیتُ بِهِ مِنْ امْرِهِمْ؛ و آنان را در جان و اعضا و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافیت بخش[6].
عافیت یکی از نعمتهای ویژه خداوند است که ارزشش را با این چند روایت کوتاه بهتر میفهمیم. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: لَا عَیْشَ أَهْنَأُ مِنَ الْعَافِیَةِ؛ [برای انسان] زندگیای گواراتر از [زندگی همراه با] عافیت وجود ندارد[7]؛ و امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: الْعَافِیَةُ نِعْمَةٌ یَعْجِزُ الشُّکْرُ عَنْهَا؛ عافیت نعمتی که انسان از شکر آن عاجز است[8]. همچنین فرمودهاند: الْعَافِیَةُ نِعْمَةٌ خَفِیَّةٌ إِذَا وُجِدَتْ نُسِیَتْ وَ إِذَا فُقِدَتْ ذُکِرَتْ؛ عافیت نعمت پنهانی است که زمانی که وجود دارد، فراموش میشود و زمانی که مفقود شود، یاد میشود[9].
فرق صحت و عافیت این است که صحت، سلامتیِ پس از بیماری است؛ اما عافیت سلامتیِ بدون هیچگونه بیماری قبلی است[10] و امام سجاد علیهالسلام در این فراز از خداوند میخواهد که فرزندانش را از نعمت عافیت بهرهمند کند. جا دارد حالا که ما هم با این نعمت ارزشمند آشنا شدیم، این قطعه را با دعای زیبای امام صادق علیهالسلام به پایان برسانیم:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا الْعَافِیَةَ وَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ ارْزُقْنَا الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَة؛ خداوندا به ما روزی کن عافیت را و دوام عافیت را و شکر عافیت را[11].
پینوشت:
[1]. سوره غافر، آیه 60.
[2]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 467، حدیث 6.
[3]. عدة الداعی و نجاح الساعی، صفحه 134.
[4]. نهجالبلاغه، صفحه 399، نامه 31.
[5]. علل الشرایع، جلد 2، صفحه 584، حدیث 27.
[6]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[7]. غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 780، حدیث 292.
[8]. أمالی صدوق، صفحه 229، حدیث 13.
[9]. أمالی صدوق، صفحه 229، حدیث 13.
[10]. معجم الفروق اللّغویّة، صفحه ۳۱۰.
[11]. من لا یحضره الفقیه، جلد 1، صفحه 338، حدیث 984.