شیوه تربیتی امام سجاد علیه السلام (21)

نقش علم در نقشه تربیت

آیا ممکن است کسی که خودش علمی ناقص دارد، بتواند برای تربیت دیگران نقشه بکشد؟ کسی که هنوز نمی‌داند جایگاه واقعی انسان کجاست و چه ارتباطی بین او و سایر اجزای هستی وجود دارد، می‌تواند برای آن‌ها تصمیم‌گیری کند؟ پاسخ را از لسان اهلبیت علیهم السلام بشنویم.
چهارشنبه، 28 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش علم در نقشه تربیت
یکی از مهم‌ترین مشکلات روش‌های مرسوم تربیتی امروزه که البته در قطعات قبلی هم به آن اشاره کرده‌ایم، عدم ارتباط با عالم وحی و عالم حقیقی یعنی خداوند متعال است. قبل از صحبت بیشتر راجع به این موضوع، خوب است حدیثی در مورد علم خداوند بخوانیم:
 
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَ کَانَ یَعْلَمُ الْمَکَانَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْمَکَانَ أَمْ عَلِمَهُ عِنْدَ مَا خَلَقَهُ وَ بَعْدَ مَا خَلَقَهُ فَقَالَ تَعَالَى اللَّهُ بَلْ لَمْ یَزَلْ عَالِماً بِالْمَکَانِ قَبْلَ تَکْوِینِهِ کَعِلْمِهِ بِهِ بَعْدَ مَا کَوَّنَهُ وَ کَذَلِکَ عِلْمُهُ بِجَمِیعِ الْأَشْیَاءِ کَعِلْمِهِ بِالْمَکَانِ؛ [یکی از یاران امام صادق علیه‌السلام می‌گوید]: از امام صادق علیه‌السلام درباره خداوند تبارک و تعالی پرسیدم که آیا قبل از آن‌که مکان را بیافریند، به آن علم داشته یا در حین خلقت و پس از آفرینش آن، به مکان علم پیدا کرده است؟ ایشان فرمود: خدا متعالی است. بلکه همواره خداوند پیش از به وجود آمدن مکان به آن علم داشته، همان‌طور که بعد از ایجاد آن علم داشته و علم خدا به همه چیز مانند علم او به مکان است [یعنی پیش از آفرینشش، به آن علم داشته است][1].
 
یک سؤال: آیا کسی از افراد بشر پیدا می‌شود که بتواند ادعا کند پیش از آفرینش به آفریده‌های الهی علم کامل داشته است؟ یا حتی یک پله پایین‌تر، بتواند ادعا کند که علم او به آفریده‌های الهی پس از آفرینش، علم کامل است؟ یقیناً خیر. هنوز هم که هنوز است دانشمندان در حال کشف اسرار هستی هستند و هنوز مانده تا بتوانند به انسانی که یکی از پیچیده‌ترین آفریده‌های الهی است، علم کامل پیدا کنند.
 
حالا به نظر شما ممکن است کسی که خودش علمی ناقص دارد، بتواند برای تربیت دیگران نقشه بکشد؟ کسی که هنوز نمی‌داند جایگاه واقعی انسان کجاست و چه ارتباطی بین او و سایر اجزای هستی وجود دارد، می‌تواند برای آن‌ها تصمیم‌گیری کند؟ خوب است به این دعای کوتاه از امام رضا علیه‌السلام دقت کنیم:
 
سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ أَتْقَنَ مَا خَلَقَ بِحِکْمَتِهِ وَ وَضَعَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ مَوْضِعَهُ بِعِلْمِهِ سُبْحَانَ مَنْ‏ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ؛ منزّه است آن که به قدرت خویش آفریده‌ها را آفرید و به حکمت خویش، آنچه را که آفریده بود، محکم و استوار گردانید و به علم خویش هر چیزی را در جای خود گذاشت. منزّه است آن که نگاه‌های خیانت آلود و آنچه در دل‌ها پنهان است می‌داند، چیزی چون او نیست و او شنوا و داناست[2].
 
فراز موردنظر، همان قسمتی است که امام رضا علیه‌السلام فرموده‌اند: «منزه است خدایی که به علم خویش هر چیزی را در جای خود گذاشت»؛ و این علم تنها در اختیار خداوند است و به هر کدام از بنده‌هایش که اراده کرده باشد می‌دهد که طبیعتاً روان‌شناسان و دانشمندان غربی که اعتقادی به وجود خدا ندارند، دسترسی به این علم پیدا نخواهند کرد.
 
اتفاقاً یکی از اصلی‌ترین مشکلات مدرنیته و علوم انسانی غربی، بیرون آوردن آفریده‌های خدا از جایگاهی است که خدا برایشان تعیین کرده. آن‌ها با این تفکر که انسان‌محور است. خوب است با این تفکر به‌صورت ساده و مختصر و مفید آشنا شوید:
 
اومانیسم (humanism) در فارسی به‌صورت اصالت انسان، انسان‌گرایی، انسان‌مداری، آدمیت و خود بنیادی ترجمه شده است. این مکتب انسان را محور ارزش‌ها قرار می‌دهد یعنی اصالت به اراده و خواست او داده می‌شود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم می‌شود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدامحوری می‌باشد قرار گرفته است[3].
 

نقش دعا در تربیت

حالا که فهمیدیم تنها کسی که می‌تواند نقشه صحیح تربیت را بکشد، خداوند است، می‌فهمیم که چرا امام سجاد علیه‌السلام که از تمامی مردم عالم‌تر است، باز هم در مسیر تربیت از خداوند کمک می‌خواهد و در ادامه دعای خود برای فرزندانش به خداوند چنین عرضه می‌فرماید:
 
وَ اعِنِّی عَلى‏ تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأدیبِهِمْ وَ بِرِّهِمْ؛ و مرا در تربیت و ادب و خوبی کردن در حقشان یاری فرما[4].
 
شاید لازم به یادآوری نباشد که جدای از تأثیرات دعا در موفق‌شدن در مسیر رسیدن به اهداف، دعای پدر برای فرزندش، تأثیر ویژه‌تری دارد. امام صادق علیه‌السلام به نقل از پدر بزرگوار خود امام باقر علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
خَمْسُ دَعَوَاتٍ لَا یُحْجَبْنَ عَنِ الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ... دَعْوَةُ الْوَالِدِ الصَّالِحِ لِوَلَدِهِ...؛ پنج دعا هستند که هرگز از خداوند متعال پنهان نمی‌مانند [و یقیناً مستجاب خواهند شد]: ... دعای پدر نیکوکار برای فرزند خود[5].
 
اما کمی در این فراز از دعا دقیق‌تر شویم. امام سجاد علیه‌السلام دعا می‌کنند که در سه چیز خداوند ایشان را یاری کند: تربیت، تأدیب، نیکی کردن.
 
در این قطعه درصدد بیان تفاوت ساختاری و اساسی این سه واژه نیستیم زیرا در این مسئله صحبت بسیار است و حوصله این متن نیز از چنین بحث‌های تخصصی خارج است، اما آنچه به نظر می‌رسد این است که بهتر است این سه لغت را این‌گونه تعریف کنیم.
 
تربیت عبارت است از تلاش برای ربانی کردن یک انسان. البته مربی اول همه خداست و «رب» که از اسامی خاص خداوند است اشاره به همین نقش دارد. در دعای ابوحمزه‌ثمالی می‌خوانیم:
 
إِلَهِی رَبَّیْتَنِی‏ فِی‏ نِعَمِکَ‏ وَ إِحْسَانِکَ صَغِیراً؛ خدای من! تو مرا در خردسالی در نعمت‌ها و احسان خویش تربیت کردی[6].
 
امام سجاد علیه‌السلام در این دعای زیبا و عمیق، از خداوند به عنوان اولین مربی نام می‌برد و بعد از آن، این وظیفه به عهده والدین قرار داده شده که باید بر اساس آموزه‌های دینی این تربیت را انجام بدهند.
 
تأدیب هم به معنای آموزش آداب است. آدابی که البته خیلی جامع‌تر است از صرف آداب معاشرت. این وظیفه نیز به صورت ویژه به عهده والدین قرار داده شده و در احادیث هم به آن اشاره شده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:
 
مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدَیْنِ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنُ أَدَبَهُ؛ از حقوق فرزند بر پدر و مادرش این است که نام نیکو بر او بگذارند و او را نیکو ادب کنند[7].
 
معنای نیکی کردن هم که مشخص است. کاری که همه ما به صورت عادی آن را انجام می‌دهیم و در قطعه‌های قبلی بعضی از مصادیق آن را بیان کردیم، از خوشحال کردن گرفته تا هدیه خریدن و بوسیدن و دست نوازش کشیدن و همبازی شدن تا دادن آموزش‌های لازم برای زندگی.
 

لحظه آموزش

حالا که صحبت از آموزش شد، خوب است در قطعه‌های پایانی این بخش، اشاره‌ای داشته باشیم به آخرین قدم از تربیت که تربیت در دوره هفت سال سوم زندگی است.
 
هفت سال سومی که بر اساس احادیث دوران وزارت است و قرار است فرزندی که هفت سال اول زندگی را امیر و سرور بوده و هفت سال دوم را عبد و بنده و آموزش‌های لازم را دیده، در این دوره در نقش وزیر در کنار والدین قرار بگیرد و در زندگی ایفای نقش داشته باشد. ازقضا این دوره برای پسران مساوی است با دوران حساس و مهم بلوغ که منشأ خیلی از تغییرات در زندگی است.
 
این قطعه را با یک حدیث به پایان می‌بریم. حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله که البته نیاز به توضیحاتی دارد که در قطعه بعد به آن اشاره خواهیم کرد:
‌ مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ‏ إِذَا بَلَغَ؛ از حقوق فرزند بر پدرش سه چیز است: نام نیکو بر او بگذارد، نوشتن را به او یاد بدهد و زمانی که به بلوغ رسید، اسباب ازدواج او را فراهم کند[8].

 

پی‌نوشت

[1]. توحید صدوق،‌ صفحه 137، حدیث 9.
[2]. توحید صدوق،‌ صفحه 137، حدیث 10.
[3]. شبکه ملی مدارس ایران، دانشنامه رشد، www.roshd.ir
[4]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[5]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 509، حدیث 2.
[6]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، جلد 2، صفحه 583.
[7]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد 15، صفحه 128، حدیث 17748.
[8]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ‌15، صفحه 166، حدیث 17876.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما