مصلحت انسان، مبنای امر و نهی الهی است

زندگی، نیازهای گوناگونی دارد که باید منبعی برای تأمین آن یافت. خداوند متعال، بهترین منبعی است که می‌تواند نیازهای انسان را به بهترین شکل و کامل‌ترین آن تأمین نماید و این منبع را می‌توان از راه طاعت به...
شنبه، 2 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مصلحت انسان، مبنای امر و نهی الهی است
سعادت واقعی و حیات اصیل بشر، ملاک تکالیف الهی‌اند. امر و نهی خداوند، در حقیقت، راهی برای شناخت صلاح و فساد انسان است. انسان علاقمند به سعادت و بهروزی، نیازمند شناخت مصالح و مفاسد است و امر و نهی خداوند حکیم می‌تواند بهترین راهنمای وی باشد. یکی از مراتب حیات اصیل، حیات اخروی است. آنچه از اوامر و نواهی خداوند متعال بیان شده است، مربوط به تأمین این مرتبه حیات است. به همین جهت، یکی از مطالبی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در حجة الوداع بیان می‌فرماید، این است: «ای مردم! به خدا سوگند که چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک و از آتش دوزخ دورتان گرداند مگر این که شما را به آن دستور داده‌ام.» مرتبه دیگر، تکامل معنوی و کسب فضیلت‌های اخلاقی است. رسیدن به این مرتبه از حیات اصیل نیز نیازمند شناخت مصالح و مفاسد واقعی است که در قالب امر و نهی خداوند متعال، تجلی می‌یابد و مردم می‌توانند با استفاده از آن، عوامل و موانع رشد اخلاقی و تکامل معنوی را بیابند.
 
 امام على (علیه السلام) در این باره می‌فرماید: «ای مردم! بدانید که خداوند سبحان، چون خلق را بیافرید، چنان خواست که از نقص به کمال روند و در آداب و فضایل اخلاقی، به مقامی شریف و پایه‌ای بلند و ارجمند رسند. او می‌دانست که آنان به کمال مطلوب نمی‌رسند مگر این که آنچه مفید و مضر برای ایشان است، همه را به آنان بیاموزد، و آموختن، جز به امر و نهی، ممکن نیست، و امر و نهی نیز جز با وعد و وعید، راست نمی‌آید، و وعد و وعید، جز با تشویق و تهدید، صورت نپذیرد، و تشویق، جز بدان چه دل بدان خواهان است و دیده از آن کامیاب نخواهد بود، و تهدید بر خلاف آن. سپس آفریدگان را در این جهان منزل داد و پاره‌ای از لذات را به آنان بنمود تا بر لذات پاک آخرت که بهشت است راه یابند، و پاره‌ای از رنج‌ها و سختی‌ها را در این جهان به ایشان نشان داد تا بدین وسیله، بر ناراحتی‌ها و گرفتاری‌های آن جهان که عبارت از دوزخ است پی‌برند و از این عذاب موقت، بر آن عذاب ابدی استدلال کنند. از همین روست که لذات این جهان، همیشه با سختی و رنج همراه است و خوشی و سرورش با اندوه و غم، هم عنان.»
 
در متون دینی، به فواید بایدهای تشریعی توجه شده است و متون فراوانی در باره آن صادر شده است. شاید یکی از جامع‌ترین عنوان‌ها «کسب رحمت الهی» باشد. ما انسان‌های ضعیفی هستیم که به رحمت موجودی همانند خداوند متعال نیازمندیم. عنوان جامع دیگر «کسب آنچه نزد خداست»، بدین معنا آمده که همه چیز در دست خداوند است و برای کسب آن باید از راه طاعت گذر کرد. امام على (علیه السلام) در این باره تصریح می‌فرماید: «آنچه را نزد خداوند است به وسیله فرمانبرداری از او و عمل به آنچه او دوست می‌دارد، طلب کنید؛ چرا که خیر جز از این راه به دست نمی‌آید و آنچه نزد اوست، جز از راه طاعت حاصل نمی‌شود.» جالب این که در این حدیث، سخن از خیر به میان آمده که از محورهای اساسی سعادت و شادکامی است و کسب آن، به طاعت خداوند متوقف شده است. کسی که بداند طاعت خداوند متعال، راه دستیابی به شادکامی است، ناراضی نخواهد بود. آثار روحی و معنوی در برخی متون، آثاری برای طاعت شمرده شده که بیشتر به بعد روحی و معنوی انسان مربوط می‌شود. از آن جمله می‌توان  به «پناهگاه استوار» اشاره کرد. از نیازهای جدی انسان، داشتن پناهگاه مطمئن است که در سایه اطاعت از خداوند متعال به دست می‌آید. کسی که اهل طاعت باشد، خود را زیر پرچم الهی قرار داده و حمایت او را برای خود جلب کرده است.
 
همچنین طاعت، مایه «تقرب به خدا» و مهرورزی با خدا می‌شود. خداوند متعال، مبدأ و منشأ انسان است. لذا انسان به رابطه نزدیک با او نیازمند است. آنچه این جا مهم است این که طاعت خداوند متعال، از جمله اموری است که تقرب و دوستی با خداوند متعال را به وجود می‌آورد. اثر دیگر، «چشیدن شیرینی ایمان» است. کسی که خود را از گناه پاک کند و از راه طاعت، به خداوند نزدیک شود و مهر او را در دل جای دهد، از شیرینی ارتباط با او و درک او بهره مند خواهد شد؛ شیرینی که مانندی ندارد. اثر دیگر، «تکریم نفس» است. از آن جا که طاعت خداوند، مشتمل بر افعال نیک و ارزشمند است و معصیت، مشتمل بر افعال زشت و بی ارزش، کسی که اهل طاعت باشد، در حقیقت، نفس  خود را گرامی داشته و آن را به آنچه ارزشمند است، واداشته است که این، تکریم نفس است. همچنین از آن جا که خداوند متعال، منبع کرامت، خیر و برکت است، اتصال و نزدیک شدن به او، موجب تکریم نفس و احساس ارزشمندی می‌گردد. همچنین از طاعت خدا به عنوان «نور چشم» یاد شده است که اشاره به اثر روانی مثبتی است که در فرد برجای می گذارد. کسی که طاعت خدا را انجام می‌دهد، چنان نشاط و شادابی به دست می‌آورد که به اصطلاح، مایه چشم روشنی او می‌شود.
 
در زمره آثار دنیوی می‌توان  به «کفایت امور» اشاره کرد. زندگی، نیازهای گوناگونی دارد که باید منبعی برای تأمین آن یافت. خداوند متعال، بهترین منبعی است که می‌تواند نیازهای انسان را به بهترین شکل و کامل‌ترین آن تأمین نماید و این منبع را می‌توان  از راه طاعت به دست آورد. اثر دیگر این که طاعت خداوند متعال، «کلید هر درستی و اصلاح هر تباهی» است و موجب نجات از شرور و کسب هر خیر و خوبی می‌گردد. انسان در طول زندگی، گاه با مسائلی رو به رو می‌شود که باید سامان یابند و این، از راه طاعت به دست می‌آید. شاید یکی از دلایل مهم آن، این باشد که اساسا طاعت خداوند، مشکلات را برطرف می‌کند و بدی‌ها را از انسان دور می‌گرداند. شاید به همین دلیل است که از طاعت به عنوان محکم ترین سبب، یاد شده است. اثر دیگر، اجابت دعا است. دعا، راه درخواست از خداوند متعال است و برآورده شدن خواسته ها، متوقف بر اجابت از جانب خداوند است و اجابت نیز متوقف بر طاعت. یکی دیگر از آثار طاعت، «محبوبیت اجتماعی» است. کسی که از سخن خداوند متعال پیروی کند، خداوند به او عزت می‌دهد و نزد مردم، محبوب‌اش می‌سازد.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص442-437، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما