در پی آتش سوزیهای ویرانگر در سراسر استرالیا و با چشم اندازِ از دست دادن یک میلیارد حیوان و برخی گونههای کامل، تغییر در تحولات در نحوه تعامل با این سرزمین لازم است.
اولین مردم استرالیا برای هزاران نسل شیوههای مدیریتی سرزمین جامع خود را به کار گرفتهاند. این شیوهها در همه ابعاد فرهنگ ما تعبیه شده است. آنها آن چنان مؤثر هستند، و آن چنان به نحوی کامل مناسب با این خشنترین قاره هستند، که استرالیا اکنون قدیمیترین فرهنگ زنده امروز جهان است.
اگر بخواهیم با بحران زیست محیطی که اکنون با آن رو به رو هستیم، مقابله کنیم، مجدداً مدیریت سنتی زمین ضروری است.
نه فقط "مشاوران"
برای اندکی بیش از 200 سال است که کشور در استرالیا عمدتاً بدون توانمند سازی یا انعکاس تمرینات، صداها و یا آرزوهای مردمی بومی و جزیره نشین تنگه تورس اداره میشود.برای مشارکت دادن معنا دار روشهای شناخت و تعامل جوامع ملل اول با کشور، آنها نیاز دارند از "مخبر"، "بازیگر" و "مشاور" بودن دست بکشند زیرا در این حال در بهترین حالت، تنها به طور حاشیهای امور ضروری اکولوژیکی و کشاورزی را اطلاع رسانی میکنند.
دستگاه استعمار همچنان مشارکت ما در فرآیندهای تصمیم گیری را در هر سطح محدود میکند. مناطق بسیار کمی در استرالیا وجود دارد که صاحبان سنتی در این امر موفق شدهاند که نه تنها منابع اراضی بزرگ را باز تصاحب کنند بلکه از هر قدرت واقعی برای حفظ و پرورش چشمگیر کشور استفاده کنند.
نمونهای از این مورد را میتوان در کشور من، بارکاندجی، مشاهده کرد که در سال 2015، پس از 18 سال جنگ، مردم بارکاندجی به عنوان صاحبان سنتی یکی از بزرگترین مناطقی شناخته شدند که تحت قانون عنوان بومی تعیین شدهاند.
و با این حال، بارکا (رودخانه دارلینگ)، مادر ما، در حال مرگ است. این رودخانه با جلبکها، سمی و ناپاک شده است، و در بسیاری از مناطق کاملاً خشک شده است و میلیونها ماهی تلف شدهاند.
این ویرانی در اثر سوء مدیریت این رودخانه گرانبها توسط کسانی که در قدرت هستند ایجاد شده است – ویرانیای که بر اثر حرص و آز انجام میشود. حق برخورداری از زمین، بدون هیچ حقی از آب، نمونه بارز و مستمر عدم توانمندی ما در مدیریت و مراقبت از اراضیمان در راستای تعهدات فرهنگی است.
هزاران نسل از مشاهدات دقیق ما (علم) و مدیریت و حضانت مؤثر، باید شاهد قدرت یافتن ما در زمینه رهبری تصمیم گیری بوده باشد. به رهبران جامعه ما نه تنها باید جایی در میز داده شود، بلکه باید منو را نیز تنظیم کنند.
تصویر: این برای بومیان و جزیره نشینان تنگه تورس کافی نیست که در مورد سرزمینهای خود مورد "مشورت" قرار گیرند. Ringbarked II ، با تقدیر از تصویر Nici Cumpston و گالری مایکل رید ، نویسنده ارائه داد (بدون حق استفاده مجدد).
جمعیتی متفاوت، دانشی متفاوت
جمعیتهای ما نیز مانند شیوههای مدیریت زمین ما بسیار متنوع است. اما برخی از اعتقادات مهم در هسته فرهنگ ما قرار دارند و درک آنها مهم است.افراد اول با کشوری ارتباط برقرار میکنند که دوست داشتنی، متقابل و درگیر است. این رابطه "محوری" شامل تعهدات سرپرستی است – که غالباً در دیدگاههای غیر بومی کشور وجود ندارد. به جای این که به عنوان خویشاوند دیده شود - چیزی که باید از آن مراقبت شود، به آن گوش داده شود، به شدت به آن احترام گذاشته شود و از آن مراقبت شود - کشور توسط بسیاری از افراد غیر بومی به عنوان منبعی برای بهره برداری از آن و کنترل آن دیده میشود.
سرپرستی کشور ما، قانون ما و دانشهای گسترده زیست محیطی ما همه به یک مکان وصل شدهاند. برای هر منطقه در استرالیا، جمعیت متعلق به آن مکان باید درگیر شوند و این توانایی را داشته باشند که برای آن منطقه صحبت کنند.
تصویر: هر جمعیتی برای کشور خود صحبت میکند. Barkandji Elder Uncle Badger Bates. زنا کامپستون، نویسنده ارائه داد (بدون حق استفاده مجدد).
وقت آن رسیده است که دانشهای زیست محیطی بومی را به عنوان چیزی که میتواند جدا از افراد متولی آن باشد، متوقف کنیم. دانشهای گسترده ما در جوامع ما جاسازی شده است، و همیشه بوده است.
دانشهای بومی از دست نمیروند
وقتی صحبت از شیوههای مدیریت زمین و زراعت بومی میشود، هنوز چیزهای زیادی برای کشف، تصویب و تجدید حیات وجود دارد. و هنوز هم بسیاری وجود دارند که به تخصص ما در این زمینه اعتقاد ندارند.بسیاری از افراد نادان، دانشهای ما را از دست رفته میدانند، یا به ریش سفیدان رو میآورند که از آنها بخواهند که دانش خود را به عنوان یک فوریت تحویل دهند، غافل از این که جوامع ما هنوز سیستمهای پیچیدهای برای به اشتراک گذاری دانش در سراسر نسلها دارند.
اعتقاد به این که دانش ما از دست رفته است، به تئوریهای "علمی" اولیه که در زمان استعمار ظهور کردند، بر میگردد، هنگامی که ما نژاد فرومایه به حساب میآمدیم که به زودی از بین میرفت.
دانش ما از دست نرفته است. ما همچنان در اینجا بسیاریم، و هنوز یک فرهنگ زنده هستیم. اما بسیاری از شیوهها و سیستمهای ما برای تجدید حیاتشان به منابع بیشتری احتیاج دارند.
تصویر:Barkandji Elder Uncle Badger Bates در حال اشاره به تله ماهیهای باستانی در Wilcannia . زنا کامپستون، نویسنده ارائه دارد (بدون حق استفاده مجدد).
کار فوق العادهای که در طول زندگیاش، پزشک، دکتر بث گوت، برای به دست آوردن دانش گیاهان بومی انجام داد، نمونه بارز این تجدید حیات است.
دکتر گوت برای همکاری با جوامع بومی، رویکردی واقعاً مشترک، محترمانه و توانمند را در پیش گرفت. این امر باعث شد تا فضای بزرگی برای بزرگان و جوامع به وجود آید تا بایگانی قابل توجهی از دانش بی نظیر خود راجع به کاربردهای دارویی، غذایی و فرهنگی گیاهان بومی در جنوب شرقی استرالیا را به اشتراک بگذارند و ایجاد کنند.
آتش سوزیهای وحشتناک و بی سابقه اخیر، استرالیاییها را آزار داده و مضطرب کرده است. از دست دادن زندگی، مردم و حیوانات، و ویرانیهایی که در این کشور به وجود آمده است باعث شده است بسیاری از درخواستها برای سیستمهای مدیریت بومی به معنای واقعیتری در نظر گرفته شود.
منبع: زنا کامپستون - University of Melbourne