تفاوت تولید ناخالص ملی با تولید ناخالص داخلی در این است که کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده، توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین (سالانه) را تولید ناخالص داخلی مینامند و این، یعنی واحدها یا افرادی که متعلق به سایر کشورها هستند، وقتی در خاک کشوری دیگر تولیدی انجام بدهند آن تولید جزء تولید ناخالص داخلی کشور میزبان بهحساب میآید.[1]
لازم به ذکر است که مقصود ما در حمایت از تولید ملی، در حقیقت حمایت از تولید داخلی است که به تسامح بهجای واژهی داخلی از ملی استفاده میکنیم.
حمایت از تولید ملی (داخلی) به چه معناست؟
حمایت از تولید ملی معنای سادهای دارد، یعنی درزمانی که برای تهیهی یک محصول حق انتخاب داریم که از یک تولیدکنندهی ایرانی خرید کنیم یا یک تولیدکنندهی خارجی، تولیدکنندهی ایرانی را انتخاب کنیم. گاهی کالایی مشابه ایرانی ندارد، خب چنین جایگاهی مدنظر ما نیست، اما گاهی کالایی مشابه ایرانی دارد ولی کیفیت آن نسبت به کالای خارجی کمی پایینتر است؛ در نگاه اول انسان با خودش میگوید خرید کالای باکیفیت پایینتر عقلانی نیست و باید به سراغ کالای باکیفیتتر رفت؛ اما بیایید با توجه به این مثال عمیقتر فکر کنیم:درآمد فرد الف از طریق کار کردن در بنگاههای تولید کالای ج به دست میآید، با توجه به شرایط اقتصادی کشور و مقایسهی این شرایط با اقتصادهای برتر دنیا، شاید در برخی زمینهها کالا و یا خدمات تولیدی ما در رقابت با تولیدات خارجی بازنده شود _که غیرمنطقی هم نیست و با توجه به سابقهی طولانی برخی از این کشورها در رشد اقتصادی و امکانات آنها و شرایط بد تحریمی ما کاملاً معقول است- و کالای ج نیز جزء این دسته است، فرد ب که خریدار کالای تولیدی ماست به سراغ رقیب خارجی میرود و کالای تولیدی ما خریداری نمیشود.
وقتی افراد با نوع نگرش فرد ب زیاد میشوند رفتهرفته کالای ج دیگر در بازار فروش نرفته و در میانمدت باعث ورشکستگی و تعطیلی کارخانه میشود؛ این به معنی بیکار شدن فرد الف و چندین نفر دیگری است که در بنگاه تولید کالای ج فعالیت میکردند؛ همهی ما بهخوبی میدانیم بیکاری یعنی بیپولی و بیپولی مردم اصلاً تبعات خوبی در پی ندارد. حالا فرض کنید این چرخه در تمامی کالاها و خدمات و صنایع کشور شیوع پیدا کند... شک نکنید که دیر یا زود این آتش نابودگر دامن خود ما را نیز خواهد گرفت.
کشور اسلامی باید یک کشور قوی و مستقل باشد، بهگونهای که هم مردمش در رفاه باشند و هم دشمنان نتوانند به آن ضربه بزنند. رهبر گرانقدر انقلاب در این زمینه فرمایشی دارند که بسیار شایان توجه است:
من عرض میکنم در آیهی شریفهی «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» بهاحتمالزیاد منظور از «قُوَّة» فقط قوّهی نظامی نیست؛ البتّه قوّهی نظامی هم هست امّا فقط قوّهی نظامی نیست. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه میتوانید، درون خودتان را قوی کنید. معنای این استحکامِ ساختِ داخلیِ کشور که بنده مکرّر میگویم، این است. ازلحاظ علمی خودتان را قوی کنید، ازلحاظ فنّاوری خودتان را قوی کنید، ازلحاظ تولید داخلی قوی کنید، ازلحاظ نفوذ در بازارهای خارجی قوی کنید، ازلحاظ کشف ظرفیتهای فراوانی که در این کشور هست و هنوز استفادهنشده است، قوی کنید و این ظرفیتها را به کار بگیرید.»[2]
بهبود امور در گروی حمایت از تولید کلی
در ادامه به 7 مورد از مزایای خرید کالای داخلی و حمایت از تولید ملی پرداخته میشود:ایجاد اقتصاد مقاوم درونزا
تمامی نهادهای اقتصادی با مصرفکنندگان محصولاتشان و تأمینکنندگان نیازهای ورودیشان پیوند اقتصادی دارند. این ارتباط دوسویه، موجب ایجاد شبکه ارتباطی وسیع بین نهادهای مختلف اقتصاد میشود و این باعث میشود که اقتصاد خود را مقاوم و تکثیر کنند. لذا مصرف کالاهای داخلی اثر سریعی بر ایجاد پیوندهای اقتصادی بین بخشهای مختلف اقتصاد دارد. ارتباط دوسویه اقتصادی مصرفکننده داخلی و تولیدکننده داخلی موجب رشد فعالیت اقتصادی محلی و درنتیجه رشد کلی اقتصاد ملی میشود.افزایش اشتغال و کاهش بیکاری
مصرف کالاهای تولید داخل، ایجاد تقاضا برای تولید بیشتر کالا را به وجود میآورد و به همین سبب تولیدکننده نیروی کار و مواد اولیهی بیشتری برای تولید محصول در مقدار بیشتر نیاز دارد، به همین سبب بهصورت مستقیم و غیرمستقیم موقعیت شغلی ایجاد کرده و از نرخ بیکاری میکاهد. تولید بیشتر محصول باعث ایجاد اشتغال و تولید ثورت بیشتر میشود.افزایش قدرت پول ملی
در اقتصاد عمومی رایج است که قدرت هر ارز در برابر ارزهای جهان عمدتاً تابعی از تعادل تراز تجاری آن است؛ بنابراین با خرید کالای داخلی دو اتفاق مفید میافتد، اول آنکه با مصرف کالای داخلی از واردات بینیاز شده و یا واردات به حداقل میرسد، دوم آنکه با خرید کالای داخلی تولیدکنندگان به دلیل صرفههای حاصل از مقیاس میتوانند باقیمتهای پایینتری کالاها را تولید کنند و توانایی رقابت با تولیدکنندگان خارجی را پیداکرده و اقدام به صادرات نمایند. هردوی این اتفاقات باعث مثبت شدن و بالا رفتن تراز تجاری کشور شده و ارزش پول کشور را بالا میبرد؛ علاوه بر آن نهتنها از خروج ارز جلوگیری میکند بلکه با صادرات میتواند باعث ورود ارز به کشور نیز شود.کاهش هزینه تولید کالا (صرفههای حاصل از مقیاس)
در هر سیستم تولید، هزینه تولید واحد از رابطه بین هزینههای ثابت صنعت و هزینههای متغیر مربوطه به دست میآید که میتوان آن را به هر واحد تولید خاص اختصاص داد. در برخی از صنایع هرچه مقیاس تولید بزرگتر بشود، انتظار میرود هزینه هر واحد تولیدشده ازلحاظ اقتصادی پایینتر بیاید. علاوه بر این تولید در مقیاس بالا شرایط را برای سرمایهگذاری بیشتر تولیدکنندگان فراهم میکند؛ یعنی تولید در مقیاس و شمار بالا باعث پایین آمدن قیمت هر واحد کالا میشود؛ بنابراین قابل توجیه است که هرگونه سیاستی جهت افزایش مصرف کالاهای داخلی نهتنها باعث افزایش بهرهوری ظرفیت تولید میشود، بلکه بهطور متوسط هزینههای تولید برای صنایع داخلی را نیز کاهش میدهد و قیمت را برای مصرفکنندهی داخلی نیز مطلوبتر میکند.چشمانداز رشد اقتصادی بالا:
مصرف کالاهای تولید داخل بهطور مثبتی بر بهرهوری ظرفیت و درنتیجه عملکرد اقتصادی کلی اثر میگذارد و به همین دلیل رشد اقتصادی و توسعه ملی را ایجاد میکند. بهعبارتدیگر خرید تولیدات داخلی و حمایت از محصولات ملی باعث افزایش تولیدات در همهی صنایع میشود و افزایش تولید ناخالص داخلی به معنی رشد اقتصادی است. اگر تقاضای مؤثر مردم یک کشور را منعطف به تولیدات همان کشور کنیم، همین عامل برای دستیابی به یک نرخ رشد ثابت اقتصادی کافی است.امکان نظارت و جهتدهی بر تولید:
اگر کشوری فقط مصرف کننده باشد باید طبق خواست و فرهنگ و شرایط کشور تولیدکننده رفتار کند، برای مثال کشوری که مصرفکنندهی لباس است به مرور سلیقه و فرهنگ و خواست مردمش به سمتی می رود که کشور صادرکننده تعیین میکند، زیرا راه چارهای جز این ندارد. اگر حتی خودش هم تولید کننده باشد اما تولیداتش کمتر از وارداتش باشد به مرور همین نتیجه حاصل خواهد شد، اما اگر خودش تولید کننده باشد هم میتواند جلوی ضرر و زیان حاصل از تهاجم فرهنگی را بگیرد و هم آنچه که خواست حقیقی مردمش است را تولید کند.ثبات قیمت:
وقتی که کالاهای مصرفی وارداتی باشند نرخ آنها تابع نرخ ارز است. غالب کشورهای مصرفکننده با دلیل تراز تجاری منفی همواره با افزایش نرخ ارز مواجه بوده و این باعث میشود که قیمت کالاها مدام در حال افزایش باشد. مضاف بر اینکه قیمت کالای وارداتی تابع عوامل دیگری همچون تورم کشور تولیدکننده، هزینههای حملونقل، تعدد واسطهها و... نیز است و این خود سبب افزایش دوچندان قیمتها خواهد شد. تولیدکنندگان داخلی نیز برای آنکه متضرر نشوند قیمت کالاهای خود را با قیمت کالاهای وارداتی هماهنگ میکنند و این باعث بالا رفتن قیمت کالاهای داخلی نیز میشود. درحالیکه اگر کالای داخلی مصرف کنند این مشکلات پیش نمیآید.[3]پینوشت
[1] وبسایت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، مقاله تولید ناخالص داخلی[2] مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی، 27/11/1395
[3] پایگاه بانک ملی زیمباوه(زبان اصلی) با تلخیص و تصرف