دعا و نیایش پدیدهای فطری و از اساسیترین نیازهای روحی و روانی انسان است که در تمام کاوشهای روانشناختی، ضرورت وجود آن تأیید شده است. به دلیل رابطه دعا با فطرت است که آن را مایه آرامش و تسکین دردهای روحی انسان و کاهش شدت اضطراب دانسته اند. روانشناس معروف الکسیس کارل مینویسد: هنگامی که کلمات منطقی، برای امیدواری نمیتوان یافت، «نیایش» انسان را امیدوار میکند و قدرت ایستادگی در برابر حوادث بزرگ به او میدهد.(1) او در جای دیگر مینویسد: نیایش را نباید با مرفین هم ردیف دانست، زیرا نیایش در همان حال که آرامش را پدید آورده است به طور کامل و صحیحی در فعالیتهای مغزی انسانی نوعی شکفتگی و انبساط باطنی ایجاد کرده و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک میکند.(2) اجتماعاتی که نیاز به نیایش را در خود کشته اند، در اکثر موارد از فساد و زوال، مصون نخواهند ماند.(3)
از منظر اسلام، اهمیت دعا تا بدانجاست که خداوند به پیامبرش میفرماید: وقل ما یعبأ بکم ربی لولا دعاؤکم؛ (4) بگو: پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد. در جایی دیگر میفرماید: وقال ربکم ادعونی أستجب لکم إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین(5)؛ پروردگار شما میفرماید: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. از این دو آیه این نکتهها را میتوان استفاده کرد:
اولا: خداوند متعال دعا کردن انسانها را دوست دارد. امامان معصوم علیهم السلام و بر این نکته تأکید داشتند که دعا تنها برای درخواست حاجت نیست بلکه دعا به خودی خود عبادت و دارای اجر و پاداش است.(6)
ثانیا: دعا مخصوص زمان بلا و مشکلات نیست، بلکه هر فردی - چه آن کس که در سلامت و رفاه زندگی میکند و چه آن کس که گرفتار است - به دعا نیاز دارد، با این تفاوت که دعای کسانی که در گرفتاری اند برای برطرف کردن بلا و گرفتاری است و دعای کسانی که در عافیت و سلامتی هستند، برای افزایش عافیت و جلوگیری و پیشگیری از نزول بلاست؛ چنانکه حضرت علی عیه السلام میفرماید: ما من أکبر ابتلی و إن عظمت بلواه بأحق بالدعاء من المعانی الذی لایأمن البلاء (7)؛ مبادا کسی که فعلا بلایی به او روی نیاورده و در عافیت زندگی میکند چون در آینده از مشکلات در امان نیست گمان کند که انسان گرفتار، بیش از او به دعا نیازمند است قرآن کریم کسانی را که فقط در گرفتاری و محنت به درگاه خداوند متعال روی آورده و دعا میکنند، مورد نکوهش قرار داده و میفرماید:
(وإذا مس الإنسان الضر دعانا اجنبه أو قاعدا أو قائما فلما کشفنا عنه ضره مر کأن لم یدعنا إلى ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون)(8)
هنگامی که به انسان زیان [و ناراحتی رسد، ما را ] در هر حال در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند اما هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسراف کاران، اعمالشان زینت داده شده است که زشتی [این عمل را درک نمیکنند]. گفتنی است گرچه با هر زبان و با هر کلامی که بتوان اظهار بندگی کرد و استغفار و توبه نمود و نیازها را برشمرد، با ارزش است؛ ولی بدون تردید، دعاهایی که از معصومان به ما رسیده است، مجموعه ای از عالی ترین درسهاست؛ چرا که آنان، خدا را به خوبی شناخته اند و اوصاف او را به خوبی میدانند، و آنچه بر زبانشان در دعا و مناجات جاری شده است، پیراسته از خرافات و تعبیرات ناموزون است. «مناجات شعبانیه»، «دعای کمیل»، «دعای ابوحمزه ثمالی»، «مناجات پانزده گانه امام زین العابدین (علیه السلام) » و بسیاری از دعاها و نیایشهای ناب که بیشتر آنها در مفاتیح الجنان آمده است، حکایت از آن دارد که در اسلام به دعا، یعنی رابطه انسان با خدا توجه زیادی شده است.[ارزش دعا و نیایش]
گرچه دعا و نیایش در همه زمانها ارزشمند است اما بررسی سخن و سیره معصومان علیهم السلام و حکایت از آن دارد که زمینهها و شرایط ارتباط با خدا در ماه مبارک رمضان بیشتر است و اولیای الهی، استجابت دعا در این ماه را سریعتر دانستهاند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: إن للصائم عند إفطاره دعوة لاترد؛(9) به یقین در هنگام افطار، دعای روزه دار رد نمیشود. آن بزرگوار در خطبه شعبانیه در توصیف ماه رمضان میفرماید: دعاؤکم فیه منتجات(10)؛ دعاهای شما در این ماه مستجاب است.پینوشتها:
١. دکتر الکسیس کارل، راه و رسم زندگی، ترجمه دکتر پرویز دبیری، ص ۱۳۷.
۲. همو، نیایش، ترجمه محمود شریعتی، ص ۶۲
٣. همان، ص ۷۱ و ناصر مکارم شیرازی، پیدایش مذاهب، ص۱۰۷.
۴. فرقان، آیه ۷۷.
5. غافر، آیه ۶۰
6. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۶۷.
7. ملامحسن فیض کاشانی، الوافی، ج ۹، ص ۱۴۷۳
8. یونس، آیه ۱۲
9. قطب راوندی، الدعوات، ص ۲۷.
10. شیخ صدوق، الامالی، ص ۹۳
منبع: فرصتهای از ماه خدا، محمدمهدی فجری، صص51-47، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ أول، 1393