«آیت الله ناصر مکارم شیرازی» در تفسیر نمونه این روش را برگزیده است. وی در ابتدای هر سوره، محتوای آن را به چند بخش تقسیم کرده و در هر بخش عنوان کلی و آیات مربوط به آن را نوشته است. مثلا در مورد سوره «الملک» مینویسد: سورة الملک از سورههای بسیار پرفضیلت قرآن میباشد و مسائل زیادی در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور میزند:
1. بحثهایی پیرامون مبدأ و صفات خداوند و نظام شگفت انگیز خلقت،
۲. بحثهایی پیرامون معاد و عذاب دوزخ،
۳. انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهای دنیا و آخرت.
ایشان درباره مبنای علمی چنین روشی میگوید: سورههای قرآن همچون فصول منظم یک کتاب نیست که حتما باهم رابطه داشته باشند بلکه هرچند آیه به مناسبتی در یک واقعه و برطبق نیازمندی و احتیاج خاص نازل گردیده. بدین ترتیب که هر حادثهای اعم از: صلح، جنگ، ارتباطهای خاص اجتماعی، مسایل اخلاقی و تربیتی پیش میآمد، در همان مورد آیاتی مربوط به آن نازل میگردید. ایشان هماهنگی قرآن را تنها در زمینه محتوا و عدم تعارض بخشهای گوناگون آن به هم لحاظ کرده است.
«دکتر محمد محمود حجازی» نیز در التفسیر الواضح نیز همین روش را در سرتاسر کتاب در پیش گرفته و محتوای هر سوره را فصل بندی کرده است؛ مثلا در «سورة المجادله» وی یکی از طرفداران جدی وحدت موضوعی سور است. اما معلوم نیست که چرا در تفسیر خود از این اصل دوری جسته و روش تعدد موضوع را برگزیده است. بدین ترتیب، روش دسته بندی آیات گرچه همان ساختار هندسی نیست اما گام مؤثر و مهمی برای آماده سازی فضای عمومی پذیرش نظریه ساختار هندسی سورهها به شمار میآید؛ زیرا کافی است پس از دسته بندی آیات حد جامع و مشترک بین آنها را کشف بکنیم تا بتوانیم غرض اصلی سوره را از روابط آیات استخراج کنم .
هر سوره دارای یک جامعیت واحد است
قرآن پژوهان و مفسران متأخر به این نکته پی بردهاند که هر سوره دارای یک جامعیت واحد است که در انسجام و به هم پیوستگی آیات نقش دارد. برخی از آنان از این حد جامع به عنوان «جان و روح سوره» یاد کردهاند. دکتر عبدالله محمود شحاته از ساختار هندسی سورههای قرآن با عنوان وحدت موضوعی یاد کرده و آن را چنین تبیین و تفسیر میکند: وحدت موضوعی سورههای قرآن به این معنا میباشد که باید پیام سورهها را اساس فهم آیات آن تلقی کرد؛ ولذا لازم است موضوع سوره به عنوان محور و مدار فهم آیاتی مد نظر باشد که آن آیات در حول همان موضوع نازل شده است.«سید قطب» برای ترسیم وحدت جامع و روح کلی هر سوره از تعبیر دقیقتری استفاده کرده است، او میگوید: از جمله هماهنگی های هنری در قرآن، تسلسل معنوی موجود بین اغراض و سیاق آیات و تناسب آنها در امر انتقال از غرض به غرضدیگر است. وی در تفسیر گرانقدر فی ظلال القرآن همین سخن را به تعبیر دیگری بیان میکند و میگوید: کسی که در زیر سایه قرآن آرمیده و زندگی را در پرتو آن طی میکند میبیند که هر سوره دارای وجود مستقل و شخصیت جداگانهای است که گویی جان در تن دارد، جان زندهای که دارای سیما و صفات و انفاس است و دل از آن زنده و تپنده میگردد. همچنین هر سوره دارای یک یا چند موضوع اساسی است که چسبیده به محور مخصوصی بوده و بر گرد آن میچرخد هر سوره دارای فضای ویژهای است که بر تمام موضوعات داخل آن سایه میاندازد و روند سوره را به گونهای در میآورد که در برگیرنده این موضوعات از زوایای معینی باشد. میان اجزاء سوره هم مطابق چنین فضایی، همخوانی و هماهنگی ویژهای پدید میآید.
خلاصه آنکه هر سوره دارای یک هدف اصلی است و محتوای سوره با محورها و مقاصد فرعی قابل تفکیک است و هر دسته از آیات به لحاظ تناسب درونی و ارتباط نزدیکی که با یکدیگر دارند ذیل یک محور فرعی قرار میگیرند. این محورها در یک نکته اصلی و اساسی که هدف و غرض اصلی سوره را تشکیل میدهد مشترکند. بنابراین لازمه طبیعی اعتقاد به ساختار هندسی سورهها این است که به ارتباط ارگانیک و منطقی آیات با یکدیگر معتقد باشیم به گونهای که بتوان در یک نمودار درختی همه آیات را از طریق محورها و عناوین فرعی به یک عنوان و موضوع اصلی متصل نمود.
قرآن پژوهان و مفسرانی که به این روش در تفسیر قرآن و فهم مقاصد آن گرایش دارند در کتب خود سعی کردهاند بخشی از قرآن یا همه آن را از این طریق به نمودار بکشند. آنان برای هر سوره مقدمه، مقاصد و خاتمه در نظر گرفته و سعی نمودهاند محتوای هر سوره و آیات به ظاهر پراکنده را در این چهارچوب قرار بدهند. از این جمله میتوان به تلاشهای سیدقطب در تفسیر فی ظلال القرآن و «سعید حوی» در الاساس فی التفسیر، دکتر سید محمد باقر حجتی و دکتر بی آزار شیرازی در تفسیر کاشف ، محمد رشیدرضا در المنار و دکتر عبدالله محمود شحاته در کتاب اهداف و مقاصد سورهها نام برد.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر،صص32-27، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵