مسجدالاقصي (7)
بناي معبد سليمان و تخريب مسجدالاقصي (3)
19- كاخ
كاهانا پس از حملهاي كه «آلن گودمن» جنايتكار افراطي يهودي، عليه نمازگزاران مسجدالاقصي ترتيب داد گفت: «از اين قهرمان كه تلاش نمود بيتالمقدس را از دست بيگانگان آزاد نمايد، تشكر مينمايم و خواهان آزادي سريع وي هستم، اميدوارم بسياري از اين عمل قهرمانانه، تبعيت كرده تا بيتالمقدس از آن ما گردد (آرماگدون، محمد النجيري، ص 122- 121).
20- كهانامي
اغلب اعضاي اين سازمان در كنار رهبرشان بنيامين (فرزند خاخام مائير كاهانا) كه خود را پيرو راه پدرش ميداند، در شهرك اشغالي كفار تبوح واقع در كرانهي باختري زندگي ميكنند. اين شخص به همراه معاون خود داراي طرحهايي براي حملهي احتمالي به كشورهاي عربي و داراييهاي آنهاست. شخصي به نام يوكتمئيل يعقوب كه داراي پرونده سياهي بوده و به دست قيام انتفاضهالاقصي به هلاكت رسيد، فعاليتهاي خارجي اين سازمان را در خارج سازماندهي ميكرد.
21- كولال گوليتا
22- گوش ايمونيم
به گفتهي جدعون آران از اساتيد دانشگاه اسرائيل «رهبران اين جنبش معتقدند كه تخريب اين دو بناي ناپاك
(مسجدالاقصي و قبهالصخره) صدها ميليون مسلمان را به جهاد فرا ميخواند و اين آتش جنگي را خواهد افروخت كه تمام جهانيان در آن شركت دارند.
اگر مؤسسات تلمودي – ارتدوكسي و خاخامهاي بزرگ اسرائيل اعتقاد دارند،شريعت يهود، يهود را از ورود به محوطهي هيكل بيش از ظهور مسيح موعود باز ميدارد، ولي دو جنبش گوش ايمونيم و كاهانا معتقد به اين اصل نيستند و ورود به مسجد جهت بمبگذاري و كشتار مسلمانان نمازگزار را در آن روا و مباح ميدانند.
پس از ژوئن 1967م، رئيس خاخامهاي ارتش اسرائيل خواهان پاكسازي اماكن مقدس؛ يعني تخريب مساجد شد، اما موشهدايان در آن وفت با او مخالفت كرد.
بنيادگرايان يهود و تمام بنيادگرايان بر دولت اسرائيل فشار ميآورند تا حاكميت خويش را بر حرمالشريف گسترش دهد، اما پارلمان اسرائيل ازترس اينكه مبادا تخريب اماكن مقدس اسلامي منجر به جنگ جهاني سوم در زمان نامناسب شود، با اين خواسته مخالفت ميكنند.
آنها (بنيادگرايان) برنامه و طرح كامل و سري جهت تخريب مسجدالاقصي و قبهالصخره و ساخت هيكل در كمتر از دور روز دارند، به همين منظور پايهها و ديوارهاي آن از پيش به صورت پيشساخته موجود است. همچنين ساير مستلزمات معبد سليمان نيز فراهم شده و كاهنان در حال گذراندن دورههاي آموزش جهت اداي مراسم مذهبي هستند و همه چيز آماده و مهيا است تا زمان مناسب فرا برسد. (آرماگدون، محمدالنجيري، ص 124-123).
23- مركز پژوهشهاي معبد
24- معبد سليمان
25- مؤسسه كوه معبد
اين مؤسسه از كميسيون اوانجيلي منشعب شده است و در قدس فعاليت ميكند و در رأس ادارهي امور آن هيأتي سه نفره قرار دارد كه علاوه بر رايزن هاور، يكي از سرمايهداران آمريكايي به نامن «جك كريگر» و يكي از روحانيون پروتستان اصولگرا به نام «جيمز دلوش» نيز حضور دارند. مؤسسه در سال 1983م از بازداشت شدگان افراطي اسرائيلي كه اقدام به تخريب و از بينبردن بخشي از مسجدالاقصي نمودند، دفاع كرد.
ساخت معبد (هيكل) نزد اين سازمان صهيونيستي يكي از نشانههاي بيش از دومين ظهور مسيح است به همين منظور مؤسسه كوه معبد، اقدام به جمعآوري پول از مسيحيان اصولگراي آمريكا مينمايد تا بدان وسيله، اراضي قدس را خريداري كند. همچنين بخشي از اين اموال را صرف آموزش تعدادي از روحانيون يهودي مينمايد تا با سيستم كاري و عبادي هيكل و قوانين ذبح قرباني و سوزندان بخور آشنا شوند.
غير از آن مؤسسه در طراحي نقشه هيكل سهيم شده و ماكتي به اندازهي يك اتاق بزرگ از هيكل تهيه كرده است.
براساس نقشه و طرح موجود، هيكل ميبايست به جاي مسجدالاقصي ساخته شود و ماكت جاي مقدسترين مكان قدسالاقداس ( holy of holies ) را مشخص كرده است كه گفته ميشود لوحهاي مقدس كه وصاياي خداوند را شامل ميشود در آنجا قرار دارد.
«رايزن هاور» و گروهش از رابطهاي عميق با سازمانها و رهبران مسيحيت و صهيونيسم اصولگرا برخوردارند و داراي نفوذ بسيار در كاخ سفيد و وزارت امور خارجه هستند.
او از جمله رهبران مسيحيت اصولگرايي است كه كاخ سفيد او را به همراه ساير رهبران اصولگرا در مارس سال 1984م دعوت كرد تا تأييد و حمايت ايشان از برنامههاي داخلي و خارجي دولت آمريكا را به دست آورد.
«رايزن هاور» اقدام به خريد اراضي كرانهي باختري و بويژه اراضي شهر قدس براي اسرائيليها نمود و هدف اساسي او همچنان ساخت «معبد سوم» بر روي مسجدالاقصي و قبهالصخره است. (مسيح يهودي و فرجام جهان، رضا هلال، ص 162- 161).
26- هتحيا (نهضت)
در ژوئيه 1979م در اعتراض به توافقنامههاي كمپ ديويد كه ميان مصر و اسرائيل امضا شد از جنبش حيروت خارج شد و به صورت يك سازمان مستقل اعلام موجوديت كرد. شاخهاي از سازمان گوش ايمونيم و جنبش مخلصان كل سرزمين اسرائيل بدان پيوست.
مأموريت اين سازمان سيطره بر منطقهي اطراف مسجدالاقصي به عنوان نقطه قوت رژيم صهيونيستي است.
27- هيكل قدس
اهداف اسرائيل در مسجدالاقصي
در اينجا چندين هدف از اهداف اسرائيل را ذكر خواهيم نمود :
*انحراف افكار عمومي از سياستهاي توسعهطلبانهي رژيم صهيونيستي در عراق
از آغاز جنگ عراق، رژيم صهيونيستي در راه تحقق سياست نيل تا فرات، طرحهاي گستردهاي را براي حضور در اين كشور اجرا نموده، به گونهاي كه براساس اطلاعات منتشره، صدها تن از سربازان رژيم صهيونيستي در ميان نظاميان آمريكايي حضور دارند از سوي ديگر نيز تجار آنها به ايجاد شركتهاي بزرگ اقتصادي مبادرت ورزيدهاند كه اين اقدامات با مخالفت شديد افكار عمومي عراق و كشورهاي منطقه مواجه شده است. بنابراين شارون براي انحراف افكار عمومي از اين تحولات سعي داشت تا با بزرگنمايي رخدادهاي سرزمينهاي اشغالي، به اين مهم دست يابد.
*استمرار سياستهاي توسعهطلبانه در سرزمينهاي اشغالي
از مهمترين اهداف شارون، ساخت ديوار حائل و ايجاد شهركهاي جديد صهيونيستي بود. در حاليكه اين امر با مخالفت شديد افكار عمومي جهان و حتي آمريكا مواجه گرديده است. (مغاير با طرح صلح خاورميانه است) لذا او سعي داشت تا با ايجاد بحران منطقهاي نظير تحولات مسجدالاقصي افكار عمومي را از سياستهاي شوم خود منحرف و در نهايت آنها را محقق سازد.
*كسب امتيازات بيشتر از آمريكا
يكي از اولويتها سياست خارجي آمريكا، اجراي طرح صلح خاورميانه است، به گونهاي كه بسياري از سياستهاي اعمالشده از سوي آنها در اين چارچوب تدوين گرديده است. با توجه به اهميت تحقق اين مهم براي واشنگتن، شارون در تلاش بود تا با ايجاد جوي ناآرام و متزلزل كه بيانگر شكست طرح صلح خاورميانه است، امتيازات بيشتري از آمريكا دريافت نمايد، چنانچه در بحران اول مسجدالاقصي توانست سه ميليارد دلار كمك نقدي مقادير زيادي تجهيزات و سامانههاي نظامي دريافت كند. (نشريه سياست روز، 24/ 2/ 84).
*وادارنمودن ابومازن به سركوبي گروههاي جهادي
شارون به خوبي آگاه بود كه در سرزمينهاي اشغالي، تشكيلات خودگردان صرفاً جنبه اداري و اجرايي دارد و هيچگونه نقشي در انتفاضه و مقاومت فلسطين ندارد، با عنايت به نقش گروههاي جهادي و مقاومت در تحولات جاري سرزمينهاي اشغالي كه بعضاً موقعيت سياسي و بينالمللي شارون را تهديد ميكرد، وي سعي داشت تا با معرفي اين گروهها به عنوان عاملان نقض آتشبس و اجراي روند صلح، ابومازن را وادار به خلع سلاح اين گروهها نمايد. بر همين اساس بحران گذشته مسجدالاقصي و تحولات كنوني آن را ميتوان اقدامي در راه تحقق اين مهم دانست؛ چرا كه يكي از استدلالهاي تلاويو براي بروز چنين، تحولاتي عملكرد گروههاي جهادي عليه شهركهاي صهيونيستنشين ميباشد كه به دست گروههاي جهادي صورت ميگيرد. (نشريه سياست روز، 24/ 2/ 84).
تاريخچهي حملات و تعرضات رژيم صهيونيستي به مسجدالاقصي
1- 7/ ژوئن/ 1967م
نيروهاي اشغالگر صهيونيستي در پي خروج اردنيهاي ساكن در مسجدالاقصي بلافاصله وارد اين مسجد شده و عليه دربهاي غرب مسجدالاقصي معروف به «باب المغرب» را تحت كنترل خود آوردند و در اين مسجد مستقر شدند.
2- 9/ژوئن/ 1967م
نيروهاي اشغالگر رژيم صهيونيستي كه مسجدالاقصي را در محاصره خود داشتند از ورود نمازگزاران به اين مسجد جلوگيري كردند.
3- 21/ اگوست/ 1969
آتشسوزي مسجدالاقصي توسط مايكل دنيس روهان تا با پوشش مسلمانان مسجدالاقصي را به آتش كشيد.
4- 16/ نوامبر/ 1969
نيروهاي رژيم صهيونيستي با ورود وحشيانه به مسجدالاقصي، صحن فخريه آن را اشغال كردند و از ورود نمازگزاران به آن ممانعت كردند.
5- در آغازين سال دههي 70م نيروهاي رژيم صهيونيستي كه از چندين سال پيش طرح تخريب مسجدالاقصي و احداث بناي معبد سليمان را بر روي خرابههاي مسجدالاقصي در سر ميپروراندند، در (14/ اگوست/ 1970) با معرفي گروهي افراطي به نام «گرشون سالمون» از تخريب اين مسجد و ساخت معبد براي صهيونيستها خبر دادند. اين اقدام، منجر به ايجاد درگيري ميان صهيونيستها و فلسطينها و جراحت 10 فلسطين گرديد.
6 - پس از گذشت يك دهه، رژيم صهيونيستي بار ديگر در فكر تخريب مسجدالاقصي افتاد. در (28/ اگوست/ 1980) كارشناسان اين رژيم با طراحي نقشهاي گسترده و حسابشده از احداث تونلي در زير اين مسجد خبر دادند. انتشار اين خبر آنچنان گروههاي مختلف فلسطين و حتي جوامع عرب را نگران كرد كه دقيقاً پس از گذشت چندين ساعت از انتشار خبر موج گسترش از اعتراضهاي عمومي در تمامي مناطق سرزمين اشغالي به راه افتاد.
7- در (20/ مي/ 1982) چندين سازمان صهيونيستي به وسيلهي چند عامل افراطي به فرستادن نامههاي تهديدآميز متعدد به مقامات مسؤول مسجدالاقصي اقدام كردند. مضمون اين نامهها، تهديد مقامات مسؤول در مورد اقدام به تخريب مخفيانه مسجدالاقصي بود.
8- در (26/ مارس/ 1983) يك سرباز اسرائيلي به نام «آلن گودمن» در طرح يك عمليات وحشيانه با ورود به مسجدالاقصي با استفاده از يك مسلسل ام- 16 به روي مردم نمازگزار آتش گشود كه بيش از 60 نمازگزار كشته و زخمي شدند.
9- (26/ مارس/ 1983) سربازان رژيم صهيونيستي با حمله به مسجدالاقصي و تخريب دروازه اصلي ورودي اين مسجد، مانع ورود نمازگزاران شدند.
10- 4/ اوت/ 1986
گروهي از خاخامهاي رژيم صهيونيستي با تأكيد بر حاكميت اين رژيم بر مناطق فلسطينينشين، طرح حضور خاخامهاي رژيم صهيونيستي را در مسجدالاقصي و بجاآوردن مناسك مذهبي آنها را در كنار مسلمانان ارائه كردند كه مورد انتقاد شديد جامع عربي واقع شد.
11- 12/ مي/1988
تعدادي از سربازان رژيم صهيونيستي با ورود به صحن مسجدالاقصي، بر روي عدهي كثيري از مسلمانان آتش گشودند كه در اين جريان صدها فلسطيني، شهيد و مجروح شدند.
12- 8/ اوت/1990
نظاميان رژيم صهيونيستي با ورود به مسجدالاقصي، اقدام به كشتار جمعي مسلمانان نمازگزار كردند. در اين حمله نيروهاي رژيم صهيونيستي با گشودن آتشسوزي بر روي نمازگزاران، 22 فلسطين را كشته و بيش از 200 تن ديگر را به شدت زخمي كردند.
13- در تاريخ 11/ 6/ 1967
صهيونيستها يك رشته عمليات تخريبي را آغاز و املاك متعلق به عربها را در داخل قدس و خارج از آن ويران كردند و علاوه بر انهدام صدها منزل مسكوني، محلهي مغربيها و دو مسجد ديگر را نيز ويران و به محوطه ديوار براق ملحق ساختند.
14- 11/ 5/ 1980
صهيونيستهاي طرفدار خاخام تروريست (مائير كاهانا) به تهيه و جمعآوري مواد منفجره در يك انبار جهت انهدام مسجدالاقصي پرداخته بودند، شناسايي و دستگير شده و بعد از مدتي آزاد شدند.
15- 1/ 1 1981
نگهبانان فلسطين مسجدالاقصي، گروهي از صهيونيستهاي مظنون را در حين ورود مخفيانه به مسجد دستگير و تعداد 16 قبضه مسلسل يوزي و نارنجك و دو قبضه كلت كمري و تعدادي نقشه و عكس از آن ضبط كردند. (نشريه راه مردم، 3/ 6 1382).
اهانت به مسجدالاقصي
2- از سوي ديگر ورود آريل شارون در ابتداي قرن بيست و يك به صحن مسجدالاقصي (آن هم با كفش) موجب شكلگيري انتفاضه دوم فلسطين شد. (نشريه جمهوري اسلامي، 6/ 5/ 83).
در سومين روز، پس از اشغال قدس، مرد خاي غور از نظاميان بلندپايهي رژيم صهيونيستي با استفاده از يك خودروي نظامي وارد محوطهي حرم مسجدالاقصي شد.
در 5/ مهر/ 1378 يك شركت شرابساز اسرائيلي، برچسب عكس از مسجدالاقصي و بيتالمقدس را بر روي شيشهها شراب قرار داد. (نشريه جمهوري اسلامي، 3/ 6/ 1383).
ادامه دارد .....
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : m_baran19