تبیین موضوع سبّ و لعن (2)
فلسفه لعن
۱. لعن مظهر تبرّى و برائت جستن از کافران و ستمگران است. چرا که یکى از واجبات که در قرآن و سنّت به آن سفارش شده محبت دوستان خدا و بغض دشمنان خداست، و از سویى حب و بغض براى خدا نشانه کمال ایمان است; «من أحب الله و أبغض لله و اعطى لله فهو ممن کمل ایمانه»; کسى که براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمنى ورزد و براى خدا بخشایش کند ایمانش کامل است. روشن است که دشمنى با دشمنان خدا از راه هاى گوناگون ممکن است که یکى از آنها لعن و نفرین است.
۲. لعن یک نوع مبارزه با ستمگران است; در زمانى که گروهى مورد ستم قرار گرفته و نمى توانند از حقوق خود دفاع نمایند، راهى جز نفرین و لعن ستمگران ندارند. امروزه مسلمانان جهان از آمریکا به راه هاى گوناگون از جمله لعن و نفرین و یا به عبارت دیگر با شعار مرگ بر آمریکا، ابراز تنفر مى نمایند و این خود افزون بر آن که یک نوع مبارزه است، موجب انسجام و اتحاد مسلمانان مى شود.
امام خمینى (رحمه الله) مى فرماید: لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنى امیه ـ لعنت الله علیهم ـ با آن که منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد، ستم شکن است.
۳. لعن و نفرین موجب شناخت حق از باطل مى گردد.
۴. لعن موجب بازدارندگى و عبرت آموزى است، به عبارت دیگر موجب گرایش به سوى خوبى ها و ابراز بیزارى از بدى ها مى شود.
تاریخ گویاى این واقعیت است که ستمگران و غارتگران همواره مورد لعن و نفرین توده هاى مردم قرار داشته و پس از مرگ خود نیز جز نام زشت بر جاى نگذاشته اند. از این رو انسان ها بویژه افرادى که زمینه فساد در آنان وجود دارد، گاه با اندیشیدن درباره آینده خود تلاش مى کنند مانند ستمگران تاریخ نباشند. نمونه آن رخداد کربلا و مقایسه شخصیت امام حسین (علیه السلام) با یزید بن معاویه است; چرا که یزید پس از قرن ها جز نام بد و لعن و نفرین چیزى براى خود بر جاى نگذاشته است; در صورتى که امام حسین(علیه السلام) نه تنها همواره مورد سلام و صلوات مردم است بلکه تمام انسان هاى آزاده مى کوشند تا راه، روش و اهداف مقدس ایشان را پى گیرى نمایند.
امام صادق (علیه السلام) در روایتى مى فرمایند: «فأظهروا البراءه و اکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعه، و باهتوهم کیلا یطمعوا فى الفساد فى الاسلام و یحذرهم الناس و لا یتعلمون من بدعهم...»; اهل بدعت و تشکیک را سب و لعن کنید تا طمع نکنند در دین فساد نمایند و همچنین مردم نیز از آنان تأثیر نپذیرند.
از این رو مردم با لعن و نفرین نه تنها سردمداران شر و بدى را از خود دور مى سازند بلکه راه و روش آنان را نیز مذمت نموده و در مقابل راه حق، عدالت و تقوا ترویج مى شود.
بنابراین طبق این سخن امام صادق (علیه السلام) برائت، موجب گرایش به سوى خوبى ها و فضایل و نیز تنفر و انزجار از شرور و بدى هاست. در یک روایت آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه بدعت گذارى را مشاهده کردید از او برائت بجویید و غیبت نموده و دشنام دهید تا ـ دیگران ـ به فساد گرایش پیدا نکنند و مردم از آنان دورى گزینند و بدعت هاى آنان موجب انحراف نشود.
حضرت على(علیه السلام) نیز مى فرماید: «من مشى الى صاحب بدعه فوقره فقد مشى فى هدم الاسلام»; کسى که نزد بدعت گذار برود و او را بزرگ شمارد در نابودى اسلام قدم گذاشته است.
قرآن کریم از قول ابراهیم خلیل مى فرماید: (و اذ قال ابراهیم لأبیه و قومه اننّى براء مما تعبدون); و هنگامى که ابراهیم به (نا) پدرى خود و قومش گفت: من از آنچه شما مى پرستید بیزارم.
در جاى دیگر مى فرماید: (فلمّا تبیین له انّه عدوٌّ لله تبرّ أمنه انّ ابراهیم لأوّاه حلیم); چون براى ابراهیم روشن شد که او دشمن خداست از او بیزارى جست چرا که ابراهیم شخصى بردبار و خداترس بود.
و نیز: (قد کانت لکم أسوه حسنه فى ابراهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاؤا منکم و ممّا تعبدون من دون الله); براى شما مؤمنان، ابراهیم و همراهان او الگویى بسیار خوب هستند، آنان که به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه غیر از خدا مى پرستید بیزاریم.
حقیقت مبارزه و دورى جستن از مظاهر شرک و ظلم، به گونه دیگرى نیز در آیات آمده است که به برخى از آنها اشاره مى شود. این آیات از یک سو مردم را به قرار گرفتن در لواى خدا و رسول که از آن به «ولایت» یا «تولّا» تعبیر مى شود فرا مى خوانند و از سوى دیگر یک نوع هشدار را در بر دارد، یعنى به مسلمانان گوشزد مى کنند که نباید به دشمنان خدا و رسول روى آورند و از خدا و رسول روى برگردانند. از این اصل به «تبرّى» یاد مى شود. بنابراین پذیرش ولایت خدا و رسول از ویژگى هاى مؤمنان به شمار مى آید چنان که برائت و بیزارى با استفاده از راه هاى مناسب نیز از ویژگى هاى مؤمن است.
این آیات به صراحت روشن مى کنند که مؤمنان چه کسانى را نباید دوست داشته باشند و آنان را بر خود مسلط سازند؟ به عبارت دیگر این آیات، مسلمانان را در راستاى دورى و برائت از کافران و ستمگران راهنمایى مى کند.
برخى از مصادیق کسانى که بیزارى از آنان بایسته است و باید از آنان برائت جست چنین است :
مغضوبان خداوند
ستمگران بر مسلمانان
یهودیان و مسیحیان
کافران
(یا ایها الذین آمنوا لاتتخذو الذین اتخذوا دینکم هزواً و لعباً الیهود و النصارى); اى اهل ایمان! با آن گروه که دین شما را به بازیچه گرفتند دوستى مکنید.
(لاتتخذوا آباءکم و اخوانکم اولیاء ان استحبّوا الکفر على الایمان);
اى مؤمنان! دوست و یاور نگیرید ـ آن دسته از ـ پدران و برادرانتان که کفر را برگزیده اند.
دشمنان خدا و اولیاى الهى
(والذین کفروا اولیاءهم الطاغوت); یاور آنانى که کفر ورزیدند طاغوت مى باشد.
این دسته از آیات به گروهى اشاره دارد که بایستى با آنان دشمنى نمود و یکى از راه هاى دشمنى، دورى و برائت است اما دسته دیگر نسبت به گروهى است که بایستى آنان را دوست داشت و بلکه بالاتر از آن، بایستى ولایت آنان را پذیرفت. آنان عبارت اند: از خدا، رسول، اولوالامر، ائمه اهل بیت(علیهم السلام) و مؤمنان; بنگرید:
تولا و ولایت پذیرى خدا و رسول
(وما لکم من دون الله من ولى ولا نصیر); به جز خدا براى ایشان سرپرست و یاورى نیست.
(والله ولىّ المؤمنین); و خداوند یاور مؤمنان است .
(الله ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور); خداوند یاور مؤمنان است و آنها را از تاریکى ها به نور مى رساند.
(ان الظالمین بعضهم اولیاء بعض والله ولى المتقین); ستمکاران یاور یکدیگراند و خداوند یاور پرهیزکاران است.
(واجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً); از پیشگاه خودت ولى و یاورى براى ما قرار بده.
تولا و ولایت پذیرى ائمه
(فاطر السموات و الارض أنت ولى فى الدنیا و الآخره); تویى آفریننده زمین و آسمان تویى ولى نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت.
(والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض); مؤمنان و مؤمنات برخى ولى و محبوب یکدیگرند.
(و ان الظالمین بعضهم اولیاء بعض والله ولى المتقین); برخى ستمگران یاور بعضى دیگر مى باشند و خداوند ولى پرهیزکاران است.
(واعتصموا بالله هو مولاکم فنعم المولى و نعم النصیر); به خدا پناه ببرید که او مولاى شماست بهترین مولا و بهترین یاور است.
(قل اطیعوا الله و الرسول فان تولّوا فانّ الله لایحب الکفرین); بگو فرمان خدا و رسول را اطاعت کنید و اگر از آنان روى گردانید همانا خداوند کافران را هرگز دوست نخواهد داشت.
(اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوا الأمر منکم); خدا، پیامبر و صاحبان امر را اطاعت کنید.
(و ان تولوا فاعلموا انّ الله مولاکم نعم المولى و نعم النصیر); بدانید که اگر روى برگرداندید خداوند بهترین مولا و بهترین یاور است.
ولایت پذیرى مؤمنان
(اطیعوا الله و رسوله ولاتولّوا عنه و أنتم تسمعون); خدا و رسول را اطاعت کنید و از فرمان او سرپیچى نکنید که شما سخنان حق و آیات خدا را از او مى شنوید.
(فان تولّیتم فما سألتکم من أجران أجرى الا على الله); پس هرگاه شما از حق روى گردانیده و نصیحت مرا نپذیرفتید من از شما اجرى نخواسته بلکه همه اجر رسالت من بر خداست.
(وان یتولّوا یعذبهم الله عذاباً الیماً فى الدنیا و الآخره); و اگر روى از خدا بگردانند آنها را به عذاب دردناک ـ در دنیا و آخرت ـ معذب خواهد فرمود.
مجموعه آیاتى که ذکر شد ضمن اهمیت و نقش ولایت پذیرى ، وظیفه مسلمانان را به خوبى در رابطه با پذیرش دوست و دشمن و به عبارت دیگر تولّا و تبرّا بیان نموده است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین
/خ