خلاقیت هم مانند سایر اصطلاحات، ده ها تعریف مختلف دارد، به این علت که هر کدام از صاحب نظران جنبهی خاصی از آن را مدنظر قرار داده و تعریفی ارائه دادهاند. اگر بخواهیم تعریفی کلی از واژه خلاقیت داشته باشیم، میتوان گفت که خلاقیت یکی از مهمترین ویژگیهای انسان است که برای شروع هر کاری به آن نیاز دارد.
کلیهی نوآوریهای بشر با خلاقیت به وجود آمدهاند. آفرینندگی ایجاد یک مفهومی تازه و جدید با به کارگیری تمام تواناییهای ذهنی یک شخص است. این جدید بودن نسبت به خود شخص اهمیت دارد، چون ممکن است مفهومی که برای شخصی نو محسوب میشود، برای دیگری جدید نباشد و اینکه آفرینشگری همیشه پیدا کردن یک راه حل کاملا جدید نیست، بلکه میتواند نگاه کردن از زاویهای دیگر به همان موضوع و رسیدن به ایدهای جدید باشد.
مهارت در خلاقیت و نوآوری
هر انسانی به نوبهی خود خلاق است و به طریقی میتواند به جامعهی بشری خدمت کند. پس نباید تصور کرد که آفرینندگی محدود به انسانهای باهوش است. هر کس به طریقی و در مسیر کار خود میتواند خلاق باشد، مهم شناخت و حرکت درست به سمت آن است. بعضیها براین باورند که خلاقیت با نوآوری متفاوت است، اما مفهوم خلاقیت میتواند با رشتهها و بخشهای مهمی از معادلهی نوآوری مرتبط باشد.سوال اینجاست که آیا خلاقیت را میتوان آموخت؟ بله، خلاقیت با تسلط بر روی یک روش فکری شروع میشود که شما میتوانید با آزمایش و هدایت فرضیات، افکار و تخیلات ذهنی و تبدیل آنها به یک ایده به فردی خلاق تبدیل شوید.
آنچه که در این راه بسیار کمکتان میکند؛ در ابتدا یک محیط آرام و مناسب و کاغذ و قلم است، چون مطمئنا پرسشها و چالشهای بسیاری ذهنتان را درگیر کرده، قدم بعدی مشاهده کردن است، اینکه برای شناسایی راههای جدید مشاهدهگر خوبی باشید تا راه خودتان را پیدا کنید.
و در آخر اینکه اگر با افراد متفاوتی در این زمینه گفتگو کنید، با دیدگاههای متفاوتی آشنا میشوید که باعث بروز آفرینشگری بیشتر در شما میشود و حتی بعدها قادر به ارتقاء سطح خلاقیتتان هستید.
بررسی مفهوم خلاقیت در ابعاد مختلف زندگی جوامع بشری
بعضیها خلاقیت را فقط منحصر به هنر و در سطح بالاتر اختراع و کشف میدانند، درصورتی که آفرینشگری بسیار فراتر از اینهاست و میتواند از مسائل کوچک زندگی روزمره تا مسائل بزرگتر کاربرد داشته باشد.هر فردی در زندگی با مشکل یا مسئلهای روبروست که نیازمند راه حل است، در این صورت افراد خلاق فقط به یک راه حل اکتفا نمیکنند، حتی اگر آن موضوع بتواند منطقی حل شود.
در واقع افراد خلاق موضوع را از جنبههای متفاوت بررسی میکنند تا به جواب بهتر و مؤثرتری برسند. جالب اینجاست که بدانید حتی خیلی از اوقات بدون اینکه شناختی از مفهوم آفرینشگری داشته باشیم از این کلمه و تکنیک در حل مسائل استفاده میکنیم.
پس همهی ما انسانها با بالابردن دقت و حساسیت نسبت به درک مسائل، میتوانیم به توسعهی نوآوری و خلاقیت فردی بپردازیم و به این صورت در جنبههای مختلف زندگی فردی، اجتماعی و حتی اقتصادی پیشرفت کنیم.
خصوصیات افراد خلاق :
افراد خلاق خیالپرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر میآورند و سادهتر از دیگران هیپنوتیزم میشوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون بسیار افراد خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند فقط یک قیاس ممکن در آن زمان میتواند کشف شود، اگر به چهار چیز توجه کند شش مقایسهٔ ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعالسازی قشری همراه است، از سوی دیگر افراد غیر خلاق توجه خود را زیادتر متمرکز میکنند و این آنها را از فکر کردن در ایدههای نوآورانه بازمیدارد. مارتیندل وایزنک مطرح میکنند خلاقیت یک سندرم بازداری زدایی است. افراد خلاق روشهای گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار میبرند که معتقدند در خلاقیت بیشتر به آنها کمک میکند.
شاید رایجترین روش، گوشهگیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش میدهد که این موضوع به علت حساسیت بیش از حد آنهاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیشواکنشی دارند
انواع خلاقیت
قطعا همه افراد در همه موضوعات نمیتوانند خلاق باشند و هر فردی با توجه به استعداد خود میتواند در یک زمینه مشخص، خلاقیت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال بتهوون و استیو جابز، هر دو جزء انسانهای خلاق بهحساب میآیند، اما نوع خلاقیت آنها با یکدیگر متفاوت است. بتهوون بهقدری خلاق بود که حتی بعد از ناشنوایی آهنگسازی میکرد و استیو جابز نیز تا آخرین لحظه عمر خود درصدد ایجاد نوآوری در محصولات خود بود. برای اینکه بتوان خلاقیت افراد را در زمینه خاص تشخیص داد، میتوان از «نمودار خلاقیت دیتریش» استفاده کرد. دیتریش در این نمودار انواع خلاقیت در افراد را مرتبط با چهار حالت پردازشی مغز میداند.اولین نوع از انواع خلاقیت، خلاقیتهایی هستند که مبتنی بر کنکاش و تفکر هستند و نیاز به شناخت کامل از موضوع دارند. این نوع خلاقیت هدفمند است و فرد از نتیجه خلاقیت آگاه است. در حقیقت در این خلاقیت، افراد هدف خود را میشناسند و بر اساس هدفی که دارند در مورد موضوع کنکاش میکنند و آن قدر آزمایشات خود را تکرار میکنند تا به هدف خود برسند. توماس ادیسون یکی از افرادی است که در این دسته قرار میگیرد.
دسته دوم افرادی هستند که خلاقیت آنها بهصورت خودبهخود ایجاد میشود، اما نسبت به موضوعی که در آن خلاق هستند آگاهی و شناخت دارند. نیوتن و داستان افتادن سیب، یک نمونه از این نوع خلاقیت است.
دسته سوم افرادی هستند که خلاقیت آنها ریشه احساسی دارد و این خلاقیت بهصورت خودجوش به وجود میآید. اغلب هنرمندان و موزیسینها در این گروه قرار میگیرند و خلاقیت آنها بهصورت خودبهخودی و احساسی به وجود میآید.
دسته چهارم افرادی هستند که خلاقیت در آنها ریشه احساسی دارد ولی درعینحال نسبت به ایجاد آن خلاقیت آگاه هستند و با کنکاش به دنبال ایجاد یک نوآوری هستند.
۷ روش فوقالعاده برای بهبود و پرورش خلاقیت
خلاقیت
به خاطر داشته باشید که خلاقیت شبیه به ماهیچه دست یا پا است و برای آنکه همیشه آماده باشد باید مدام تمرین کند و به چالش کشیده شود. به همین دلیل افراد برای بهبود و پرورش خلاقیت باید از روشهای زیر برای تقویت آن استفاده کنند.گام اول:
یادگیری از طریق همکاری و کنجکاوی، شما را به سمت خلاقیت هدایت میکند. زمانی که در مورد موضوعی تحقیق میکنید و با کارشناسان آن حوزه صحبت میکنید، احتمال بروز خلاقیت و ایدههای نو افزایش پیدا میکند. درواقع وقتی مغز ورودیهای جدید را دریافت میکند، میتواند آنها را با موارد قبلی مرتبط سازد تا در نهایت، خلاقیت ایجاد شود.گام دوم:
انجام دادن کارهای موردعلاقه سبب بروز خلاقیت و بهبود آن میشود. انجام کارهای موردعلاقه سبب میشود تا افراد از کار خود احساس رضایت داشته باشند و از آن خسته نشوند. وقتی مغز به مدت طولانی یا بهصورت متداول درگیر یک موضوع شود، میتواند تمام جزئیات آن را بررسی کند و در آن موضوع خلاق شود. انجام کارهای موردعلاقه، باعث پرورش خلاقیت در آن موضوعات میشوند.کنجکاوی برای حل مسائل به ما ایده میدهد تا خلاقانهتر فکر کنیم. در حقیقت کنجکاوی شکاف بین چیزی است که میدانیم و دوست داریم بدانیم. کنجکاوی احساس تجربه چیزهایی است که ما نمیدانیم و این احساس مسیر رسیدن به موفقیت را به ما نشان میدهد. اگر دقت بیشتری به مسائل اطراف خود داشته باشید، احساس کنجکاوی بیشتری نسبت به مسائل پیرامون خود خواهید داشت.
گام سوم:
بهتر است همه ایدههای خود را بدون ترس و دلهره یادداشت کنید؛ نوشتن باعث میشود استرس شما کمتر شود و خلاقیت بیشتری داشته باشید. سعی کنید از موضوعات مختلف الهام بگیرید. اگر به دنبال این هستید تا در یک موضوع خاص یک کار خلاقانه انجام دهید، سعی کنید موضوعات، کارها و صنایع دیگر را بررسی کنید و از کارهای نامربوط به موضوع اصلی، ایده بگیرید. ایده گرفتن از موضوعات نامرتبط، روشی برای بهبود و پرورش خلاقیت است.گام چهارم:
همانطور که پیشتر گفته شد، برخی از ایدهها خودبهخود به وجود میآیند. زمانی که درگیر یک موضوع هستید، میتوانید با استراحت دادن ذهن خود به بهبود خلاقیت کمک کنید. شاید کمی عجیب به نظر برسد؛ اما بسیاری از ایدهها در زمان رانندگی، خواب، پیادهروی یا تماشای تلویزیون به ذهن میآیند. ذهن خسته هرگز خلاق نیست و استراحت ذهن جزء موارد اصلی در پرورش خلاقیت است.گام پنجم:
طبق تحقیقاتی که در دانشگاه استنفورد انجام گرفت، مشخص شد که پیادهروی تفکر خلاق را بهبود میبخشد. در این مطالعه مشخص شد افرادی که بهصورت منظم پیادهروی میکنند، خلاقتر و جذابتر هستند. بنیانگذار توییتر، مدیرعامل فیسبوک، مدیرعامل لینکدین بهصورت منظم پیادهروی میکنند.گام ششم :
استفاده از تکنیکهای مختلف، برای پرورش خلاقیت موثر است. تکنیک شش کلاه تفکر، تکنیک تفکر جانبی و طوفان فکری از جمله تکنیکهایی هستند که میتوانند در بهبود خلاقیت کمککننده باشند.در روش طوفان فکری افراد به تولید ایدههایی تشویق میشوند که شاید در ابتدا احمقانه به نظر برسند، اما با کمی تلاش و تفکر میتوانند از این ایدهها به روشهای خلاقانهای دست پیدا کنند. در جلسات طوفان فکری افراد باید راهحلهای جدیدی برای مشکلات پیدا کنند و هیچکس نباید از ایدههای سایر افراد انتقاد کند یا پیشنهادی دهد؛ زیرا قضاوت و تحلیل، مانع ایجاد ایدههای جدید میشود و خلاقیت را از بین میبرد.
تکنیک شش کلاه تفکر یکی از بهترین روشها برای پرورش خلاقیت و بالا بردن قدرت تفکر افراد است. انسانها طبق عادت، برای حل مسئلههای مختلف تنها به یک راهحل فکر میکنند؛ اما تکنیک شش کلاه به افراد کمک میکند تا افراد در قالب شش نقش متفاوت به مسائل فکر کنند. شش کلاه با شش رنگ مختلف مشخص میشوند و نماد الگوهای فکری متفاوتی هستند.
گام هفتم :
بدترین و وحشتناکترین ایدهها را انتخاب کنید. وقتی در موضوعی دچار چالش شدهاید و نمیتوانید راهحل خلاقانهای ارائه کنید، میتوانید از بدترین ایدههای ممکن کمک بگیرید. در میان هر یک از این ایدههای بد، به دنبال بهترین ویژگی هر ایده باشید و آنها را در کنار هم قرار دهید. این کار میتواند ایدههای جدید را برایتان آشکار سازد.یادگیری از طریق همکاری و کنجکاوی، یکی از راه های پرورش خلاقیت است. زمانی که در مورد موضوعی تحقیق میکنید و با کارشناسان آن حوزه صحبت میکنید، احتمال بروز خلاقیت و ایدههای نو افزایش پیدا میکند.
منبع: سایت ویرگول
سایت کرامت زاده
سایت مطالعه شریف