تفسیر سوره حمد ( آیه های 1 و 2 )
منبع : راسخون
تفسیر سوره حمد با رویکرد به تفسیر تسنیم
مقدمه
بعد از تلاش وکوشش برای مطالبی جامع وکامل با امید رسیدن به این هدف که هر شخص سوره حمد را با دقت،درک وفهم بیشتر وبا در نظر گرفتن قرب الهی تلاوت کند؛ نتیجه ای آورده شده که اشخاص عجول وبه عبارتِ بهتر کم وقت از آن بهره برده بتوانند به هدف ومطالب اصلی این تحقیق در چند صفحه دست پیدا کنند؛ البته مقصود اصلی از نتیجه در این تحقیق جمع بندی کل مطالب است.
فصل اول :
دیباچۀ این فصل
خداوند متعال دراین سوره ادب بندگی،شیوه سخن گفتن عبد سالک با رب مالک را قرار داده ونماز عاشقانش را بدون آن باطل وزبان مهر مقربانش را در روز ده مرتبه به آن معطر کرده ولیاقت تکرار چندین برابر رابه وسیله نوافل به عاشقان قربش عطاکرده است.دراین سوره بنده خداوند را به طور غائب با صفات رب العالمین ورحمن رحیم یاد کرده گویی نماز گزار باذکر این صفات به تدریج به خداوند نزدیک شده ودر مالک یوم الدین با خداوند روبه رو وبه طور خطاب می گوید ایاک نعبد وایاک نستعین.
اسماء سوره حمد (1)
روايتى از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره سوره حمد و فضيلت آن (2)
چون او مي گويد: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)، وخداى عزوجل وی مي گويد: بندهام كار خود را با نام من آغاز كرد، و بر من است اينكه امور او را در آن كار تتميم كنم، و در احوالش بركت بگذارم،
و چون او مي گويد: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) پروردگار متعال وی مي گويد: بنده من مرا حمد گفت، و اقرار كرد: كه نعمتهايى كه در اختيار دارد، از ناحيه من است، و بلاهايى كه به وى نرسيده، باز بلطف و تفضل من است، و من شما فرشتگان را گواه مىگيرم، كه نعمتهاى دنيايى و آخرتى او را زياده نموده، بلاهاى آخرت را از او دور كنم، همانطور كه بلاهاى دنيا را از او دور كردم.
و چون او مي گويد: (الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) خداى جل جلال وی مي گويد: بندهام شهادت داد: كه من رحمان و رحيم هستم، من نيز شما را شاهد مىگيرم، كه بهره او را از نعمت و رحمت خود فراوان ساخته، نصيبش را از عطاء خود جزيل و بسيار مىكنم.
و چون او مي گويد: (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ)، خداى تعالايش مي گويد: شما شاهد باشيد، همانطور كه بندهام اعتراف كرد به اينكه من مالك روز جزا هستم، در آن روز كه روز حساب است، حساب او را آسان مىكنم، و حسنات او را قبول نموده، از گناهانش صرف نظر مىكنم.
و چون او ميگويد: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ)، خداى عزوجل وی مىفرمايد:بندهام راست گفت، و براستى مرا عبادت كرد، و بهمين جهت شما را گواه مىگيرم، در برابر عبادتش پاداشى دهم، كه هر كس كه در عبادت، راه مخالف او را رفته بحال او رشك برد.
و چون او ميگويد: (وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)، خداى تعالاي وی ميگويد: بندهام از من استعانت جست، و بسوى من پناهنده گشت، من نيز شما را شاهد مىگيرم، كه او را در اُمورش اعانت كنم، و در شدايد به دادش برسم، و در گرفتاري ها دست او را بگيرم.
و چون او ميگويد: (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ)، تا آخر سوره، خداى عز و جل وی ميگويد: همه اينها و آنچه غير اينها درخواست كند بر آورده است، من همه خواستههايش را استجابت كردم، و آنچه آرزو دارد برآوردم، و از آنچه مىترسد ايمنى بخشيدم.
بيان ويژگىهاى سوره حمد و مقايسه آن با آنچه مسيحيان در نماز مىخوانند (3)
در انجيلِ نامبرده كه بعربى ترجمه شده ، چنين ميخوانيم (پدر ما آن كسى است كه در آسمانها است، نام تو متقدس باد، و فرمانت نافذ، و مشيتت در زمين مجرى، همانطور كه در آسمان مجرى است، نان ما كفاف ما است، امروز ما را بده، و ديگر هيچ، و گناه ما بيامرز، همانطور كه ما گناهكاران به خويشتن را مىبخشيم، (يعنى از ما ياد بگير)، و ما را در بوته تجربه و امتحان قرار مده، بلكه در عوض از شر شرير نجات ده.
خوب، در اين معانى كه الفاظ اين جملات آنها را افاده مىكند دقت کن، كه چه چيزهايى را بعنوان معارف الهى و آسمانى به بشر مىآموزد، و چگونه ادب بندگى در آن رعايت شده، اولا به نمازگزار مىآموزد، كه بگويد: پدر ما (يعنى خداى تعالى) در آسمان ها است، (در حالى كه قرآن خدا را منزه از مكان ميداند) و ثانيا در باره پدرش دعاى خير كند، كه اميدوارم نامت متقدس باشد، (البته فراموش نشود كه متقدس باشد، نه مقدس، و خلاصه قداست قلابى هم داشته باشد كافى است) و نيز اميدوارم كه فرمانت در زمين مجرى، (و تيغت برا) باشد، همان طور كه در آسمان هست، حال چه كسى مي خواهد دعاى اين بنده را در باره خدايش مستجاب كند؟ نمي دانيم، آن هم دعايى كه به شعارهاى احزاب سياسى شبيه تر است، تا به دعاى واقعى.
و ثالثا از خدا و يا بگو پدرش درخواست كند: كه تنها نان امروزش را بدهد، و در مقابل بخشش و مغفرتى كه او نسبت به گنه كاران خود مىكند، وى نيز نسبت به او با مغفرت خود تلافى نمايد، و همانطور كه او در مقابل جفاكاران از حق خود اغماض مىكند، خدا هم از حق خود نسبت به او اغماض كند، حالا اين نمازگزار مسيحى چه حقى از خودش دارد، كه از خود او باشد، و خدا به او نداده باشد؟ نمي دانيم.
و رابعا از پدر بخواهد كه او را امتحان نكند، بلكه از شر شرير نجات دهد، و حال آنكه اين درخواست درخواست امرى است محال، و نشدنى، براى اينكه اينجا دار امتحان و استكمال است، و اصلا نجات از شرير بدون ابتلاء و امتحان معنا ندارد.
درسهاى تربيتى سورهى حمد (4)
2ـ با (رَبِّ الْعالَمِينَ) و(مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) احساس مىكند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مىگذارد.
3ـ با كلمه (عالمين) ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مىكند.
4ـ با(الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) خود را در سايه لطف او مىداند.
5ـ با (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) غفلتش از آينده زدوده مىشود.
6ـ با گفتن (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ريا و شهرت طلبى را زايل مىكند.
7ـ با (إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) از ابرقدرتها نمىهراسد.
8ـ از (أَنْعَمْتَ) مىفهمد كه نعمتها به دست اوست.
9ـ با (اهْدِنَا) رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مىكند.
10ـ در (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مىكند.
11ـ با (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ) و (لَا الضَّالِّينَ) بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مىدارد.
فصل دوم :
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر
البته باید توجه داشت که نباید تنها اسم وصورت ظاهری از نام خداوند تبارک وتعالی را در آغاز امور به کار برد بلکه باید در معنویت وتفکر وامید نیزبا ذات اقدس خدا پیوند داشته باشد تا این که در مسیر از هرگونه انحراف دور باشد وکار وی با برکت به پایان برسد. در نتیجه پایداری وبقاء عمل وابسته به ارتباطی است که با خدا دارد وبه همین جهت است که خداوند در نخستین آیه که به پیامبر نازل شد دستور میدهد که در آغاز تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر وبزرگ را با نام خدا شروع کند(إقرَء بِاسمِ رَبِّکَ ألَّذِی خَلَق) و باز براساس این اصل است که تمام سوره های قرآن با نام خدایِ رؤوف آغاز میشود که به راستی نامش آرامش دهنده قلب ها وجان آدمی است را از هر چه امید به غیر وترس است را خالی می کند.
البته این نکته قابل توجه است که چون نام خدای تعالی همیشه با رحمنیت ورحیمیت همراه است درسوره توبه که موضوع اعلان جنگ برای مشرکان است این بار بسم الله ذکر نمیشود تا گفته شود آن رحمان ورحیمی که در اکثر اوقات میبخشد ومهربان است در بعضی مواردِ قلیل از روی خشم با مشرکان سخن می گوید؛شاید آنان توبه کنند ودین را بازی و شوخی نگیرند.
طرح یک سؤال
تجزیه وترکیب کلمات این آیه
ترکیب :
(اللّه) لفظ جلالة مضاف إليه مجرور و علامة جرآن كسرة.
(الرحمن) نعت برای لفظ جلالة مجرور.
(الرحيم) نعت دوم برای لفظ جلالة مجرور.
تجزیه :
(اللّه) .. أصل آن الإلاه، همزه حرکتش را به لام تعریف داده، سپس ساکن شده است و حذف شده ألف أولى برای التقاء الساكنين و أدغام شده لام درلام دوم. و حذف شده ألفی که بعد از لام دوم است برای كثرة استعمال. پس إله مصدر است ازأله يأله هنگامی که مورد عبادت قرار بگیرد، و مصدر در موضع مفعول است یعنی معبود.
(الرحمن) صفة مشتقة از صيغه مبالغة است، وزن آن فعلان از فعل رحم يرحم باب فرح است.
(الرحيم) صفة مشتقة از صيغه مبالغة است، یا صفة مشبهة به اسم فاعل وزن آن فعيل من فعل رحم يرحم است.
بحث روایی در این آیه
2ـ المفسر المعروف: بأبي الحسن الجرجاني (رضي الله عنه)، قال: حدثني يوسف بن محمد بن زياد، و علي بن محمد بن سيار، عن أبويهما، عن الحسن ابن علي، عن أبيه علي بن محمد، عن أبيه محمد بن علي، عن أبيه الرضا علي بن موسى، عن أبيه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين (عليهم السلام) أنه قال: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ آية من فاتحة الكتاب، و هي سبع آيات، تمامها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول: إن الله تعالى قال لي: يا محمد:
(وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فأفرد الامتنان علي بفاتحة الكتاب، و جعلها بإزاء القرآن العظيم). و إن فاتحة الكتاب أشرف ما في كنوز العرش، و إن الله عزوجل خص محمدا (صلى الله عليه و آله) و شرفه بها، و لم يشرك معه فيها أحدا من أنبيائه، ما خلا سليمان (عليه السلام) فإنه أعطاه منها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ حكى عن بلقيس حين قالت: إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.(6)
3ـ ألا فمن قرأها معتقدا لموالاة محمد (صلى الله عليه و آله) و آله الطيبين، منقادا لأمرها، مؤمنا بظاهرها و باطنها، أعطاه الله بكل حرف منها أفضل من الدنيا و ما فيها، من أصناف أموالها و خيراتها.(7)
4ـ و من استمع إلى قارئ يقرأها كان له قدر ما للقارىء، فليستكثر أحدكم من هذا الخير المعرض لكم فإنه غنيمة، لا يذهبن أوانه فتبقى في قلوبكم الحسرة).(8)
5 ـ (أمالي الشيخ) بإسناده، قال: قال الصادق (عليه السلام): (من نالته علة، فليقرأ الحمد في جيبه سبع مرات، فإن ذهبت، و إلا فليقرأها سبعين مرة، و أنا الضامن له العافية).(9)
وظیفه انسان ها در برابر نام خدا (10)
1ـ تسبیح نام خدای تبارک وتعالی (فسبح باسم ربک العظیم)
2ـ مبارک دانستن وتبرک جستن به آن است(تبارک اسم بک ذی الجلال والاکرام)
سيماى بسم الله (11)
2ـ (بسم الله) رمز توحيد است و ذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا با نام ديگران، نشانهى شرك. نه در كنار نام خدا، نام دیگرى را ببريم و نه به جاى نام او.
3ـ (بسم الله) رمز بقا و دوام است. زيرا هر چه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است.
4ـ (بسم الله) رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مىورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مىكنيم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5ـ (بسم الله) رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6ـ (بسم الله) گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است.
7ـ (بسم الله) مايهى فرار شيطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثّر نمىافتد.
8ـ (بسم الله) عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست.
9ـ (بسم الله) ذكر خداست، يعنى كه خدايا من تو را فراموش نكردهام.
10ـ (بسم الله) بيانگر انگيزه ماست، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوتها و نه جلوهها و نه هوسها.
11ـ امام رضا عليه السلام فرمود: (بسم الله)
به اسم اعظم الهى، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است.
الطاف، نکات وپيامهای دیگر(12)
2.(بسم الله الرحمن الرحیم) در آغاز كتاب، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مىشود.
3.(بسم الله )كلامى كه سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مىشود.
4.رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. ( الله الرحمن الرحیم)
5.بيان رحمت الهى در قالبهاى گوناگون، نشانهى اصرار بر رحمت است.
(هم قالب (رحمن)، هم قالب (رحيم)) (الرحمن الرحیم)
6 شايد آوردن كلمه رحمن و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوهاى از رحمت الهى است، همانگونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف و رحمت اوست. (الرحمن الرحیم)
فصل سوم :
الحمد لله رب العالمین
تفسیر
خداوند پروردگار همه آفرینش جهان وجهانیان وآن چه در میان آن دو است؛البته عالم دربعضی موارد به معنای جهان است ولی اکثر اوقات به معنای مخلوقات می آید وجمع آن به معنای تمام مخلوقات است. از این آیه استفاده می شود که تنها پروردگار جهان اوست وپرستیدن رب النوع ها که در بعضی از ملت ها واقوام وجود داشته ودارد باطل است.
طرح یک سؤال
تجزیه وترکیب کلمات این آیه
ترکیب :
(للّه) جار و مجرور،متعلق به محذوف،در تقديرگرفتن خبر مبتدأ ثابت و واجب است.
(ربّ) نعت برای لفظ جلالة مجرور و علامة جرآن كسرة است.
(العالمين) مضاف إليه مجرور و علامة جرآن ياء است به دلیل این که ملحق شده به جمع مذكر سالم.
تجزیه :
(ربّ) مصدر يرب باب نصراست، سپس صفة استعمال شده مثل عدل و خصم، وزن آن فعل به فتح سپس سكون است.
(العالمين) جمع عالم، و اسم جمع است، و مشتق است یا از کلمه علم به كسر حرف دوم یا از علامة، وزن آن فاعل به فتح حرف دوم .
بحث روایی در این آیه
2ـ روي أن رجلا يسمى عبد الرحمن، كان معلما للأولاد في المدينة، فعلم ولدا للحسين (عليه السلام) يقال له جعفر، فعلمه الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ فلما قرأها على أبيه الحسين (عليه السلام) استدعى المعلم، و أعطاه ألف دينار و ألف حلة، و حشا فاه درا، فقيل له في ذلك؟ فقال (عليه السلام): (و أنى تساوي عطيتي هذه بتعليمه ولدي الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ؟!).(14)
3ـ عبد الله جعفر بن محمد بن جعفر ابن الحسن بن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليهم السلام)، في رجب سنة سبع و ثلاثمائة، قال: حدثني محمد بن علي بن الحسين بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليهم السلام)، منذ خمس و سبعين سنة، قال: حدثنا الرضا علي بن موسى، قال: حدثني أبي موسى بن جعفر، قال: حدثني أبي جعفر بن محمد، قال: حدثني أبي محمد بن علي، عن أبيه، علي بن الحسين، عن أبيه الحسين بن علي، عن أبيه علي بن أبي طالب (عليهم السلام)،
قال: (سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول: التوحيد ثمن الجنة، و الحمد لله وفاء كل نعمة و خشية الله مفتاح كل حكمة و الإخلاص ملاك كل طاعة).(15)
فرق حمد ومدح (16)
فرق حمد وشکر (17)
نیکو ترین تعبیر از حمد (18)
1ـ سوره حمد(الحمد لله رب العالمین)
2ـ سوره انعام(الحمد لله الذی خلق السماوت والارض وجعل الظلمات والنور...)
3ـ سوره کهف(الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب...)
4ـ سوره سبأ(الحمد لله الذی له ما فی السماوات وما فی الارض)
5ـ سوره فاطر(الحمد لله الذی فاطر السماوات والارض)
سپس می توان گفت که بهترین،نیکوترین وجامع ترین تعبیر از حمد، در سوره فاتحة الکتاب شده؛که چون از لفظ (العالمینِ) یاد شده دارای تمام صفات گفته شده در ابتدای سوره های دیگر است.
ادای حق شکر (19)
حامدان و مسبّحان خدا (20)
الطاف، نکات وپيامهای دیگر (21)
2ـ خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است. (الحمد لله)
3ـ همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست. زيرا حمد براى زيبايى ونيكويى است. (الحمد لله)
4ـ دليل ستايش ما، پروردگارى اوست. (الحمد لله رب العالمین)
5ـ رابطهى خداوند با مخلوقات، رابطهى دائمى و تنگاتنگ است. (رب العالمین) (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مىكند و مىرود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
6ـ همهى هستى، تحت تربيت خداوند يكتاست. (رب العالمین)
7ـ امكان رشد و تربيت، در همهى موجودات وجود دارد. (رب العالمین)
8ـ خداوند هم انسانها را با راهنمايى انبيا تربيت مىكند، (تربيت تشريعى) و هم جمادات و نباتات و حيوانات را رشد و پرورش مىدهد.(تربيت تكوينى) (رب العالمین)
9ـ مؤمنان در آغاز كتاب (قرآن) با نيايش به درگاه خداوند متعال، (الحمد لله رب العالمین)مىگويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مىدهند كه (آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
نتیجه
آیۀ دوم- (الحمد لله رب العالمین) مراد از (عالمين) در اينجا همه مخلوقات است، خدا آفريننده و تربيت كننده همه مخلوقات است، گاهى منظور از (عالمين) مردم است مانند إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (ص/ 87)، گويند: الف و لام الحمد براى استغراق است يعنى همه حمدها و ستايشها خاص خداست، بعلت آنكه همه چيز از افاضه او است و مالك واقعى او است، براى هر كسى ستايش شود.
لفظ (رب العالمين) تعليل (الحمد للَّه) است زيرا مربى عقلا سزاوار تشكر.و ستايش است، معلوم است كه مراد از (الحمد للَّه)انشاء حمد است يعنی خدا را حمد مىكنم.
فهرست منابع :
1ـ نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن،نويسنده: طباطبايى سيد محمد حسين،موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى،قرن: چهاردهم، زبان: عربى، مذهب: شيعى ،ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم ،مكان چاپ: قم ،سال چاپ: 1417 ق ،نوبت چاپ: پنجم.
2ـ نام كتاب: ترجمه تفسير الميزان، نويسنده: موسوى همدانى سيد محمد باقر، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى، قرن: چهاردهم، زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1374 ش، نوبت چاپ: پنجم.
3ـ نام كتاب: البرهان فى تفسير القرآن، نويسنده: بحرانى سيد هاشم، موضوع: روايى، قرن: يازدهم، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: بنياد بعثت، مكان چاپ: تهران،سال چاپ: 1416 ق، نوبت چاپ: اول.
4ـ نام كتاب: تفسير نمونه، نويسنده: مكارم شيرازى ناصر، موضوع: اجتماعى و اجتهادى، قرن: پانزدهم زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1374 ش، نوبت چاپ: اول.
5ـ نام كتاب: تفسير نور، نويسنده: قرائتى محسن، موضوع: اجتماعى و تربيتى، قرن: پانزدهم، زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1383 ش، نوبت چاپ: يازدهم.
6ـ نام كتاب: تفسير احسن الحديث، نويسنده: قرشى سيد على اكبر، موضوع: اجتماعى و تربيتى، قرن: پانزدهم، زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: بنياد بعثت، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1377 ش، نوبت چاپ: سوم.
7ـ نام كتاب: اطيب البيان في تفسير القرآن، نويسنده: طيب سيد عبد الحسين، موضوع: تربيتى، قرن: پانزدهم، زبان: فارسى، مذهب: شيعى، ناشر: انتشارات اسلام، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1378 ش، چاپ: دوم.
8ـ نام كتاب: تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، نويسنده: قمى مشهدى محمد بن محمدرضا، موضوع: روايى و ادبى، قرن: دوازدهم، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1368 ش، نوبت چاپ: اول.
9ـ نام كتاب: تفسير نور الثقلين، نويسنده: عروسى حويزى عبد على بن جمعه، موضوع: روايى، قرن: يازدهم، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: انتشارات اسماعيليان، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1415 ق، نوبت چاپ: چهارم.
10ـ نام كتاب: شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، نويسنده: حسكانى عبيد الله بن احمد، موضوع: روايى، قرن: پنجم، زبان: عربى، مذهب: سنى، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، مكان چاپ: تهران، سال چاپ:( 1411 ق)، نوبت چاپ: اول.
11ـ نام كتاب: التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، نويسنده: امام ابومحمد حسن بن على عسكرى، موضوع: روايى، قرن: سوم، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: مدرسه امام مهدى، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1409 ق، نوبت چاپ: اول.
12ـ نام كتاب: كتاب التفسير، نويسنده: عياشى محمد بن مسعود، موضوع: روايى، قرن: چهارم، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: چاپخانه علميه، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1380 ق.
13ـ نام كتاب: تسنیم، نويسنده: آیت الله جوادی آملی، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى، قرن:15، زبان: فارسی، مذهب: شيعى، ناشر: مرکز نشر إسراء، چاپخانه: أسوه، سال چاپ: 1430 ق، نوبت چاپ:اول.
پی نوشت ها :
1ـ جوادی آملی، تسنیم،ناشر: مرکز نشر إسراء، سال چاپ: 1430 ق، ج1، ص259.
2ـ المیزان ،ج1، ص21
3- المیزان، ج1، ص23
4- قرائتى محسن، تفسیر نور، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، سال چاپ: 1383 ش،ج1، ص17.
5- بحرانى سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، ناشر: بنياد بعثت، سال چاپ: 1416 ق، ج1، ص: 4.
6- 7- 8- البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص: 95.
9- البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص: 99.
10ـ تسنیم ،ج1، ص301.
11ـ نور، ج1، ص20.
12- نور، ج1، ص21.
13- البرهان فى تفسير القرآن، ج3، ص: 289.
14ـ البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص: 100.
15- البرهان فى تفسير القرآن، ج5، ص: 245.
16- تسنیم، ج1، ص 322.
17- تسنیم، ج1، ص 323
18- تسنیم، ج1، ص 336.
19- تسنیم،ج1، ص 337.
20- تسنیم،ج1، ص351
21- نور، ج1، ص23.