تاخت وتاز ماسهها در طبيعت
نویسنده: دكتر حسن روحيپور*
براساس ارزيابي انجمن بينالمللي علوم، بيابانزايي و پاكتراشي جنگلها در بين 37 چالش مهم فراروي انسان و بعد از چالشهاي مهم تغييراقليم و كميابي آب آشاميدني، در رتبه سوم قرار گرفته است.
اما بيابانزايي چيست؟ در كنوانسيون مقابله با بيابانزايي و كاهش اثرات خشكسالي سازمان ملل آمده است: «بيابانزايي عبارت است از تخريب سرزمين در مناطق خشك، نيمه خشك و نيمه مرطوب خشك جهان»؛ پديدهاي كه از آن بهعنوان يكي از مهمترين خطرهايي كه درحال حاضر، مناطق خشك جهان را تهديد ميكند ياد ميشود. اين خطر بيشتر متوجه كشورهاي آسيايي و آفريقايي است كه از نظر اقليمي داراي مناطق بسيار وسيع و گسترده خشك و كم باران هستند. براي مثال تنها در كشور چين و هندوستان بيش از 290ميليون هكتار يا به عبارتي در حدود 57 درصد از كل اراضي خشك آنها مبتلا به فرايند بيابانزايي است.
در قاره آفريقا نيز در حدود 330ميليون هكتار تحتتأثير پديده بيابانزايي قرار دارد. پديده بيابانزايي آن قدر اهميت دارد كه جهانيان يكي از روزهاي سال – 17 ژوئن؛ 27خرداد - را با همين عنوان نامگذاري كردهاند. از اين رو، با توجه به اينكه كشور ما يكي از كشورهاي در معرض تهديد اين پديده به شمار ميآيد تا فرارسيدن روز جهاني مهار بيابانزايي برآنيم با درج مقالات و گزارشهايي، پيامدهاي ناگوار اين پديده شوم را از زواياي مختلف بررسي كنيم. آنچه در پي ميآيد نخستين مقاله در زمينه بيابانزايي و مهار آن است.
گرچه برآورد درستي از بيابانزايي در كشور ما در دست نيست اما با وجود گستره عظيم 89 درصدي از عرصههاي خشك و بياباني كشور ميتوان انتظار داشت كه سيطره اين پديده شوم نيز دستكمي از وضعيت ساير كشورهاي واقع در محدوده قاره آسيا ندارد. ايران نيز كه 8/53 درصد از مساحت آنرا اراضي خشك و نيمه خشك تشكيل ميدهد در شمار كشورهايي است كه پديده بيابانزايي آن را تهديد ميكند.
بهطور كلي تخريب سرزمين كه بهصورت فرسايشهاي بادي و آبي؛ شور شدن خاكها، تهيشدن آبخوانها از آب، كاهش حاصلخيزي وآلودگي خاكها و در نهايت زوال پوشش گياهي بروز ميكند سبب كاهش انرژي خاك و سرزمين شده، هم در حوزه اقتصادي- اجتماعي و هم در حوزه زيست محيطي تاثير بسيار نامطلوبي دارد. در حوزه اقتصادي- اجتماعي و ارتزاق، پديده بيابانزايي سبب كاهش درآمد بهرهبرداران، غلبه فقر و در نهايت تخليه و تهيشدن سكونتگاها از جوامع انساني ميشود.
در حوزه زيستمحيطي، نتيجه تخريب سرزمين منجر به كاهش بسيار شديد ذخيره كربن خاك و همچنين افزايش گرد و غبار در هوا ميشود. هر 2عامل از طريق افزايش گازهاي گلخانهاي سبب گرمشدن تدريجي كره زمين ميشود. كاهش تنوع زيستي اعم از گياهي و جانوري از ديگر مصايب بيابانزايي به شمار ميرود. دريك عبارت ميتوان گفت كه پديده بيابانزايي در جوامع انساني سبب كاهش شديد توليد، تهديد امنيت غذايي و فقرزدگي ميشود.
حساسيت و آسيبپذيري زيستبومهاي مناطق خشك و نيمه خشك به نحوي است كه در خشكساليهاي تناوبي، توليد بيولوژيك در عرصههاي ديمزار و مراتع به شدت كاهش پيدا كرده و موجب كمبود موادغذايي، بالا رفتن قيمتها و كاهش درآمد ساكنان اينگونه مناطق ميشود. در ايران بهعلت افزايش سريع جمعيت، محدوديت منابع آب و خاك و تغيير در الگوي معيشت و تغذيه مردم نسبت به گذشته و مصرفگرايي، منابع طبيعي كشور تحت فشار شديد مورد بهره برداري قرار گرفته براثر اين فشارها و خسارتهاي جبرانناپذيري به زيستبومها وارد شده است. فرسوده شدن خاكها - بهدليل تخريب جنگلها و مراتع - كاهش درآمد بهرهبرداران را درپيداشته و سبب شده تا روستائيان بسياري از اين مناطق به شهرهاي مجاور كوچ كنند و بر مسائل و مشكلات حاشيهنشيني دامن بزنند.
بيابانزايي در ايران ناشي از عوامل متعددي است كه از آن جمله عبارتند از: شرايط اقليمي خشك و كمي نزولات جوي، كاهش مواد آلي خاك، افزايش شوري و قليائيت خاكها بر اثر آبياري نامناسب، نداشتن توان كافي براي مهار حجم عظيمي از سيلابها، افزايش جمعيت، كاربري نامناسب اراضي، آلايندههاي ناشي از صنايع و فاضلابهاي شهري و روستايي. بديهي است كه پيچيدگيهاي شرايط اقتصادي و اجتماعي حاكم بر جامعه و مديريتهاي ناكارامد ميتواند سرعت عوامل مذكور در روند بيابانزايي را تشديد كند.
شكننده بودن خاك و فرسايش زمين شناختي، حقوق نامساوي در امر مالكيت، توزيع نامتناسب ثروت، فقر زيرساختهاي اقتصادي، عدمدسترسي به بازار، غفلت قانونگذاران و كافي نبودن تحقيقات در زمينه كشاورزي و منابع طبيعي از ديگر موارد مؤثر در بيابانزايي به شمار ميآيد.
گرچه در بسياري موارد در حوزه تحقيقات منابع طبيعي اعتبارات كافي براي پژوهشهاي مورد نياز در اين زمينه كافي نيست. در عين حال، يكي از نكات ضعف عمده سازمانهاي تحقيقاتي و اجرايي در زمينه مهار بيابانزايي، عدمنگاه ژرف به مسائل پژوهشي و الويتهاي راهبردي است، بهطوري كه بسياري از دانش آموختگان ما با طراحي تقليدي از متون كلاسيك كتب دانشگاهي خود و يا با الگوهاي نامناسب ساير كشورها كه با شرايط اقليمي كشورمان تناسبي ندارند برنامه تحقيقاتي خود را تعريف كرده و اجرا ميكنند. وارد نشدن در حيطه پژوهشهاي بنيادي و مطالعات اساسي و نظري در حوزه بررسيهاي منابع طبيعي بهدليل تاكيد زياد و بيش از حد در اجراي طرحهاي كاربردي يكي ديگر از موانع اصلي در دستيابي به فناوري ملي براي احيا و توسعه پايدار منابع طبيعي كشور است.
* دكتراي خاك شناسي از استراليا
منبع: همشهری آنلاین
/خ
اما بيابانزايي چيست؟ در كنوانسيون مقابله با بيابانزايي و كاهش اثرات خشكسالي سازمان ملل آمده است: «بيابانزايي عبارت است از تخريب سرزمين در مناطق خشك، نيمه خشك و نيمه مرطوب خشك جهان»؛ پديدهاي كه از آن بهعنوان يكي از مهمترين خطرهايي كه درحال حاضر، مناطق خشك جهان را تهديد ميكند ياد ميشود. اين خطر بيشتر متوجه كشورهاي آسيايي و آفريقايي است كه از نظر اقليمي داراي مناطق بسيار وسيع و گسترده خشك و كم باران هستند. براي مثال تنها در كشور چين و هندوستان بيش از 290ميليون هكتار يا به عبارتي در حدود 57 درصد از كل اراضي خشك آنها مبتلا به فرايند بيابانزايي است.
در قاره آفريقا نيز در حدود 330ميليون هكتار تحتتأثير پديده بيابانزايي قرار دارد. پديده بيابانزايي آن قدر اهميت دارد كه جهانيان يكي از روزهاي سال – 17 ژوئن؛ 27خرداد - را با همين عنوان نامگذاري كردهاند. از اين رو، با توجه به اينكه كشور ما يكي از كشورهاي در معرض تهديد اين پديده به شمار ميآيد تا فرارسيدن روز جهاني مهار بيابانزايي برآنيم با درج مقالات و گزارشهايي، پيامدهاي ناگوار اين پديده شوم را از زواياي مختلف بررسي كنيم. آنچه در پي ميآيد نخستين مقاله در زمينه بيابانزايي و مهار آن است.
گرچه برآورد درستي از بيابانزايي در كشور ما در دست نيست اما با وجود گستره عظيم 89 درصدي از عرصههاي خشك و بياباني كشور ميتوان انتظار داشت كه سيطره اين پديده شوم نيز دستكمي از وضعيت ساير كشورهاي واقع در محدوده قاره آسيا ندارد. ايران نيز كه 8/53 درصد از مساحت آنرا اراضي خشك و نيمه خشك تشكيل ميدهد در شمار كشورهايي است كه پديده بيابانزايي آن را تهديد ميكند.
بهطور كلي تخريب سرزمين كه بهصورت فرسايشهاي بادي و آبي؛ شور شدن خاكها، تهيشدن آبخوانها از آب، كاهش حاصلخيزي وآلودگي خاكها و در نهايت زوال پوشش گياهي بروز ميكند سبب كاهش انرژي خاك و سرزمين شده، هم در حوزه اقتصادي- اجتماعي و هم در حوزه زيست محيطي تاثير بسيار نامطلوبي دارد. در حوزه اقتصادي- اجتماعي و ارتزاق، پديده بيابانزايي سبب كاهش درآمد بهرهبرداران، غلبه فقر و در نهايت تخليه و تهيشدن سكونتگاها از جوامع انساني ميشود.
در حوزه زيستمحيطي، نتيجه تخريب سرزمين منجر به كاهش بسيار شديد ذخيره كربن خاك و همچنين افزايش گرد و غبار در هوا ميشود. هر 2عامل از طريق افزايش گازهاي گلخانهاي سبب گرمشدن تدريجي كره زمين ميشود. كاهش تنوع زيستي اعم از گياهي و جانوري از ديگر مصايب بيابانزايي به شمار ميرود. دريك عبارت ميتوان گفت كه پديده بيابانزايي در جوامع انساني سبب كاهش شديد توليد، تهديد امنيت غذايي و فقرزدگي ميشود.
حساسيت و آسيبپذيري زيستبومهاي مناطق خشك و نيمه خشك به نحوي است كه در خشكساليهاي تناوبي، توليد بيولوژيك در عرصههاي ديمزار و مراتع به شدت كاهش پيدا كرده و موجب كمبود موادغذايي، بالا رفتن قيمتها و كاهش درآمد ساكنان اينگونه مناطق ميشود. در ايران بهعلت افزايش سريع جمعيت، محدوديت منابع آب و خاك و تغيير در الگوي معيشت و تغذيه مردم نسبت به گذشته و مصرفگرايي، منابع طبيعي كشور تحت فشار شديد مورد بهره برداري قرار گرفته براثر اين فشارها و خسارتهاي جبرانناپذيري به زيستبومها وارد شده است. فرسوده شدن خاكها - بهدليل تخريب جنگلها و مراتع - كاهش درآمد بهرهبرداران را درپيداشته و سبب شده تا روستائيان بسياري از اين مناطق به شهرهاي مجاور كوچ كنند و بر مسائل و مشكلات حاشيهنشيني دامن بزنند.
فرسايش بادي
گردوغبار وارداتي
بيابانزايي در ايران ناشي از عوامل متعددي است كه از آن جمله عبارتند از: شرايط اقليمي خشك و كمي نزولات جوي، كاهش مواد آلي خاك، افزايش شوري و قليائيت خاكها بر اثر آبياري نامناسب، نداشتن توان كافي براي مهار حجم عظيمي از سيلابها، افزايش جمعيت، كاربري نامناسب اراضي، آلايندههاي ناشي از صنايع و فاضلابهاي شهري و روستايي. بديهي است كه پيچيدگيهاي شرايط اقتصادي و اجتماعي حاكم بر جامعه و مديريتهاي ناكارامد ميتواند سرعت عوامل مذكور در روند بيابانزايي را تشديد كند.
شكننده بودن خاك و فرسايش زمين شناختي، حقوق نامساوي در امر مالكيت، توزيع نامتناسب ثروت، فقر زيرساختهاي اقتصادي، عدمدسترسي به بازار، غفلت قانونگذاران و كافي نبودن تحقيقات در زمينه كشاورزي و منابع طبيعي از ديگر موارد مؤثر در بيابانزايي به شمار ميآيد.
مهار بيابانزايي
ضعف مديريت، الگوبرداري نامناسب
گرچه در بسياري موارد در حوزه تحقيقات منابع طبيعي اعتبارات كافي براي پژوهشهاي مورد نياز در اين زمينه كافي نيست. در عين حال، يكي از نكات ضعف عمده سازمانهاي تحقيقاتي و اجرايي در زمينه مهار بيابانزايي، عدمنگاه ژرف به مسائل پژوهشي و الويتهاي راهبردي است، بهطوري كه بسياري از دانش آموختگان ما با طراحي تقليدي از متون كلاسيك كتب دانشگاهي خود و يا با الگوهاي نامناسب ساير كشورها كه با شرايط اقليمي كشورمان تناسبي ندارند برنامه تحقيقاتي خود را تعريف كرده و اجرا ميكنند. وارد نشدن در حيطه پژوهشهاي بنيادي و مطالعات اساسي و نظري در حوزه بررسيهاي منابع طبيعي بهدليل تاكيد زياد و بيش از حد در اجراي طرحهاي كاربردي يكي ديگر از موانع اصلي در دستيابي به فناوري ملي براي احيا و توسعه پايدار منابع طبيعي كشور است.
* دكتراي خاك شناسي از استراليا
منبع: همشهری آنلاین
/خ