ابوالصباح كناني ، آيينه حقيقت
در اين نوشتار، كوشش مي شود با سيماي يكي ديگر از شاگردان امامان عليهم السلام بيشتر آشنا شويم.
شناختي گذرا
ابراهيم بن نُعَيم در كتابهاي تراجم، و كتابهاي روايت، بيشتر با كنيه ابوالصّبّاح مشهور است. وي به علّت منسوب بودن به قبيله عبد قيس، «عبدي» هم خوانده مي شود. نيز چون محلّ زندگي خاندان او در شهر كوفه و در ميان طائفه كِنانه بود، «كِناني» هم به او گفته مي شود، كه با گذشت زمان به «ابوالصّبّاح كِناني» معروف شد.(1)
يكي ديگر از لقب هاي اين محدّث فرزانه، «ميزان» است كه در ادامه اين نوشتار با راز و رمز اين لقب ارزشمند و پر افتخار آگاه خواهيم شد.(2)
صحابي امامان عليهم السلام
از منظر حجّت خدا
جانم فدايت! بعضي از ترازوها، اندكي انحراف دارند و بيشتر به يك سو، متمايل اند از استقامت و اعتدال برخوردار نيستند، نكند من هم از دسته افرادي باشم كه شايد اندك كجي و انحراف در بينش و رفتارشان وجود دارد!
حضرت به وي فرمود: «خير، تو همانند ميزان و ترازويي هستي كه هيچ گونه كجي و انحراف در آن پيدا نمي شود.»(4)
از چشم انداز عالمان
نجاشي و شيخ طوسي در وجاهت او چنين نگاشته اند:
اين محدّث از منظر اعتدال در باورهاي ديني و سلوك و رفتار فردي و اجتماعي، به پايه اي رسيد كه به او «ميزان» گفته مي شد و او در كمال وجاهت و وثاقت است.(5)
دانشمند فرزانه شيعه، شيخ مفيد در رساله عدديّه، پيرامون شأن اين راوي مي نويسد:
او يكي از اصحاب دين شناس واز پيشوايان مذهب و مجتهدان روزگار بود كه مرجع مردم شيعه، در حلال و حرام و بيانِ احكام شرعي بود.(6)
فقيه برجسته شيعي، محقّق حلّي درباره كِناني چنين مي نگارد:
او از بزرگان فضلاء و برجستگان فقيهان شيعه است.*(7)
استادان حديث
1. جابر بن يزيد جُعْفي كوفي.
2. ابوبصير.
3. عبدالله بن مغيره.
4. منصور بن حازم.
اين چهار تن، از برجسته ترين چهره هاي حديثي شيعه هستند.
5. صابر بن بسّام.
6. عبدالله بن جَبَله.(8)
شاگردان
1. ابان بن عثمان.
2. حمّاد بن عثمان.
3. سيف بن عميره.
4. محمّد بن فضيل.
5. يحيي حلبي.
6. صفوان بن يحيي.
7. محمّد بن اسماعيل بن بزيع.
8. حسن بن علي بن فضّال.
9. عثمان بن عيسي.
10. فُضالة بن ايّوب.
11. صندل.(9)
ويژگي ها
شجاعت و غيرت مندي
اهل مناظره
با امام باقرعليه السلام
اثر خامه
البته كتاب چنداني از او براي نسل هاي بعدي به يادگار نمانده است. بعضي از دانشوران فقط به اين كه او داراي اصل و كتاب است، بسنده كرده اند.(13)
غروب ستاره
اما از اين كه در كجا و كدامين سرزمين رخ در نقاب تيره خاك كشيد، اطلاعي در دست نيست.(14)
نمونه اي از روايات
نشانه شيعه جعفري
«ما اقلَّ و الله من يَتَّبِعُ جعفراً منكم. انّما اصحابي من اشتدّ ورعه و عمل لخالقه و رجا ثوابَهَ فَهؤلاء اَصحابي 15؛ به خدا قسم بسيار كم اند آناني كه پيرو جعفر باشند! همانا شيعه من داراي اين نشانه ها هستند: بسيار با ورع و باتقوايند و فقط براي خدا، كار و عبادت انجام مي دهند. و فقط از خدا، اميد ثواب و پاداش دارند. آري، اينان پيروان من هستند.»
برآوردن نياز مؤمن
«برآوردن حاجت مؤمن، نزد خداوند دوست داشتني تر است از بيست حجّ؛ آن هم حجّي كه در راه انجام اين عبادت صد هزار درهم و يا دينار، خرج كند.»(16)
ارزش دعا
«خداوند تبارك و تعالي از بندگان مؤمنش، آنهايي را بيشتر دوست دارد كه بسيار دعا كننده باشند. بر شما باد كه بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد دعا كنيد؛ چون آن وقت، زماني است كه درهاي رحمت الهي باز است و روزي ها تقسيم مي گردد و خداوند نيازهاي بزرگ را برآورده مي كند.»(17)
اعتقاد به ولايت
«شهادت مي دهم كه علي عليه السلام پيشوايي است كه خدا اطاعت او را واجب نموده است. شهادت مي دهم كه امام حسن عليه السلام امامي است كه خداوند اطاعت از او را بر بندگان واجب كرده است. و خدا را گواه مي گيرم كه امام حسين عليه السلام امامي است كه پروردگار، پيروي از او را واجب نموده است. خدا را شاهد مي گيرم كه حضرت علي بن الحسين عليه السلام امامي است كه اطاعت او بر بندگان واجب است. و خدا را شاهد و گواه مي گيرم كه امام محمّد باقرعليه السلام، رهبري است كه اطاعت او را خدا بر بندگانش واجب فرموده است.»(18)
نيكي به پدر و مادر
«با آنان نيكي و خوش رفتاري كن آن گونه كه با پدر و مادري كه پيرو ولايت ما اهل بيت هستند خوش رفتاري مي شود.»(19)
منزلت امامان
«ما (ائمّه اطهار) هستيم آن قومي كه خداوند پيروي از آنها را واجب نموده. براي ماست انفال و غنيمت هاي برجسته جنگي. ما هستيم كه در علم راسخيم. ما هستيم همان گروهي كه بر ما رشك مي ورزند كه خداوند فرموده: «ام يحسدون النّاس علي ما آتاهم الله من فضله».»(20) (21) امامت حضرت صادق عليه السلام
ابوالصّبّاح كناني مي گويد: حضرت امام محمّد باقرعليه السلام به امام صادق عليه السلام نگاه كرد و در حالي كه راه مي رفت، فرمود: او را مي بيني؟ او از كساني است كه خداوند فرموده:
«و نريد أنْ نَمُنَّ علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم ائمّةً و نجعلهم الوارثين»(22)
و اين كلام امام، اشاره بود به اينكه بعد از من فرزندم حضرت صادق عليه السلام امام و رهبر شماست.
چگونگي نذر كردن
«نذر كردن صحيح نيست؛ مگر اينكه نذر كننده بگويد: براي خداست بر عهده من، نماز يا روزه يا قرباني يا حجّ رفتن.»(23)
باز هم دعا
«خداوند دوست ندارد كه بندگانش با سماجت و اصرار، از ديگران چيزي بخواهند ولي اين را براي خويش دوست دارد. پروردگار تبارك و تعالي دوست دارد كه بندگانش از او سؤال كنند و آنچه را مي خواهند، از خداوند طلب كنند.»(24)
پی نوشت ها:
1. «بني كِنانه» قبيله بزرگي از عرب است كه از منظر سلسله قبيله اي به جناب: كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مَضَر، يكي از اجداد پيامبر مي رسد.
2. رجال نجاشي، ص 19 و منابع گوناگون.
3. همان؛ رجال طوسي، ص 102؛ جامع الروات، ج 1، ص 36؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 38.
4. رجال نجاشي، ص 19؛ رجال طوسي، ص 102.
5. رجال نجاشي، ص 19؛ رجال كشي، ج 2، ص 639، چاپ آل البيت.
6. الكني و الالقاب، ج 1، ص 93.
7. تنقيح المقال، ج 1، ص 38.
8. همان؛ جامع الروات، ج 1، ص 36؛ تهذيب الاحكام، ج 7، ص 25.
9. جامع الروات، ج 1، ص 36؛ اصول كافي، ج 2، ص 193.
10. رجال كشي، ج 2، ص 639؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 323؛ الكني و الالقاب، ج 1، ص 93.
11. الاحتجاج، ج 2، ص 123، كتابفروشي قدس محمّدي.
12. كشف الغمّه، ج 1، ص 141، چاپ تبريز، بازار مسجد جامع، سال 1381.
13. رجال نجاشي، ص 19؛ رجال طوسي، ص 102 و 144؛ موسوعة الفقهاء، ج 2، ص 41؛ معجم الرجال، ج 1، ص 313.
14. موسوعة الفقهاء، ج 2، ص 41.
15. اصول كافي، ج 2، ص 77.
16. همان، ص 192.
17. همان، ص 478، حديث 9.
18. همان، ج 1، ص 186، شماره 2.
19. همان، ج 2، ص 162.
20. نساء / 54.
21. اصول كافي، ج 1، ص 186.
22. قصص / 5.
23. تهذيب الاحكام، ج 8، ص 416، باب النذور، حديث 3.
24. اصول كافي، ج 2، ص 475، شماره 4.