تنجيم در آزمون آمار

مردم اغلب ستاره بيني ،طالع بيني، يا تنجيم را با نجوم يکي مي گيرند. از آنجا که هر دو آنها درباره ي ستاره ها ، صورت هاي فلکي ،سيارات وماه و خورشيد صحبت مي کنند،اين تصور را پيش مي آورند که اينها هردواز شاخه هاي علمي اند که با کيهان سروکار درد. مثالي براي اين تصور فراخوان سال 2001/1380 کميسيون پژوهانه دانشگاه است که درآن خواسته شده بود«... تنجيم ( ستاره بيني)» جزو سيلابس درس هاي علوم دانشگاهي بيايد.
سه‌شنبه، 25 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنجيم در آزمون آمار
تنجيم در آزمون آمار
تنجيم در آزمون آمار

نويسنده:جايانت نارليکا و همکاران
ترجمه:منصور وصالي



مردم اغلب ستاره بيني ،طالع بيني، يا تنجيم را با نجوم يکي مي گيرند. از آنجا که هر دو آنها درباره ي ستاره ها ، صورت هاي فلکي ،سيارات وماه و خورشيد صحبت مي کنند،اين تصور را پيش مي آورند که اينها هردواز شاخه هاي علمي اند که با کيهان سروکار درد. مثالي براي اين تصور فراخوان سال 2001/1380 کميسيون پژوهانه دانشگاه است که درآن خواسته شده بود«... تنجيم ( ستاره بيني)» جزو سيلابس درس هاي علوم دانشگاهي بيايد.
آيا تنجيم علم است؟ با اندکي تامل در احوالات آن مي توان گفت خير.موضوعي که ادعاي آن دارد که به حوزه ي علم تعلق دارد،بايد حداقل معيارهاي معيني را ارضاء کند. اول،تا آنجا که به دست اندرکاران آن موضوع مربوط مي شود بايد متکي براصول يا فرض هايي روشن و يکتا باشد. يعني براي مسئله اي واحد،افراد مختلف آن حوزه با استفاده از اين اصول يا فرض ها به پاسخ هاي يکسان بسند. دوم، از اين اصول بايد نتايجي حاصل شود که مستقل از افراد آزمون پذير بوده وامکان رد آن باشد. بالاخره ،بايد آزمون هاي خاصي وجود داشته باشد.که بتوان اعتبار يا رد نتيجه ي خاصي را تعيين کرد.
با تطبيق دادن شرايط فوق با موضوعات تنجيم مشاهده مي کنيم که فاقد ويژگي هايي است که برشمرديم. مثلا، دربررسي اصول پايه اي آن گوناگوني زيادي ديده مي شود. حتي با يک ابزار ستاره بيني معين،دوستاره بين تعبيرها يا پيش بيني هاي متفاوتي مي کنند. آخرآنکه ،اغلب پيش بيني ها مبهم است و نمي توان صحت و سقم آنها را آزمود.
با وجود اين ،درغرب، آزمون هايي در خصوص پيش بيني هاي ستاره بيني براساس گزاره هاي قطعي که خود آنها بيان کرده اند،انجام گرفته است. در اينجا ما به دو مثال ، که نشان مي دهد چگونه مي توان اين کار را پيش برد، اشاره مي کنيم. نخستين مثال مربوط مي شود. به اين اعتقاد( که در هند نيز رايج است) که يک دختر و پسر جوان تنها در صورتي بايد با هم ازدواج کنند که طالع آنها با يکديگر جور باشد.
آزمون فوق را برني سيلورمن به عنوان بخشي از کار پايان نامه دکتري اش در دانشگاه ميشيگان امريکا درسال 1971/1350 انجام داد. او 2978زوج را که زندگي موفقي داشتند به عنوان گروه (الف) و 478 زوج را که از هم جدا شده بودند به عنوان گروه (ب) انتخاب کرد. طالع تمامي اين افراد استخراج شده و به دو ستاره بين داده شد.از اين دو نفر خواسته شد که با توافق همديگر تعيين کنيد که آيا طالع دوزوج به هم مي خورد يانه .البته آنها اطلاع نداشتند که زوج ها به کدام گروه تعلق دارند. مطالعه و بررسي نتايج کار اين ستاره بينان با زندگي واقعي زوج ها نشان داد که بين پيش بيني مبتني بر طالع بيني و زندگي واقعي رابطه ي معنا داري وجود ندارد.
رويکردي مشابه آزمون فوق در مثال دوم نيز مورد استفاده قرار گرفت. کارلسون جدولي مربوط به اطلاعات تولد افراد را تهيه کردو در اختيار طالع بينان قرارداد. در تنجيم اين ادعا وجود دارد. که از موقعيت «سيارات» در لحظه ي تولد مي توان براي تعيين خصوصيات شخصيتي عمومي فرد وگرايش در روحيات و رفتار وي استفاده کرد ،و مسائل عمده اي که فرد در زندگي با آنها روبه رو خواهد شد را مشخص کرد. در اين آزمون به هرطالع بين مشخصات تولد يک فرد و مشخصات تولد مربوط به دو فرد ديگررا ،که به طور تصادفي انتخاب شده بودند، داده شد.آنها مي بايست براساس اين اطلاعات ميزان هم خواني توصيفات خود از شخصيت فرد را با داده هاي جدول رده بندي کنند.نتيجه نهايي نشان داد که تفسيرهاي درست اين افراد منطبق بود با احتمال 337/. وبا خطاي 0/052 . اين نتيجه ،خيلي نزديک به نتيجه اي بود که به طور شانسي واز روي آمارو احتمال به دست مي آيد.

تجربه ي شهر پونه

آزمايش هاي کارلسون وسيلورمن با خطاهايي همراه بود که ما براي اجتناب از آن معيار ديگري را برگزيديم که متفاوت با آنها ولي دقيق تر بود.براي اين کار ما به اين موضوع پرداختيم که آيا يک فرد خاص به لحاظ هوشي درخشان است يا عقب مانده. طالع بينان مدعي اند که قادرند. از روي طالع افراد اين تفاوت را بيان کنند. بنابراين از ميان دانش آموزان مدارس ما 200 دانش آموز را انتخاب کرديم که 100 نفر به لحاظ ذهني عقب مانده بودند. دسته ي اول گروه(الف) و دسته دوم، که از يک مدرسه دانش آموزان استثنايي انتخاب شده بودند، گروه (ب) را تشکيل مي دادند. دانش آموزان گروه (الف) براساس نتايج مدرسه وتاييد معلمانشان انتخاب شده بودند. اطلاعات تاييد شده مربوط به تولدآنها، که براي استخراج طالع آنها ضروري بود، از والدين دانش آموزان گرفته شد.
کار بعدي استخراج اطلاعات مربوط به طالع آنها بود. اين کار را يکي از ما (پ.گ) که خودش تا چند سال پيش طالع بيني مي کرد. تجربه ي کافي در اين زمينه داشت. با استفاده از يک نرم افزارخاص انجام داد. داده ها با کدهاي معيني، که به هر کدام داده شد،کد گذاري شد . اطلاعات تا زماني که کد گشايي نمي شدند،ناشناخته مي ماندند. در اين صورت، نه شرکت کنندگان ونه آزمايشگران اطلاعي درباره ي صاحبان داده ها نداشتند. داده هايي که به اين ترتيب به دست آمده بود درمحل امني در بخش آمار دانشگاه پونه ذخيره شد.
درهمين حال،از طريق فراخوان عمومي و کنفرانس هاي مطبوعاتي در پونه در 12مي 2008 (23ارديبهشت 1387)، ضمن توضيح فرايند کار،از طالع بينان فعال براي شرکت در اين آزمايش دعوت شد. از 200 نمونه اي که انتخاب کرده بوديم،به هرشرکت کننده جدول تولد وداده هاي تولد 40 نفر را که به طور تصادفي انتخاب شده بودند، داديم .شرکت کنندگان مي بايست در زمان تعيين شده مشخص مي کردند که هر دانش آموز به کدام گروه (الف)يا (ب) تعلق دارد. علاوه بر آن ، ما از سازمان هاي طالع بيني ثبت شده هم دعوت کرديم که به صورت حقوقي در اين آزمايش شرکت کنند. در اين صورت ما تمامي اطلاعات مربوط به 200 نفر را براي آنها ارسال مي کرديم.
ماهيت کارآماري ساده بود. ما دو فرضيه را بايد با هم مقايسه مي کرديم . يکي فرضيه ي شانس H بود. يعني تعيين اينکه يک انتخاب معين به کدام گروه (الف ) ويا (ب) تعلق دارد، مانند انداختن سکه با احتمال 5/. است . فرضيه دوم H1 مبتني بر اين بود که پيش بيني هاي مربوط به طبقه بندي متکي بر طالع بيني بايد احتمالي بيش از 5/. داشته باشد.براي آزمودن هر دو فرضيه، براي اينکه H به نفع H1کنار گذاشته شود بايد ميزان موفقيت طالع بيني از ميانگين ارزش انتظاري H، که برابر 2/325 برآورد شده بود،بيشتر شود. اين روند تضمين مي کرد که احتمال اشتباه در کنار گذاشتن Hاز يک درصد بيشتر نشود. خلاصه اينکه ،ميزان موفقيت طالع بينان براي رد H بايد 28 از 40 نفر مي بود. در خصوص مؤسسات که تمامي 200 دانش آموز را بررسي مي کردند شرط موفقيت H1 ،117 بود.

پاسخ طالع بينان

وقتي چارچوب کاررا اعلام کرديم،پاسخ هاي گوناگوني از طالع بينان دريافت کرديم برخي موافقت خود را براي اين چالش اعلام کردند، عده اي نيز شرايط اضافي طلب کردند که با ماهيت اين آزمون نمي خواند،درحالي که عده اي از طالع بينان نيز از اجتماع طالع بينان خواستند که آزمايش را تحريم کنند. ما با چندين طالع بين چه به طور فردي يا شرکت کننده در سمينار ملاقات کرديم و براي آنها درباره ي ماهيت آزمون، اهداف آن و ملاحظاتي که براي جلوگيري از جانبداربودن آن اختيار کرده ايم .توضيح داديم . ما به آنها گوشزد کرديم که اگر به اعتقاد آنها تنجيم علم است،در اين صورت بايستي در اين نوع آزمون ها شرکت کنند.درحالي که در کل واکنش ها مثبت بود،برخي از پيشکسوتان ستاره بيني،از اين آزمون فاصله گرفتند.
درنهايت، 51 ستاره بين در اين آزمون شرکت کردند که از آنها خواسته شد. پاکت هاي رسمي مهردار براي ما بفرستند تا داده ها درون آنها گذاشته شده و برايشان ارسال شود. فقط 27 نفر پاسخ هاي خودرا به ما برگرداندند. آن گاه ، پاسخ هاي آنها با داده هاي موجود مقايسه شد.بهترين جواب 24از 40 بود که فقط يک ستاره بين به آن رسيده بود . اين نتيجه کمتر از مقداري بود که براي کنار گذاشتن H در مقابل H1 مي بايست به آن مي رسيدند. ميانگين کلي موفقيت به ازاي هر نمونه براي همه ي 27 پاسخ دهنده 17/25 بود، که اگر چه کمتر از ميانگين 20 مربوط به پيش بيني Hبود ، با آن سازگاري داشت. در خصوص مؤسسات دعوت شده به اين آزمايش، دو موسسه حاضر شدند شرکت کنند، که در نهايت يک موسسه شرکت کرد. ميزان موفقيت آن 102 از 200 بود، که باز هم کاملا زير مقدار حداقلي 117 بود.
بنابراين ما بر پايه ي يافته هاي اين آزمون به اين نتيجه رسيديم که پيش بيني هاي ستاره بينان به موفقيتي بهتر از آنچه از طريق کاملا شانسي سکه انداختن حاصل مي شود، دست نيافتند.

نتيجه گيري

ما احساس مي کنيم که پرسش مطرح شده در آزمون روشن بود و ستاره بينان نمي توانند مدعي شوند که در تفسير آن دچار سردرگمي شده بودند. بسياري از طالع بينان موفقيت خود در اين آزمون را (گرچه کمتر از 50درصد، يعني ميزان پيش بيني توسط سکه،بود) شاهدي بر توانايي خود در پيش بيني تلقي کردند. ما مجبوربوديم به آنها توضيح بدهيم که تنها زماني مي توانند پيش بيني خود را موفق بدانند که نسبت به سطح نمونه در دسترسشان به 70 درصد پيش بيني درست برسند.
اين آزمون به روشني تو خالي بودن ادعاي اساسي تنجيم را، که پيش از اين بيان کرديم ،نشان مي دهد البته ، معتقدان سرسخت آن عقيده ي خود را تغيير نخواهند داد. با اين حال ، اين ارزش آن را دارد که آزمون هايي مشابه در جنبه هاي ديگر پيش بيني هاي طالع بيني انجام بگيرد. يکي از اين جنبه هاي مهم همان است که سيلور من انجام داد.از آنجا که درصد بالايي از ازدواج ها ( يا ممانعت ها از ازدواج ) متکي بر جور بودن از طريق طالع بيني است، مطالعه ي آماري در اين خصوص مي تواند مفيد باشد. مشکلات فراواني سرراه گرد آوري اين داده ها وجود دارد،ولي اين تلاش ارزش آن را دارد.
برگرفته از :Current ،Science،March2009.
منبع :نشريه نجوم ،شماره 185.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط