به گفتهی استیفن ایِلداری (Stephen Ildari)، نویسندهی کتاب The Depression Cure، افسردگی خواب راحت، انرژی، تمرکز، حافظه و میل جنسی را از انسان میدزدد و تجربهی لذتهای ضروری زندگی را از او میگیرد. افسردگی میتواند علاقهی مردم به عشق ورزیدن، کار کردن، سرگرمی و حتی امید به زندگی را از بین ببرد. در صورتی که اقدامی برای درمان افسردگی انجام نشود، این بیماری میتواند باعث آسیب دائمی به مغز شود.
افسردگی حساسیت مغز نسبت به درد را آنقدر بالا میبرد که بعضی از بیماران روانی ایلداری از آن به عنوان رنج، عذاب و شکنجهی درونی یاد کردهاند. ایلداری در یکی از سخنرانیهای تِد میگوید: «خیلیها به مرحلهای میرسند که مرگ را به عنوان یک راه گریز نجاتبخش میبینند.»
اما افسردگی یک بیماری طبیعی نیست. این بیماری بخشی از وجود انسان نیست که نتواند از آن خودداری کند. ایلداری معتقد است که افسردگی، مثل خیلی از بیماریهای دیگر، حاصل تمدن است. استرس زیاد و سبک زندگی صنعتی و مدرن امروزی که با تکامل ژنتیکی ما همخوانی ندارد، دلایل این بیماری هستند.
ایلداری میگوید افسردگی نتیجهی پاسخدهی طولانیمدت به استرس است. این به گفتهی او «واکنش گریز از استرس» از طرف مغز مشابه پاسخ جنگ یا گریز است که برای کمک به اجداد ما در مقابله با حیوانات درنده یا خطرات فیزیکی دیگر، تکامل یافته است. واکنش گریزی نسبت به استرس، احتیاج به چند ثانیه یا چند دقیقه (در موارد نادر تا چند ساعت) فعالیت فیزیکی بسیار شدید دارد. ایلداری میگوید:
مشکل مردم در دنیای مدرن این است که واکنش به استرس، هفتهها، ماهها و حتی سالها ادامه مییابد و چنین وضعیتی به طرز وحشتناکی مضر است.ایلداری تأکید میکند که زندگی در شرایط استرسزای مداوم -مثل خیلی از زندگیهای امروزی- باعث کاهش انتقالدهندههای شیماییِ عصبی مثل دوپامین و سروتونین میشود که میتواند اختلالات خواب، آسیب به مغز، اختلال در عملکرد سیستم ایمنی و التهاب را به دنبال داشته باشد.
بیماری، همین زندگی شهری است
دانشمندانی که روی بیماریهای همهگیر مطالعه میکنند، لیستی بلندبالا از همهی بیماریهای مرتبط با استرس -شامل دیابت، تصلب شریانها، آسم، حساسیت ها، چاقی و سرطان- تهیه کردهاند و آنها را «بیماریهای حاصل از تمدن» مینامند. این بیماریها در دنیای پیشرفته شایع هستند، ولی عملا در جوامع بومی وجود ندارند.در بررسی بر روی ۲۰۰۰ نفر افراد بومی قبیلهی کالولی در پاپوا، گینهی نو تنها یک مورد جزئی افسردگی که احتیاج به مراقبت داشت مشاهده شد. میپرسید چرا؟ به گفتهی ایلداری، چون سبک زندگی قبیلهی کالولی، بسیار مشابه سبک زندگی اجداد شکارچی ما است که قبل از رواج کشاورزی دو میلیون سال رواج داشت.
ایلداری اضافه میکند:
۹۹.۹ درصد از تاریخچهی زندگی انسان به سبک شکارچی و قبیلهای سپری شده است. بیشتر فشارهای انتخاب طبیعی، که ژنهای ما را شکل دادهاند، کاملا و به خوبی با آن شرایط و سبک زندگی سازگار شدهاند.
طی حدود ۳ میلیون سال که نژاد انسان در کرهی زمین سپری کرده است، انسان غارنشین از زمانی که استفاده از ابزارهای سنگی را شروع کرد تا زمان پیدایش کشاورزی در حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، تحت تغییرات مداوم محیط زندگی بوده است و در ۲۰۰ سال اخیر، از زمان انقلاب صنعتی، گونهی انسان مجبور بوده با شرایطی که ایلداری «جهش اساسیِ شرایط محیطی» مینامد، کنار بیاید.
با وجود این که شرایط محیطی از ریشه تغییر کرده است، ژنوم انسان لزوما همانی است که ۲۰۰ سال پیش بوده است. به گفتهی ایلداری «این فقط هشت نسل است، که زمان کافی (برای ایجاد سازگاریهای مهم ژنتیکی) نیست.»
ناسازگاری بزرگی میان ژنهای ما، بدن و مغزمان، و همینطور محیطی که در آن زندگی میکنیم وجود دارد. ما برای یک جا نشستن، فضاهای بسته، انزوای اجتماعی، فستفود، کمخوابی و روند دیوانهوار زندگی مدرن طراحی نشدهایم.»1
درمان افسردگی
با اینکه ایلداری مخالف درمان دارویی نیست، اما میگوید اگر تمام داروهایی که در دنیا وجود دارد را برای درمان افسردگی به کار بگیریم باز هم تغییر قابل توجهی به دست نمیآید.
داروهای ضدافسردگی
در 20 سال اخیر مصرف داروهای ضدافسردگی، 300 درصد افزایش یافته است. ایلداری معتقد است یک راه حل موثر، ایجاد تغییر اساسی در سبک زندگی است. او 6 پیشنهاد برای درمان افسردگی دارد که خیلی بیشتر از حد تصور عمل میکنند.ورزش
اسیدهای چرب اُمگا 3
نور خورشید
خواب سالم
کارهایی که در فکر فرو رفتن را متوقف میکنند
ارتباطات اجتماعی
ایلداری در سخنرانیهای خود بر اهمیت ورزش و ارتباط اجتماعی تاکید داشت، چراکه بهرهمندی از این دو برای مردم در زندگی مدرن بسیار مشکل است.
ورزش برای درمان افسردگی معجزه میکند
ایلداری میگوید ورزش بهقدری برای درمان افسردگی مفید است که قابل باور نیست. مشکل اینجاست که خیلی از بزرگسالان اصلا فعالیت فیزیکی ندارند و همان طور که ایلداری گفته است، نمیتوان آنها را محکوم کرد. خیلی از افراد مجبورند ساعتهای طولانی پشت میزکار بنشینند یا کارهای خانه را انجام دهند، پس چه فرصت و انرژی برای ورزش کردن باقی میماند؟راز فاش نشدهای که در مورد ورزش وجود دارد این است که ورزش "طبیعی" نیست. ذهن ما برای فعالیت فیزیکی "در خدمت اهداف مشخص" طراحی شده است، نه برای دویدن روی تردمیل.
شکارچیان قبیلهای هر روز چهار ساعت از وقتشان را صرف انجام فعالیت فیزیکی قدرتی میکنند، اما اگر از آنها بپرسید میگویند اصلا ورزش نمیکنند. ایلداری میگوید: "آنها اصلا ورزش نمیکنند و ورزش کردن برایشان کار بیمعنایی است. آنها زندگی میکنند." او میگوید:
"اگر یک موش آزمایشگاهی را روی تردمیل بگذارید، خودش را روی پاهایش جمع میکند و حرکت تردمیل تمام پوست و پشم او را میکند. وقتی شما به یک دستگاه ورزشی مانند تردمیل نگاه میکنید، صدایی از درون تان میگوید: سوار نشو، این وسیله هیچ فایدهای برای تو ندارد!"
ایلداری میگوید اگر برای چیدن میوههایتان از درخت بالا نمیروید یا غذایی که میخواهید بخورید را خودتان شکار نمیکنید، حداقل با یکی از دوستانتان به پیادهروی بروید. به عقیده ایلداری، تنها 30 دقیقه پیادهروی، سه بار در هفته، کمک بیشتری به درمان افسردگی میکند و حتی از داروی رایج زلفت (Zoloft) نیز موثرتر است.2
نقش ارتباطات اجتماعی در درمان افسردگی
یکی دیگر از عوامل مهم افسردگی امروزی، کمبود ارتباط اجتماعی در خانوادههای سهنفری مدرن است. به گفتهی ایلداری «رو در رو بودن با کسانی که دوستشان داریم، واکنش به استرس را کاهش میدهد». مشکل اینجا است که ما زمانی که رو در رو سپری میکردیم را با زمانی که در مقابل صفحهی گوشیهای موبایل سپری میکنیم جایگزین کردهایم.اجداد شکارچی ما هر روز تمام وقتشان را در کنار کسانی که دوستشان داشتند میگذراندند.متأسفانه همهی بیماریها، از جمله بیماریهای روانی باعث میشود فرد خودش را قرنطینه کند، که این فقط وضع افسردگی را بدتر میکند.
ایلداری میگوید: «در برابر انگیزهی گوشهگیری و انزوا مقاومت کنید. وقتی مریض هستید، بدنتان از شما میخواهد از دیگران کنار بکشید و خودتان را حبس کنید. اگر آنفولانزا گرفته باشید این کار منطقی است، ولی اگر افسردگی داشته باشید، بدترین کار ممکن است.»
بازگشت به طبیعت و زندگی قبیلهای
چیزی که ایلداری در سخنرانیاش نمی گوید این است که دنبال کردن راه درمانی که پیشنهاد میدهد در زندگی مدرن چقدر سخت است. مطمئنا همهی ما از هوای تازه، نور خورشید، ورزش، رژیم غذایی بهتر، خواب راحتتر، کارهای یکنواخت کمتر و ارتباط بیشتر با عزیزانمان خوشمان میآید. ولی آیا برای همهی این کارها وقت داریم؟من این جا نشستهام ، به صفحهی کامپیوترم زُل زدهام و این مطلب را تایپ میکنم تا زندگیام را تأمین کنم و بیشتر شما احتمالا حتی فرصت ندارید این مقاله را بخوانید چون بیش از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنید.
این در حالی است که اعضای قبایل شکارچی به طور میانگین، هفتهای ۱۷ ساعت کار میکنند. در دنیایی که ما زندگی میکنیم مطمئنا نمیتوانیم شغلمان را رها کنیم تا استرس زندگیمان را کم کرده باشیم، چون مشکلات اقتصادی خودش باعث استرس بیشتری میشود.
به عقیدهی من، راه حل، کم کم قدم برداشتن است. اینکه به آرامی از وابستگی به زندگی شلوغ شهری، به سمت طبیعت، مهارتهای اولیه و زندگی جمعی خودپایا (self-sustaining communal living) گام برداریم.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.ucan.win
3.www.drsebti.ir