علل وابستگی عاطفی به همسر
وابستگی عاطفی در بعضی موارد پی آمد این است که خانم ها یاد نگرفته اند تا رنج و سختی ذاتی زندگی را تحمل کنند، بنابراین نمی توانند شوهری را که آزارشان می دهد، ترک کنند، چون از تغییر یا تنها شدن می ترسند.در موارد حاد حتی توان ترک کردن جهنمی را که در آن زندگی میکنند، ندارند، مهم نیست شوهرشان چقدر از آنها سوء استفاده می کند یا با آنها بدرفتاری می کند، وابستگی شدید باعث میشود که به هر شرایطی تن بدهند.
در بقیهی موارد مشکلات مربوط به اعتماد به نفس و عزت نفس باعث ایجاد وابستگی شدید به شوهر میشود؛ خانمی که اعتماد به نفس ندارد، برای این که حس خوبی دربارهی خودش پیدا کند، به شوهرش وابسته میشود تا با تعریف و تحسین او اعتماد به نفس پیدا کند و از امنیتی برخوردار شود که به تنهایی قادر به ایجاد آن نیست.
وابستگی عاطفی، صرف نظر از دلیل ایجاد آن، در نهایت مشکل طرفی است که به همسرش وابسته شده است و باید بر روی خودش کار کند تا بتواند رابطهی سالمی را برقرار کند. البته از سوی دیگر نیز انتظارات، توقع مصاحبت و همراهی همیشگی، حسادت و مسائلی از این دست رابطهی زناشویی را به نابودی میکشاند.
نشانه های وابستگی عاطفی شدید به شوهر
در وهله ی نخست متوجه میشوید که در این رابطه رنج میکشید، مثلاً ناراحت یا مضطرب میشوید، اما در عین حال نمی توانید مسیر رابطه را تغییر بدهید یا از آن خارج شوید. چنین وضعیتی نشان دهندهی حدی از وابستگی عاطفی است. روابط عاشقانه پیچیدهاند و به تلاش فراوان نیاز دارند، اما قرار نیست که همراه با درد و رنج هم باشند.یکی از بارزترین نشانههای اعتیاد به رابطه این است که هیچ فعالیتی، از مطالعه و تفریح گرفته تا شغل و معاشرتهای دوستانه، را خارج از حیطهی رابطهی مشترکتان انجام نمیدهید. اگر هر کاری که انجام میدهید، به شوهرتان ختم میشود، پس احتمالاً به این رابطه معتاد یا وابسته شده اید.
علامت دیگر وابستگی شدید به شوهر این است که نمیتوانید تنها بمانید. شاید آنقدر به حضور شوهرتان و شراکت او در تمام لحظهها و فعالیت های زندگیتان عادت کرده اید، که دیگر نمیدانید وقتی تنها هستید، چه کار کنید. شاید هم وقتی تنها میشوید، غرق در نگرانی میشوید، نگران میشوید که مبادا اتفاقی برای شوهرتان افتاده باشد یا دچار شک میشوید که الان که در کنارتان نیست، در حال انجام چه کاری است.
فکر میکنید یا باور دارید که بدون شوهرتان نمیتوانید زندگی کنید یا این که زندگی بدون او برایتان معنا ندارد و جهان برایتان در او خلاصه میشود.
این تصورات علامت بارز وابستگی عاطفی است.
حسادت نیز غالباً یکی از مشخصههای رابطهی اعتیادآور است. حسادت نشان دهندهی احساس عدم امنیت در رابطه و فقدان ارتباط موثر است. 1
راه چاره چیست؟ چطور بر وابستگی به همسر غلبه کنیم؟
۱. شفای کودک درون
آسیب های روانی در کودکی، هرقدر هم که جدی باشند، درمانپذیر هستند. البته فردی متخصص باید در این راه کمک کند؛ اما در نهایت، این ما هستیم که باید این آسیبها را بهخوبی درمان کنیم؛ زیرا اگر در کودکی آسیب دیده باشیم، حالا بهعنوان فردی بزرگسال باید خودمان آن کودک را ـ که هنوز در درونمان زندگی میکند ـ درمان کنیم؛ همسرمان، هرقدر هم که دوستش داشته باشیم و به او نزدیک باشیم، به کودک درون مان دسترسی ندارد. پس، این ماییم که باید بهصورت مستقل به آن کودک بیثبات، عصبی و مردد اطمینانخاطر بدهیم.در واقع، میخواهید کودک درونتان را کنترل کنید نه همسرتان را. حالا باید بهعنوان فردی بالغ به آن کودک اطمینان بدهید که همیشه لیاقت عشق، محبت، اعتماد و پذیرش را دارد.
پس، هر وقت تردیدهای قدیمی به سراغتان میآیند، باید آنها را بشناسید و ببینید از کدام بخش از کودک وجودتان سرچشمه گرفتهاند.
آیا زمانی را به یاد میآورید که فردی که به او بیشتر از خودتان اختیار داده بودید به شما حسی از بیلیاقت بودن داده است؟ آن فرد چهچیزی به شما گفته یا چه کاری انجام داده است؟ از همه مهمتر، شما چه تعبیری از برخورد او داشتید؟
حالا زمانی است که خود بالغ شما میتواند به کودک درونتان (که هنوز بیثبات است) بیاموزد که چطور میتواند اتفاقات گذشته را تعبیر کند؛ زیرا حالا که نسبت به گذشته بالغتر و عاقلتر هستید، میتوانید اتفاقات را بهتر درک کنید. روان درمانگر هم از همین طریق میتواند به شما کمک کند؛ یعنی از روش شناخت انگیزه های شما و دیگران در گذشته با دیدگاهی دقیق و موشکافانه.
برای نمونه، آیا پدر و مادرتان توقعاتی زیاد و غیرواقعی از شما داشتند؟ بههر حال، اولین رابطهٔ عاطفی و اولین وابستگی شما به آنها بوده است؛ به همین دلیل هر انتظاری را که از شما داشتند طبیعی و منطقی فرض کردهاید و به این نتیجه رسیدهاید که تقصیر شما بوده که نتوانسته اید توقعات آنها را برآورده کنید.
اگر میخواهید در زندگی شاد باشید، باید خودتان را همانطور که هستید، بپذیرید و ضعفها و امتیازات درونی و بیرونیتان را قبول کنید.
اینگونه دوستداشتنْ عشقی سالم به خود است و با خودشیفتگی فرق دارد. همهٔ افراد سالم باید خود را اینگونه دوست داشته باشند.
۲. صداقت و برقراری ارتباط با خود
روش دیگر برای مقابله با وابستگی ناسالم به شریک زندگی، صداقت و برقراری ارتباط است؛ اما در این مورد خاص، یعنی وابستگی شدید عاطفی، فردی که باید با او روراست باشید خودتان هستید نه همسرتان. هرقدر بیشتر با خودتان روراست باشید، راحتتر میتوانید نیازهایتان را به زبان بیاورید.چه توقعی از همسرتان دارید که برآورده نمیکند؟ وقتی این نیازها را به زبان میآورید، خودتان بیش از پیش متوجه منطقی یا غیرمنطقی بودن آنها میشوید.
دکتر دارا بوشمن (Dara Bushman) روانشناس بالینی معتقد است: ازدواجی که با وابستگی شدید عاطفی همراه باشد معمولا باعث ازبینرفتن «حس خود و هدف» میشود؛ یعنی باید فردیت خودتان را حفظ کنید و مراقب باشید که در جریان وابستگی شدید عاطفی از بین نرود.
همچنین، حفظ فردیت به شما کمک میکند که کمتر در عمق وابستگی عاطفی فرو بروید. یکی از راهها برای حفظ فردیت، گذاشتن مرزهای فیزیکی است.
برای این کار باید سعی کنید فعالیتها، دوستیها و سرگرمیهای قبل از ازدواجتان را ادامه دهید.
این راهکار به شما کمک میکند تا کمی از توقعاتی را که از همسرتان دارید، کم کنید و برای برآوردهکردن نیازهایتان به منابع دیگر تکیه کنید.
وقتی دیگر به همسرتان وابسته نباشید، میتوانید بار فشار و استرس را از رابطهتان بردارید و رابطهای زیبا و سالم را تجربه کنید. 2
3. به علاقمندی هایتان بپردازید
به علاقمندی هایتان بپردازید و جدا از همسرتان برای خود سرگرمی های متفاوتی داشته باشید.4. تعریف تان را از رابطه مشترک تغییر دهید
برای اینکه شما به همسرتان وابسته نباشید باید تعریف تان را از رابطه مشترک تغییر دهید. اگر علت وابستگی باورها و برداشت غلط از رابطه زناشویی است آن را تغییر بدهید.اگر تعریفتان از ازدواج را یک اتحاد ناگسستنی و اشتراک در همه امور زندگی می دانید کمی در این تعریف تغییر بدهید.5. از قالب یک زوج خارج شوید
اگر نمی توانید بدون همسرتان یک تصمیم ساده بگیرید یا یک کار ساده انجام بدهید از قالب یک زوج خارج شوید و به هر شکلی این وابستگی را عوض کنید. 3پی نوشت:
1.www.lovesradio.com
2.www.chetor.com
3.www.namnak.com