دلایل بروز انواع افسردگی
اگرچه دلایل افسردگی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما به نظر میرسد مجموعهای از عوامل در تعامل با یکدیگر در بروز این مشکل نقش داشته باشند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.عوامل مرتبط با دوران کودکی
بررسیها نشان میدهند که رویدادهای ناخوشایند دوران کودکی از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند در بروز افسردگی تاثیر داشته باشند.به خصوص اگر این رویدادها در اشکال مختلف و به طور مکرر روی داده باشند.
برای مثال جدا شدن از والدین به دلیل مرگ یا طلاق و تجربه سوءاستفادههای جسمی، عاطفی و جنسی از کودک از جمله مهمترین وقایع مرتبط با بروز دپرشن در آینده هستند.
عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی
مطالعات بیانگر این نکته هستند که آمادگی ژنتیکی میتواند تاثیر مهمی در بروز دپرشن داشته باشد. تا جایی که در پژوهشها مشخص شده است اعضای درجه یک خانواده افراد مبتلا به دپرشن 2 تا 4 برابر بیشتر از جمعیت عمومی در معرض خطر ابتلا به این مشکل قرار دارند.همچنین آزمایشاتی که دوقلوهای همسان را به طور طولانی مدت مورد مشاهده قرار دادهاند وجود زمینههای ژنتیکی را در مورد افسردگی تایید کردهاند.
عوامل مرتبط با خلق و خو
خلق و خو به صفات رفتاری گفته میشود که از ابتدای تولد در ما وجود دارند و تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیک قرار دارند.بررسیها نشان میدهد افرادی که از نظر خلق و خو هیجان پذیری منفی بالاتری دارند یا به عبارت دیگر حساس تر و زودرنج هستند بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند.
استرس های زندگی
استرسها و فشارهای زندگی یکی از مهمترین عواملی هستند که میتوانند در بروز افسردگی نقش داشته باشند.تجربه طلاق، از دست دادن عزیزان، مشکلات مرتبط با کار و مسائل اقتصادی از جمله رایجترین موضوعاتی هستند که در ارتباط با دپرشن در نظر گرفته میشوند.
اختلالات همایند با انواع افسردگی
اضطراب و افسردگی دو روی یک سکه هستند. در واقع در اکثر مواقع اختلالات اضطرابی با انواع دپرشن به صورت همزمان وجود دارد.برای مثال اکثر افرادی که مبتلا به اضطراب فراگیر هستند و یا دچار اختلال آگورافوبیا (گذرهراسی) هستند اغلب به مرور دچار افت خلقی میشوند و دپرشن را نیز تجربه میکنند. از دیگر اختلالات همایند با دپرشن میتوان به اختلالات خوردن، اختلالات خواب و سوء مصرف مواد اشاره کرد. 3
انواع افسردگی
۱. افسردگی ماژور
افسردگی ماژور شایعترین نوع افسردگی است. علائم افسردگی ماژور عبارتاند از:احساس شدید غم، ناامیدی و بیلذتی (ناتوانی در لذتبردن از فعالیتهایی که عموما لذتبخشاند)؛
کمبود انرژی؛
تحریکپذیری؛
عدم تمرکز؛
تغییر عادات خواب و تغذیه؛
احساس گناه؛
افکار مرگ یا خودکشی.
برای تشخیص افسردگی ماژور، علائم مزبور باید بیش از دو هفته طول بکشند. در برخی موارد، شاید اپیزود افسردگی ماژور فقط یک بار برای فرد اتفاق بیفتد (اپیزود در اصطلاح پزشکی بهمعنای رویداد مهمی است که در جریان و در ارتباط با مجموعه رویدادهای بزرگتری اتفاق میافتد)؛ اما درکل، این نوع افسردگی اغلب در طول زندگی فرد تکرار میشود.
بهگفتهی دکتر هالاریس، بهطور معمول، بهترین راه درمان افسردگی ماژور، مصرف داروهای ضدافسردگی است و صحبت درمانی هم میتواند مؤثر باشد.
خبر خوب اینکه درصد زیادی از مبتلایان به افسردگی ماژور به درمان واکنش مثبت نشان میدهند.
۲. دیستایمیا
دیستایمیا یا اختلال افسردگی مداوم نوعی افسردگی بلندمدت است که البته بهشدتِ افسردگی ماژور نیست.این نوع افسردگی موجب بروز دورههای بلندمدتِ اُفت خُلقی میشود و شاید حتی یک سال یا بیشتر هم طول بکشد.
بهگفتهی دکتر هالاریس، «فرد مبتلا میتواند عملکرد کافی داشته باشد، اما نه بهینه.»
علائم دیستایمیا عبارتاند از:
احساس غم؛
مشکل در تمرکز؛
خستگی؛
تغییر عادات خواب و اشتها.
این نوع افسردگی معمولا به صحبت درمانی بهتر از دارو درمانی جواب میدهد.
البته برخی پژوهشها نشان دادهاند که ترکیب صحبت درمانی با دارو درمانی میتواند بهبود چشمگیری ایجاد کند.
همچنین گفتنی است که مبتلایان به دیستایمیا مستعدِ ابتلا به اپیزودهای افسردگی ماژور یا بالینی نیز هستند.
3. افسردگی آتیپیک
افسردگی آتیپیک یا غیرمعمول برخلاف نامش غیرمعمول نیست؛ بلکه اتفاقا یکی از انواع افسردگی بسیار شایع است؛ اما بهباورِ برخی کارشناسان، کمتر از شیوع واقعی آن مورد تشخیص و درمان قرار میگیرد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «این نوع افسردگی بهاندازهی افسردگی ماژور شناختهشده نیست.»ازجمله شایعترین علائم افسردگی آتیپیک میتوان به احساس سنگینی در دستها و پاها اشاره کرد؛ احساسی مانند فلجی.
پژوهشها نشان دادهاند که برای تشخیص این نوع افسردگی علائمی همچون خوابِ بیشازحد و اختلال پرخوری، از مهمترین علائم هشداردهنده بهشمار میروند.
مبتلایان به این نوع افسردگی شاید افزایش وزن و تحریکپذیری هم پیدا کنند و در روابطشان دچار مشکل شوند.
سایر علائم افسردگی آتیپیک عبارتاند از اُفت واکنشهای خُلقی (ناتوانی در بهرهمندی از حالِ خوب بههنگام رویدادهای مثبت) و حساسیت شدید نسبت به عدم پذیرش بینفردی طبق الگویی بلندمدت. برخی پژوهشها هم حکایت از آن دارند که صحبت درمانی در درمان این نوع افسردگی تأثیر زیادی دارد. 1
4. افسردگی مانیک یا دوقطبی
افسردگی مانیک شامل دورههای مانیا یا هیپومانیا است. در این دوره احساس بسیار شاد هستید، اما به زودی دوره افسردگی جای این همه شادی را میگیرد.افسردگی مانیک نامی قدیمی اختلال دو قطبی است. برای ابتلا به اختلال دوقطبی نوع I باید یک دوره شادی (مانیا) را که هفت روز طول – یا در صورت نیاز به بستری کمتر از تین مدت – طول میکشد تجربه کنید. ممکن است قبل یا بعد از یک دوره مانیک، به یک دوره افسردگی مبتلا شوید
علائم دوره افسردگی در این نوع اختلال شبیه علائم افسردگی اساسی:
احساس غم و یا پوچی
کمبود انرژی
خستگی
مشکلات خواب
در تمرکز مشکل دارید
کاهش فعالیت
از دست دادن علاقه به فعالیتهای قبلاً لذت بخش
افکار خودکشی
نشانههای دوره مانیا هم عبارتند از:
انرژی بالا
کاهش نیاز به خواب
تحریک پذیری
زیاد فکر کردن و زیاد صحبت کردن
تصور اینکه آدم مهمی هستید
افزایش کاذب اعتماد به نفس
رفتار غیرمعمول، ریسک پذیر شدن، و احتمال آسیبزدن به خود
احساس سرخوشی،، “بالا بودن” یا سرمستی
در صورت شدید بودن دورههای افسردگی ممکن است توهم و هذیان هم بروز کنند.هیپومانیا شکل ضعیفتر مانیا است.
البته گاهی دورههای مختلط، یعنی ترکیبی از علائمع مانیا و افسردگی هم دیده میشوند.
5. سایکوز افسرده ساز
برخی از افراد مبتلا به افسردگی اساسی، دورههای از دست دادن ارتباط با واقعیت را هم تجربه میکنند.در این حالت که به سایکوز افسردهساز معروف است ممکن است توهم و هذیان هم بروز کنند.
تجربه همزمان این دو وضعیت نظر بالینی به عنوان «اختلال افسردگی اساسی با ویژگیهای سایکوتیک» شناخته میشود.
البته برخی نیز آن را سایکوز افسردهساز یا افسردگی سایکوتیک مینامند.
توهم زمانی روی میدهد که شما چیزی میبینید، میشنوید، میچشید، یا احساس میکنید که در واقعیت آنجا وجود ندارد.
مثلا ممکن است صداهایی را بشنوید یا افرادی را ببینید که کنار شما حضور ندارند هذیان نیز به یک باور قوی غلط یا کاملا بیربط گفته میشود.
البته کسی که سایکوز دارد همه اینها را واقعی و درست میپندارد.
افسردگی همراه با سایکوز ممکن است نشانههای فیزیکی مثل بیحرکت نشستن یا کند راه رفتن را هم به همراه داشته باشد.
6. افسردگی پیش و پس از زایمان
افسردگی پیش از زایمان، که از نظر بالینی اختلال افسردگی اساسی با آغاز دوره بارداری است، در طی بارداری یا چند هفته قبل از زایمان روی میدهد.البته این اختلال غالبا افسردگی پس از زایمان نامیده میشود. اما این اصطلاح فقط برای افسردگی بعد از به دنیا آمدن کودک بکار میرود.
افسردگی پیش از زایمان ممکن است در دوره بارداری شما روی دهد.
تغییرات هورمونی در دوره بارداری و زایمان ممکن است تغییراتی در در مغز، و در نتیجه، در خلق شما ایجاد کنند.
فقدان خواب و ناراحتی جسمی غلبا با بارداری همراهند و مدتی از زایمان هم وضعیت به همین شکل باقی میماند.
گاهی علائم افسردگی پیش از زایمان به اندازه علائم افسردگی اساسی شدید میشوند:
احساس اندوه
اضطراب
عصبانیت یا خشم
احساس فرسودگی
نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد
افکار مربوط به آسیب رساندن به خود یا کودک
هرچند افسردگی پیش از زایمان ممکن است برای همه مادران روی هد اما زنانی که فاقد حمایت اجتماعی هستند، یا قبلا همبه افسردگی شدید مبتلا شده اند بیشتر در معرض خطر هستند. 2
7. افسرده خویی
دیستایمی یا افسرده خویی، دارای نشانههای مشابه با افسردگی اساسی است. اما علائم آن با شدت کمتری بروز میکند و حالت افسرگی مزمن را دارد.طول دوران اختلال افسرده خویی طولانیتر است. هر دوره بیماری آن، حدود 2 سال طول میکشد.
این اختلال ممکن است فرد را ناتوان نسازد؛ اما باعث میشود که فرد برای مدت طولانی از زندگی لذت نبرد و بازدهی شغلی، تحصیلی و هر فعالیت دیگر او با افت همراه گردد.
8. اختلال ملال پیش از قاعدگی
در اختلال ملال پیش از قاعدگی، زنان در طول دوران قبل قاعدگی خود دچار تغییرات در خلق، تحریک پذیری، ناراحتی، رنج و اضطراب میشوند.اما این تغییرات بعد از شروع دوره قاعدگی کاهش پیدا میکند.
اگرچه بسیاری از زنان در این دوران دچار تغییرات طبیعی خلق میشوند که نباید آن را با این اختلال اشتباه گرفت.
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.beheshtiyan.ir
3.www.honarehzendegi.com