مواعظ راه گشا (2)

سال گذشته ما عرض كرديم: سال اصلاح الگوى مصرف. من همين جا در روز اول سال تصريح كردم: اصلاح الگوى مصرف چيزى نيست كه در يك سال بتواند اتفاق بيفتد. سال گذشته را گفتيم سال شروع حركت به سمت اصلاح الگوى مصرف است. خوب، حركتى آغاز شد. من نمي توانم اين را بگويم كه الگوى مصرف اصلاح شد؛ نه، ما هنوز خيلى فاصله داريم. تا وقتى الگوى مصرف را اصلاح نكنيم، تا وقتى ندانيم آب را چه جور بايد مصرف كرد، برق را چه جور بايد مصرف كرد، نان را چه
سه‌شنبه، 31 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مواعظ راه گشا (2)
مواعظ راه گشا (2)
مواعظ راه گشا (2)






بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

سال گذشته ما عرض كرديم: سال اصلاح الگوى مصرف. من همين جا در روز اول سال تصريح كردم: اصلاح الگوى مصرف چيزى نيست كه در يك سال بتواند اتفاق بيفتد. سال گذشته را گفتيم سال شروع حركت به سمت اصلاح الگوى مصرف است. خوب، حركتى آغاز شد. من نمي توانم اين را بگويم كه الگوى مصرف اصلاح شد؛ نه، ما هنوز خيلى فاصله داريم. تا وقتى الگوى مصرف را اصلاح نكنيم، تا وقتى ندانيم آب را چه جور بايد مصرف كرد، برق را چه جور بايد مصرف كرد، نان را چه جور بايد مصرف كرد، پول را چه جور بايد مصرف كرد، تا اينها را درست مصرف نكنيم، راه‌هاى مصرف را ندانيم، مشكلات ما به حال خود باقى خواهند ماند. بايد ما اصلاح الگوى مصرف را دنبال كنيم. سال 88 مسئولين كارهائى كردند، برنامه‌ريزى‌هائى كردند، تحقيقاتى كردند، اما اين كار نبايد متوقف بماند. اين، جهت را نشان داد؛ معلوم شد كه در سال 88 مسئله‌ى اصلاح الگوى مصرف يك مسئله‌ى اساسى است و بايد دنبال شود. امسال هم همين است. امسال ما عرض مي كنيم همت بيشتر. اين همتِ بيشتر مخصوص امسال نيست. همت برتر مخصوص سال 89 نيست. ما بايد اين را به عنوان يك انگشت نمايشگر راه در مقابل چشم خودمان قرار بدهيم؛ همتمان را نبايد كم كنيم. كارهاى بزرگى داريم، اهداف بلندى در مقابل ماست؛ بايد همت را بلند داشت تا بتوانيم به آن هدف ها برسيم. كار هم بايد بيشتر بشود. كار بايد متراكمتر بشود تا بتوانيم به آن اهداف برسيم.
البته سال گذشته، سال مهمى براى كشور ما بود. به نظر من - همان طور كه در پيام نوروزى هم به ملت ايران عرض كردم - سال 88، سال ملت ايران بود؛ سال پيروزى ملت ايران بود؛ سال حضور نمايان ملت ايران در عرصه‌هاى عظيم زندگى در نظام اسلام و در كشورمان بود. يك جا در بيست و دوم خرداد چهل ميليون نفر پاى صندوقهاى رأى آمدند؛ يعنى هشتاد و پنج درصد شركت مردم در انتخابات؛ اين چيز بسيار مهمى است. يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم مي دانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نمي دانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند. در حدود زمان انتخابات ما، در كشور انگليس انتخاباتى برگزار شد با حضور تقريباً سى درصد كسانى كه مي توانستند رأى بدهند. هشتاد و پنج درصد كجا، سى درصد كجا؟! اين حركت مردمى، اين حضور مردمى خيلى اهميت دارد. تحليل گران و مفسران سياسى مسائل دنيا از اين چيزها به‌آسانى نمي گذرند. ممكن است در مطبوعات شان اين را منعكس نكنند؛ ممكن است سياستمدارها در حرفهايشان كه تبليغ مي شود، اين را بر زبان نياورند و كتمان كنند؛ اما در دلشان مؤثر است، مي فهمند.
اين ملت پاى حرف خود ايستاده است. اين يك حركت عظيم بود از ملتمان. ملت توانستند در تاريخ كشور اين را ثبت كنند كه بعد از گذشت سى سال از استقرار نظام اسلامى - كه نظامى بر پايه‌ى اسلاميت و جمهوريت است و اينها از هم تفكيك‌ناپذيرند؛ آنهائى كه اين دو را از هم تفكيك مي كنند، جمهورى اسلامى را نشناختند – آن چنان پابند به مبانى اين نظام هستند كه در يك انتخاباتى با اين شور و شوق، با اين عظمت شركت مي كنند. خوب، اين يك حركت عظيم مردمى بود. در قبال اين حركت، دشمنان ملت ايران نقشه‌هائى داشتند؛ اين نقشه‌ها را شروع كردند به عمل كردن. اگر حضور شما مردم در انتخابات بيست و دوى خرداد سال 88 يك حضور ضعيفى بود، اگر به جاى چهل ميليون، مثلاً سى ميليون شركت كرده بوديد، به احتمال زياد دشمنان شما موفق مي شدند. نقشه‌هائى از پيش طراحى شده بود. من كسى را متهم نمي كنم؛ اما هندسه‌ى كار دشمن را مي شناسم، مى‌بينم، آن را تشخيص مي دهم؛ نمي توانم آن را انكار كنم. هندسه‌ى كار دشمن، يك هندسه‌ى مشخصى بود. نظير اين كار را در جاهاى ديگر هم كردند. وقتى قدرت هاى مستكبر بين‌المللى از يك نظامى ناراضى و ناخشنود باشند، يكى از راه‌هائى كه يافتند و عمل كردند، اين است كه منتظر يك فرصت انتخابات بشوند، بعد در آن فرصت انتخابات، اگر كسانى كه مورد رضاى آنها نيستند، بر سر كار آمدند، و آنهائى كه آنها مي خواهند، بر سر كار نيامدند، آن وقت با يك حركت نمايشىِ مردمى، اوضاع را برگردانند؛ با شعارهائى گروهى از مردم را توى صحنه بكشانند، با فشار در صحنه‌ى خيابانها، آن چيزى را كه با قانون به دست آمده است، با خشونت دگرگون كنند. اين يك نقشه‌ى شناخته شده است. اگر ملاحظه مي كنيد كه حوادثى كه بعد از انتخابات پيش آمد، در ذهن مردم، در ذهن تحليل گران مستقل و صادق و تيزبين، منتسب به عوامل خارجى و بيرونى مي شوند، ناشى از اين است. اگر كسى هيچ خبرى هم از پشت پرده نداشته باشد، اطلاعاتى كه افراد صاحب اطلاع به دست مى‌آورند، اگر اين اطلاع هم در دسترس نباشد، انسان شكل كار را كه نگاه مي كند، مي فهمد كه اين كار، كار دشمنان ملت است؛ كار بيگانگان است. انتخاباتى انجام مي گيرد، يك حركت قانونى اتفاق مى‌افتد، يك نتيجه‌اى هم با خود به دنبال مى‌آورد؛ اين نتيجه را به زور خشونت بخواهند عوض كنند. يك عده‌اى را بكِشند توى صحنه؛ احياناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بكنند، آتش‌سوزى هم راه بيندازند، بانك هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، براى اين كه نتائج قانونى را برگردانند. خوب، اين حركتى است كه هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پيداست اين حركت، حركت هدايت شده‌اى از طرف بيگانگان است. يك چنين اتفاقى را مي خواستند در كشور پيش بياورند.
آزمون مهمى بود براى كشور. من به شما عرض بكنم، آزمون مهمى بود؛ هم عبرت هاى زيادى داشت، هم درسهاى زيادى داشت؛ و در اين آزمون، ملت ايران پيروز شد. آنها مي خواستند مردم را تقسيم كنند به يك گروه اقليت، به يك گروه اكثريت؛ يك گروهى كه برنده‌ى انتخابات است، يك گروه هم كه در انتخابات به نتيجه‌ى مطلوب خود دست پيدا نكرده، اينها را در مقابل هم قرار بدهند. ملت را دوپارچه كنند؛ يك عده اغتشاشگر هم وارد ميدان بشوند و با ايجاد اغتشاش، جنگ را در داخل كشور مغلوبه كنند، جنگ داخلى راه بيندازند؛ اميدشان اين بود. اما ملت هوشيارى به خرج داد. شما ديديد در روز انتخابات، مردم به دو گروه سيزده چهارده ميليونى، و بيست و چهار پنج ميليونى تقسيم شدند؛ اما بعد از گذشت مدتى نه چندان بلند، همين دو گروه با هم يكى شدند و در مقابل شورشگران و اغتشاشگران و خرابكاران ايستادند. بيدارى ملت را انسان اينجا مي شود بفهمد. مي خواستند بين مردم اغتشاش ايجاد كنند. بدخواهانى كه سى سال است عليه اين انقلاب و عليه اين مردم هر كارى توانستند، كردند، اينها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبليغاتِ خودشان وارد ميدان شدند. بيش از اين، كارى نمي توانستند بكنند. اگر آمريكائى‌ها و انگليسى‌ها و صهيونيستها مي توانستند نيرو وارد خيابانهاى تهران بكنند، يقين بدانيد مي كردند. اگر برايشان امكان داشت كه با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آن چنان كه مي خواهند، هدايت كنند، مي كردند. منتها مي دانستند كه اين كار به ضررشان تمام مي شود. تنها كارى كه مي توانستند بكنند، اين بود كه در صحنه‌ى تبليغات، در صحنه‌ى سياست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمايت كنند. رؤساى جمهور كشورهاى مستكبر در اين قضيه وارد ميدان شدند؛ اغتشاشگران خيابانى و خرابكارانى را كه با آتش زدن مي خواهند موجوديت خودشان را نشان بدهند، ملت ايران ناميدند؛ شايد بتوانند اوضاع را آنچنان كه طبق ميل خودشان است، در افكار عمومى دنيا و كشورمان تصوير و ترسيم كنند؛ اما شكست خوردند.
قوى‌ترين و آخرين ضربه را ملت در روز نهم دى و بيست و دوى بهمن وارد كرد. كار ملت ايران در بيست و دوم بهمن، كار عظيمى بود؛ نُه دى هم همين جور. يك پارچگى ملت آشكار شد. همه‌ى كسانى كه در عرصه‌ى سياسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى ديدند دشمن در صحنه است، وقتى فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كسانى كه قبلاً به آنها خوشبين هم بودند، تجديد نظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوى بهمن، ملت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلى تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملت دودستگى ايجاد كنند؛ اما نتوانستند. و ملت ايستاد؛ اين پيروزى ملت بود. از بيست و دوم خرداد تا بيست و دوم بهمن - هشت ماه - يك فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ايران بود؛ اين يك درس شد. آگاهى جديدى به وجود آمد. فصل تازه‌اى در بصيرت ملت ايران گشوده شد. اين يك زمينه‌ى بسيار مهمى است. بايد بر اساس اين زمينه، حركت كنيم.
حالا همت برتر و كار بيشتر، همت مضاعف و كار مضاعف بر اين اساس بايد انجام بگيرد. عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد. ما نبايد بگذاريم وقت بگذرد. هر سالى از سالهائى كه دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نبايد اين را از دست داد. ممكن است در هشت ماه از سال 88 كه اشتغالات فتنه‌انگيزان بعضى از ذهنها را به خود مشغول كرد، برخى از كارها نيمه‌كاره مانده باشد؛ بايد جبران بشود. بايد حركت، يك حركت سريعى باشد. عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد: عرصه‌ى علم و تحقيق در درجه‌ى اول، دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتى در همه‌ى زمينه‌ها، علوم تجربى، علوم انسانى در همه‌ى بخشهائى كه براى كشور مورد نياز است، بايستى همتشان را در تحقيق و علم افزايش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ كار را بايد متراكم تر كنند.

مواعظ راه گشا (2)

من عرض كردم؛ بايد جوانان ما همت شان اين باشد كه با گذشت يكى دو دهه‌ى ديگر، كشورشان را يك مرجع علمى براى دانشمندان جهان قرار بدهند. پس اين شد همت مضاعف و كار مضاعف در عرصه‌ى علم و تحقيق.
همت مضاعف و كار مضاعف در استفاده‌ى بهينه از منابع موجود كشور و امكاناتى كه وجود دارد. از همه‌ى آن چيزهائى كه مي تواند براى سازندگى كشور در دورانهاى آينده مورد استفاده قرار بگيرد، يا زندگى عمومى مردم را رفاه و رونق ببخشد، بايد حداكثر استفاده بشود؛ يعنى همان چيزى كه يكى از اركانش اصلاح الگوى مصرف است. از آب در كشور استفاده‌ى بهينه بشود. ما امروز از آب در كشور استفاده‌ى بهينه نمي كنيم. سال گذشته كه بنده مسئله‌ى اصلاح الگوى مصرف را مطرح كردم، پژوهشگران كشورمان تحقيق كردند، به ما اطلاع دادند كه اگر آبى كه در كشور مصرف مي شود، ده درصد آن صرفه‌جوئى شود، اين ده درصد به قدر تمام استفاده‌اى است كه امروز براى شرب خانگى و براى صنعت مورد استفاده قرار مي گيرد. امروز نود درصد آب كشور در بخشهاى كشاورزى مصرف مي شود - مصرف غلط، مصرف اسراف‌آميز - ده درصد ديگر براى آب شرب و براى صنعت و براى مصارف گوناگون به كار مي رود. يعنى اگر در كار كشاورزى ما ده درصد صرفه‌جوئى كنيم، مقدار مصرف شرب و صنعت و امثال اينها به دو برابر خواهد رسيد؛ اين قدر مسئله مهم است. مسئله‌ى مصرف برق و مصرف حاملهاى انرژى - بنزين، گازوئيل - هم مهم است. اين لايحه‌ى هدفمند كردن يارانه‌ها كه مطرح شده است، ناظر به اين مسائل است؛ لايحه‌ى بسيار مهمى است.
من همين جا در حضور شما مردم عزيزمان توصيه مي كنم؛ هم به قوه‌ى مجريه، هم به قوه‌ى مقننه، كه در اين مسئله‌ى مهم بايد با هم همكارى كنند، بايد به هم كمك كنند. از يك طرفِ قضيه، نگاه به قوه‌ى مجريه است - كه بار بر دوش قوه‌ى مجريه است؛ دولت بايستى اقدام كند، عمل كند؛ پس همه‌ى دستگاه‌هاى ديگر، از جمله دستگاه قانون گذارى بايد به دولت كمك كنند - از طرف ديگر هم دولت بايستى آن چيزى كه قانونى است و مراحل قانونى را گذرانده است، معتبر بداند و بر طبق آن عمل كند. بنابراين دولت، مجلس - قوه‌ى مجريه، قوه‌ى مقننه - در اين كار دوشادوش هم حركت كنند، به هم كمك كنند و با هم باشند؛ «يد اللَّه مع الجماعة». وقتى با هم بودند، خدا هم كمك خواهد كرد. بنابراين استفاده‌ى بهينه از امكانات و منابع موجود كشور و بهره‌ورى مهم است؛ بهره‌ورى بيشتر از آنچه كه داريم و آنچه كه بسيارى از آنها متأسفانه مورد اسراف و استفاده‌ى غلط قرار مي گيرد.
همت مضاعف و كار بيشتر در كيفيت بخشيدن به توليدات داخلى؛ يكى از كارهاى اساسى اين است. ما امروز توليدات داخلى زيادى داريم؛ هم در زمينه‌ى صنعت، هم در زمينه‌ى كشاورزى؛ بايد به كيفيت اينها اهميت بدهيم، كيفيت اينها را بالا ببريم. بايد جورى باشد كه مصرف‌كننده احساس كند آنچه كه در كشورش توليد مي شود، به دست كارگر ايرانى توليد مي شود، از لحاظ كيفيت، يا بهتر از نوع خارجى است يا لااقل هم سطح آن است.
همت مضاعف و كار مضاعف در تأمين سلامت. مسئله‌ى سلامت، هم در برنامه‌ى پنجم بايد مورد توجه ويژه قرار بگيرد، هم در برنامه‌ريزى‌هاى گوناگون اجرائى در دستگاه‌هاى مختلف. يك بخش از مسئله‌ى تأمين سلامت، مسئله‌ى ورزش همگانى است؛ كه بنده بارها توصيه كردم، باز هم توصيه مي كنم. ورزش همگانى براى همه لازم است. نشاط، سلامت، آمادگى، حوصله‌ى كار، در سايه‌ى ورزش عمومى و همگانى براى جامعه تأمين مي شود.
همت مضاعف و كار مضاعف در سرمايه‌گذارى، در كارآفرينى. بسيارى از كسانى كه سرمايه دارند، پول دارند، درآمدهاى كلانى دارند، نمي دانند اين درآمدها را چگونه بايد صرف كنند. اينجا هم باز همان اصلاح الگوى مصرف خود را نشان مي دهد. پول را به جاى سرمايه‌گذارىِ توليدى، صرف تجملات مي كنند؛ سفرهاى خارجى بيهوده، بى‌ثمر، پرخرج و احياناً فسادآور، بهانه براى تغيير وسائل خانه، وسائل زندگى؛ اين چيزها يك حركت مسرفانه است نسبت به ثروت. مي شود پول را، درآمد را سرمايه‌گذارى كرد. امروز وسائل اين كار فراهم است. با فعال شدن بورسهائى كه در كشور هست، مي توان سرمايه‌گذارى كرد. همه مي توانند آنچه را كه دارند، در سرمايه‌گذارى‌ها دخالت بدهند.
يكى از مسائل مهم كه همت مضاعف و كار مضاعف مي طلبد، مسئله‌ى توليد فكر است؛ كتاب خوانى، افزايش معلومات عمومى در زمينه‌هاى گوناگون. اين كرسى‌هاى آزادانديشى كه ما عرض كرديم، پيشنهاد كرديم در دانشگاه‌ها و در حوزه‌ها به راه بيفتد، مي تواند يك جريان سيال فكرىِ بسيار باارزشى را در جامعه به راه بيندازد.
و از همه مهمتر، همت مضاعف و كار مضاعف در مبارزه‌ى با فقر، در مبارزه‌ى با فساد، در مبارزه‌ى با بى‌عدالتى. اينها چيزهائى است كه ما در پيش روى خودمان داريم. ملت، دولت و مسئولان بايد تلاش كنند.
البته چالش هایى هم داريم، موانعى هم داريم. ما ملتى نيستيم كه در دنيا هيچ كس با ما دشمنى نداشته باشد. آن ملت هایى دشمن ندارند كه ارزش وجودى ندارند. ملتى كه راهى دارد، هدفى دارد، كارى دارد، تلاشى مي كند، دشمنانى هم پيدا مي كند. البته دشمن داريم تا دشمن. دولت آمريكا هم در دنيا خيلى دشمن دارد؛ اما دشمن دولت آمريكا كيست؟ ملت ها. ملت هايند كه متنفرند، مكدّرند، از دولت آمريكا بدشان مى‌آيد. چرا؟ به خاطر اين كه دولت آمريكا سابقه‌ى تجاوز و تعرض به كشورها از پنجاه سال، شصت سال قبل از اين تا امروز در پرونده‌اش ثبت شده است. در طول پنجاه سال گذشته، دولت آمريكا نزديك به شصت كشور را مورد تجاوز نظامى خودش قرار داده؛ اين شوخى است؟ اين كم است؟ خوب، پس او هم دشمن دارد، نظام جمهورى اسلامى هم دشمن دارد. دشمن نظام جمهورى اسلامى كيست؟ دولتهاى مستكبر، سرمايه‌دارهاى صهيونيست، دشمنان بشر، دستگاه‌هاى جاسوسى غدار و سفاك. بنابراين دشمن هست؛ اين دشمنان فعاليت مي كنند، تلاش مي كنند.
ملت و مسئولان كشور بايد هوشيار باشند؛ محاسبه‌ى اين دشمنى‌ها را بكنند؛ در مقابله‌ى با اين دشمنى‌ها، با تدبير و با شجاعت عمل كنند. هم تدبير لازم است، هم شجاعت لازم است. اگر شجاعت وجود نداشته باشد، در مقابل ابهت و هيبت و چهره‌ى عبوس دولت هاى مستكبر، كسى دل خود را ببازد، قطعاً شكست‌خورده است. دولت هاى مستكبر يكى از كارهايشان همين تشر زدن است؛ چهره‌ى عبوس گرفتن است؛ حق را ناحق كردن است. در مقابل اينها اگر شجاعتى وجود نداشته باشد، مسئولان كشور اگر نتوانند در مقابله‌ى با اين حركت هاى نمايشىِ خصمانه و مستكبرانه روى پاى خودشان بايستند، قطعاً كلاهشان پس معركه است؛ هم خود شكست مي خورند، هم ملت را به شكست مي كشانند. بنابراين شجاعت لازم است.
تدبير هم لازم است. تدبير يعنى آگاهى از آنچه كه در برنامه‌ى دشمن است، و تصميم درست و بجا در مقابله‌ى با آن. دشمن به شكل هاى مختلفى ظاهر مي شود. شما امروز ملاحظه كنيد؛ در مقابل ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى، صهيونيست ها هستند، دولت آمريكا قرار دارد؛ گاهى لباس گرگ مي پوشند، گاهى لباس روباه مي پوشند؛ گاهى چهره‌ى خشن و خصمانه‌ى خودشان را نشان مي دهند، گاهى چهره‌ى فريب گرانه نشان مي دهند؛ بايد متوجه بود.
من سال گذشته، روز اول سال، در همين اجتماع عظيم به شما مردم عزيز گفتم: در مقابل اظهاراتى كه رئيس جمهور جديد ايالات متحده‌ى آمريكا مي كند و مي گويد ما دست دوستى را دراز مي كنيم، با نگاه تيزبين مسئله را دنبال خواهيم كرد. ما نگاه مي كنيم ببينيم آيا واقعاً دست دوستى است؟ آيا واقعاً نيت، نيت دوستانه است يا نيت خصمانه در قالب الفاظ فريب گر؟ اين براى ما خيلى مهم است. پارسال گفتم اگر در زير دستكش مخملى، دست چدنى و پنجه‌ى چدنى باشد، ما دستمان را دراز نمي كنيم؛ دوستى را قبول نمي كنيم. اگر با لبخندى كه زده مي شود، خنجرى در پشت پنهان شده باشد، ما حواسمان جمع است. متأسفانه آنچه كه اتفاق افتاد، همان چيزى بود كه حدس زده مي شد. دولت آمريكا و همين تشكيلات جديد و رئيس جمهور جديد، با همه‌ى ادعاى علاقه‌مندى به روابط عادلانه و صحيح، كه نامه هم نوشتند و پيغام هم دادند و در بلندگوها هم گفتند و در مجالس خصوصى هم تكرار كردند كه ما مي خواهيم با جمهورى اسلامى روابط مان را عادى كنيم، متأسفانه در عمل عكس اين عمل كردند. در همين قضاياى هشت ماه بعد از انتخابات، بدترين موضع را گرفتند. رئيس جمهور آمريكا اغتشاشگران و خرابكاران خيابانى را به عنوان جنبش مدنى معرفى كرد! آتش زدن بانك، آتش زدن اتوبوس، كتك زدن عابر بى‌گناه و بى‌خبر، كتك زدن خواهر و مادر شهيد به خاطر اين كه چادر بر سر دارد، آتش زدن موتورسيكلت جوان چون محاسن دارد، اينها جنبش مدنى است؟! شما دم از حقوق انسان مي زنيد، دم از دموكراسى مي زنيد، اما حركت عظيم مردم را در انتخاباتشان، در انتخابشان، در حضورشان در صحنه نمى‌بينيد و نديده مي گيريد؛ طرف يك عده اخلالگر و اغتشاشگر را مي گيريد؟! اين را جنبش مدنى اسم مي گذاريد؟! خجالت نمي كشيد؟! ادعا مي كنند كه ما طرفدار حقوق بشريم، احساس مسئوليت نسبت به حقوق بشر مي كنيم! شما در موقعيتى نيستيد كه با كسى درباره‌ى حقوق بشر بحث كنيد. شما در كداميك از اقدامات خودتان در اين چند سال نسبت به گذشته تغيير ايجاد كرديد؟ در افغانستان كشتار را كم كرديد؟ در عراق دخالتتان را كم كرديد؟ از كشتار فاجعه‌آميز مردم در غزه و كشتن كودكان حمايت نكرديد كه ادعاى طرفدارى از حقوق بشر مي كنيد؟
من امروز بار ديگر اعلام مي كنم؛ دولت هایى كه با حالت استكبارى، با روحيه‌ى استكبارى بخواهند با ملت ايران و با مسئولين جمهورى اسلامى مواجه بشوند، بدانند از سوى ملت ايران و از سوى مسئولين جمهورى اسلامى محكوم و مردود هستند. شما نمي توانيد دم از ميل به صلح و دوستى بزنيد، اما در همان حال توطئه بكنيد، فتنه بكنيد؛ به خيال خودتان بخواهيد به نظام جمهورى اسلامى ضربه بزنيد.
ملت بيدار است، مسئولين بيدارند. تدبير اين است كه رفتار خصم را انسان زير نظر بگيرد، ببيند چه مي خواهند بكنند. نه در لباس گرگ، نه در لباس روباه، از چشم ملت ايران نبايستى اينها پوشيده و مخفى بمانند، ناشناخته بمانند. ملت ايران بايستى هوشيارانه تصميم بگيرند، و ما ان‌شاءاللَّه به توفيق الهى هوشيارانه تصميم مي گيريم. ما منافع ملت خود را در مقابل تشر و اخم دشمنان، هرگز رها نخواهيم كرد. آنچه را كه در راه پيشرفت اين ملت لازم است، اقدام مي كنيم و مطمئنيم و مي دانيم كه اين ملت پيروز است؛ همچنان كه در اين سى سال پيروز بوده است. دشمنان ما در اين سى سال آنچه با ملت ايران انجام داده‌اند، شكست خوردند؛ نتوانستند به نظام جمهورى اسلامى ضربه و لطمه بزنند؛ نتوانستند مردم را از نظام جدا كنند. بعد از اين هم همين خواهد بود. بعد از اين هم به توفيق الهى، به حول و قوه‌ى الهى، سرنوشت ملت ايران پيروزى و پيشرفت است؛ سرنوشت دشمنان ملت ايران، شكست و عقب‌ماندگى است.
پروردگارا! قدمهاى ما را در صراط مستقيمِ ايمان به خدا و به قرآن و به آئين مقدس اسلام، ثابت‌قدم بدار. پروردگارا! دلهاى ما را از توجه و تضرع در مقابل خودت هرگز غافل مفرما. پروردگارا! ما را از دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) محروم مكن. پروردگارا! اين ملت را، اين جوانان را، اين دلهاى پرشور و پرانگيزه را همواره مورد لطف و تفضل خود قرار بده. پروردگارا! روزبه‌روز پيوندهاى برادرى ميان اين ملت و ملت هاى مسلمان را مستحكم‌تر بفرما؛ كيد دشمنان را باطل بفرما.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
منبع: http://farsi.khamenei.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.