متون ديني و آثار عملي ائمه عليهم السلام راز گشا و راهنما (1)
نويسنده: علي اکبر نوايي
چکيده
بر اساس فرمايشات ائمه عليه السلام متون فراوان ديگري گرد آمده است، همچون نهج البلاغه که سيد شريف رضي قدس سره، آن را گرد آورده و همچون مسند علي عليه السلام که آن را ابوعبدالله الرحمن ابن احمد گرد آورده و همچون غرر و درر آمدي که عبدالواحد آمدي را تنظيم و تدوين نموده و کتاب هايي نظير صد کلمه و نثراللئالي و ... خطب علي عليه السلام در وضعيتي قرار داشته اند که مشتاقان فراواني را به خود جذب نموده و آن ها را وا داشته که آن خطب را بيابند و معرفي نمايند. متوني از امام حسن مجتبي عليه السلام باقي مانده است، مانند خطبه هايي در الهيات و خداشناسي، خطبه ي ولايت و خطبه هاي سياسي همچنين متوني از امام حسين عليه السلام صادر گرديده که در قالب سخنراني ها، نامه ها، مصاحبه ها و ادعيه ي صادره از آن حضرت، که همچون خورشيدي تابان، تاريخ فکر شيعي را روشن نموده است.
متوني از امام سجاد عليه السلام بر جاي مانده است، نظير رساله ي حقوق، صحيفه ي سجاديه و نامه به محمد بن شباب زهري.
حوزه ي علمي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام، مدرسه اي تابناک در گستره ي تاريخ فرهنگ اسلامي است و تشيع با آن شناخته مي شود. متوني از امام موسي بن جعفر عليه السلام باقي مانده است که راه آينده ي حرکت شيعي را ترسيم مي نمايد. متون فراواني از حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام در حوزه هاي مختلف بر جاي مانده است که امروزه راه و رسم مسلماني را به خوبي تبيين مي نمايد. از امام جواد عليه السلام و امام هادي عليه السلام و امام حسن عسکري عليه السلام و همچنين از امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف متوني صادر گرديده که همه ي آن ها، در يک اصل کلي با هم مشارکت دارند که عبارت است از حفظ دين از اندراس، معرفي و ابلاغ دين، پاسداري از دستمايه هاي وحياني و جلوگيري از مخاطراتي که دين را به تحريف محتوايي مي کشاند. اين متون اصول راهنماي شريعت و رمز بقاي گوهر ديانت هستند. بدين روي، حفظ نگهباني و حراست از اين موجوديت، همچون حفظ و حراست از موجوديت قرآن مجيد بر مسلمانان فرض است.
واژگان کليدي: شريعت، متون، معرفت، حفظ دين، خطبه، نامه، دعا، مناظره، صحيفه، رساله.
درآمدي بر نوشتار
اهميت متون صادره از امامان عليهم السلام
متون ناظر به دين، از اين جهت اهميت مي يابند که با توجه به آن هاست که حقيقت دين، شناخته مي گردد. چنان که حديث ثقلين با مفهوم عميقي که دارد، همين نکته را يادآور مي گردد، که امامان شيعه عليهم السلام، سنگربانان اصلي شريعت هستند و متوني که از آنان براي زمان هاي بعد تا قيامت باقي مانده است، درگذر زمان، همچنان فروزنده و راه گشا، طالبان حقيقت را به سوي حق و تکامل و آزادي و کرامت انساني راهبر مي باشد.
«ما مفتخريم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين کتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حکومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ماست. ما مفتخريم که ائمه ي معصومين، از علي بن ابي طالب عليه السلام گرفته تا منجي بشر، حضرت مهدي صاحب زمان، عليهم آلاف التحيات و السلام، که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور امت است، از ما هستند. ما مفتخريم که ادعيه ي حيات بخش، که او را «قرآن صاعد» مي خوانند، از ائمه ي معصومين ماست، مانند مناجات شعبانيه ي امامان و «دعاي عرفات» حسين بن علي عليهم السلام و «صحيفه ي سجاديه»، اين زبور آل محمد و «صحيفه ي فاطميه»، که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه عليها السلام است، از ماست. ما مفتخريم که «باقر العلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و کسي جز خداي تعالي و رسول صلي الله عليه و آله و ائمه ي معصومين عليهم السلام، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست. ما مفتخريم که مذهب ما «جعفري» است، که فقه ما که درياي بي پايان است، يکي از آثار او است و ما مفتخريم به همه ي ائمه ي معصومين، عليهم صلوات الله و متعهد به پيروي از آنانيم» (امام خميني، 1368، ج 21، ص 171).
ذخاير معنوي امامان عليهم السلام
نگاهي اجمالي به متون صادره از امامان عليهم السلام
متون بازمانده از علي عليه السلام
الف ـ متوني که خود آن حضرت، تنظيم نموده اند
1) تدوين قرآن مجيد؛ امام، کتاب آسماني و الهي را، که متن اصلي وحي است، بر حسب ترتيب نزول، گردآوري فرمودند و در عين حال از نظر فني و تخصصي، به ذکر آيات عام و خاص، مطلق و مقيد، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عزيمت و رخصت و سنن و آداب آن پرداختند. همچنين آن حضرت عليه السلام به شأن و اسباب نزول آيات الهي اشاره فرموده اند. اين کار را امام، پس از حادثه ي سقيفه و ماجراي غصب خلافت انجام دادند، يعني در دوره اي که آن حضرت عليه السلام شديداً، تحت فشار قرار دارند؛ از طرفي ميراث پيامبر صلي الله عليه و آله را غارت شده مي بينند، و از طرفي بي تفاوتي شديد جامعه را که هر دو براي آن حضرت عليه السلام، فوق العاده سخت مي باشد.
در چنين وضعيتي، کار عاجل و فوري خود را جمع آوري، تدوين و تنظيم قرآن قرار دادند. در کلامي از آن حضرت عليه السلام نقل گرديده است: «هنگامي که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به جوار حق بار يافت، سوگند ياد کردم که ردا بر دوش نيفکنم تا قرآن را در ميان دو جلد گرد آورم و ردا بر دوش ننهادم تا قرآن را جمع آوري نمودم».
2) مصحف فاطمه عليها السلام؛ پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله، در فاصله ي رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله تا شهادت حضرت زهرا عليها السلام، فاصله اي هفتاد و پنج روزه تا نود و پنج روزه است، که در اين مدت، فرشته ي وحي بر آن بانوي بزرگوار نازل مي شده است و حقايقي رابه آن بانوي بزرگ ابلاغ مي نموده که بعد از شهادت حضرت زهرا عليها السلام، علي عليه السلام، اين مجموعه ي مبارک را تنظيم فرموده اند. در اين جا مناسب است به سخناني از امام خميني قدس سره اشاره نماييم. ايشان مي فرمايند:
«من راجع به حضرت صديقه عليها السلام، خودم را قاصر مي دانم ذکري بکنم. فقط اکتفا مي کنم به يک روايت که در کافي شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است که حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد: فاطمه عليها السلام، بعد از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بودند، در اين دنيا بودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مي آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مي کرد و مسائلي از آينده نقل مي کرد. ظاهر روايت اين است که در هفتاد و پنج روز مراوده اي بوده است، يعني رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم که غير از طبقه ي اول از انبياي عظام عليهم السلام درباره ي کسي اين طور وارد شده باشد که ظرف هفتاد و پنج روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه اي که واقع مي شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذريه ي او مي رسيده است در آتيه، ذکر کرده است و حضرت امير عليه السلام هم آن ها را نوشته است. کاتب وحي بوده است حضرت امير عليه السلام، همان طور که کاتب وحي رسول صلي الله عليه و آله بوده است» (امام خميني، 1368، ج 19، ص 278).
در وصيت نامه ي سياسي الهي امام خميني قدس سره آمده است:
ما مفتخريم که ... صحيفه ي فاطميه، که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه است، از ما است (امام خميني، 1368، ج 21، ص171).
مصحف فاطمه زهرا عليها السلام، کتاب مواعظ، امثال، عبرت ها و آينده نگري هاي مربوط به اسلام و مسلمين و مسائل عديده و متفرقه ي ديگر است که در سرنوشت اسلام و مسلمين سهم عظيمي داشته است، که به اشاره ي امام خميني قدس سره بعيد نيست حوادث مربوط به انقلاب اسلامي ايران هم در آن واقع شده باشد.
حتي درباره ي ائمه عليهم السلام هم من نديده ام که وارد شده باشد، اين طور که جبرئيل بر آن ها نازل شده باشد. فقط اين است که براي حضرت زهرا عليها السلام است، آن که من ديده ام که جبرئيل به طور مکرر در اين هفتاد و پنج روز وارد مي شده و مسائل آتيه اي که بر ذريه ي او مي گذشته است، اين مسائل را مي گفته است و حضرت امير عليه السلام هم ثبت مي کرده است و شايد يکي از مسائلي که گفته است، راجع به مسائلي است که در عهد ذريه ي بلند پايه ي او حضرت صاحب عليهم السلام است، براي او ذکر کرده است که مسائل ايران، جزو آن مسائل باشد (امام خميني، 1368، ج 21، ص171).
به خاطر اهميتي که اين نقل از طرف امام خميني قدس سره داشت به اصول کافي مراجعه کرده و متن حديث امام صادق عليه السلام را مورد اشاره قرار مي دهيم.
امام صادق عليه السلام فرموده است، فاطمه عليها السلام، بعد از پيامبر هفتاد و پنج روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه سختي او را گرفته بود، جبرئيل نزد ايشان آمده و مرگ پدر را تعزيت مي گفت و تسلي اش مي داد و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وي براي ذريه اش پيش مي آيد، گزارش مي داد و علي عليه السلام آن ها را مي نوشت و تنظيم مي فرمود.
تلاش گسترده ي علمي را امامان شيعه عليهم السلام پس از وجود مبارک امام علي عليه السلام، آغاز نموده و ادامه داده اند. علامه سيد محسن امين در گزارش خود از تلاش هاي امامان شيعه عليهم السلام در کتاب اعيان الشيعه چنين مي نگارد:
اهل بيت عليهم السلام، بعد از امام حسن و امام حسين عليهم السلام، به هدايت و ارشاد مردم و نشر علوم مشغول شدند و به اقامه ي دليل بر توحيد و اصول دين پرداختند و بر استحقاقي که بر امامت و پيشوايي داشتند، به احتجاج با دهريه و بر مخالفين خودشان به اندازه اي که در توان داشتند پرداختند، پس آن ها خوانندگان متيني بودند بر دعوت هاي ديني که اثرات عميقي بر جاي نهادند و در همين سير هم اکثر پيروان آن ها و محبين و شيعيان قرار گرفته و در اکثر بلاد زمين پخش شدند و به رغم آنچه که امويان و عباسيان بودند، به مدت ششصد سال عليه آن ها تلاش کردند، در عين حال راه و مشي آن ها تا امروز باقي مانده و آن ها نتوانستند آثار گرانبار و گرانقدر امامان عليهم السلام را نابود کنند و همواره نامشان با عظمت برده مي شود و عالم را پر نموده و دعوت هاي آنان قلب ها را سيراب نموده و ذهن ها را به خود معطوف داشته است، به دليل اين که با دل ها و ذوق ها و خواسته هاي نهادي مردم هماهنگ است، چنان که اصل دعوت اسلامي هم از همين خصلت پويا برخوردار است.
3) خطبه ي فدکيه ي فاطمه زهرا عليها السلام؛ متن ديگري که از علي عليه السلام نقل گرديده و آن حضرت، آن متن را به رشته ي تحرير در آورده اند، متن سخنان زهرا عليها السلام به عنوان خطبه ي فدکيه است که آن حضرت، اين خطبه را در مقابل حکومت ايراد فرموده اند و مشتمل است بر فلسفه ي احکام اسلامي و دفاع از حق مسلم خودشان، متني که جامعيت فراوان دارد و مي تواند راه گشاي مسلمين باشد و راز هاي فراواني را هم بيان فرموده است، اين متن را هم علي عليه السلام تنظيم فرموده و با دست مبارکشان نوشته اند (صفار قمي، 1404هـ ، 150).
4) صحيفه؛ اين کتاب، مشتمل بر احکام ديات است و جرايم مالي را که در جنايت بر نفس يا عضو يا زخم و امثال اين ها در شريعت معين شده، بيان مي کند و نيز ديانت را در موارد جنايت خطا و شبه عمد يا آنجا که قصاص وجود ندارد يا امکان قصاص نيست توضيح مي دهد» (خويي، 1371،ج 2، ص262). و در صحيح بخاري و صحيح مسلم، از اين کتاب، مسائلي نقل گرديده و ابن سعد در جامعه ي خود آن ها را ذکر نموده و همچنين طبق نقل احمد بن حنبل، اين کتاب، متن بسيار مهمي در تعيين مقدار ديه و نوع قصاص است.
5) کتاب جامعه؛ کتاب ديگري که علي عليه السلام، آن را روي پوست نوشته و به املاي رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است، کتاب جامعه مي باشد. اين کتاب در برگيرنده ي تمام نياز هاي مردم در مسائل حلال و حرام است و احکامي در آن بيان گرديده که کليات آن ها در قرآن مجيد به صورت اوامر و نواهي آمده است. اهل بيت عليهم السلام از اين کتاب تعاريف و توصيفاتي نقل فرموده اند. گاهي آن را به نام مصحف علي عليه السلام و گاهي تحت عنوان کتاب علي عليه السلام، و گاهي تحت عنوان صحيفه ي عتيقه از آن ياد فرموده اند. اين کتاب، در بسياري از موارد، مرجع ائمه عليهم السلام بوده است.
ابوبصير مي گويد:
خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و عرض کردم، قربانت گردم، از شما پرسش دارم. آيا در اين جا کسي (نامحرم) هست که سخن مرا بشنود؟ امام صادق عليه السلام پرده اي را که در ميان آنجا و اطاق ديگر بود، بالا زد و آنجا را سر کشيد، سپس فرمود: اي ابا محمد هر چه مي خواهي بپرس. عرض نمودم، قربانت گردم، شيعيان حديث مي کنند که پيغمبر صلي الله عليه و آله، به علي عليه السلام بابي از علم آموخت که از آن هزار باب علم گشوده شد. فرمود: اي ابا محمد، پيغمبر صلي الله عليه و آله به علي هزار باب علم آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده مي شد. عرض کردم، به خدا که علم حقيقي و کامل اين است. سپس فرمود: اي ابا محمد، همانا جامعه نزد ماست، اما مردم چه مي دانند جامعه چيست؟ عرض کردم: قربانت شوم، جامعه چيست؟ فرمود: طوماري است به طول هفتاد ذراع. با املاء زباني پيامبر صلي الله عليه و آله و دست خط علي عليه السلام، تمام حلال و حرام و همه ي احتياجات ديني مردم، حتي جريمه ي خراش در آن موجود است، سپس با دست به بدن من زد و فرمود: به من اجازه مي دهي ابا محمد؟ عرض کردم: وجودم در اختيار شماست. آنگاه با دست مبارک مرا نشگوني گرفت و فرمود: حتي جريمه ي اين نشگون در جامعه هست و حضرت خشمگين به نظر مي رسيد، مانند حالتي که طبعاً براي نشگين گيرنده پيدا مي شود. من عرض کردم به خدا که علم کامل اين است (کليني، بي تا، ج 1، ص 5-344).
6) صحيفه ي فرايض؛ در اين صحيفه، مجموعه قضاوت هايي که امام علي عليه السلام در مورد ارث و جزائيات اسلام داشته اند، تدوين گرديده است. به نظر برخي، اين صحيفه، از ملحقات کتاب جامعه محسوب مي گردد (يوسف مکي، 1404هـ ، 65).
7) کتاب جفر؛ اين کتاب هم بر پوست گاوي نوشته شده و به املاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و دست خط مبارک علي عليه السلام نوشته شده است. اين کتاب مشتمل است بر حوادث آينده و صحف انبياي گذشته عليهم السلام و کتاب هاي آسماني قبل از قرآن (رهبر و صاحبي، 1379، 185) در ادامه ي روايت ابوبصير از امام صادق عليه السلام، امام صادق عليه السلام چنين فرموده اند: همانا جفر نزد ماست، مردم، چه مي دانند جفر چيست؟ عرض کردم: جفر چيست؟ فرمود: مخزني است از چرم که علم انبيا و اوصيا و علم دانشمندان گذشته ي بني اسرائيل در آن است. عرض کردم: همانا علم کامل اين است (کليني، بي تا، ج 1، ص 346).
کتب ديگري هم منسوب به علي عليه السلام است که برخي از آن ها اخلاقي، فقهي، معارفي و دعا و مناجات است، مانند منظومه ي منسوب به آن حضرت عليه السلام، که به طور کلي مناجات هاي عارفانه ي ايشان است، و مانند ادعيه اي که از آن بزرگوار بر جاي مانده است.
ب ـ متوني که بر اساس خطبه ها و فرمايشات آن حضرت گردآوري شده است.
1) نهج البلاغه؛ مؤلف نهج البلاغه، شخصيت الهي و وارسته ي تاريخ شيعه، ابوالحسن محمد بن حسن موسوي، مشهور به «سيد رضي» و «شريف رضي» است که در سال 359 هجري ديده به جهان گشود و در سال 406 هجري ديده از جهان فرو بست.
ايشان از سوي پدر با پنج واسطه به امام هفتم، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام مي رسيد و از سوي مادر با شش واسطه به امام چهارم علي بن الحسين عليه السلام مي رسيد (ثعالبي، 1403هـ ، ج 3، ص 155). اين کتاب شگفت، مجموعه ي سخنان، نامه ها، خطبه ها، حکمت ها، اندرز ها و کلمات قصار علي عليه السلام مي باشد. با عملي که سيد شريف رضي انجام داد، کتابي شگفت ظهور يافت که از جلوه ي وجودي علي عليه السلام، نسخه ي منحصر آفرينش و مظهر همه ي کمالات و صفات الهي است. اين کتاب گرانسنگ، حاوي والاترين انديشه ها، معارف، توصيه ها، اخلاقيات، سياسيات و اقتصاديات و پيش گويي ها و اندرز ها مي باشد.
علي عليه السلام به بياني سخن گفته که سرشار از عصمت است، او با ميزان حکمت سخن رانده، سخني که خداوند بر آن است. شکوه افکنده است، اين کلمات به گوش هر کس رسد، او را به شگفتي و حيرت وا مي دارد. خداوند در سخن گفتن بدو نعمتي ارزاني داشته که توانسته حلاوت و ملاحت را يک جا گرد آورد، و سحر بيان و زيبايي فصاحت را با هم در آميزد. نه مي توان از آن کلمه اي اسقاط نمود، و نه با حجت و دليلي با آن مسابقت داد. سخن گويان را به عجز و ناتواني کشانده و گوي سبقت از همگان ربوده است. کلمات او الفاظي است که نورانيت نبوت بر آن تابيده و آنچه از وي صادر شده، عقل ها و فهم ها را متحير و شگفت زده ساخته است (ابوالمظفر، 1401هـ ، 114).
اين مجموعه ي نفيس و زيبا، به نام نهج البلاغه، که اکنون در دست ما است و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و انديشه هاي نو بر ارزش آن افزوده است، منتخبي از «خطابه ها» و «دعا ها» و «وصايا» و «نامه ها» و «جمله هاي کوتاه» مولاي متقيان علي عليه السلام است، که به وسيله ي سيد شريف بزرگوار «رضي» رضوان الله عليه در حدود هزار سال پيش گردآوري شده است (مطهري، 1354، 3). در هر حال نهج البلاغه علي عليه السلام، بزرگترين شاهکار معرفتي، علمي و ادبي است و بارزترين نمود زيبايي و فصاحت و بلاغت کلامي است که در تاريخ بشريت صادر شده است. آن حضرت عليه السلام به عظمت کلام خود اشاره مي فرمايد:
ما فرماندهان سپاه سخن هستيم، ريشه هاي درخت کلام زيبا در ميان ما رسته و جاي گرفته است و شاخه هاي اين درخت بر سر ما آويخته گرديده است.
2) مسند علي عليه السلام؛ که ابوعبدالله عبدالرحمن ابن احمد بن شعيب النسائي، متوفاي 303 هجري، آن را گردآوري نموده و در بردارنده ي آثاري است از امام عليه السلام که به دو صورت مي باشد، يعني در دو بخش گردآوري شده است، بخشي که امام عليه السلام، آن ها را از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل فرموده اند و بخش ديگر مربوط به کلمات آن حضرت عليه السلام و مشاهداتي است که ايشان آن ها را نقل فرموده اند.
3) غرر و درر آمدي؛ اين مجموعه ي نفيس را عبدالواحد بن محمد آمدي، جمع بندي و تنظيم نموده و در بردارنده ي حکم و مواعظ گران سنگي از آن حضرت است که به عنوان عدل موزون قرآن مجيد هم ناميده شده است.
4) صد کلمه (مأة کلمة)؛ که آن را جاحظ گرد آوري نموده است.
5) مطلوب کل طالب، من کلام علي بن ابي طالب، که آن را ابواسحاق و طواط انصاري جمع آوري نموده است. اين مجموعه، در بردارنده ي اندرز ها، حکمت ها و کلمات قصار حضرت عليه السلام مي باشد.
6) نثراللئالي؛ که جمع آوري شده توسط مرحوم طبرسي، صاحب مجمع البيان است.
7) وقعة صفين؛ که به وسيله ي نصر بن مزاحم تهيه شده و مشتمل بر مجموعه اي از نامه ها و خطبه هاي آن حضرت عليه السلام، در نبرد صفين مي باشد.
8) صحيفه ي علويه؛ که مجموعه اي است از مناجات ها و ادعيه ي آن حضرت عليه السلام، که به وسيله ي عبدالله بن صالح الساهيجي، جمع آوري و تدوين گرديده است.
9) حنة الاسماء، که آن را ابوحامد محمد بن محمد غزالي، متوفاي سنه ي 505 هجري، شرح و بسط داده است و مفاهيم بلندي را از آن يادآوري نموده است.
10) قلائد الحکم و فرائد الکلم.
11) رسالة في الفقه؛ رساله اي است در فقه که محمد بن قيس آن را روايت نموده است.
12) عجايب احکامه؛ عجايب احکام علي عليه السلام که نباته آن را نقل نموده است.
13) کتاب في زکات النعم؛ کتابي در زکات چهارپايان که ربيعة بن سميع آن را نقل کرده است.
14) کتاب في ابواب الفقه؛ کتابي در ابواب فقه است که علي بن رافع آن را روايت نموده است.
15) کتاب خطب اميرالمؤمنين علي المنابر في الجمع و الاعياد و غير ها، که زيد بن وهب جهني آن را تأليف نموده و ظاهراً نخستين کتابي است که در اين زمينه نوشته شده است.
16) کتاب خطب اميرالمؤمنين؛ که ابو روح فرج بن فروه، از مسعدة بن صدقه و او هم از امام صادق عليه السلام آن را نقل نموده است.
17) خطب اميرالمؤمنين؛ اسماعيل بن مهران، متوفاي 189 هجري.
18) خطب اميرالمؤمنين؛ واقدي، متوفاي 207 هجري.
19) خطب اميرالمؤمنين؛ سيد عبدالعظيم بن عبدالله بن زيد بن حسن بن علي، که ظاهراً ايشان، همان حضرت عبدالعظيم حسني مي باشد.
20) علاوه بر متون ياد شده که توسط شخصيت هاي بزرگ تاريخي و دوست داران آن حضرت به صورت مستقل نوشته شده است، در کتب معتبر شيعه، نظير اصول کافي، تهذيب، استبصار، من لا يحضره الفقيه، روايات گوناگوني از آن حضرت عليه السلام نقل گرديده است. همچنين، در کتب بحارالانوار علامه مجلسي قدس سره، وسايل الشيعه حر عاملي قدس سره و کتب گوناگون ديگر در طول تاريخ ديدگاه ها و فرمايشات آن حضرت عليه السلام تبيين شده است. اين نوشته ها مجموعه هايي گران سنگ از آن حضرت عليه السلام را در زمينه هاي مختلف براي جوامع بشري به يادگار نهاده اند.
متون متعلق به امام حسن مجتبي عليه السلام
1) خطبه هايي در الهيات؛ يکي از اين خطبه ها را که پس از شهادت پدر بزرگوارش ايراد فرموده، حسين بن محمد بن سعيد خزاعي در کفايه خودش به نقل از عتبة بن ابي ضحاک نقل نموده است. خطبه ي دوم را محمد بن علي الصدوق به نقل از ابن الوليد و از اشعري، در کتاب توحيد صدوق نقل نموده است. خطبه ي ديگري را جلد دوم بحار طبع قديم ص 197 نقل نموده و همچنين در توحيد صدوق نيز آمده است. خطبه هاي ياد شده، پر از معارف ربوبي با تکيه بر مسائل عميق الهي است که حقيقتاً فهم آن ها نياز به بررسي هاي طولاني و تفصيلي دارد. مسائلي هم در قضا و قدر و جبر و تفويض و عفو و لطف خدا و در عظمت قرآن به عنوان سرچشمه ي شريعت نقل شده است.
2) خطبه اي در ولايت؛ که آن را بحار ج 5 ص 315 و علل الشرايع نقل نموده اند. خطبه ي ولايت، مشتمل بر مضامين ولايي بسيار ممتاز و بلندي است که نياز به تفسير دارد.
3) خطبه اي در عبادات؛ اين خطبه ها را ارشاد القلوب ديلمي و تحف العقول بحراني نقل نموده اند و در اين خطبه ها به نوعي فلسفه ي احکام مورد اشاره قرار گرفته است.
4) خطبه هايي در مواعظ؛ اين خطبه ها را اعيان الشيعه سيد محسن امين عاملي و تحف العقول نقل نموده اند.
5) خطب اخلاقي؛ که در بدايه و نهايه ابن کثير ج 3 نقل شده است.
6) خطبه هاي سياسي؛ که پس از شروع دوره ي امامتشان اين خطبه هاي سياسي را بيان نموده اند. اين خطبه ها در تاريخ يعقوبي ج 2 و ناسخ التواريخ و در کتاب جمل بخش استنصار هاي سياسي حضرت عليه السلام نقل گرديده است.
خطبه هاي سياسي آن حضرت عليه السلام، حاوي اشاراتي راه گشاست. پيوند حقوق و سياست امور واجب بر حاکمان جامعه، روشنگري هاي سياسي براي جامعه که فريب نيرنگ ها و دغل کاري ها را نخورند و اين که امامان عليهم السلام، پشتوانه و استوانه ي اصلي و معيار حق در تصميم گيري هايند و نيز اموري که بر مردم در رابطه با زمامداران ضروري و لازم است. آماده سازي فکر و انديشه ي جامعه براي ورود به عرصه ي سياست الهي و نيز تبيين ماهيت دشمن، از جمله اموري هستند که در خطبه هاي سياسي آن حضرت عليه السلام، که در انبار و کوفه و مدائن ايراد گرديده است (شيرازي، بي تا، 175).
اين نکته را نبايد مکتوم نهاد که امام عليه السلام در راه مبارزه و جنگ با معاويه مصمم و قاطع بودند و مضامين قاطعي در تبين فساد دستگاه خلافت و علل پيدايش فساد آن ها مورد اشاره ي آن حضرت عليه السلام قرار گرفته است. اما برخورد نامناسب مردم عراق، نشان دادن روحيه ي ضعف و قرار گرفتن در موضعي انفعالي در برابر دستگاه حکومت معاويه، آن حضرت عليه السلام را رها گذاشته و ماجراي صلح آن حضرت عليه السلام را ايجاد کردند. دقت در مضامين صلح نامه ي آن حضرت عليه السلام بسيار قابل توجه است که نشانه ي زيرکي، فطانت، هشياري و بهره بردن از علوم الهي مي باشد (ابن اعثم، بي تا، ج 4، ص 158).
منبع: انديشه ي حوزه، شماره ي 74