مقدمه
انسان از سویی موجودی هدفمند است که با اراده و اختیار خود می تواند به سعادت یا شقاوت دست یابد و از سوی دیگر موجودی راحت طلب و زیاده خواه است که رفتار او را باید به انضباط در آورد. دو شیوه برای برقراری نظم و کنترل زیاده خواهی انسان وجود دارد یکی وضع قوانین و ایجاد کنترل رسمی و دیگر جامعه پذیری مناسب، در این میان شیوه اول در همه موارد کارایی ندارد و تنها شیوه دوم است که قادر به کنترل کنش های انسان حتی در عرصه های خصوصی و دور از چشم دیگران می شود. از این منظر، انسان موجودی اجتماعی است و بدون اجتماع قادر نیست به تکامل و اهداف بلند خود دست یابد؛ زیرا هویت انسانی فرد از درون او و پا تحریک محرک بیرونی تحقق می یایاند.البته محرک واقعی و اصیل همان عنایت الهی است؛ اما علل و عوامل مباشر و نزدیک، اموری دیگرند. یعنی بر مبنای فلسفه صدرایی، هویت انسانی با تأثیر علل و عوامل بیرون از گوهر ذات او پدید می آید. آن محرک بیرونی می تواند فرد دیگر باشد با جامعه؛ چنان که آن فرد می تواند معصوم باشد یا غیر معصوم و عادل باشد یا غیر عادل و آن جامعه می تواند فاضله باشد یا غیر قاضله. جوامعی که آداب و رسوم و فرهنگ آنها ریشه در سنت نبوی و ائمه اطهار (علیهم السلام) دارد و افراد خود را مطابق هنجارهای دینی جامعه پذیر می کنند از بیشترین نظم و آرامش برخوردار است. در این گونه جوامع، فرهنگ در سنت های دینی ریشه دارد و سنت گذار، فردی الهی است که با سپهر معرفت در ارتباط است و از طریق وحی و شهود، معانی حقیقی را به عرصه اجتماع قرا می خواند، گفتار، رفتار و نوشتار ایشان به عنوان الگوهای رفتاری پذیرفته شده و هنجارهای اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر بخشی از این سنت که با عنوان سیره معصومان (علیهم السلام) از آن یاد می شود، منبع معرفت است که می توان با تمسک به آن مسائل اجتماعی را نبین و تفسیر کرد. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که سیره معصومان (علیهم السلام) خصوصا سیره اجتماعی ایشان به طور کامل نیست و ضبط نشده و تنها اطلاعات اندکی از آن به دست ما رسیده است. اما گاهی یک جمله با پک عمل کافی است که به عنوان مبنا اخذ شود و بر اساس آن تمامی ابعاد مسأله مورد تبیین قرار گیرد. این روشی است که در طول تاریخ علم بسیار اتفاق افتاده است. به عنوان مثال، علمای اصول فقه روایت ولا تنقض الیقین بالشک، را مینا دانسته اند و بحث بسیار مفصلی تحت عنوان استصحاب تدوین کرده اند. آنچه در این پژوهش مورد توجه قرار می گیرد، همین رویکرد است؛ زیرا در مورد سیره اجتماعی و خانوادگی امام رضا (علیه السلام) اطلاعات کافی وجود ندارد. بنابراین با مراجعه به اسناد تاریخی و توصیف و تحلیل سیره امام رضا (علیه السلام) در تعامل خانوادگی ایشان، رابطه آراستگی و تحکیم خانواده را استخراج کرده، مورد بررسی قرار می دهیم.
عوامل متعددی مانند حسن معاشرت، کفویت زوجین، مودت و رحمت در تحکیم میان خانواده اثرگذار است. یکی از این عوامل، آراستگی است. در این پژوهش به رابطه آراستگی و تحکیم خانواده پرداخته می شود و به این سوال اساسی پاسخ داده می شود که رابطه آراستگی با تأکید بر سیره رضوی بر تحکیم مبانی خانواده چیست؟
در راستای پاسخ دادن به این پرسش اساسی، پژوهش حاضر ابتدا به بررسی آراستگی در سیره ائمه معصوم و به ویژه آراستگی در مسیره رضوی پرداخته، سپس تأثیر آراستگی در تشکیل خانواده و تحکیم آن را بررسی می کند و بعد به بررسی وجوه آراستگی در هر یک از زوجین می پردازد و در نهایت این نتیجه حاصل می شود که آراستگی یک امر ضروری در حفظ بنیان خانواده است که رعایت آن از سوی بانو و شوهر لازم است.
مفهوم شناسی
در ابتدا و قبل از ورود به بحث، لازم است به تبیین مفهومی عنوان بحث که گویای ساختار کلی مقاله است، پرداخته شود.1- آراستگی
آراستگی به معنی زینت دادن، زیور کردن، نظم دادن، ترتیب دادن، آماده کردن، مهیا ساختن و حاضر کردن است (1) اما منظور از آراستگی تنها آراستگی ظاهری نیست بلکه منظور از آراستگی آراستگی در پوشش، رعایت نظافت و همچنین آراستگی رفتار است.۲- تحکیم
تحکیم در لغت کسی را حاکم یا داور کردن و در فارسی به معنای استوار کردن است و مقصود از تحکیم خانواده، فراگیری اصل اعتدال میان همگان، حاکمیت اخلاق و حفظ حقوق همه ی اعضاست. اگر هدف از برقراری زوجیت و تشکیل خانواده، به تعبیر قرآن، به سکونت رسیدن أعضاست، لازم است که همه رفتارها و تعاملات در راستای تحقق این هدف باشد و منظور از تحکیم، به کمال رساندن همین سکونت است که با کم ترین ظلم، نامردی و تحقیر حتی یک عضو در خانواده، سازگار نیست.آراستگی در سیره معصومان (علیهم السلام)
سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره معصومان (علیهم السلام) بیانگر این حقیقت است که سلوک، بندگی، رشد و کمال، نه تنها با استفاده از نعمات الهی، حضور در اجتماع و تشکیل خانواده منافاتی ندارد، بلکه پرهیز از رهبانیت، تشکیل خانواده و سلوک خانوادگی مهم ترین عامل بازی کننده آدمیان در مسیر به سوی کمالات است (2)، بنابراین زیبایی و آراستگی ظاهری نیز در سیره متعالی ائمه (علیهم السلام) هیچ گونه تعارضی با زندگی سراسر الهی ایشان ندارد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و نکبت و بد حالی را نمی پسندد. خداوند متعال دوست دارد هنگامی که نعمتی به بنده اش ارزانی می کند، اثر آن را بر او ببیند؛ یعنی لباسش را تمیز نگه دارد، خود را خوشبو سازد، خانه اش را سفید و گچ کاری کند، صحن خانه اش را بروید و پیش از غروب آفتاب، چراغی روشن کند که فقر را برطرف می سازد و بر روی می افزاید (3). پر این اساس، آراستگی ظاهری افراد و پاکیزگی و مرتب بودن منزل، سیره ائمه معصوم (علیهم السلام) و مورد پستال خداوند متعال و الگوی رفتاری مؤمنان است.حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: خداوند دوست دارد هنگامی که انسان برای حضور در میان برادران خود از منزل خارج می شود، خود را برای آنها مرتب کند، بیاراید و زیبا سازد (4) خود حضرت نیز آراسته و مورد تحسین همگان بود. عایشه گوید: پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، جبه و عمامه ای پشمین پوشیده، به منبر رفت و خطبه خواند؛ من کسی را ندیدم که در این لباس پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بأشد امیرمؤمنان (علیه السلام) لباس پاکیزه می پوشید و آن را مایه زدودن غم و اندوه می دانست (5) امام رضا (علیه السلام) هنگام حضور در اجتماع به آنچه مورد رغبت مردم بود، خود را آراسته می کرد (6)، ظاهر ایشان به قدری آراسته بود که گاهی مورد اعتراض برخی صوفیان جاهل و روی گردان از دنیا، قرار می گرفت. به عنوان نمونه روزی که امام رضا (علیه السلام) جامه خز پوشیده بود، سفیان ثوری لب به اعتراف گشود و گفت بهتر نیست جامه ارزان تری بپوشید؟ امام در پاسخ فرمود: هذا للناس، یعنی این به خاطر مردم است (7). یعنی دیگران حق دارند که ما را آراسته ببینند. امام رضا (علیه السلام) در جای دیگر به اعتراض یکی از صوفیان در مورد جامه ای که امام پوشیده بود، چنین پاسخ داد: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ «یگو چه کی زینت و روزی های بانکی را که خدای تعالی برای بندگانش آشکار کرده، حرام کرده است؟» همانا یوسف مصادیق جامه دنیای بافته شده از طلا می پوشید و بر تخت های فرعون می نشست (8)
اما حفظ آراستگی تنها با لباس مناسب کامل نمی شود و توجه به پوست مو، دهان و دندان و استفاده از عطر، زیور آلات و کفش مناسب نیز لازم است، یکی از شیوه های حفظ زیبایی و طراوت پوست استفاده از روغن است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: روغن پوست را نرم وعقل را زیاد می کند مجاری آب بدن را پاک می سازد، آلودگی تان را از بین می برد و رنگ پوست را روشن می گرداند (9)، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به موهای مسری ابرو، محاسن و شارب خود نیز روغن می زد، موهای سر و صورت خویش را شانه می کرد و می فرمود: هر کس موی سر دارد، باید به خوبی به آن رسیدگی نماید. (10).
امام رضا (علیه السلام) موهای سر و صورت خویش را رنگ می کرد و می فرمود: موهای زائد بدن را پاکیزه کنید که سودمند است (11). دیگر این که به فرموده امام کاظم (علیه السلام) عطر زدن از اخلاق وستن پیامبران الهی است (12). رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از هر چیز برای خرید عطر، هزینه می پرداخت و آن قدر از عطر استفاده می کرد که افراد قبل از این که ایشان را ببینند، حضورشان را از بوی عطرشان تشخیص می دادند، دیگر این که انگشتر نقره به دست می کرد، به چشمان خویش سرمه می کشید و روزانه چندین بار مسواک می زد. امام رضا (علیه السلام) به بهداشت دهان اهمیت فراوانی می داد و پنج مسواک مستقل برای شست و شوی دهان قبل از نمازهای پنج گانه داشت (13). خلاصه این که امامان ما شیعیان، آراسته ترین، پاکیزه ترین و شیک پوش ترین افراد در عصر خویش بوده و این امر هیچ تعارضی با شأن الهی ایشان نداشت.
آراستگی در عرصه اجتماع
بنابراین حضور در عرصه اجتماع، مستلزم احترام به عرف و انتظارات دیگران در چهار چوب شرع است که یکی از مصادیق آن حفظ آراستگی است، اما برخی تصور می کنند، آراستگی تنها در صحنه اجتماع مهم است و در عرصه خصوصی و جمع خانوادگی، اهمیتی ندارد و حال آن که این موضوع در تعاملات خانوادگی از ضرورت بیشتری برخوردار است. امام رضا (علیه السلام) آن قادر به خانواده خویش مهربان بود که با قاطعیت می فرمود هیچ کس در میان شما نیست که به خانواده خود از من مهربان تر باشد (14). یکی از مصادیق مهربانی سخاوت کردن و تأمین رفاه خانواده در حد امکان است و حضرت به این مساله نیز توجه جدی داشتند (15). اهمیت این امر تا جایی است که حتی اگر فرد به طور طبیعی اهل سخاوت نباشد، باید با قبول زحمت و مشفت هم که شده خود را به این امر وادار کند (16) زیرا به فرموده امام رئوف (علیه السلام): لیس لبخیل راحه، (17).فرد خسیس هیچ گاه روی راحتی را نخواهد دید.یکی دیگر از امور مهمه توجه ویژه امام رضا (علیه السلام) به خواست و میل اعضای خانواده در خصوص آراستگی ظاهری است. این جهم می گوید: نزد امام رقاز من رفتم و دیدم آن حفصرت، موهای خود را خاب کرده است. در حالی که از این امر متعجب شده بودم و گفتم: فدایت شوم موهایتان را رنگ کرده اید؟! امام رضا (علیه السلام) در جواب فرمود: بی گمان آمادگی مردان از مواردی است که عفت زنان را فزونی می بخشد، زنانی که پاک دامنی را وانهاده اند، به این دلیل است که شوهرانشان، آمادگی و آراستگی را ترک کرده اند، سپس فرمود: آیا دوستداری همسرت را چون خود بدون آرایش ببینی؟ گفتم: نه، امام فرمود آماده نبودن همین است (18). آن گاه فرمود پاکیزگی، خوشبو بودن، اصلاح کردن مو و کثرت آمیزش، از صفات پیامبران است (19). در حدیثی دیگر این مسأله را این گونه تبیین فرمود که زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسأله سیپی نداشت جز آنکه شوهرانشان، آراسته بودند. سپس افزود: زن نیز از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد (20). امام صادق (علیه السلام) نیز به شخصی که به آراستگی لباس آن حضرت، خرده گرفت پاسخ داد که این لباس زیبا را برای رعایت حقوق همسرشان پوشیده اند تاکردن لباس ها پس از بیرون آوردن از بدن، جداسازی و استفاده مجزا از لباس های مربوط به کار، مهمانی و منزل (21)، ترجیح لباس سفید بر سایر رنگها (22)، نهی از پوشیدن لباس مشکی (23) و توصیه به پوشیدن کفش های زرد و سیاه (24)، نیز از جمله آداب آراستگی و نظم است که در سیره ائمه و امام رضا (علیه السلام) قابل مشاهده است.
از سوی دیگر ائمه اطهار با توجه به تمایل مردان به آراستگی همسران خود و تمایل فطری بانوان برای خودآرایی، پاسخ به این نیاز را در چارچوب خانواده تعریف و تبیین کرده اند و سزاوار نمی دانند که زن هیچ گاه بدون آراستگی و زیبایی در خانواده و نزد همسرش حضور بابا۔ (25). از طرفی آراستگی مردان برای همسرانشان را نیز ضروری دانسته و این امر را مایه حفظ عفت زنان دانسته اند (26)
انواع آراستگی
انسان به طور شعری به زیبایی تمایل دارد و آن را در هم شؤون زندگی خویش دخالت می دهد. لباس را برای محافظت بدن از سرما و گرما می پوشد و در همان لحظه به زیبایی، رنگ و مدل لباس نیز اهمیت می دهد محل سکونت خود را زیبا می سازد. به زیبایی چهره خویش می اندیشد، نامی زیبا برای خود و فرزندان خود انتخاب می نماید. حتی تلاش می کند امور جزیی مثل سفره غذا و چیدمان آن را نیز با زیبایی همراه کند. خلاصه این که افراد مایلند هاله ای از زیبایی تمام زندگی شان را فرا گیرد (27)، اما در مورد پیشی زیبایی و این که واقعیتی طبیعی با اعتباری و فرهنگی است، نظرهای مختلفی وجود دارد. بعضی با استناد به یافته های پژوهش های مردم شناختی، برای دوم را ترجیح داده تا برای مثال در برخی جوامع، چاقی و در بعضی دیگر، لاغری ملاک زیبایی تلقی می شود و در برخی قبایل آفریقایی، زیبایی را منوط به کشیدن دندان های جلو از فک بالا می دانند؛ در حالی که به نظر برخی دیگر، این امر چهره بسیار ناخوشایندی برای شخص ایجاد می کند. در برخی از جوامع ابتدایی جای زخم را در چهره یا بدن زن، دلیل زیبایی او می دانستند. در همین راستا برخی از فمینیست ها زیبایی را به دلیل نسبیت فرهنگی و اینکه معیارهای آن در طول زمان در حال تغییر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متنوع است، افسانه قلمداد کرده، آن را فرآورده صنعت سرمایہ دارانه و جنگ افزاری سیاسی علیه ارتقای زنان دانسته اند. با این همه، انگار جنبه های زیست شناختی زیبایی به طور مطلق چندان موجه به نظر نمی رسد؛ زیرا از اثبات تاثیر نبی فرهنگ در تعریف زیبایی، نمی توان فرهنگی بودن همه جنبه های زیبایی را نتیجه گرفت (28).به هر حال زیبایی یک سرمایه اجتماعی و ملاکی قابل توجه در پیوند ازدواج و مؤثر در استمرار آن است. حصول میل و علاقه متقابل و پرطرف شدن نیازهای عاطفی و جنسی، مبتنی بر رضایت زن و شوهر از میزان زیبایی یکدیگر است. از همین رو آموزه های دین در مجلس خواستگاری نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر را با رعایت شرایطی، نه تنها مجاز بلکه مورد تأکید قرار داده است؛ زیرا این امر، زمینه استمرار عواطف مثبت میان بانو و شوهر را فراهم می سازد (29) اهمیت این امر را در ضمن احکام طلاق میارات هم می توان یافت که در صورت تنفر شدید باتو از قیافه شوهر، زن می تواند درخواست جدایی کند.
اما بخش قابل توجهی از زیبایی، اکتسابی است. به این معنی که افراد می توانند خود را زیبا و آراسته کنند. انسان فطرتا به این امور گرایش دارد؛ أما مسأله به همین جا ختم نمی شود؛ زیرا از منظر جامعه شناسی، افراد نظارت مداوم و بسیار پیچیده بر ظاهر و کنش خود و دیگران را امری بدیهی می دانند. در وضعیت های مختلف کنش متقابل از فرد انتظار نمی رود که فقط در صحنه حاضر باشد، بلکه افراد از یکدیگر انتظار دارند که هوشیاری کنترل شده از خود نشان دهند، زیرا یک جزء بنیادی اجتماعی بودن این است که افراد به طور دایم، شایستگی و توانایی خود را در جریان عادی زندگی روزمره به دیگران ثابت کنند (30)، یکی از عوامل مهم در این خصوص، حفظ آراستگی است و هر چه این دیگری مهم تر باشد، وقت و هزینه بیشتری صرف آراستگی می شود، اما در صورتی که فرد بتواند موقعیت خود را در برابر دیگران تثبیت کند، ممکن است به این عمل بی انگیزه شود و دست از آراستگی بردارد با اهمیت کمتری به آن بدهد روشن است که آراستگی افراد هنگام خواستگاری، جشن عروسی و روزهای اول زندگی مشترکبا هنگامی که چند ماه با چند سال از زندگی مشترک می گذرد، متفاوت است؛ زیرا افراد احساس می کنند آنچه می خواستند به دست آورده اند یا آنجه مطلوب می پنداشتند، آن قدر هم که فکر می کردند مطلوب نبوده است. همین طرز تلقی موجب می شود، هنگام حضور در منزل و مواجهه با همسر، کمترین اهمیت را به میزان آراستگی خود بدهند. در این وضعیت، ظاهری کاملا ژولیده، کهنه ترین لباس ها و منزلی نامرتب سهم خود و خانواده می شود و در مقایل زیباترین لباس ها، ظاهر آراسته، بوی خوش عطر و ادکلن و خانه ای مرتبه سهم مهمانان می گردد. در برخی خانواده ها اگر شوهر همسر خویش را در یک مجالس عروسی ببیند، وی را نمی شناسد؟ زیرا او چهره ای بسیار زیباتر و آراسته تر از هنگامی که در خانه است، پیدا می کند. شوهر هم همین گونه است؛ در حالی که این احساس بی نیازی کاذب موجب از دست رفتن منزلت فرد، نزد همسر و فروپاشی خانواده خواهد شد، در حالی که آراستگی فرد علاوه بر افزایش منزلت اجتماعی، آرامش و نشاط را برای خود او نیز به ارمغان می آورد.
آراستگی شوهر
ضرورت آراستگی بدیهی و بی نیاز از هر گونه توصیه و استدلال است. این ضرورت در درجه اول معطوف به خود فرد و هنگام تعامل با افراد دیگر خصوصا تعامل دایمی با افرادی مثل همسر دو چندان می شود زیرا آراستگی افراد در رفتار دیگران نیز موثر است. آراستگی موجب جلب عاطفه همسر می شود و حس زیبایی طلبی وی را نیز ارضا می کند. در منابع دینی، در مورد نظافت و آراستگی مردها تأکید فراوانی وجود دارد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: لباس های خود را بشوییان، موهای خود را اصلاح کنید، مسواک بزنید، و آراسته و پاکیزه باشید؛ زیرا اهل یهود چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند (31). هر کدام از شما باید خود را برای همسرش آراسته کند؛ همچنان که همسرش خود را برای او می آراید. یعنی مرد باید برای جلب توجه همسرش خود را آراسته کند (32)، امام رضا (علیه السلام) به موهای خود را خضاب می کرد. روغن مخصوص و معطری به صورت و محاسن خود می مانید و از عطرهای خوشبو استفاده می کرد. مرد مومنی که در سبک زندگی خویش به مسیره أمام رئوف اقتدا کند، باید همواره و در همه حال ظاهری آراسته و مرتب داشته باشد. استحمام مرنب، اصلاح موها، ریش و سبیل، نمیزی دندان ها، نظافت و آراستگی لباس و استفاده مداوم از عطر و بوی خوش از مصادیق آراستگی مرد است. این آراستگی وظیفه دایمی و روزمره است و اهمیت آن هنگامی که شوهر، قصد معاشقه با همسر خویش را دارد دوچندان می شود. بانو هیچ گاه از این که همسر چنین فردی است، احساس حقارت نمی کند و همواره در دل به وی محبت و عشق خواهد داشت. تصور کنید مردی را که لباس کار و منزل وی جدا نیست، پاها و جوراب های وی همیشه بوی تعفن می دهد، دندان های دارد، دهاتی بدبو و موهایی نامرتب دارد. آیا این مرد می تواند توقع مهرورزی از همسر خویش داشته باشد؟ این سبک زندگی مورد نفرت آموزه های دین است و از آن به شهادت نهی شده است؛ زیرا بر اساس تبیین امام رضا (علیه السلام) موجب صدمه زدن به عفت زنان می شود.آراستگی بانو
معیارهای شیک پوشی در فرهنگ ایرانیان باستان نیز دیده می شود. در دوره ساسانیان به صورت تأکید بر کیفیت جنس لباس تعریف می شد، حال آن که در دوره قاجار به تدریج به سمت تزئینات لباس و الگوبرداری از معیارهای غربی پیش رفت. به هر حال انسان فطرتا میل به آراستگی و زیبایی دارد. اما در این میان تفاوت هایی نیز میان زن و مرد وجود دارد. زن گرایش بیشتری به خودآرایی دارد و مرد قبل از این که به خودآرایی توجه کند، به سوی زن آراسته و جذاب کشیده می شود و به فرموده امام رضا (علیه السلام) نگریستن به او سرور آفرین است (33)، به همین دلیل، متون دینی پائو را نیز به حفظ آراستگی خوبش تشویق کرده است. از جمله این که بانو باید خود را برای شوهرش خوشبو کتاد (34) پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: عطر زنان باید رنگش تند و بویش خفیف باشد، و عطر مردان باید کم رنگ و بویش زیاد باشد (35) زن باید به گونه ای خود را پاکیزه نگه دارد که در هیچ شرایطی وضع نفرت انگیز نداشته باشد (36).حضرت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به مردان فرمود ناخن هایشان را کوتاه کنید، و به زنان فرمود ناخن هایتان را بلند بگذارید که پر زینت شما می افزاید (37)، اسلام آرایش و خوشبویی زن را نه تنها برای شوهرش لازم می داند که این آرایش را حق انحصاری او می داند و از خود آرایی زن برای مردان بیگانه به شدت منع می کند؛ زیرا این عمل، امنیت عاطفی خانواده ها را به مخاطره انداخته، بی عفتی و انحطاط اخلاقی را در سطح جامعه گسترش می دهد. از همین رو زنی که خود را معطر ساخته، از خانه اش بیرون رود، مورد لعن خداوند قرار می گیرد (38) و هر زن شوهرداری که برای مرد بیگانه خود را معطر سازد، نمازش پذیرفته نمی شود، مگر آن که مانند غسل جنابت خود را بشوید و بوی آن عطر را از خود بزداید (39) از امام علی (علیه السلام) روایت شده است که هر کس از زن خود اطاعت کند، خداوند او را با صورت در آتش می اندازد. سؤال کردند: این اطاعت چیست؟ فرمود: این که زن بخواهد به حمام (خارج از منزل)، مجالس عروسی با مجالس عزا برود و لباس های نازک و نامتناسب بپوشد و شوهر مانع او نشود (40). از این منظر، آراستگی بانو دو جنبه دارد؛ یکی این که خود را برای شوهر بیاراید که استحمام مداوم، لباس مرتب و تمیز، استفاده از لوازم آرایش، کرم ها و عطرهای مناسب، موهای مرتب، تمیز و شانه زده، دندان های مسواک زده و دهانی خوشبو، زیور آلات مناسب و خلاصه بهترین و زیباترین لباس های موجود و حتی در صورت امکان تفکیک لباس های مناسب شب و روز تا جایی که شرع اجازه داده است، از جمله مصادیق این آراستگی است و کسی حق ندارد به آن اعتراض کند.
آراستگی زنان در منزل مورد تأکید و توصیه جدی است. اما هنگام حضور اجتماعی، ضمن حفظ آراستگی، باید چهره ای کاملا پوشیده و ظاهری با وقار و بدون هرگونه تحریک داشته باشد. با این سبک زندگی از یک سو بائو، شوهر خویش را از نظر عاطفی، روانی و جنسی در منزل ارضا می کند و از سوی دیگر فضای اجتماعی را امن نگه می دارد تا همه مردهاء تنها در منزل خویش به دنبال ارضای نیازهای فوق باشند. در برخی از خانواده ها این امر کاملا برعکس محقق می شود؛ زن ها بهترین لباس ها و آرایش ها را در محیط اجتماعی و محل کار و تحصیل و بدترین لباس ها و ژولیدگی را در منزل دارند. بررسی ها نشان می دهد که بیشترین لوازم آرایشی در جهان توسط زنان ایرانی مورد استفاده قرار می گیرد؛ در حالی که به کارگیری این لوازم در محیط اجتماع به جای منزل مائع تحکیم خانواده است.
آراستگی منزل
آراستگی منزل نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است و افراد، خصومة زنان در منزل مرتب و آراسته از آرامش بیشتری برخوردارند. به همین دلیل و از آنجا که بانی پیش از مرد در خانه حضور دارد، مناسب است اموالی در اختیار بانو قرار گیرد تا به خواست و سلیقه خود، وسایل مورد نیاز منزل را تهیه و مرتب کند. جمعی از افراد که به خانه امام حسین (علیه السلام) رفته بودند، پرسیدند: ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در منزل شما چیزهایی به چشم می خورد که در خور شأن زاهدانه شما نیست: مراد آن ها فرش ها و پشتی های قیمتی بود. امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: ما مهریه زنان خود را می پردازیم و آنها از مهریه خود، اثاث خانه و آنچه بخواهند می شوند و چیزی از این ها مربوط به ما نیست. از عبد الله ابن غطاء نیز نقل شده است که می گوید به خانه حضرت باقر (علیه السلام) رفتم و در منزل حضرت اسباب و اثاثیه ای دیدم، از امام پرسیدم این ها چیست؟ فرمود: متاع زنان و زندگی آنهاست. بر این اساس، در چیدمان منزل، میل و سلیقه بانو مقدم است و مناسب است این امر به او واگذار شود.آراستگی و ازدواج
از جمله آداب و رسوم پیش از ازدواج که در بسیاری از فرهنگ های جهان از جمله در فرهنگ اسلامی اهمیت ویژه ای دارد، آداب مربوط به پیشنهاد ازدواج و خواستگاری از آن است که معمولا توسط خانواده یا نزدیکان مرد انجام می پذیرد. خواستگاری عموما جنبه تشریفاتی دارد و به طور معمول پس از آشنایی و توافق اولیه طرفین صورت می پذیرد. عمومیت این رسم در فرهنگ های مختلف از وجود نیازهای متفاوت در زن و مرد حکایت دارد. نیازهایی که باعث می شود، اقدام به خواستگاری و پرداخت هدایا به طرف مقابل همواره از طرف مرد و بستگان او صورت پذیرد و بدون شک این روبه در حفظ احترام و حیثیت زن مؤثر است (41) اسلام برای رسم مزبور جنبه الزامی قایل نشده است؛ ولی سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومان (علیهم السلام) و هم چنین عموم مسلمانان بیانگر تأیید آن به صورت پک اولویت است، در پیشنهاد اولیه ازدواج نیز تفاوت های طبیعی، به ویژه تفاوت نیازهای جنسی زن و مرد، نقشی اساسی ایفا می کند و موجب می شود در پیشتر موارد، مردان پیشنهاد دهنده ازدواج باشند. با وجود این، اسلام با پیشنهاد ازدواج از سوی زن با بستگان وی نیز مخالفتی نکرده است؛ بلکه در شرایطی می توان آن را اقدامی پسندیده یا حتی واجب قلمداد کرد (42). ازدواج حضرت موسی با دختر حضرت شعیب (43) و ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه (44) از آن جمله است.گاهی لازم است که خانواده دختر با شیوه های دیگری زمینه ازدواج مناسب را فراهم آورند. حضور شایسته و مناسب دختر در مهمانی های فامیلی، اجتماعات مذهبی و غیره، موجب شناخت بهتر دیگران از وی و استعدادها و توانایی های او خواهد شد و این تأثیر زیادی در جلب خواستگاران مناسب دارد، چه بسیارند دختران مؤمنی که می توانند همسر ایده آل و مناسبی برای پسران مؤمن باشند، اما هیچ گاه زمینه مواجهه و شناخت میان ایشان فراهم نمی شود و به ناچار به ازدواج های اجباری و نامناسب و در مواردی تجرد نفعی تن می دهند. پیامبر خدا(علیه السلام) خطاب به عده ای فرمود: پسران و دخترانتان را هم دهید. برخی پرسیدند: ای پیامبر خدا پسرانمان را همسر می دهیم؛ اما دخترانمان را چگونه؟ ایشان در پاسخ فرمود: آنان را به طلا و نقره بیارایید، جامه نیکو برتن شان بپوشانید و جهیزیه خوب به آنها بدهید تا خواستگار پیدا کنند (45).
بر این اساس، سزاوار نیست دختران شایسته، دست روی دست کدارند و به انتظار خواستگار، چشم به راه دوخته اند و شاهد ازدواج پسران مورد پسند خود باشند، بلکه مناسب است نقشی فعال در پیش گیرند و از شیوه های متعارف مشروع، برای تشکیل زندگی مطلوب تلاش کنند یکی از این طرق، حضور در جمع های زنانه با ظاهری آراسته و رعایت آداب اجتماعی است، زیرا در همین مجالس است که معارقه صورت می گیرد و افراد، واسطه ازدواج دیگران می شوند. از سوی دیگر پسران نیز با حفظ آراستگی می توانند شانس خود را در گرفتن پاسخ مثبت از مجلس خواستگاری افزایش دهند. فراوانند پسرانی که شایستگی های بسیاری دارند اما به دلیل عدم رعایت آراستگی در جلسه خواستگاری، با پاسخ منفی خانواده دختر روبرو می شوند و موقعیت یک ازدواج موفق را از دست می دهند. این که امام رضا (علیه السلام) هنگام حضور در اجتماع به عرف و تمایلات دیگران توجه می کرد و به آنچه مورد رغبت مردم بود، خود را آراسته می ساخت (46)، یک الگوی رفتاری است که نشان می دهد حق دیگران است که همواره عما را آراسته ببینند. این امر شامل همه تعاملات اجتماعی و همچنین آراستگی در مجلس خواستگاری می شود.
آراستگی و روابط زناشویی
رابطه جنسی زوجین به عنوان فشارسنج هیجانی در روابط عمل می کند؛ به طوری که می تواند منعکس کننده رضایت زوج از جنبه های دیگر رابطه زناشویی باشند. بر این اساس یک رابطه جنسی خوب، اغلب نتیجه یک ارتباط عاطفی خوب مابین زوجین است (47). از سوی دیگر بین آراستگی و زیبایی، به ویژه زیبایی و آراستگی زن و افزایش جاذبه جنسی ارتباط معناداری وجود دارد. جذابیت فیزیکی یکی از دو زوج، جزء منابعی است که از یک سو انتظار پاداش بیشتری را برایش موجب می شود و از سوی دیگر سهم منافع شریک را افزایش می دهد و او را به حفظ رابطه متعهدتر می سازد. به نظر می رسد زوج هایی که دچار اختلال و تزلزل خانوادگی شده، به طور طبیعی به طلاق و جدایی می اندیشند، در هنگام محاسبه سود و زیان، عامل زیبایی را نیز در کنار دیگر عوامل در نظر می گیرند (48).بر این اساس، توجه به زیبایی طرف مقابل هنگام ازدواج و حفظ آن از طریق آراستگی در طول زندگی اهمیت اساسی دارد، اما این تنها عامل موفقیت خانوادگی نبوده، به طور مستقل مورد نظر نیست؛ زیرا در صورتی که فرد، زنی را فقط برای زیبایی اش اختیار کند، خداوند این زیبایی را اسیاب دردسر وی قرار می دهد (49)، این دردسر زمانی تشدید می گردد که شوهر در زیبایی گلو همسرش نباشد؛ یعنی اگر مرد معمولی، با زن بسیار زیبایی وصلت کند، تمام هم و غم وی مصروف حفظ آن زن از تعرض بیگانه می شود و بدین وسیله برای وی دردسر ایجاد می گردد. فشارهای اجتماعی و نگاه معنادار دیگران در عرصه اجتماع نیز این عدم کقویت و تناسب را په زوجین و به ویژه بانو القا می کند که زمینه ناسازگاری وی را فراهم می سازد شکی نیست که اگر خود مرد نیز زیباروری باشد و به اصطلاح کفو آن زن از نظر زیبایی باشد، این مشکل کمتر بروز می کند.
اما در نگرش اسلامی، بانو و شوهر فراتر از الزامات حقوقی، ملزم به رعایت هنجارها و قواعد اخلاق جتی نیز هستند. اخلاق جنسی ناظر به جذابیت های ظاهری و باطنی افراد بوده، حاکی از این واقعیت است که اوج لذت های جنسی در الگوی زناشویی، ناشی از دلبستگی های عمیق روحانی زن و شوهر است. جذابیت ظاهری، عواطف مثبت آنها را به یکدیگر معطوف می کند و موجب تحریک پذیری جنسی آن ها می شود؛ اما بر بنیان اصل طهارت نفسانی و خوش خلقی است که به یگانگی و همبستگی روحی دست می یابند. و در پرتو عشق همسرانه، لذت بخش ترین مناسبات جنسی را تجربه می کشند. عشق همسرانه، شاه بیت زندگی زناشویی است که صرفا از طریق تجلی منکات اخلاقی یعنی همگرایی در روابط زوجین قابل دست هایی است. همگرایی اخلاقی در عرصه مناسبات زناشویی به این معناست که هر کدام در پی تمهیاد دریافت بیشترین لذت ها برای شریک جنسی خویش هستند. با چنین نگرشی می توان بخشی از گزاره های دینی در این ارتباط را تبیین کرد. که رابطه آراستگی و عفت از آن جمله است.
آراستگی و بازسازی خانواده آسیب دیده
گاهی شوهر و بانو دچار اختلاف نظر و سلیقه می شوند و این مسأله منجر به مشکلات خانوادگی و حتی تمایل به طلاق و جدایی می شود. در صورتی که اختلافات شدت باید و حضور و دخالت مشاوران هم نتیجه نبخشد آموزه های دین راهی را پیشنهاد می کند که احتمال سازش و آشتی را افزایش دهد و آن مطلاق رجعی است که بر اساس آن زن موظف است ایام عده را در منزل شوهر بماند و شوهر نیز موظف است نیازهای وی را برآورده کند این گونه هم متزلی و رعایت آداب معاشرت در فضای خانه، مناسب ترین بستر برای بازسازی عواطف شکسته و آسیب دیده بانو و شوهر است. قرآن کریم می فرمایند: زنان مطلقه را از خانه های شان بیرون ترانیده و زنان نیز نباید از خانه های خود بیرون روند تا عاده شان (عده طلاق رجعی) به سر آید(50)، فراتر از این، دستور می دهد که زنان مطلقه «رجعی» را در همان منزلی که خود سکونت دارید، مأوا داده، هیچ گاه آنان را در تنگنا قرار دهید(51)، زیرا سکونت در خانه مشترک، مستلزم تعامل متقابل و تحریک ایشان برای بازگشت به زندگی زناشویی است. هم زیستی در زمان عده، فرصت مناسب برای تحریک تمایلات همسرانه است و انتظار می رود که در این فرصت، تصمیم عاقلانه اتخاذ کنند و با همدیگر آشتی نمایند.طرح جدایی زن و شوهر در این دو آیه و سایر آیات قرآن کریم به گونه ای پی ریزی شده است که غالیة امکان بازگشت برای دو همسر وجود دارد. از نظر قرآن، شوهر در طول مدتی که زن در حال عده است، موظف است با وی رفتاری توأم با احترام و محبت داشته باشد و در صورت تصمیم بر جدایی از هر گونه بی مهری، ظلم، بدگویی و خشونت در مورد همسرش پرهیز کند. بائو نیز موظف است آراستگی خویش را حفظ کند؛ چشمان خویش را با سرمه زینت بخشد، موهای خود را رنگ کند، لباس های زیبا و مرتب بپوشد، عطر خوش استعمال کند و خود را به همسرش عرضه نماید تا او را به خویش متمایل سازد (52). این فرصت مناسبی است تا زوجین دور از هر گونه عصبانیت و کینه، ابرهای تیره نزاع و دشمنی را از آسمان زندگی دور کنند و درباره آینده خود تصمیم مناسب تری بگیرند، آراستگی بانو در این وضعیت نقش ویژه ای دارد و می تواند موجب بازسازی خانواده شود.
آراستگی و تحکیم خانواده
بستر تحکیم خانواده با شیوع ازدواج به هنگام، کاهش نرخ طلاق و تحقق کارکرد تولید مثل فراهم می شود؛ زیرا با خانواده ای تشکیل نشود و به بازتولید خود نپردازد، سخن از تحکیم بی معناست. بنابراین هنگامی که خانواده به طور مستمر تشکیل می شود، تولید مثل انجام می دهد و حضور اعضای خانواده در کنار یکدیگر استمرار می باید، می توان گفت خانواده از ثبات برخوردار است و خانواده ای که قادر به حفظ اعضای خود نیست و با حوادث اجتماعی، تحولات فرهنگی با عوامل اقتصادی مثل افزایش نرخ بیکاری و تورم، دچار فروپاشی می شود، دارای ثبات نیست. بنابر این هنگامی که در یک جامعه، نرخ موالید مناسب نباشد، با آمار طلاق و خانواده های تک سرپرست بالا باشد، با خانواده قادر به بازتولید طبیعی خود نباشند. که کاهش نرخ ازدواج با افزایش سن ازدواج، از جمله مصادیق آن است می توان گفت که خانواده در آن جامعه از ثبات و تحکیم برخوردار نیست.اما آیا به راستی استمرار حضور اعضای خانواده در کنار یکدیگر حاکی از ثبات و تحکیم است؟ اگر رویکرد طبیعت گرایی داشته باشیم و خانواده را هم چون ساختمانی فیزیکی در نظر بگیریم که انسجام و مقاومت آن در برابر حوادثی چون سیل و زلزله، حاکی از نیات و استواری آن است، می توان گفت خانواده نیز در چنین فرضی از تحکیم برخوردار است. اما اگر خانواده را گروهی مدنی و دارای معنا در نظر بگیریم، برای بررسی نبات و پایداری آن باید لایه های عمیق تری را مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. چه بسا خانواده هایی که از حیث تعداد و حضور اعضا، کامل و بی نقص هستند، اما از معنا، انس و هر گونه تعامل گرم و عاطفی تهی می باشند. در چنین خانواده ای که اجسام در کنار یکدیگر و ارواح در جهان های مختلفی میر می کنند و به اصطلاح دچار طلاق عاطفی شده است، نمی توان از تحکیم سخن گفت. این نوع خانواده حکم تنگ بلوری را دارد که با کوچکترین ضربه در هم می شکند.
بنابراین، احساس تعلق و پیوند عاطفی میان اعضاست که به حضور فیزیکی آنها در کنار یکدیگر معنا می بخشد و خانواده را از تحکیم بیشتری برخوردار می سازد. خانواده ای که اعضای آن به یکدیگر عشق می ورزند و دوری از یکدیگر را برنمی تابند، در بسیاری از شرایط سخت و بحرانی قادر به حفظ خود هستند. اما درجه تحکیم در این نوع خانواده نیز بسته به شدت و نوع عشق و محبت حاکم بر آن متفاوت است. گاهی ارتباطات عاطفی به دلیل وجود نیازهایی شکل می گیرد که در خانواده برآورده می شود. نیاز جنسی زن و مرد به یکدیگر، نیاز فرزندان خردسال و سالمندان به مراقبت تیاز عاطفی اعضا به یکدیگر و اموزی از این نیل موجب شکل گیری ارتباطات عاطفی و ثبات خانواده می شود. اما این ثبات تا زمانی ادامه دارد که أولا این نیازها استمرار باید. زیرا گاهی نیازها بر آورده و تمام می شود با نیاز وجود دارد، اما احساس نیاز وجود ندارد؛ مثل فردی که به دلیل وجود بیماری با اتخاذ رویکرد رهبانیت، نیاز جنسی خود را از دست داده با سرکوب کرده است. در این صورت، تعامل عشق با ارتباط عاطفی که ناشی از نیاز است از بین رفته است و موجب تحکیم نخواهد بود. دیگر این که این نیازها باید در خانواده برآورده شود با حداقل امید به برآورده شدن آنها وجود داشته باشد. یعنی هنگامی که نیاز جنسی، عاطفی و حتی اقتصادی افراد در خانواده برآورده نشود، به ویژه در وضعیتی که امکان برآورده شدن آن در خارج از خانواده وجود داشته باشد، نیز بستر بی ثباتی خانواده فراهم می آید. همه این ها در صورتی پیش می آید که عشق حاکم بر خانواده عشق کاذب و بی دوام باشد که در صورت وصال یا هر اتفاق دیگری ممکن است به خاموشی گراید.
اما اگر عشق مجازی بر خانواده حاکم باشد که خود مقدمه دست یابی به عشق حقیقی است، خانواده از نهایت درجه تحکیم برخوردار خواهد بود. عشق مجازی، عشق به امور عقلانی و پایدار است و به همین دلیل از دوام برخوردار است. در خانواده ای که این نوع عشق حاکم باشد، افراد نه به خاطر وجود و برآورده شدن نیازهای شخصی که به خاطر امور متعالی دست به تعامل می زنند. این خانواده، اعضای بیمار خود را سالیان متمادی مورد توجه و مراقبت قرار می دهد. فرد آزارهای کلامی، روانی و رفتاری همسر خود را تحمل می کند، با سختی تمام و بدون انتظار تشکر به سایر اعضا خدمت می کند و تمامی هستی خود را به خانواده ایثار می نماید.
مودت و رحمت
بنابراین، ارکان اساسی استواری خانواده مودت و رحمت است (53). مودت همان دوستی و محبتی است که در رفتار بروز می یابد (54)، اما محبت می تواند ناشی از غریزه یا ناشی از فطرت و عقل باشد. اگر محبت بر اساس عقل باشد، با افزایش سن شوهر و بانو، تجارب عقلی قوی تر می شود و بایه زندگی محکم تر می گردد، در نتیجه اعضای خانواده با هم صمیمی تر و مهربان تر می شوند. در حقیقت، محبت و دوستی گاهی بر اساس منطق و استدلال و عقل پایه ریزی می شود و زمانی بر پایه عواطف و احساسات غریزی، نوام این دو نوع محبت یکسان نیست. بلکه یکی پایدار است و دیگری ناپایدار، محبتی که با ملاک عقل و منطق همراه باشد، شالودهای مستحکم دارد؛ ولی اگر معیارش عاطفه و حس غریزی باشد، پاهاش سست و متزلزل است. (55)بنابراین توجه به ارکان معنوی خانواده نیز روزی است. مهم ترین رکن معنوی خانواده محبت است که با رحمت آغاز می شود و با مودت به اوج می رسد. هنگامی که اصل رحمت بر خانواده ای حاکم باشد، افراد در رسیدگی به نیازهای عاطفی و طبیعی یکدیگر تلاش می کنند و از کنار خطاهای یکدیگر رووفانه می گذرند و هنگامی که اصل مودت بر خانواده حاکم باشد افراد از روی عقل و نه غریزه به یکدیگر عشق می ورزند و این همان عشق پایدار است که پایداری و آرامش را برای خانواده به ارمغان می آورد. بنابراین مقدمات هفتگانه تحکیم خانواده و رابطه آن با آراستگی بدین قرار خواهد بود:
1. شیوع ازدواج به هنگام در جامعه: حفظ آراستگی دختران یکی از عوامل مهم در جلب خواستگاران مناسب و زمینه ساز ازدواج به هنگام است. آراستگی پسران نیز، پذیرش ایشان از سوی دختر و خانواده او را تسهیل می کند مشروط به رعایت مسایل شرعی.
٢. نرخ مناسب تولید مثل (بیش از ۲/ ۱): به نظر می رسد آراستگی در نرخ موالید تاثیر مستقیم و جدی ندارد
٣. کاهش نرخ طلاق: آراستگی از طریق ایجاد محبت میان زوجین و تقویت روابط عاطفی ایشان و همچنین ارضای نیازهای عاطفی و جنسی ایشان در خانواده موجب کاهش نرخ طلاق می شود.
4. افزایش نرخ ازدواج مجدد در جهت ترمیم خانواده های تک سر پرست: آراستگی بیوه زنان زمینه ساز جلب خواستگاران مناسب و ازدواج مجدد ایشان خواهد شد که کاهش نرخ خانواده های تک سر پرست و از بین رفتن زمینه انحراف از جمله بیا هتل های آن است.
5. حاکمیت اصل رحمت بر خانواده: آراستگی از طریق جلب میل و عاطفه همسر، خانواده را سرشار از عاطفه می سازد که خود زمینه ساز سطوح بالایی از تحکیم خانواده است.
6. حاکمیت اصل مودت بر خانواده: آراستگی زمینه ساز جلب عشق و مودت پایدار در خانواده بوده و خانواده را سرشار از معنا می سازد.
۷. دست یابی به آرامش و شادی های پایدار: آراستگی از طریق زمینه سازی برای تشکیل خانواده و تأمین و ارضای نیازهای عاطفی و جنسی و حاکمیت اصل رحمت و مودت بر خانواده، پتر دست یابی به آرامش را که عالی ترین سطح تحکیم و ثبات است، به دنبال دارد.
اما از آنجایی که خانواده در اجتماع شکل می گیرد، توجه به عوامل اجتماعی نیز ضروری است. تنها هنگامی که فرهنگ، زن و مرد را مبنی بر آموزه های اسلامی در جایگاه خانوادگی خویش قرار دهد و با ترویج فرهنگ عفاف و پاکدامنی، کاهش نرخ نحنا را در دستور کار قرار داده، تمامی استمتاعات جنسی را در چارچوب خانواده منحصر کند تا مجالی برای بروز و ظهور فطرت مهیا گردد، خانواده قادر به ادامه حیات و حفظ ثبات خود در سطوح عمیق تر خواهد بود. بر این اساس، تحکیم خانواده یعنی توانایی خانواده در ایجاد و حفظ پیوند میان اعضای خود بر اساس اصل رحمت و مودت و انحصار روابط عاطفی و جنسی در چارچوب خانواده به منظور دست یابی به آرامش و شادی های پایدار، با روشن شدن تعریف، ابعاد و سطوح تحکیم به تبیین رابطهآراستگی و تحکیم خانواده می پردازیم.
از منظر اندیشمندان مسلمان، عاطفه موجب گرایش انسان ها به یکدیگر و حفظ انسجام و یکپارچگی میان ایشان است. مسکویه عاطفه موجود میان حیوانات را الفت و عاطفه موجود میان انسان ها را به دلیل ارادی بودن آن، محبت مینامد (56) وی با بیان این که انسان طبعا انس گیر و خوگیر است و وحشی و تفور نیست و به طوری طبیعی با دیگران مأنوس می شود. این ویژگی را سرآغاز شکل گیری انواع محبت (57) و یکپارچگی اجتماعی می داند و معتقد است که در آیین اسلام، برنامه هایی در راستای ایجاد و تقویت آن تعریف شده است، که هنجارهای مربوط به ازدواج و روابط میان اعضای خانواده از آن جمله است. از سوی دیگر انسی و صمیمیت یکی از عوامل مهم در رضامندی و شادکامی است (58). امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: خداوند، همسر را مایه آرامش و انس قرار داده است (59) تا انسان در کنار او آسایش یابد و لذا امام صادق (علیه السلام) می فرماید: اگر کسی از همسر موافق و همراء، محروم باشد، ناآرام و حیران بوده، زندگی او ناقص خواهد بود (60).
امام رضا (علیه السلام) ایجاد محبت میان افراد از طریق ازدواج را برای گرایش به ازدواج کافی می داند و می فرماید: اگر درباره ازدواج آبهای روشن از کتاب خدا یا سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هم نبود؛ بی گمان نیکی کردن به خویشاوند، نزدیک ساختن افراد دور و الفت بخشیدن میان دل ها، درهم تنیدن حقوق، افزودن بر جمعیت و اندوختن فرزند برای سختی های روزگار و پیشامدهای زمانه کافی بود که خردمند دانا به این کار رغبت نماید و انسان درست اندیش به آن بشتاباد (61). به این معنی که با ازدواج محبت میان شوهر و یائو شکل می گیرد و این امر به خودی خود مطلوب است. اما برای ایجاد و حفظ این محبت نیز شرایط و لوازمی مطرح شده است. از جمله این که ازدواج باید در سن مناسبی صورت گیرد که افراد آمادگی لازم برای جلب محبت با ابراز محبت به دیگری را داشته باشند. امام رضا (علیه السلام) هم در پاسخ کسی که از ایشان پرسید: ما فرزندانمان را در سن کم و قبل از این که به بلوغ برسند، به ازدواج در می آوریما فرمود: اگر آنها را در سن کم به ازدواج در آورید نمی توان به تحقق محبت میان آنها امیدوار بود (62). زیرا مهارت ها و هنجارهایی وجود دارد که رعایت آنها موجب ایجاد و تقویت محبت می شود و اگر افراد قبل از کسبه قابلیت های لازم برای تحقق این هنجارها ازدواج کشد زمینه گرایش های عاملقی از بین می رود و روابط ایشان هیچ گاه استحکام نمی باید. این هنجارها بسیار متنوع و متفاوتند، به عنوان نمونه می توان به فرمایش پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرد که فرمود: حق مرد بر زن این است که در خانه اش بنشیند و به او اظهار عشق و محبت کند (63) و در مقابل، شوهر موظف است خود را در چشم همسرش آراسته سازد و بدین وسیله از او دلبری کند (64)، انجام این مسؤولیت که تأکید فراوانی بر آن وجود دارد، منوط به بلوغ عاطفی شوهر و بانوست و نهی از ازدواج در سن کم به این دلیل است که فرد در آن سنین قادر به جلب با ابراز محبت نیست و پیوند بدون انس و محبت نیز استمرار نخواهد داشت. به عبارت دیگر، ازدواج پیوندی است که افراد را از حیث های مختلف با یکدیگر مرتبط می سازد که یکی از این ابعاد بعد عاطفی است. تعامل افراد با سایر اعضای خانواده خود تعاملی سرشار از عاطفه است و اصلا یکی از کارکردهای مهم خانواده تأمین نیاز عاطفی آنهاست. از این رو لازم است افراد هنگام ازدواج اولا احساس نیاز عاطفی آن هم از ناحیه افرادی غیر از والدین و برادران و خواهران در خود داشته باشند، ثانیا توانایی پاسخ به همین نیاز در همسر خود را نیز داشته باشند. توانایی ابراز محبت و اظهار عشق به همسر و جلب عشق و عاطفه او به خود، از طریق خوش رویی، خوش رفتاری، حفظ آراستگی و اموری از این قبیل حاکی از بلوغ عاطفی فرد است که انس و ثبات را در خانواده به ارمغان می آورد.
بانو قطب عاطفی خانواده
خانواده کانون عاطفه و محبت و بانو قطب عاطفی خانواده است. زنان به دلیل سرشار بودن از عواطف و احساسات در این میان نقش اصلی را بازی می کنند. یعنی شوهر که در عرصه عاطفی از طبیعت عوام تری نسبت به زن برخوردار است، در برخی موارد، شکنند و تر است و در این هنگام مرهم زخم او، فقط نوازش باتوست. به همین علت، اگر این احساسات و عواطف از طرف کدبانوی خانه ارضا نشود، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد یافت. بنابراین تنها با رعایت قوانین فطرت (65) یعنی با ایفای نقش های اختصاصی هر یک از شوهر پلوره بانو، مادر و فرزند که ارکان اصلی خانواده به حساب می آیند، خانواده از استحکام کافی برخوردار خواهد شد. به عبارت دیگر، زن و مرد، هر کدام از طبیعت اخلاقی، روحیات و غرایز خاصی برخوردارند که ویژه خودشان است. تنها در صورتی در خانواده زوجی کامل و هماهنگ تشکیل می شود که از خلقیات ویژه خود به طور صحیح استفاده کنند. اما زمینه ایجاد و حفظ این تعامل گرم، متقارن و سرشار از عاطقه که نتیجه آن تحکیم و حفظ عفت است، تنها با آراستگی مهیا می شود.بر این اساس، پاسخ امام رضا (علیه السلام) به این جهم و توضیح سپره خود در حفظ آراستگی، در حقیقت تبیین علل بی عفتی زنان به عنوان یک مسأله اجتماعی است. یعنی ترک آراستگی از سوی مردان علت بی عفشی زنان می شود. شواهد و قراین حاکی از این است که آراستگی سیره رضا(علیه السلام) بوده است و البته این کار را با انگیزه توجه به خواست و میل خانواده و ارضای نیاز های ایشان و فراهم کردن زمینه حفظ عفت ایشان و نه فخرفروشی و أموری از این قبیل انجام می داده اند؛ زیرا بر اساس آموزه های دین، توجه به خواست و سلیقه همسر از نشانه های مؤمن و بی توجهی به آن از نشانه های نفاق است (66).
خلاصه این که با حفظ آراستگی، شوهر و بانو نزد یکدیگر منزلت می یابند و محبت میان ایشان پایدار می شود. از سوی دیگر، آراستگی به طور مستقیم نیازهای روانی ایشان و به صورت غیر مستقیم نیازهای عاطفی و جنسی ایشان را ارضا می کند و ایشان را از انحراف باز می دارد و همه اینها در کنار پشتیبانی عوامل اجتماعی، شرایط سلامت اخلاقی و حفظ عفت را فراهم می کند که نتیجه طبیعی آن، ثبات و تحکیم خانواده است.
یافته های پژوهش
1- آراستگی و حفظ نظافت بدن، موهای سر و صورت، دهان و دندان و لباس، سیره امامان معصوم (علیه السلام) و مورد تأکید و توصیه جدی ایشان است امام رضا (علیه السلام) در روابط فردی و همچنین در مسائل زناشویی به این مهم توجه داشتند و سیره ایشان بر رعایت آراستگی در محیط خانه و بیرون از خانه بوده است البته با حفظ حدود حلال و حرام.۲- حفظ آراستگی، زمینه ساز ارضای کامل و معطلوب نیاز عاطفی و جنسی زوجین و دست یابی به آرامش و به دنبال آن تحکیم خانواده می شود. سیره امام رضا (علیه السلام) بر حفظ آراستگی بود و حضرت. دیگران را به آراستگی تشویق می کرد و به مردها توصیه می نمود که همواره برای زنان خود آماده و آراسته باشند.
۳- حفظ آراستگی، موجب بازسازی خانواده های آسیب دیده و در معرض فروپاشی می شود. بر همین اساس، در دین مبین اسلام، دستور به اقامت زوجه در مسکن طلاق داده شده است تا در این مدت بانو و همسرش از طریق حفظ آراستگی و حسن خلق، راه بازگشت به زندگی مشترک را داشته باشند.
۴- حفظ آراستگی، موجب جلب محبت دیگری و حاکمیت مودت و رحمت بر خانواده می شود که خود موجب تحکیم و ثبات است.
5- آراستگی مردان، موجب فزونی عفت زنان، تحقق امنیت اجتماعی و در نهایت تحکیم خانواده می شود. امام رضا (علیه السلام) به این مسأله توجه داشت و مردها را به آراستگی برای زنان خود توصیه می کرد زیرا آراستگی مردان را مایه عفت زنان می دانست و خود همواره برای اهل خانه آراسته بود.
پینوشتها:
1- فرهنگ فارسی ، ص ۴۹
2- خانواده و تربیت مهدوی، ص۳۵
3- مکارم الأخلاق ، ص۳۸
4- همان، ص۳۶
5- الکافی، ج ۶ ص 444
6- کشف الغمه فی معرفة الأمه ، ص ۲۴۷
7- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۱۲
8- نزهه النواظر فی ترجمه معدن الجواهر، ص۴۶
9- مستدرک الوسائل ، ص۵۸
10- تحف العقول عن آل الرسول ، ص۱۰۵
11- همان، ص ۵۸
12- دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۵۸
13- مکارم الأخلاق ، ص۴۷
14- بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۸۷
15- وسائل الشیعه، ج۲۱، ص ۵۴۰
16- همان، ص ۲۳۵
17- مکارم الأخلاق، ص ۵۳
18- بحار الأنوار، ج ۷، ص۱۰۰
19- الکافی، ج ۵، ص ۵۶۸
20- مکارم الأخلاق ، ص 81
21- بحار النوار ، ج۱، ص۱۱۲
22- همان، ص ۱۲۵
23- دعائم الإسلام، ج ۲، ص ۱۶۹
24- مکارم الأخلاق ، ص۹۸
25- همان ، ص ۴۰
26- الکافی، ج۵، ص۵۰۹
27- مجموعه آثار، ص ۲۷۸
28- اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی، ص ۱۷۹
29- همسر گزینی در اندیشه دینی، مجله کتاب زنان، شماره ۲ ، ص ۲۳۳
30- جامعه شناسی، ص ۱۲۷
31- نهج الفصاحه، ص ۲۰
32- تحف العقول عن آل الرسول، ص ۵۱۷
33- صحیفه الرضا(علیه السلام)، ص۵۸
34- الحکم الزاهر، ص ۴۳۸
35- مکارم الأخلاق ، ج ۴۰
36- تحف العقول عن آل الرسول، ص ۵۱۷
37- مکارم الأخلاق ، ص ۶۱
38- همان ، ص۴۳
39- من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص ۴۴۰
40- الحکم الزاهر، ص ۴۳۸
41- مجموعه آثار، ج۱۹، ص ۵۳
42- اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی، ص ۱۵
43- سوره قصص،آیه ۲۷
44- بحار الأنوار، ج ۱۶، ص ۳
45- همان، ج ۷۱، ص ۵۸۶
46- کشف الغمه فی معرفة الأمه، ص ۲۷۴
47- توانمند سازی همسران: توانایی های خود را بسازید، ص ۱۳۶
48- اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی، ص ۱۸۰
49- وسائل الشیعه ،۲۰، ص ۵۳
50- سوره طلاق،آیه ۱
51- سوره طلاق،آیه 6
52- تهذیب الأحکام، ج۸، ص۹۵
53- جامعه در قرآن، ص ۶۸
54- المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۱۶۶
55- جامعه در قرآن، ص ۶۸
56- اخلاق و راه سعادت، ص ۱۸۴
57- همان، ص ۱۸۶
58- هنر رضایت از زندگی، ص ۹۱
59- من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۲۱
60- مستدرک الوسائل، ص ۱۹۹
61- همان، ص ۲۵۸
62- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۴
63- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۵
64- بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۳۷
65- مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۰۸
66- وسائل الشیعه، ج۲۱، ص ۵۴۳
منابع:
1- قرآن کریم
2- آقاتهرانی، مرتضی و محمدباقر حیدری کاشانی، خانواده و تربیت مهدوی، تهران،کاسید یوسف، چاپ چهار د ۱۳۹۰
3- ابن بابویه قمی محمد (صدوق)، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، ۱۹۱۳م
4- ابن مسکویه، احمد بن محمد، اخلاق و راه سعادت، ترجمه نصرت بیگم امین پی جای کتاب فروشی تقصی، ۱۳۲۸
5- اچ اولسون، دیوید و اولوسن امی، ک، توانمند سازی همسران: توانایی های خود را بسازید، ترجمه کامران جعفری نژاد و منصوره اردشیرزاده، تهران، سازمان بهزیستی کشور، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری، ۱۳۸۲
6- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الأمه، تبریز، بنی هاشمی، چاپ أول، ۱۳۸۱هج
7- الن، کریدمن، چراغ دل شوهرت را روشن کن، ترجمه عباسی چینی و شیرین نوبری، تهران، البرز، ۱۳۸۹
8- بستان (نجفی)، حسین، اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی، تهران، دفتر امور بانوان وزارت کشور، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۸
9- اسلام و جامعه شناسی خانواده، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۵
10- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، تهران دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲
11- پسندیده، عباس، هنر رضایت از زندگی، قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، معاونت آموزش و تبلیغ، چاپ ششم، ۱۳۸۸
12- جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن تنظیم و ویرایش مصطفی خلیلی، قم، مرکز نشر أسرته، ۱۳۸۷
13- حجازی، علاء الدین، صحیفه الرضا(علیه السلام)، ترجمه حجازی، مشهد، ندای اسلام، چاپ اول، بینا
14- حرانی، ابو محمد حسین بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، قم، جامعه مدرمسین 1404هج
15- حرعاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۹هج
16- راوندی، سید فضل الله، النوادر، قم، دار الکتاب، بیتا
17- سالاری فر، همسر گزینی در اندیشه دینی، مجله کتاب زنان، شماره ۲
18- صابری بردی، علی رضا و محمدرضا انصاری محلاتی، الحکم الزاهر، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵
19- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه النشر الإسلامی
20- اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، صدرا، چاپ دوم
21- طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم، انتشارات شریف رضی
22- مشکاء الأنوار، نجف اشرف، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۵
23- طوسی، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷هج
24- قمی، شیخ عباس، نزهه النواظر فی ترجمه معدن الجواهر، تهران، اسلامیه، جاب اول، بیتا
25- کلینی، محماد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵
26- گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر عبوری، تهران: نشر نی، ۱۳۷۶
27- مجلسی، محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت، الوفاء، 1404هج
28- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، بی جا، صدرا، بی تا
29- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، فرهنگ نما، کتاب آزاد، ۱۳۸۶
30- مغربی، نعمان بن محمد نعیمی، دعائم الإسلام، مصر، دار المعارف، ۱۳۸۵هج
31- نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام 1408هج
منبع: مجموعه مقالات مطالعات خانواده در سیره رضوی، تدوینگر: اکرم جواد نعمتی، نویسنده: دکتر قاسم ابراهیمی پور و راحله نخست روان، انتشارات بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا علیه السلام، مشهد، 1391ش، صص 283-252