بعثت؛ و پیمانی که از همه انبیاء گرفته شد
اگر می خواهیم اهمیت بعثت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله را دریابیم لازم است به جایگاه ایشان در مقایسه با دیگر پیامبران الهی توجه کنیم. نکته کلیدی در این باره آن است که خدای متعال در قرآن کریم در مورد بعثت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله از دیگر انبیاء الهی میثاق و پیمان محکمی مبنی بر ایمان به او و عهد بر یاری رساندن به آن حضرت را ستانده است؛ چنانکه می فرماید: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدین؛ [1]و [یاد کن] هنگامى را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتى دادم، سپس شما را فرستادهاى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریش کنید. [آن گاه] فرمود: آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟ گفتند: آرى، اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و من با شما از گواهانم.» این پیمان تا اندازه ای مهم و حیاتی است که همه انبیاء به عنوان شاهد قرار داده شده و بر شهادت خداوند نیز تأکید شده است.
این مسأله به خوبی گویای آن است که همه آنچه از نبوت و پیامبری پیامبران الهی انتظار می رود در سایه تقویت و اجرا شدن رسالت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله معنا و مفهوم می یاید. بر این اساس، بعثت، شروع یک سیر تکاملی برای کل بشریت است که از 27 رجب سال چهلم عام الفیل آغاز شد و اکنون با گذر از اتفاقات بزرگ و تلخ و شیرین به درازی تاریخ اسلام، در انتظار آخرین ذخیره الهی است تا اسلام ناب محمّدی را در سرتاسر گیتی به منصه ظهور و حاکمیت برساند.
بعثت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله همچون رودخانه ای زلال و جاری است که به دریای رجعت ائمه و نهایتاً به به اقیانوس بی پایان دولت بی بدیل محمّدی منتهی خواهد شد و این است دورنمای داستان بعثت!
افق چشم نواز بعثت
نکته جالب نقطه نورانی بعثت رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن است که همانند خورشیدی بی بدیل، اشعه های تابناک خود را در عالم منتشر می کند و می رود تا با ظهور موعود آخرالزمان نقطه عطف دیگری به نام حکومت عدل جهانی را رقم بزند اما این، تمام راه بعثت نیست بلکه طبق معارف تشیع، فراز پایانی این راه بسیار جذاب تر از آنچه تا کنون بوده رخ خواهد نمود و آن، دوران رجعت است.جالب تر آنکه پس از رجعت شخصیت های خاص و معصوم، رجعت بزرگ تر و طولانی تر و انتهایی رخ خواهد داد و آن بازگشت دوباره حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله به این دنیا برای مدیریتی طولانی بر جهان است چنان که امام سجاد علیه السلام در تبیین این آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید: «إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ؛ [2] در حقیقت، همان کسى که این قرآن را بر تو فرض کرد، یقیناً تو را به سوى وعدهگاه بازمىگرداند.» می فرمایند: «یَرْجِعُ إِلَیْکُمْ نَبِیُّکُمْ(صلّی الله علیه و آله) وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)وَ الْأَئِمَّةُ(علیهم السلام)؛ [3] پیامبر اکرم و امیرالمومنین و همه امامان علیهم السلام به سوی شما باز می گردند.»
از این رو به نظر می رسد بعثت رسول خدا صلّی الله علیه و آله، تاریخ بشریت را به دو قسمت قبل و بعد از خود تقسیم کرده که قسمت دوم آن به تنهایی به دو نیمه کاملا متمایز قابل تحلیل و بررسی است؛ نیمی شامل تلاش برای ایجاد حکومت عدل الهی و نیمه تحقق حکومت های عدل الهی!
این، تفسیر آیه شریفه قرآن کریم است که می فرماید: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ [4] او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.» رسالت رسول اعظم الهی قدم کوبنده اراده الهی است برای آوردن تمام بشریت به سوی بهترین و جامع ترین راه هدایت و کمال همه جانبه! و این همه، تفسیر آیه شریفه دیگری است که می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین؛ [5] و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.»
از بعثت تا رجعت حضرت محمّد(ص)
بازه تاریخی از زمان بعثت رسول خدا صلّی الله علیه و آله تا رجعت آن حضرت، یکی از کلان ترین زوایای بررسی ابعاد وجودی آن حضرت لااقل از نظر این دنیا به شمار می رود. بررسی این برهه از تاریخ تکاملی بشر کمک می کند تا انسان هر چه بیشتر و بهتر با ضرورت و ابعاد اتصال معنوی در جهت بهره مندی هر چه بیشتراز اقیانوس بی انتهای رسول اعظم صلّی الله علیه و آله آشنا شود. ما اکنون در میانه راه؛ بلکه در ابتدای تلألؤ خورشید بعثت قرار داریم و این خورشید، تازه در حال روشن تر شدن است.نبرد بعثت با جاهلیت
حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله در سرزمینی مبعوث شدند که جاهلیت با تمام انواعش آن فراگرفته بود. جاهلیت، تنها به معنای فقر علم و دانش نیست بلکه تمام دنیا و نه تنها حجاز، زیر سلطه شهوت و غضب، در تاریکی جهل فرورفته بود چنان که رهبر انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: «جاهلیّت در ادبیات اسلامی، دوران قبل از طلوع نبوّت پیامبر مکرّم است. نباید تصوّر کرد که این جاهلیّت، مخصوص جزیرة العرب و عرب های مکّه و حجاز و بقیّه نقاط بود؛ نه، آن جاهلیّت، عمومیّت داشت؛ ایرانِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابلهی با همهی این جاهلیّت پدید آمد.»[6]بعثت، مبارزه فراگیر و حداکثری با انواع جهالت را آغازید چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق؛ [7] به راستی من مبعوث گردیدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم.»
نکته قابل توجه در این روایت آن است که اگرچه رسول خدا صلّی الله علیه و آله در طول مدت حیات پربرکت خود در میان مردم، شمّه ای از مکارم اخلاقی را به عنوان الگو به نمایش و یادگار نهاد اما به هدف نهایی خود از بعثت که همانا اتمام مکارم و بزرگواری های اخلاقی است نائل نشد.
این در حالی است که روایت مزبور حاکی از اراده الهی بر تحقق این مهم است. ائمه هدی علیهم السلام نیز هر کدام نمایشی شورانگیز از مکارم اخلاقی به منصه ظهور رساندند اما واقعیت آن است که اوّلاً کار ایشان مستقیماً نمی تواند منتسب به جد بزرگوارشان باشد و از سوی دیگر ظهور دولت عدل الهی توسط موعود آخرالزمان نیز لزوماً به معنای انتها و اتمام مکارم اخلاقی و رشد نهایی بشریت در جهان نیست چرا که اگر چنین بود رجعت پس از دولت مهدوی لطف فراخور خود را نداشت.
بر این اساس، به نظر می رسد بعثت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله همچون رودخانه ای زلال و جاری است که به دریای رجعت ائمه و نهایتاً به به اقیانوس بی پایان دولت بی بدیل محمّدی منتهی خواهد شد و این است دورنمای داستان بعثت!
پی نوشت
[1] سوره آل عمران، آیه 81.
[2] سوره قصص، آیه 85.
[3] قمى، على بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، ناشر: دار الکتاب، قم، 1404 ق، ج 2، ص 147.
[4] سوره توبه، آیه 33؛ سوره صف، آیه 9.
[5] سوره انبیاء، آیه 107.
[6] بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى؛ ۱۳۹۴/۰۲/۲۶.
[7] طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق - قم، چاپ: چهارم، 1412 ق / 1370 ش، ص 8.