مهارتهای اساسی و اهداف کلی
مهارتهای اساسی زندگی شامل ده مهارت میشوند که عبارت اند از:١- خودآگاهی
۲- همدلی با دیگران
۳- برقراری ارتباط مؤثر
۴- برقراری روابط بین فردی
۵- مقابله با هیجان ها و مقابله با استرس
۷- حل مسئله به تصمیم گیری
۹- تفکر خلاق
۱۰- تفکر انتقادی
چنانچه زن خانه داری به این ده مهارت اساسی دست پیدا کند می تواند به روشنی و موفقیت مسیر زندگی خود را در پیش بگیرد. علاوه بر اینکه در مواجهه با مشکلات از توانمندی و پتانسیل قوی تر نیز برخوردار می شود؛ زیرا همین مهارت ها است که موجب افزایش توانایی های روانی اجتماعی گردیده و در نتیجه باعث ارتقای سطح بهداشت روانی و عملکرد اجتماعی فرهنگی زنان خانه دار و در نهایت جامعه می شود.
کرامت، خودباوری، رشد و کمال جویی
کرامت در انسان زمینه ذاتی داشته و برترین سرمایه وجودی جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه می باشد. انسان روحأ و فطرتأ به سمت کرامت گرایش دارد و از پستی و فرومایگی بیزار است. کمال آدمی در این است که کرامتش رشد یافته و از امور پست دوری گزیند. برنامه تعلیم و تربیت انسان از سوی خداوند نیز بر مبنای اصل کرامت است. کرامت، محور تربیت انسان هاست. با وجود این نیروی عظیم در انسان خداوند برنامه تربیت و هدایت را به دست سفرای کریم داد؛ به طوری که می فرماید: بِأَیْدِی سَفَرَةٍ * کِرَامٍ بَرَرَةٍ (1) هدایت انسان ها را به دست فرشتگان کریم و نیکوکار سپردیم.کمال آدمی و اصلاح رفتار وی در گرو رشد کرامت می باشد. انسان در زمینه کرامت به فضایل دیگر دست می یابد و انسان بی کرامت از همه فضایل محروم می ماند و در گنداب تباهی ها غرق میشود. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: کرامت در فرمانبرداری خدا و خودداری در نافرمانی اوست. (2)
متأسفانه به علت انجام گناه، کرامت انسان دستخوش حیله های شیطانی نفس خطاکار میشود و با روحیه بی تقوایی در برابر خواسته های زودگذر زمینه های نامنی روانی او فراهم می گردد. برای آنکه انسان، کریم بشود باید ابتدا خود کرامت ببیند و از او به بزرگی و شایستگی یاد شود و صحنه های مفیدی در خانه، مدرسه و جامعه فراهم آید تا ضمن تجربه کریمان و رفتار بزرگان، خود نیز به تمرین لازم بپردازد و با باور خود و طرح انواع خواسته ها به اصلاح امور پرداخته و راه سعادت را از شقاوت بازشناسد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حفظ رشد و کرامت از دوران کودکی بسیار تأکید می کردند؛ زیرا با نیروی کرامت است که می توان افرادی سالم، مستقل، آزاد، باشرافت و صاحب فضیلت تربیت کرد. (أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم).
در کسب کرامت، تربیت کننده خود باید صلاحیت های لازم را داشته باشد و همچون باغبان که با فراهم آوردن فرصت و موقعیت خوب امکان رویش گل و گیاه و مراقبت از آنها را فراهم می کند، مادر موفق نیز با آگاهی از اصل تفاوت های فردی انسان ها و شناخت کامل از زمان و مکان و موقعیت فرهنگی و اجتماعی به شناسایی ظرفیت وجودی فرزندان می پردازد. به همین دلیل خانه، خانواده و مادر ارکان طبیعی و اساسی اجتماع هستند و همچنین زمینه ساز تحول و تکامل و انتقال دهنده فرهنگ و تمدن و سنن گذشته یک جامعه به نسل آینده به شمار می روند. خانواده مرکز عشق و محبت، پناهگاه و آموزشگاه رفتار و کردار کودک است. در آنجاست که مهر و وفا، لبخند و ترشرویی و شرافت و انحراف را می آموزد. مادر در خانواده رکن اصلی تربیت و مربی و سازنده عظیم این مدرسه است و پدر عامل اجرای ضابطه و قاعده برای کودک. فرزند چنین خانواده ای آنجا را به عنوان پناهگاه خود می پذیرد. رفتار واقعی و دور از تنش و بدون قید و شرط اهل خانه به فرزندان در کسب روحیه خودباوری و عزت نفس کمک می کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: "وقتی نام فرزندتان را می برید او را گرامی بدارید و در مجلس خود برای او جای باز کنید و احترامش نمایید و نسبت به او روی ترش نکنید" و دلیل این همه تأکید آن است که همه فضیلت ها در زمینه کرامت کودک شکوفا شود و از همه زشتی ها فاصله بگیرد. (3)
انسان موجودی است که اساسا نگران برآورده کردن نیازها و اقناع کشش ها، خواسته ها و غرایز خود می باشد. واقعیت آشکار این است که نوع تفکر ما بر چگونگی برخوردمان با زندگی و خواسته های پیرامونی تأثیر می گذارد و با کنترل بر ذهن خود می توانیم زندگی کنیم و یا هنگام تغییرات مورد نیاز در رفتار خویش اقدام سازنده داشته باشیم. رجوع به ذهن و اندیشیدن و به تفکر پرداختن در طول زندگی بشر از مهم ترین کارهای او محسوب شده و برای او مشکل ترین اقدام می باشد. با عنایت به اینکه تفکر موجب بروز مسئله در زندگی فرد میشود و مسئله نیز نقطه آغاز حرکت، تلاش و خودباوری است، در این میان ذهن انسان به تکاپو می افتد و به پاسخ لازم می رسد. ولی متأسفانه تعداد اندکی از افراد به تفکر می پردازند و آن دسته که در پیشبرد برنامه های خود موفق هستند در جریان تفکر، زندگی خود را تغییر داده، برنامه ریزی می کنند و همانند یک هنرمند که به هنر خود می اندیشد در یک جریان خودباوری، موفقیت و شکوفایی استعدادهای نهفته خود را فراهم ساخته و دروازه خوشبختی را برای خود و دیگران می گشایند.
انسان خودباور و دوراندیش اگر در صحنه و میدان اندیشه و فکر با اختلاف نظر دیگران مواجه شود به خوبی از آن موقعیتها استفاده می کند و به راحتی مخالفت ننموده و فرصتهای لازم را برای آگاهی از افکار دیگران پیرامون خواسته های خود و موضوع مورد نظرش مهیا می نماید. او نمی خواهد همیشه دیگران او را بپذیرند و بی اراده از وی پیروی نمایند و خود نیز از پیروی بی دلیل از دیگران سر باز می زند، و آن را جمود فکری و مانع رشد و ترقی خود می داند.
در جریان خودباوری خود و پیدایش تفکر واقعی و دوستانه با خود، باید از منفی گرایی و بی احترامی به خود دوری جست. افکار نفرت آلود و کینه توزانه که بسان سم مهلک در بدن است را از خود دور نمود. در غیر این صورت اولین فردی که از این فکر آسیب می بیند و مسموم می شود خود فرد است. انسان خودباور خود را به راحتی می پذیرد. خویشتن خود را تنها متفکر دنیای پیرامون می داند و به بررسی موضوع های گوناگون علاقه مند است و با جدیت و روحیه خلاقانه به پدیده ها می نگرد. از آنجایی که فکر انسان عنصر خلاقه است در نتیجه آنچه را که می اندیشد و آنچه را که می پندارد همانی است که در فکر خود خلق کرده است. او به این اصل طلایی توجه دارد. وی به گونه ای در مورد دیگران و موجودات عالم هستی فکر می کند که پس از آن بینش مفیدی در پذیرش دیگران و سایر پدیده ها برایش ایجاد می شود.
نکاتی که در جریان رسیدن به خودباوری باید به آنها توجه نمود
1. به نکات روشن و امیدبخش زندگی توجه کنید.۲. قابلیت های خود را به خویشتن گوشزد کنید.
3. قبل از اینکه مورد سؤال قرار بگیرید از خود انتقاد کنید.
4. در انتقاد از خود، خود را مورد سرزنش قرار ندهید.
۵. تصویر ذهنی فردی موفق را به طور مستمر در ذهن خود حک کنید.
6. افکار منفی را با حمله افکار مثبت از ذهن بیرون کنید.
۷. مسائل و موانع را در ذهن بزرگ نکنید، بلکه تا حد امکان آن را کوچک شمارید.
8. مشکلات را با دقت بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و مسائل را آن طور که هستند ببینید نه بزرگتر و نه کوچک تر.
۹. در جریان دوستی خود با دیگران به گونه ای عمل کنید که تمام خوشی و ناخوشی خود را از نگاه دیگران نبینید.
۱۰. خود را به خاطر خود و دیگران را به خاطر خود آنان دوست داشته باشید.
۱۱. به انتقادهای مغرضانه و منفی دیگران توجه نکنید و خود را در گیر افکار منفی دیگران نسازید؛ زیرا در هر اقدامی همیشه تعدادی مخالف وجود دارد.
۱۲. اگر تمایل به انجام کاری ندارید به راحتی به دیگران «نه» بگویید و به خواسته های خود توجه و دقت لازم داشته باشید.
۱۳. تسلط بر تمایل ها یکی از بزرگترین امتیازات کسانی است که علاقه مند به خودشکوفایی و خودباوری هستند.
۱۴. آگاه باشید که راه حل هر مسئله در درون همان مسئله قرار دارد. پس به شناسایی آن بپردازید و در صدد حل آن برآیید.
۱۵. همیشه احساس خوبی از «بودن» داشته باشید و به «زیستن و شدن» خوب فکر کنید.
۱۶. هیچ وقت از کسی تقاضا نکنید که جای شما فکر کند، بلکه از او بخواهید همراه شما فکر کند.
۱۷. باور داشته باشید وقتی چیزی را بخواهید به دست خواهید آورد.
۱۸. اگر نسبت به کاری علاقه مند هستید در انجام آن شور و شوق و حرارت از خود نشان دهید. خود را در آن ببینید و از خودتان بیرون آیید.
۱۹. جهت رسیدن به خودباوری هدف داشته باشید، اگرهدف باشد خستگی رخت برمی بندد. . ۲۰. بیشتر اندیشی کلید موفقیت و خودباوری است و شادی و شادمانی را به همراه می آورد.
۲۱. به جای کمتر و پایین تر به بیشتر و بالاتر بیاندیشید. بدانید چه کسی هستید، به کجا قصد دارید بروید و چگونه می توانید به آنجا بروید.
۲۲. اندیشه ای معقول داشته باشید تا از این طریق انسان موجه تری باشید.
۲۳. این حقیقت را بپذیرید که از آنچه فکر می کنید، بهتر هستید و به جای آنچه که می توانید باشید توجه کنید.
۲۴. خود را بپذیرید و به راحتی خود را به دیگران معرفی نمایید.
۲۵. به خود بگویید من نیرومند، توانا و سریع الاقدام هستم و خود را دست کم نگیرید؛ چرا که برای تغییر کردن هیچ وقت دیر نیست.
۲۶. برای شروع فعالیت های خودباورانه به موقعیت و عمر از دست رفته نپردازید؛ زیرا برای کسب موفقیت، هیچ کسی بیش از حد پیر و ناتوان نیست.
۲۷. متعهد و مصمم باشید تا سریع تر موفق شوید.
۲۸. نیروی عظیم درون خود را در جسم کوچک خود زندانی نکنید.
توجه به کرامت انسانی و احساس امنیت روانی در دوران کودکی باعث می شود که فرد خود را بپذیرد، به باور خود بپردازد و در کسب هویت خود دچار مشکل نشود، به خود اعتماد کند و به دیگران نیز اعتماد کند، در آینده مسئولیت رفتار خود را بپذیرد و دیگران را درگیر کوتاهی خود نکند، مثبت اندیش شود و به توانایی و ناتوانی خود آگاهی داشته باشد. خود تصمیم گیر، خود رهبر، مستقل و خلاق بوده و با نیروی درونی خودش هدایت شده و نهایتا از اراده قوی در انجام امور برخوردار می گردد و به احساس آرامش درونی و خودارزشمندی می رسد. اما اگر در جریان تربیت به کرامت انسانی توجه نشود و به احساسات او لطمه وارد گردد وی در زمان حال و آینده، فردی با چنین خصایصی در جامعه حاضر می شود؛
1. بهانه گیر می شود و خطاهای خود را نمی پذیرد و آنها را به عهده دیگران می گذارد.
٢. دچار عدم اعتماد به نفس می شود و در پذیرش خویش مشکل خواهد داشت، به دیگران نیز اعتماد ندارد و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را از دست میدهد.
٣. همواره به دنبال تأیید و توجه دیگران می باشد، به خود اتکا ندارد و از دیگران در انجام امور تقلید کورکورانه دارد و در آینده نیز نمی تواند فردی مفید به حال خود و جامعه باشد.
زیگموند فروید (۱۹۳۹-۱۸۵۶) می گوید: "با استفاده از مکانیزم تصعید می توان نیرویی که موجب لغزش انسان می شود، یعنی همان نیروی جنسی را در فضای دیگری به کار انداخت و ظرفیت روانی قابل ملاحظه ای برای او در جهت سعادت آینده اش فراهم نمود.
در مسیر تربیت انسان اگر ما آگاهی لازم را از انسان و توانمندی ها یا محدودیت های او داشته باشیم آن وقت است که می توانیم بگوییم انسان را در کسب کرامت و ارزش های والای انسانی یاری داده ایم."
اریک فروم می گوید: "در ذات انسان یک نیازی والاتر و عالی تر از نیازهای حیوانی اوست و آن نیاز به کمال است. این نیاز در انسان به صورت یک انگیزه قوی در آمده و سبب حرکت در جهت ایجاد وحدت و تعادل بین خود و طبیعت شده است."
اگر به نظر فروم دقت نماییم؛ او انسان را دارای نیازی والا در مقابل حیوان معرفی می کند و آن نیرو را سبب حرکت در جهت وحدت بخشی و بهره گیری انسان از هر آنچه در آسمان و زمین است برای تعالی روح معرفی می کند.
پینوشتها:
1- سوره عبس، آیه ۱۵و آیه16
2- مصباح الشریعه ص ۹۶
3- جامع الأخبار، ص ۱۲۴
منبع: مهارتهای زندگی زنان خانه دار، نویسندگان: دکتر سوسن سیف، دکتر مه سیما پور شهریاری، مهر انگیز شعاع کاظمی، محبوبه قسامی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام، قم، 1384، صص 213-203