مهارتهای مدیریتی زنان
در لغت نامه دهخدا مدیر به معنای "اداره کننده و گرداننده است". مدیریت در خانه به معنای اداره کردن یا بهینه کردن امور منزل در تمامی سطوح و نیازمند آموزش های نظری و عملی است. مدیریت خانه برای اکثر زنان و برخی از مردان در سرتاسر دنیا کاری تمام وقت است که اگر به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد می تواند زندگی آسوده تر و مرفه تری را برای خانواده فراهم آورد.اداره خوب یک خانواده می تواند در جهت بهبود اوضاع داخلی خانواده ها، ارتقای روابط بین آنها، مستحکم شدن پایه های اجتماع و ایجاد صرفه جویی های اقتصادی قرار گیرد. هر خانواده باید رسالت خود را در مسیر زندگی بداند و ارزشهای اساسی را که برای آن زندگی می کند بشناسد و اهمیت آن را درک کند. این مسئله باعث می شود خانواده معیار و راهنمایی برای اخذ تصمیم های روزمره و در نهایت رسیدن به هدف کلی زندگی خود داشته باشد. استفاده از دانش و مهارت های مدیریت درون خانواده به زنان این امکان را میدهد که از منابع بیکران و استعدادهای ذهنی خویش در راستای دستیابی به هدفهای معنوی و مادی بهره بگیرند.
اما با وجود اهمیت مدیریت در خانه هنوز در بیشتر کشورها از جمله کشور ما به صورت علمی این مقوله مورد بررسی قرار نگرفته و اجزای آن مشخص و شناخته نشده است.
اداره منابع در اختیار انسان همچون نیروی فکری و جسمی و به کار گیری امکانات مالی و معنوی کاری بس مشکل و نیازمند تدبیر و مهم تر از همه هنر است. به کارگیری خلاقانه و هنرمندانه مدیریت در زمینه های گوناگون، زنان را قادر می سازد تا در راستای رفاه و آرامش روانی خویش با رنج کمتر و شادی بیشتر گام بردارند.
برای داشتن مدیریتی مطلوب و با کفایت، داشتن خصوصیت های زیر، که به صورت یک هرم در نظر گرفته می شود، برای زنان لازم است
1. آگاهی از ویژگیها، خصوصیت ها، توانایی ها و قابلیت های خود.
٢. داشتن ثبات، اقتدار، یکرنگی و تعادل.
٣. داشتن قدرت خلاقیت (تولید کننده بودن و نه صرفا مصرف کننده)
۴. داشتن توانایی ایجاد ارتباط.
همچنین باید یادآوری نمود که شناخت خود و داشتن احساسات مثبت نسبت به خود اولین اصل در این هرم می باشد. اگر این حس خود ارزشمندی در زن تقویت نشود سلامت روان او به خطر می افتد. برای اینکه راجع به این موضوع بیشتر بدانید به مقاله دانستنی هایی درباره سلامت روان زنان رجوع کنید.
موفقیت برای هر فرد در مدیریت خانواده ممکن است با دیگران متفاوت باشد. مسئله اصلی این است که خود فرد باید شناخته شود. توانایی های فردی تخمین زده شده و بداند که تصویری که از خود دارد چگونه است.
موفقیت یک مدیر خوب فقط از جهت مالی نیست، موفقیت می تواند همه زندگی را در بر گیرد و توسط احساس فرد و خانواده اش تعیین شود. در همین راستا دو صفت مناسب برای یک مدیر خانه را می توان خوش بینی و فداکاری دانست.
١. خوش بینی
یکی از صفت های بسیار مهم برای یک مدیر در منزل داشتن خوش بینی است.۲. فداکاری
ماهیت خانواده و مدیریت آن در تمام مراحل، فداکاری و از خودگذشتگی اعضا را نسبت به هم می طلبد. خانواده و مدیریت درست آن، با خودبینی و خودخواهی در تضاد است. ایثار، شرط لازم برای یک مدیریت مطلوب در خانه است.مهارتهای اصولی یک مدیر در مدیریت خانه به قرار زیر است
١. داشتن برنامه
در واقع اساسی ترین موضوع در تشکیل و بقای یک خانواده داشتن هدف شخصی است. هدفهای یک خانواده در درازمدت، ادامه نسل و تعالی اعضا از لحاظ روحی و مادی است. خانواده در راه رسیدن به این هدف اصلی، هدفهای مقطعی و فرعی دیگری نیز از قبیل؛ اهداف آموزشی و تربیتی، اجتماعی و اقتصادی را نیز مدنظر قرار میدهد.یک زن مدیر با پیش بینی و ارزیابی آینده، توان و امکانات لازم برای واکنش های مناسب در برابر رویدادها و دستیابی به اهداف را فراهم می سازد. در این راستا مدیر نخست باید طرحی از اقدام ها و فعالیت هایی را که لازم است انجام گیرد تهیه کند. این طرح علاوه بر پیش بینی نتایج و مسیر فعالیت ها باید مراحل گذر و سرانجام روشها و راه های انجام کاری را روشن سازد. همچنین وحدت و هماهنگی اجرای طرح، قابل انعطاف بودن و استمرار و دقت، از اجزای یک برنامه ریزی خوب از سوی مدیر میباشد.
مهارت دیگر در مدیریت هماهنگی است.
در واقع وظیفه زن ایجاد هماهنگی هدفمند بین اعضای خانواده بر اساس منطبق کردن منابع انسانی و دیگر منابع است. هماهنگی برای هر کاری چه فردی و اجتماعی و چه کوچک و بزرگ امری ضروری است.اگر هماهنگی ذهن و اندیشه با تن وجود نداشته باشد، هیچ کاری از انسان ساخته نیست. هر چه اندیشه و پندار آدمی با کردار و رفتار هماهنگی بیشتری داشته باشد نتیجه بهتری به دست خواهد آمد. داشتن هدف و واقع بینی در تعیین هدفها و هماهنگی آن با امکانات موجود آینده، ایجاد همدلی در رسیدن به هدف ها در خانواده گرچه در معنای مدیریت گنجانده شده باشد، اما پایه زیستن و وسیله تسلط انسان بر سرنوشت خودش می باشد.
۲. مهارت نظارت
نظارت به معنای روش و یا وسیله ای است که درستی انجام امور را در مقایسه با طرح و برنامه و یا تصمیم گرفته شده بررسی می کند. برای نظارت مؤثر چهار شرط لازم است:نخست اینکه، نظارت با سرعت توام باشد.
دوم، پیگیری شود.
سوم، نظارت اجرایی داشته باشد و سرانجام این نظارت تدابیری باشد که از تکرار نارسایی جلوگیری کند.
تقریبا هیچ کس هیچ کاری را از آغاز بدون اشتباه و خطا نمی تواند انجام دهد و هر مدیری هر چند با تجربه هیچگاه بی نیاز از تجربه اندوزی جدید نیست. به همین دلیل نظارت بر جریان انجام کار درس گیری مثبت یا منفی از آن و واکنش متناسب به آن برای مدیری موفق شدن و یا ادامه موفقیت مدیر امری کاملا ضروری است؛ به عنوان مثال پدر و مادر خانواده با پرورش نخستین فرزند خود شروع به کاربرد آنچه که به صورت مشاهده و یا تئوری آموخته اند می کنند و به همین دلیل معمولا کارشان با خطای زیادی رو به روست. خوراک دهی کودک، مقدار و زمان آن، شرایط خواب و سایر رفتارهای او برای آنها تازگی دارد.
نظارت پیگیر در وضع و حرکات کودک همراه با تحقیق و کسب اطلاعات دائمی، اصلاح روشها و استفاده از وسایل متناسب با وضع کودک برای موفقیت در پرورش فرزند کاملا ضروری است. بدین ترتیب پدر و مادر مهارت بیشتری پیدا کرده و به مرور خطای کمتری انجام میدهند. واضح است که این خطاها در پرورش فرزند دوم به حداقل می رسد؛ به شرطی که از آموخته ها درس گرفته شده و اطلاعات لازم را انجام داده باشند.
٣. مهارت ایجاد پویایی
مدیریت خانواده پس از تولد فرزندان از همان آغاز دچار دگرگونی می شود؛ زیرا خانواده با مسائل و رویدادهای تازه ای رو به رو می شود که پیش از آن وجود نداشته است. اگر قبلا مردان و زنان در مدیریت خانواده به طور عمده به مسائل و خواسته های خود توجه می کردند، اینک پس از تولد فرزند و سپس فرزندان، هماهنگ کردن تصمیم های مدیریتی بیشتر متوجه مسائل آنان می شود. با رشد فرزندان و افزایش خواسته ها و میزان تبعیت آنان باز هم بر پیچیدگی مدیریت خانواده افزوده می شود.بنابراین، مدیریت خانواده ناگزیر از تصمیم گیری در شرایط جدید است و برای تصمیم گیری درست در هر مرحله باید آمادگی، پیش بینی و برنامه ریزی قبلی وجود داشته باشد. پدر و مادر باید هر چه زودتر به بلوغ و رشد روانی خود دست یابند تا بتوانند واکنش های مناسب در برابر رویدادهای غیرقابل پیش بینی که از مهمترین وظایف مدیریت در همه زمینه ها است نشان داده و تصمیم درست بگیرند.
به نظر میرسد شیوه تربیتی که به طور سنتی فرزندان را از بچگی برای زندگی و پذیرش مسئولیت های خانواده آماده می کند پشتوانه خوبی برای مشارکت اصولی فرزندان در مدیریت مشترک خانواده پس از رشد روانی آنان باشد.
یکی از مهم ترین مهارت های موجود در مدیریت یک خانه ایجاد چهار چوب برای زندگی و یا در واقع بناگذاشتن قوانینی برای زندگی است.
این روزها قانون مداری چندان هم مطلوب نبوده و فقط کافی به نظر می رسد. اگر یک دور با ماشین خود در یکی از بزرگراه ها بزنید، آن وقت خواهید دید که رانندگان هیچ احترامی به حقوق دیگران چه سواره و چه پیاده ندارند و مدام در حال نقض قانون هستند. کلمه «نسل من» به نظر میرسد که تبدیل به جامعه من شده است و نیز گفتن این عبارت که «متأسفم که رفتارم زندگی تو را به هم ریخته است، اما من آنچه را انجام می دهم که برای خودم بهترین است».
سؤال قدیمی دوباره تکرار می شود که «اول تخم مرغ بوده است یا مرغ». آیا فقدان قوانین در محیط خانواده به حذف قانون از جامعه کمک نمی کند و آیا ما مشکلات رو به افزایش عدم وجود قانون در جامعه را به درون خانواده خود منتقل نمی کنیم؟ آیا عدم رعایت قانون از خانه ما شروع شده و یا از جامعه به خانه نفوذ کرده است؟
خانواده و جامعه
یک خانواده درست همانند یک جامعه اگر دارای قوانینی مدون و از پیش تعیین شده باشد بهتر عمل می کند. با قرار دادن قوانین زنده و مورد پذیرش، از روش زندگی هماهنگ تر و مطلوب تری چه در داخل خانواده و چه در ارتباط با دیگران برخوردار خواهیم شد. کار خیلی سختی نخواهد بود فقط تشخیص پذیرش و عدم پذیرش بعضی از رفتارها ملاک است.چند مثال ممکن بحث را روشن تر می نماید
- دیدن والدینی که در مکان های عمومی به هیجان آمده و بر سر فرزندشان فریاد میزنند.- دستکاری قوانین با توجه به نیازهای خود.
- کودکانی که بدون هیچ ملاحظه ای زندگی اطرافیان خویش را به هم ریخته و مادرانی که این رفتارها را حمایت می کنند.
ایجاد قوانین، محدودیتها و رعایت آنها زندگی خانوادگی را ساده تر می کند. هیچ چیز برای یک کودک سخت تر از این نیست که رفتاری را که دیروز مورد پسند بوده است، امروز نامناسب تلقی شود. تأثیر قوانین مدون خانوادگی زمانی بیشتر خواهد بود که در محیط خانواده معنای دقیق آنها را درک کند. ثبات در بیان و ارائه محدودیت ها یکی از اصول اساسی برقراری قانون در خانواده است. قوانین زمانی مؤثرتر هستند که والدین خود، آنها را رعایت کنند؛ به طور مثال، وقتی موعظه در مورد دروغ گفتن مؤثر است که خود مرتکب آن نشویم.
۴. مهارت سازماندهی
به نظر می رسد که در دنیای امروز هر فردی به دنبال یک زندگی راحت است. برای رسیدن به این هدف در درجه اول باید در اعمال و رفتار خود تعادل ایجاد کنیم. اضافه کردن طول زمان به شبانه روز غیرممکن اما داشتن توانایی کنترل بر زمان با استفاده از مهارتهای مدیریتی صحیح امکان پذیر است. سؤال خواهید کرد چگونه با مهارتهای مدیریتی می توان تعادل بیشتری در زندگی پیدا کرد. سازماندهی برنامه زندگی به معنای داشتن جایی برای هر چیز و بودن هر چیز سر جایش است.مهارتهای سازماندهی به شما کمک می کند تا خود را بیشتر با دنیای اطراف تطبیق داده، چهارچوبی از بایدها و نبایدها ایجاد کرده و با حفظ نظم از سطوح استرس های موجود خود بکاهید. امروزه با وجود تنوع در فعالیتها و به دنبال آن تصمیم گیری ها رسیدن به یک نتیجه رضایت بخش خارج از دسترس به نظر می رسد. این مسئله به ویژه با عدم برخورداری از یک سازماندهی غیرممکن خواهد بود. مطمئنا بدون داشتن یک برنامه منظم، سر موقع بیدار نمی شوید، سر موقع سر کار نمی روید، هیچ وقت مواد غذایی در منزل ندارید، لباس ها نشسته و صورتحسابها نیز به موقع پرداخت نخواهند شد. تصمیم در مورد چگونگی انجام امور و زمان انجام آن جزئی از سازماندهی است.
مهارت های سازماندهی در برنامه ریزی های هر روزه یک خانم خانه او را مطمئن می سازد که آنچه را که طراحی کرده بود، انجام داده و احساس کفایت همراه با توانایی کنترل به او دست میدهد. این مهارت ها به خصوص در زمان انجام پروژه های زمان گیر و گسترده بسیار کمک کننده خواهند بود. با تقسیم کارهای بزرگ به اجزای قابل انجام و در واقع منظم کردن آنها راه برخورد را هموار خواهید کرد. در واقع می توان گفت که مهارت های سازماندهی به معنای داشتن مکانی برای هر چیز و قرار دادن آن بر سر جایش است.
اگر این مهارتها نهادینه شوند، آن وقت مجبور نخواهید بود ساعت ها به دنبال یک کاغذ یادداشت، یک صورتحساب و یا گمشده ای بگردید. هر چقدر سازماندهی بهتر انجام شود وقت بیشتری صرفه جویی می شود و همین ثانیه ها و دقایق می توانند در مجموع ساعتها را برای شما صرفه جویی کنند. میتوان ادعا کرد که مهارت های سازماندهی عامل اساسی برای داشتن یک زندگی متعادل است.
۵. مهارت تنظیم زمان
اگر همه با ۶۰ دقیقه در ساعت، ۲۴ ساعت در روز و ۷ روز در هفته رو به رو هستند، چگونه است که بعضی کاملا توانایی تنظیم اوقات خویش را دارند و گروه دیگر همیشه از کمبود وقت شکایت می کنند. گروه اول با انجام تمامی وظایف خود حتی وقتی را هم برای استراحت و تفریح خانوادگی اختصاص می دهند. احتمالا افراد برای مبارزه با کمبود وقت به یکی از روش های زیر پناه می آورند:- کمتر می خوابند.
- زمان کمتری را به تفریح اختصاص می دهند.
- سر پا غذا می خورند.
- سریع رانندگی می کنند.
هیچکدام از این راه های اتخاذ شده پاسخ صحیحی در مقابل عدم توانایی در تنظیم زمان نیست و بهتر است به جای پناه آوردن به این روشهای معیوب به تهیه فهرستی از چگونگی گذراندن اوقات خود بپردازند. زمان نیز همانند پول وقتی که به صورت مطلوب از آن استفاده نکنید برای همیشه از دست رفته خواهد بود. دانستن اینکه زمان شما چگونه صرف می شود بهترین راه تصمیم گیری در مورد تغییر روش است. برای مدت یک هفته جدول زمانی تهیه کنید و تمام فعالیتهای خود و نحوه گذراندن آن را به صورت روزانه یادداشت کنید.
وقت های تلف شده خود را با مراجعه به جدول تهیه شده پیدا کنید. اینها فعالیت هایی هستند که زمان زیادتری را جهت انجام به خود اختصاص داده اما کمترین فایده را دارند. مثالی از این وقت تلف شده؛ صرف وقتی به مدت یک ساعت برای پیدا کردن یک اسباب بازی ۲۰۰ تومانی است.
مهارت تشخیص اولویت ها
جدولی از اولویتهای خود تشکیل دهید. یک فهرست دو قسمت دارد؛ یک بخش شامل ذهنیت ها و بخش دیگر چگونگی عملکرد و هیچ کدام بدون دیگری معنا نخواهند داشت.سعی کنید از یک کار به کار دیگر نپردازید. قبل از شروع هر کاری به خود بگویید: «آیا انجام این کار در زمان حاضر ضرورت دارد یا می توان آن را به تعویق انداخت».
اولویت های درجه اول عبارت اند از
١. مهم ترین نیازهای موجودالف) موارد مربوط به مسائل بهداشتی و سلامتی
ب) تعمیر وسایل ضروری
ج) پرداخت هزینه ها.
د) موارد شغلی.
٢. مشارکت در مسائل رفاهی مهم خانواده
الف) اختصاص زمانی خاص برای خانواده.
ب) آموزش کودکان
ج) بالا بردن عملکرد شغلی. و بالاخره؛
مواردی که می توانند تا زمان مناسب تر به تعویق بیفتند (مخصوصا مواردی که می توانند به افراد دیگر واگذار شوند) عبارت اند از
1. کامل بودن را فراموش کنید. اگر ۲ ساعت لازم دارید تا کاری را به نهایت مطلوب انجام دهید و ۳۰ دقیقه برای انجام درست آن کار کافی است؛ چرا باید زمان را تلف کنید. روش مناسب تر این است که پنج کار را به صورت مناسب در آن ۲ ساعت انجام داد تا فقط یک پروژه را در همه آن زمان. البته باید به خاطر داشت که این مسئله فقط زمانی که در فشار زمانی هستیم و احساس می کنیم استرس، نفس ما را بریده کاربرد خواهد داشت.
۲. یاد بگیرید که کارها را محول کنید. نگویید که اگر خودم کار را انجام بدهم بهتر است. زمانی که حجم کارها آن قدر زیاد است که توانایی کامل کردن همه آنها را ندارید شایسته است که فردی را به عنوان نایب خود انتخاب کنید. افراد خانواده را آموزش دهید که بتوانند در موقع لزوم کارهای شما را انجام دهند و شما خود مدیریت آزاد داشته باشید. در محیط خانه همسر و فرزندان نمایندگان شما هستند که توانایی انجام بسیاری از کارها را دارند، اما معمولا تمایل به شرکت در امور را ندارند.
٣. راجع به پروژه های کاری زیاد حرف نزنید، بلکه کار را انجام دهید. بسیاری از کارها در صورت مصمم بودن شما و یک برنامه ریزی مناسب به راحتی قابل انجام است. بسیاری از اوقات ساعت ها در مورد انجام کارها با همسر و فرزندان و دوستان صحبت می کنیم، در حالی که در صورت اختصاص دادن همان زمان به فعالیتهای مورد نظر، کارها به راحتی انجام می پذیرد. تکالیف را انجام داده و از ذهن خود کنار بگذارید.
۴. تفاوت بین زمان تلف شده و زمان لذت برده شده را بدانید. لذت بردن از غروب آفتاب همراه با خانواده در محیطی آرام اتلاف وقت نیست، اما صحبت بدون برنامه توسط تلفن با فردی که شما از آن لذتی نبرده و یا مشکلی را برای شما حل نمی کند یعنی اتلاف وقت. با داشتن برنامه ای از چگونگی گذراندن اوقات خویش حتما درمی یابید که بخش زیادی از آن تلف شده است، حتی اگر بتوانید ٪۱۰ از زمان تلف شده را به زمانی لذت بخش تبدیل کنید قابل تشویق است.
۵. از تداخل در امور در حال انجام جلوگیری کنید. شروع و پایان هر کار اگر همراه با وقفه های مکرر باشد سخت تر خواهد بود. از منشی تلفنی استفاده کرده و هر زمان مشغول انجام کاری هستید از آن استفاده کنید. در هنگام مشغولیت بیش از حد و به منظور اجتناب از ایجاد وقفه توسط کودکان برای آنها هم کاری هیجان انگیز در نظر بگیرید. از یک کار به کار دیگر رو آوردن یعنی همیشه با تعدادی کار ناتمام رو به رو بودن. سعی کنید احساس موفقیت را با پایان رساندن هر کار تجربه کنید.
۶ برنامه ای برای هر روز خود تنظیم کنید؛ به گونه ای که هیچ برنامه دیگری نتواند آن را به عقب بیاندازد.
۷. پایانی واقع بینانه برای کارهای خود در نظر بگیرید. انتظار نداشته باشید که کارها در زمان غیر واقع بینانه خاتمه یافته و از طرف دیگر وقت زیادی هم به هر پروژه اختصاص ندهید.
٨- از شبکه اطلاعاتی برای صرفه جویی در زمان استفاده کنید. بسیاری از اطلاعات را می توان از طریق شبکه اطلاعاتی به دست آورد. البته باید به خاطر داشت که استفاده از این وسیله همان قدر که میتواند با هدف صرفه جویی در زمان باشد اگر نتوان خود را کنترل نمود و جذب آن شد موجب اتلاف وقت هم خواهد شد.
۹. لیستی از خریدهای ضروری خود تهیه کنید. بهتر است به هنگام خرید لیستی از اقلام مورد نیاز تهیه کرده تا مجبور نباشید چندین بار رفت و آمد را انجام دهید.
۱۰. مکان مشخصی را برای وسایل مورد نیاز در نظر بگیرید. صرف وقتی به مدت ۲۰ دقیقه جهت پیدا کردن کلید ماشین، خانه و عینک اتلاف وقت است. سعی کنید مکان مشخصی برای وسایل مورد نیاز خود داشته باشید.
۱۱. هر چند وقت یکبار وسایلی را که مورد نیاز نیستند به دور ریخته یا آنها را ببخشید تا در محیطی خلوت تر و آرام تر زندگی کنید.
مهارت ارتباطات اجتماعی
مهارت در فهم و ارتباط و همدلی با دیگران یکی از مهارتهای اساسی در مدیریت خانه می باشد. ایجاد محیطی همراه با صمیمیت و همکاری، زمینه ای را برای ایجاد احساس کفایت و کنترل فراهم آورده و افراد در این خانواده ها قادر هستند تا در ارتباطات اجتماعی به صورت فعالانه عمل کنند.اگر کودکی توانایی احترام به حقوق افراد خانواده را نداشته باشد نمی تواند به حقوق افراد جامعه نیز احترام بگذارد. مهارتهای اجتماعی در جهت دادن هویت اجتماعی به فرزندان و ایجاد نگرش نسبت به زندگی اجتماعی امروز و فردا ضروری به نظر می رسد.
ایجاد حس همبستگی با سایر افراد، تقویت روحیه آزادمنشی و دموکراسی در جهت شکوفا شدن استعدادها و بروز خلاقیت و آموزش مسائل زیر در جهت پرورش مهارتهای اجتماعی در کودکان برای زندگی فردی لازم است:
- استفاده از کلمه متشکرم در گفتگوها و نوشتارها.
- به کارگیری جمله «من متأسفم» هر زمان که ضروری به نظر می رسد.
- به دست آوردن مهارت احترام به خود و دیگران.
- داشتن خلق خوب در روابط متقابل.
- پرورش احساس مسئولیت
- آموزش مهارتهای مقابله ای در هنگام رویارویی با بحرانها.
- احترام به قوانین و مقررات موجود در جامعه.
- پرورش تفکر مثبت نسبت به خود و دیگران.
- آماده سازی کودکان برای خطرات احتمالی همانند جنگ و وقایع طبیعی همانند زلزله، سیل، آتشفشان و غیره.
- آماده سازی کودکان جهت ترک خانه و پذیرش مسئولیتهای بعدی.
تنظیم برنامه اقتصادی خانواده
١. به نیازهای تغذیه ای یکایک اعضای خانواده توجه کنید.۲. بودجه خانواده را در نظر بگیرید.
٣. ذائقه و سلیقه خانواده را مدنظر قرار دهید.
۴. قیمت مواد غذایی مختلف را مدنظر قرار داده و در صورت عدم استطاعت، غذاهای ارزان قیمت با خواص مشابه را جایگزین کنید. .
۵. خانواده باید با جایگزینی بین مواد مختلف غذایی، با توجه به قیمت، بر مشکل محدودیت بودجه غلبه کند.
6. به اندازه کافی غذا تهیه کنید.
از کجا متوجه شویم که به الگوی مصرف بهینه در خانواده دست یافته ایم؟
الگوی مصرف بهینه، الگویی است که با حداقل هزینه، نیازهای تغذیه ای خانواده تأمین می شود. بنابراین، استفاده از غذاهای گران قیمت، دلیل تغذیه بهتر نمی باشد. آشنایی با علم تغذیه دستیابی به این مهم را آسان می سازد.چگونه مواد غذایی را تهیه کنیم؟
در حال حاضر، در کشور ما بسیاری از کالاهای خانگی به صورت آماده وجود دارد. در خرید مواد خوراکی آماده، باید هزینه واقعی استفاده از مواد خوراکی آماده طبخ را با هزینه غذای تهیه شده در منزل مقایسه کرد؛ برای مثال، برای آنکه خانم شاغلی بتواند از وقت خود استفاده بهتری کند، بهتر است با پرداخت مبلغ اضافی، از مواد غذایی آماده طبخ (سبزی پاک کرده و ...) استفاده کند. اگر او این وقت را بتواند صرف کسب درآمد کند و درآمد حاصل از کار او بیش از تفاوت هزینه مواد غذایی تهیه شده در داخل باشد در این صورت بهتر است که از مواد غذایی آماده طبخ استفاده کند. ولی خانمی که از وقت اضافی خود نمی تواند استفاده مناسب کند، بهتر است این تفاوت هزینه را خود به دست آورد. یعنی خود به تهیه مواد غذایی بپردازد. در این صورت هزینه خانواده کاهش می یابد.مثال: خانم پزشکی به ازای هر ساعت کار، ۲۰ هزار تومان درآمد دارد. (ارزش معنوی کار در نظر گرفته نشده است) اگر او بخواهد سبزی هفتگی را تهیه و آماده کند، ۳ ساعت وقت لازم دارد و اگر از بازار سبزی آماده خریداری کند، تفاوت هزینه سبزی آماده و سبزی تهیه شده در منزل هزار تومان است. تصمیم عقلانی چیست؟ هزینه فرصت (واقعی) تهیه سبزی ۶۰۰۰۰ تومان است. ۶۰۰۰۰=۲۰۰۰۰x۳
اگر خانم پزشک سبزی را، خود تهیه کند ۵۹۰۰۰ تومان زیان می کند (به علاوه زیان معنوی جامعه) . ۵۹۰۰۰=۱۰۰۰-۶۰۰۰۰
چند بار در هفته خرید کنیم؟
مقدار خرید از هر ماده غذایی، با توجه به نوع و خصوصیت کالا (فاسدشدنی یا نشدنی)، امکانات خانه از نظر فضا، امکان نگهداری مطلوب در منزل و همچنین فواصل دریافت درآمد خانواده باید تنظیم شود. در ضمن، از آنجا که برای هر بار مراجعه به بازار برای خرید، وقت و هزینه صرف می شود، حتی الامکان فواصل مناسبی را برای خرید در نظر بگیرید و تعداد مراجعه های خود را به حداقل برسانید. همچنین اگر فواصل دریافت درآمد زیاد باشد (سالیانه و یا ماهیانه)، می توان مواد فاسدنشدنی را به طور عمده خریداری کرد.از کجا خرید کنیم؟
حتی الامکان سعی شود که به نزدیک ترین مراکز عمده فروشی برای خرید کالاهای فاسدنشدنی مراجعه شود. خرید از نقاط دوردست، هر چند ممکن است با قیمت کمتری تمام شود، ولی هزینه واقعی آن بالاتر است؛ چون هزینه رفت و آمد، زمان صرف شده و خطرهای احتمالی ناشی از بعد مسافت را نیز باید به هزینه ها اضافه کرد. به منظور انتخاب محل مناسب برای خرید، باید به هزینه واقعی آن توجه شود. مواد غذایی فاسدشدنی که باید روزانه تهیه شوند را بهتر است از نزدیک ترین فروشگاه محل زندگی تهیه کنید.با توجه به نوع کالا، به اندازه ای خرید کنید که
- کیفیت کالا در اثر نگهداری نامناسب تغییر نکند.- تعداد مراجعه ها به بازار، به حداقل برسد.
- به فواصل کسب درآمد توجه کنید.
- عمر کالا را مورد توجه قرار دهید.
- نزدیک ترین مرکز خرید را انتخاب کنید.
منبع: مهارتهای زندگی زنان خانه دار، نویسندگان: دکتر سوسن سیف، دکتر مه سیما پور شهریاری، مهر انگیز شعاع کاظمی، محبوبه قسامی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام، قم، 1384، صص 141-121