نامگذاری سوره ق
نامگذاری این سوره را به نام قاف به دلیل شروع آن با حرف مُقَطَّعه «ق» دانستهاند.نام دیگر این سوره باسقات (به معنای درختان بلند) است که این واژه در آیه دهم به کار رفته است.
کلمه باسقات یکبار در قرآن و آن هم در سوره «ق» استفاده شده است.
محل و ترتیب نزول
سوره «ق» جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(صللی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاهمین سوره است و در جزء ۲۶ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره «ق» ۴۵ آیه، ۳۷۳ کلمه و ۱۵۰۷ حرف دارد و از نظر حجمی جزو مُفَصّلات و در حدود نیم حزب قرآن است.سوره «ق» بیست و هشتمین سوره از سورههای بیست و نه گانهای است که به حروف مقطعه آغاز شده است و ششمین سوره از بیست و سه سورهای است که با سوگند شروع میشود.
آیات مشهور
آیات مشهور این سوره شامل:آیه ۱۶
«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ﴿۱۶﴾»(ترجمه: و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم.)
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد، رگ زیر زبان و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است تفسیر شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.
این آیه در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتابهایی داشته است:
دوست نزدیکتر از من به من استوین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که اودر کنار من و من مهجورم
آیه ۱۸
«مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ﴿۱۸﴾»(ترجمه: هیچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اینکه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىکند].)
در این آیه از دو فرشته به نامهای رَقیب و عَتید نام میبرد که نویسنده اعمال انسانها هستند. بر اساس برخی روایات، رقیب بر شانه راست فرد نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ نویسنده گناهان هستند. این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در قیامت بر اعمال او گواهی میدهند.
قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» نیز از این فرشتگان یاد کرده است. واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونهای از آن است:
تو پنداری که بدگو رفت و جان بردحسابش با کرام الکاتبین است.
آیه ۲۰
«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ ۚ ذَٰلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ﴿۲۰﴾»(ترجمه: و در صور دمیده شود؛ این است روز تهدید [من].)
نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه قیامت همه آسمانها و زمین را پر میکند و موجودات عالم را میمیراند.
مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق میافتد؛ اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق میمیرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه رستاخیز که همه مردگان زنده میشوند و این، نفخه حیات است.
مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است و یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش می فرماید: این روز وعید است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم میدادند و امروز تحقق یافته. 1
فضیلت سوره ق
فضایل این سوره شامل:۱) بهبود بیماری صرع
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر این سوره را بنویسند و بر کسی که دچار حمله صرع شده بیاویزند به هوش آید.۲) زیاد شدن شیر در زن شیرده
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: ... اگر نوشته این سوره را به همراه زنی که شیرش کم است قرار دهند شیر او زیاد میشود.هم چنین آمده که برای زیاد شدن شیر این سوره را در ظرفی بنویسند و پس از شستن آن، زن کم شیر از آن آب بنوشد.
۳) زیاد شدن روزی
جهت وسعت رزق و روزی سه بار رو به قبله بخواند اثری عجیب دارد.۴) رفع ترس و اضطراب
جهت برطرف شدن ترس و دلهره بنویسند و با آب باران بشویند و از آن آب بنوشند.داستان سوره ق
در الدر المنثور است که ابن ابی حاتم از ابن عباس روایت کرده که گفت: خدای تعالی در ورای این زمین دریایی خلق کرده محیط به زمین، و در پشت آن دریای محیط، کوهی است که به آن کوه قاف آسمان دنیا می گویند، که آن دریا را پوشانده. و در ماورای آن کوه زمین دیگری مثل همین زمین، ولی هفت برابر آن آفریده. و در ماورای آن زمین دریای محیطی به آن و در ورای آن دریا کوهی دیگر به نام قاف آسمان دوم و محیط به آن دریا آفرید. و همچنین شمرد تا به هفت زمین و هفت دریا و هفت کوه و هفت آسمان رسید. آنگاه گفت: و این است معنای آیه (و البحر یمده من بعده سبعه ابحر).و نیز در آن کتاب آمده که ابن منذر، ابن مردویه، ابو الشیخ و حاکم از عبداللّه بن بریده روایت کرده اند که گفت: (ق) کوهی است از زمرد که محیط به دنیا است که دو طرف آسمان روی آن قرار دارد.
باز در همان کتابست که ابن ابی الدنیا - در کتاب عقوبات - و ابو الشیخ - در کتاب العظمه - از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: خدا کوهی آفریده که نامش قاف است و سراسر عالم را فرا گرفته و ریشه هایش تا آن صخره ای که زمین روی آن است فرو رفته، و چون خدا بخواهد شهر و قریه ای را دچار زلزله کند، به آن کوه دستور می دهد تا ریشه های خود را تکان دهد - البته آن ریشه ای را که از کنار این قریه عبور کرده - کوه هم آن ریشه خود را تکان می دهد، و آن محل را می لرزاند، از این جهت است که یک جا زلزله می شود، و جای دیگر نمی شود.
مؤلف: قمی هم به سند خود از یحیی بن میسره خثعمی، از امام باقر علیه السلام نظیر آن روایت را از عبداللّه بن بریده، و روایت دیگری را که در معنای آن است بدون ذکر سند، و بدون ذکر نام امام نقل کرده و فرموده: کوهی محیط به دنیا است که در ورای آن یاجوج و ماجوج قرار دارند.
و به هر حال این روایات به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند، و امروز بطلان آنها یا ملحق به بدیهیات است و یا خود بدیهی است.
و در تفسیر قمی در ذیل جمله (فقال الکافرون هذا شی عجیب) گفته: این آیه در باره ابی بن خلف نازل شد که به ابی جهل گفت: نزدیک من بیا تا تو را از محمد صلّی اللّه علیه و آله وسلّم به شگفت آورم. آنگاه یک تکه استخوان در دست گرفت آن را خرد کرد، بعد گفت: ای محمد تو معتقدی که این استخوان زنده می شود؟ اینجا بود که خدای تعالی فرمود: (بل کذبوا بالحق لما جاهم فهم فی امر مریج).
و در مجمع البیان است که ابو القاسم حسکانی به سند خود از اعمش روایت کرده که گفت: ابو المتوکل تاجر، از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: چون روز قیامت شود، خدای تعالی به من و به علی فرمان می دهد: هر کس شما را به خشم آورده در آتش افکنید، و هر کس (خوشنودتان کرده) دوستتان داشته داخل بهشت سازید، این است معنا (و یا تاویل) آیه (القیا فی جهنم کل کفار عنید).
مؤلف: این حدیث را شیخ الطائفه شیخ طوسی علیه الرحمه نیز در امالی خود به شندی که به ابی سعید خدری دارد از آن جناب روایت کرده.
و در الدر المنثور است که ابن ابی الدنیا - در کتاب ذکر الموت - و ابن ابی حاتم، و ابو نعیم - در کتاب حلیه - از جابر بن عبداللّه روایت کرده که گفت: من از رسول خدا شنیدم که فرمود: فرزند آدم، از آن آینده ای که برایش مقدر شده چقدر غافل است. خدای تعالی وقتی می خواهد این بنده را بیافریند به فرشته می گوید: رزق او را بنویس، آثارش را بنویس، اجلش را هم بنویس، این را هم که آیا سعید است یا شقی ثبت کن. آنگاه این فرشته بالا می رود، و خدای تعالی فرشته دیگری روانه می کند تا او را حفظ کند، آن فرشته نیز همواره مراقب او است، تا وی به حد رشد برسد، او نیز بالا می رود. و خدای تعالی دو فرشته دیگر را موکل بر او می کند، تا حسنات و گناهانش را ثبت کنند، و این دو فرشته همچنان هستند تا آنکه مرگ آن بنده فرا رسد، آن وقت این دو فرشته نویسنده بالا می روند، فرشته موت می آید تا جان او را بگیرد، و چون او را داخل قبر کنند، دوباره جانش را به کالبدش برگرداند، و دو فرشته قبر آمده او را امتحان می کنند سپس بالا می روند.
و چون روز قیامت شود، دو فرشته نویسنده حسنات و گناهان، دوباره به سراغش می آیند، و نامه عمل او را باز کرده به گردنش می افکنند، و همچنان با او هستند، یکی به عنوان سائق و دیگری به عنوان شهید (تا به عرصه اش برسانند). آنگاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم فرمود به درستی در پیش رو، امری عظیم دارید، امری مافوق قدرتتان، از خدای عظیم استقامت بجویید.
و در تفسیر قمی در ذیل آیه (یوم نقول لجهنم هل امتلات و نقول هل من مزید) می گوید: این استفهام از این جهت شده که خدای تعالی وعده داده بود جهنم را پر کند و جهنم مالامال آتش شود. از او می پرسد آیا پر شده ای؟ او می پرسد: مگر باز هم هست؟ و منظورش این است که دیگر جای خالی ندارم.
مؤلف: همان طور که ملاحظه می کنید بنای این معنا که در این حدیث برای آیه شده، بر این اساس است که استفهام در آن انکاری باشد.
و در الدر المنثور است که احمد، بخاری، مسلم، ترمذی، نسائی، ابن جریر، ابن مردویه و بیهقی - در کتاب اسما و صفات - از انس روایت کرده اند که گفت: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم فرمود: پیوسته در جهنم ریخته می شود و او همچنان داد (هل من مزید) ش بلند است، تا آنکه رب العزه پای خود را در آن بگذارد، آن وقت است که اجزایش از هم جدا شده، و می گوید بس است بس است، تو را به عزت و کرمت سوگند.
و همیشه در بهشت هم جای زیادی هست، تا آنکه خدا مخلوقی دیگر بیافریند، و آنان را در قصرهای بهشت جای دهد.
مؤلف: (پا نهادن خدا در آتش) و اینکه آتش بگوید (بس است بس است) در روایات زیادی آمده. اما همه از طرق اهل سنت است.
و در تفسیر قمی در ذیل آیه (لهم ما یشاون فیها و لدینا مزید) گفته: منظور از (مزید) نظر کردن به رحمت خداست. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.kargaronline.ir
3.www.ommolketab.ir