به جان خواجه و حق قديم و عهد درست

به جان خواجه و حق قديم و عهد درست که مونس دم صبحم دعاي دولت توست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد ز لوح سينه نيارست نقش مهر تو شست
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به جان خواجه و حق قديم و عهد درست
به جان خواجه و حق قديم و عهد درست
به جان خواجه و حق قديم و عهد درست

شاعر : حافظ

که مونس دم صبحم دعاي دولت توست به جان خواجه و حق قديم و عهد درست
ز لوح سينه نيارست نقش مهر تو شست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد
که با شکستگي ارزد به صد هزار درست بکن معامله‌اي وين دل شکسته بخر
که خواجه خاتم جم ياوه کرد و بازنجست زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
چو لاف عشق زدي سر بباز چابک و چست دلا طمع مبر از لطف بي‌نهايت دوست
که از دروغ سيه روي گشت صبح نخست به صدق کوش که خورشيد زايد از نفست
نمي‌کني به ترحم نطاق سلسله سست شدم ز دست تو شيداي کوه و دشت و هنوز
گناه باغ چه باشد چو اين گياه نرست مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط