منم که ديده به ديدار دوست کردم باز
شاعر : حافظ
چه شکر گويمت اي کارساز بنده نواز |
|
منم که ديده به ديدار دوست کردم باز |
که کيمياي مراد است خاک کوي نياز |
|
نيازمند بلا گو رخ از غبار مشوي |
که مرد راه نينديشد از نشيب و فراز |
|
ز مشکلات طريقت عنان متاب اي دل |
به قول مفتي عشقش درست نيست نماز |
|
طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق |
در اين سراچه بازيچه غير عشق مباز |
|
در اين مقام مجازي بجز پياله مگير |
که کيد دشمنت از جان و جسم دارد باز |
|
به نيم بوسه دعايي بخر ز اهل دلي |
نواي بانگ غزلهاي حافظ از شيراز |
|
فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق |
|