خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست

خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست گشاد کار من اندر کرشمه‌هاي تو بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قصب نرگس قباي تو بست
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست
خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست
خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست

شاعر : حافظ

گشاد کار من اندر کرشمه‌هاي تو بست خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست
زمانه تا قصب نرگس قباي تو بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
نسيم گل چو دل اندر پي هواي تو بست ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
ولي چه سود که سررشته در رضاي تو بست مرا به بند تو دوران چرخ راضي کرد
که عهد با سر زلف گره گشاي تو بست چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن
خطا نگر که دل اميد در وفاي تو بست تو خود وصال دگر بودي اي نسيم وصال
به خنده گفت که حافظ برو که پاي تو بست ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما