مشخصات کتاب
نام کتاب | آه |
نویسنده | یاسین حجازی |
ناشر | جام طهور |
سال چاپ | شهریور1388 |
تعداد صفحات | 580 |
رده سنی | بزرگسال |
ژانر | تاریخی،مذهبی |
کشور سازنده | ایران |
خلاصه ای کتاب«آه»
یاسین حجازی بعد از بازخوانی کتاب «نَفَسُالمَهموم »از شیخ عبّاس قمی تألیف و میرزا ابوالحسن شعرانی بر آن شد که بار دیگر واقعه ی کربلا را دوباره با نثر روان و ساده بنویسد.برخلاف روایت ها و کتاب شیخ عباس قمی که به صورت پراکنده از افراد نام برده شده بود و واقعه را به صورت داستان های جدا تعریف کرده بود،یاسین حجازی در این اثر واقعه کربلا را به صورت پر رنگ تر و بدون پراکنده گویی نوشته است. (بدون آن که وقایع را تغییر دهد.)
وی تمام ابهامات در کتاب را رفع، وقایع را مستمر و پشت سرهم، شعر ها و نقل هایی که ترجمه نادرست یا بدون ترجمه و نامفهوم بودند را ترجمه و روان کرده است.
داستان«آه» با مرگ معاویه شروع و تا بعد از واقعه عاشورا ادامه دارد. این کتاب به مباحث مهم عاشورا از جمله بیعت مردم با یزید پسر معاویه، کشته شدن امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش، اسارت خاندان امام حسین و...پرداخته است.
یکی از ویژگی های این کتاب داشتن نقشه ای از مکان های حادثه کربلاس که آن را از دیگر کتاب ها متمایز کرده است. همچنین واژه نامه ای از کلمات دشوار کتاب با معنای آن می باشد.
شخصیت های شاخاص در داستان
از مهم ترین شخصیت های کتاب: امام حسین(ع) و یاران بزرگوار ایشان و پیکار با جناح ظلم .مشخصات نویسنده
یاسین حجازی نویسنده کتاب پر طرفدارن«آه »در سال 1357 متولد شد. ایشان دارای دو کتاب ارزشمند و زیبا با موضوع تاریخی مذهبی هستند که این دو کتاب از پرفروش ترین کتاب های مذهبی بازار کار می باشند.کتاب های وی شامل:
کتاب «آه» و کتاب«قاف» می باشد.
نظر منتقدان درباره کتاب«آه»
+ این کتاب شاید اطلاعات بیشتری نسبت به مقاتل دیگر به شما ندهد یا لذتی که از خواندن یک رمان می برید را نداشته باشد ولی این کتاب می تواند حال شما را خوب کند و خوب بودن حال بزرگترین دستاورد یک کتاب و نویسنده است. ویژگی دیگر این است که کتاب آه قطعه نویسی شده؛ قطعه نویسی یک فرم است که در زبان فارسی زیاد به آن توجه نشده ولی در ادبیات غرب رواج دارد.+حجتالله جودکی، مترجم و منتقد گفت: من کتاب «آه» را خواندهام اگر آقای حجازی به دیگر متون کلاسیک بپردازد و چنین کاری را درباره آنها هم انجام دهد، بسیار شایسته و قابل استفاده خواهد بود؛ به ویژه برای نسل فعلی. چون این نسل از کلماتی استفاده میکند که شاید برای ما غریب باشد و احتمالا کلمات و عباراتی را هم که در عصر قاجاریه به کار میرفته، نمیشناسد.
نظرات و تجربه کاربران دربارۀ کتاب«آه»
+کتابی عالیییی از زمان شهادت امام حسن علیه السلام آغاز میشه تا واقعه کربلا نکته جالب توجه اینکه روایات کوتاهی که تو هر صفحه هست خیلی خوندن رو راحت و دلنشین میکنه.+یک روایت منسجم، مستند، هنرمندانه، تاثیرگذار از حماسهی عاشورا...
+مستند و متن روان. از لحاظ داستانی هم بسیار جذاب. آن صفحه قرمز وسط کتاب را نخوانید، که اگر خواندید، بساط یک عمر غم و درد را برای خود خریده اید.
+در سطر به سطر این کتاب، اقیانوسی از اشک و اندوه نهفته... «نفس المهموم» - که کتاب پیش رو ترجمهای از اونه - سند آشکاری بر مظلومیت و حقانیت اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
+ انقدر روایت کتاب در مورد امام حسین زیباس که خودش به تنهایی یک روضه زنده است انگار وقایع را با چشم میدیم.
برشی از کتاب«آه»
+صدای زنان به شیون بلند شد . حسین روی بگردانید. طفلی از آن خویش را شنید از تشنگی می گرید. شیرخوار بود، نامش عبدالله. او را بگرفت و گفت: ای مردم! اگر بر من رحم نمی کنید، بر این طفل ترحم کنید. حرمله ابن کاهل اسدی تیری بیفکند که در گلوی طفل آمد و او را ذبح کرد . حسین بگریست و می گفت: خدایا! حکم کن میان ما و این مردمی که ما را خوانند تا یاری کنند، آن گاه ما را کشتند. دو دست زیر گلوی او گرفت و چون پر شد، به آسمان پاشید و گفت: چون چشم خدا می بیند، آن چه بر من آمد سهل باشد. و خون او بر زمین ریخت و گفت: ای پروردگار! اگر نصرت را از آسمان بر ما بسته ای، پس بهتر از آن نصیب ما کن و از این ستمکاران انتقام ما را بگیر. حصین ابن تمیم، تیری افکند که در لب او جای گرفت و خون از دو لبش روان گشت . از اسب به زیر آمد و با غلاف شمشیر قبری کند و طفل را به خون بیاغشت و دفن کرد.+ابوخالدِ خرمافروش خبر داد و گفت:
با میثم بودم در فرات، روزِ جمعه، که بادی بوزید ــ و او در کشتی زیبا و نیکویی نشسته بود.
بیرون آمد و به باد نگریست و گفت «کشتی را استوار بندید که بادی سخت میوزد!» و در این ساعت، معاویه بمرد.
چون جمعهٔ دیگر شد بَریدی از شام برسید، من او را دیدار کردم، گفتم «ای بندهٔ خدا، خبر چیست؟»
گفت «مردم را حال نیکوست. امیرالمؤمنین درگذشت و مردم با یزید بیعت کردند.»
گفتم «کدام روز درگذشت؟»
گفت «روزِ جمعه.»
چون حسن ابن علی از دنیا رحلت کرد، شیعیان در عراق به جنبش آمدند و به حسین نامه نوشتند در خلعِ معاویه و بیعت با او. امّا او امتناع کرد که: «میانِ ما و معاویه پیمان و عقدی است که شکستنِ آن روا نباشد تا مدّتِ آن سرآید. و چون معاویه بمیرد، در این کار باید نگریست.»