حضرت سلیمان (ع) در قرآن کریم
سلیمان بن داود یکی از انبیاء بنیاسرائیل است که خداوند علاوه بر نبوت، مُلک عظیم به او عطا کرد و جن و طیر و باد را در تسخیر او قرار داد. (2)17 بار در قرآن نام آن حضرت در 7 سوره آمده است. خداوند به او منطق الطیر آموخته و میفرماید: «وَ إِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسْنَ مَآبٍ؛ برای او نزد ما مقام بلند و سرانجامی نیکوست.»(3)
سلیمان (ع) از دانش و علم الهی برخوردار بود. «وَ لَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ عِلْمًا؛ و به راستی به داود و سلیمان دانشی بخشیدیم.» (4)
خدای متعال او را با وصف بندگی و توبه ستوده است. «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ به داود، سلیمان را بخشیدیم که نیک بندهای است و بسیار به سوی خدا توبه میکند.»(5)
تعابیر «وَهَبْنَا»، «نِعْمَ الْعَبْدُ» و «أَوَّابٌ» همه نشان از عظمت مقام حضرت سلیمان (ع) است.
حضرت سلیمان (ع) در روایات
در روایات، اوصاف والا و برجستهای برای آن حضرت نقل شده است؛ مانند:1- همنشینی با مساکین؛ «یَجِیءَ إِلَى الْمَسَاکِینِ وَ یَقْعُدُ مَعَهُمْ وَ یَقُولُ مِسْکِینٌ مَعَ الْمَسَاکِینِ؛ نزد مساکین میآمد، با آنها مینشست و میفرمود: مسکینی هستم همنشین با مساکین.»(6)
2- سادهزیستی؛ «کَانَ سُلَیْمَانُ (ع) مَعَ مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْمُلْکِ یَلْبَسُ الشَّعْرَ وَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ شَدَّ یَدَیْهِ إِلَى عُنُقِهِ فَلَا یَزَالُ قَائِماً حَتَّى یُصْبِحَ بَاکِیاً؛ حضرت سلیمان (ع) با سلطنتی که داشت، لباس خشن میپوشید و شبهنگام دستش را گردن انداخته تا صبح گریه میکرد.» (7)
کلماتی از او نقل شده، از جمله:
امام باقر (ع) فرمود:
«قَالَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ (ع) أُوتِینَا مَا أُوتِیَ النَّاسُ وَ مَا لَمْ یُؤْتَوْا وَ عُلِّمْنَا مَا عُلِّمَ النَّاسُ وَ مَا لَمْ یُعَلَّمُوا فَلَمْ نَجِدْ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ فِی الْمَغِیبِ وَالْمَشْهَدِ وَالْقَصْدِ فِی الْغِنَى وَالْفَقْرِ وَ کَلِمَةِ الْحَقِّ فِی الرِّضَا وَالْغَضَبِ وَالتَّضَرُّعِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ؛ حضرت سلیمان (ع) فرمود: آنچه به مردم داده شده و آنچه مردم میدانند و آنچه نمیدانند، ما میدانیم؛ نیافتم چیزی بهتر از چند امر: ترس از خدا در عیان و نهان، میانهروی در نیاز و بینیازی، حقگویی در خشنودی و خشم، تضرع و زاری به درگاه خدا در هر حال.» (8)
شرح دعا
در این دعا حضرت سلیمان (ع) چهار خواسته را مطرح کرده است که سه حاجت نخست آن با دعای آیه 15 سوره احقاف مشترک است. نخستین درخواست ایشان دریافت توفیق شکر است. «أَوْزِعْنِی» از ایزاع یعنی الهام.بیش از هفتاد بار در قرآن کریم توصیه به شکر شده است. شاکر و شکور، از صفات الهی است. «فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ» (9)
مصادیق شکر در قرآن
شکر بر همه نعمتها لازم است؛ قرآن کریم مصادیقی برای شکر ذکر نموده است، مانند:1. نعمت ولادت «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (10)
2. رزق الهی «وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ» (11)
3. نصرت الهی «أَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(12)
4. آب «لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ»(13)
5. گذشت «ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(14)
6. حیات مجدد «ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (15)
در آیات متعددی از ناشکری، انتقاد و گلایه شده است. «قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ» (16)
شکر در روایات
روایات وارده در زمینه شکر فراوان است؛ ذیلاً به برخی اشاره میکنیم:1. لزوم شکر
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«اَلشُّکْرُ مَفْرُوضٌ؛ شکر واجب است.» (17)
2. شکر زینت نعمتها
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«اَلشُّکْرُ زَیْنُ لِلنَّعْمَاءِ؛ شکر زینت نعمتهاست.» (18)
3. اثر شکر
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«ثَمَرَةُ الشُّکْرِ زِیَادَةُ النِّعَمِ؛ ثمره شکر زیادت نعمت است.» (19)
4. روش شکر
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«کُنْ قَنِعاً تَکُنْ أَشْکَرَ النَّاسِ؛ قناعت کن تا شاکرترین مردم باشی.» (20)
5. شکر عملی
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«شُکْرُ الْمُؤْمِنِ یَظْهَرُ فِی عَمَلِهِ؛ شکر مؤمن در عملش آشکار میشود.»(21)
6. راه شکر
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْرِ؛ فراوان به زیردست خود نگاه کن که این از دربهای شکر است.» (22)
7. اعتراف به عجز از شکر
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِی الزِّیَادَةَ فِیمَا بَقِیَ؛ انسانهای کامل از شکر آنچه به آنها داده شده ناتوانند.» (23)
برای ایجاد روحیه شکرگزاری باید در مرحله نخست توجه به نعمتها داشت، بسیاری از مردم از نعمتها غافلند. آنگاه در مرحله بعد نعمت را از خدا دانست و در مرحله سوم احساس خشنودی و رضایت از لطف خدا داشت.
مراحل شکرگزاری
1. شکر قلبی
یعنی نعمت را از خدا دانستن آنگونه که حضرت سلیمان (ع) میگفت «هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ؛ این از فضل و لطف خداست تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی میکنم.» (24)امیرالمؤمنین (ع) میفرماید:
«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً فَشَکَرَهَا بِقَلْبِهِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ الْمَزِیدَ فِیهَا قَبْلَ أَنْ یُظْهِرَ شُکْرَهَا عَلَى لِسَانِهِ؛ خداوند نعمتی را بر بندهاش ارزانی نکرد مگر آنکه با شکر قلبی آن شایستگی افزایش نعمت را یافت حتی قبل از اینکه شکر زبانی آن نعمت را اظهار کند.» (25)
2. شکر زبانی
عبارت است از جاری کردن کلمه شکر بر زبان.امام صادق (ع) فرمود: «تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (26)
همچنین فرمود: هر کسی ذکر «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ» را بگوید ملائکه آسمان نمیتوانند ثواب آن را بنویسند. «شَغَلَ کُتَّابَ السَّمَاءِ» (27)
3. شکر عملی
شکر عملی یعنی هر نعمتی در مسیر صحیح خود به کار گرفته شود.امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «شُکْرُ الْمُؤْمِنِ یَظْهَرُ فِی عَمَلِهِ؛ شکرگزاری مؤمن در عملش آشکار میشود.»
حضرت سلیمان (ع) در ادامه دعا عرض میکند: خدایا توفیق بده شکر نعمتهایی که به پدر و مادرم عطا کردی را بجا آورم. نعمتهایی که خدا به پدرش حضرت داود (ع) داده بود بخشی مشترک است مانند آموزش منطق الطیر، برخی مانند نرم شدن آهن در دست، ویژه حضرت داود (ع) است؛ البته در اینجا مراد از نعمت، همه نعمتهای مادی و معنوی است. انسان مؤمن علاوه بر شکر نعمتهایی که به خودش داده شده باید شکر نعمتهای اعطایی به پدر و مادرش را نیز انجام دهد؛ زیرا اگر آن نعمتها نبود زمینه نعمتهای فرزند فراهم نمیشد. اگر ایمان و اخلاق و ادب داریم به برکت ایمان والدین است. در مرحله سوم حضرت سلیمان (ع) از خدا توفیق عمل صالح میخواهد «أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ؛ عمل صالحی که مورد پسند تو باشد.» عمل صالح است که بالا میرود و قبول است. «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» (28)
عمل صالح یا نیک در برابر عمل سوء قرار دارد یعنی عملی که هیچ آفتی ندارد؛ عملی که مورد تأیید الهی است که ریشه در ایمان دارد؛ عملی که انگیزه الهی داشته باشد.
عمل صالح سه جنبه دارد:
1. باید خود عمل حُسن فعلی داشته باشد،
2. انگیزهاش الهی باشد،
3. به شکل صحیح انجام گیرد.
آخرین دعای حضرت سلیمان (ع) آن است که خدایا به رحمتت مرا در زمره بندگان صالحت قرار بده «وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ» در زمره صالحان بودن فراتر از عمل صالح است. گاهی انسان عمل صالحی را انجام میدهد اما این معنی جزء ذات و روح او و بافت وجودش نشده است. سلیمان (ع) از خدا میخواهد که آنقدر مشمول عنایت پروردگار قرار گیرد که صالح بودن از عملش فراتر رفته و در درون جان و اعماق وجودش نفوذ کند و این جز به رحمت الهی امکانپذیر نیست.(29)
داستان
1. مسمع بن عبدالملک 24 گوید در منا نزد امام صادق (ع) مشغول خوردن انگور بودیم که فقیری آمد و تقاضای کمک کرد؛ حضرت یک خوشه انگور به او داد، فقیر گفت: «لَا حَاجَةَ لِی فِی هَذَا إِنْ کَانَ دِرْهَمٌ؛ انگور نمیخواهم چنانچه درهم و پولی باشد بدهید.» امام فرمودند: «یَسَعُ اللَّهُ عَلَیْکَ؛ خدا به تو کمک کند.» فقیر رفت سپس برگشت و همان مقدار انگور را درخواست کرد اما امام (ع) به او چیزی نداد و فرمود: «یَسَعُ اللَّهُ عَلَیْکَ» بعد از آن فقیر دیگری آمد و درخواست کمک کرد، امام سه دانه انگور به او داد. فقیر چند دانه انگور را گرفت و گفت: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الَّذِی رَزَقَنِی» امام صادق (ع) فرمود: صبر کن و دو دست خود را پر از انگور کرد و به او داد. فقیر مجدد شکر کرد، امام فرمود: چقدر پول همراه داری؟ گفت: 20 درهم! حضرت نیز همان مقدار درهم به او کمک کرد، فقیر مجدد شکر و سپاس خدا را بجا آورد؛ امام فرمود: صبر کن و پیراهن خود را درآورد و به فقیر داد، فقیر پیراهن را گرفت و گفت «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَسَانِی وَ سَتَرَنِی» و رفت. (30)
2. امام رضا (ع) میفرماید: «لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِیلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا کَثِیرَهُ؛ روزی اندک را کم مشمارید که از روزی بیشتر محروم میمانید.» در حدیث دیگری فرمود: «أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کُفْرَانُ النِّعْمَةِ؛ سریعترین گناهان از نظر عقوبت کفران و ناسپاسی نعمت است.»(31)
یاسر خادم گوید یکی از غلامان حضرت سیب میخورد بدون آنکه آن را تمام کند، نیمخورده سیب را دور انداخت؛ امام فرمودند: سبحانالله! اگر شما به آن نیاز ندارید شاید شخصی به آن نیازمند باشد، باید به او میدادید.
پینوشت:
1. نمل، 19.
2. انبیاء، 81؛ نمل، 18-16؛ سبأ، 13-12؛ ص، 39-35.
3. ص، 40.
4. «وَ لَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ» نمل، 15.
5. ص، 30.
6. «وَ کَانَ سُلَیْمَانُ (ع) إِذَا أَصْبَحَ تَصَفَّحَ وُجُوهَ الْأَغْنِیَاءِ وَالْأَشْرَافِ حَتَّى یَجِیءَ إِلَى الْمَسَاکِینِ وَ یَقْعُدُ مَعَهُمْ وَ یَقُولُ مِسْکِینٌ مَعَ الْمَسَاکِینِ» بحارالانوار، ج14، ص82.
7. «کَانَ سُلَیْمَانُ (ع) مَعَ مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْمُلْکِ یَلْبَسُ الشَّعْرَ وَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ شَدَّ یَدَیْهِ إِلَى عُنُقِهِ فَلَا یَزَالُ قَائِماً حَتَّى یُصْبِحَ بَاکِیاً وَ کَانَ قُوتُهُ مِنْ سَفَائِفِ الْخُوصِ یَعْمَلُهَا بِیَدِهِ وَ إِنَّمَا سَأَلَ الْمُلْکَ لِیَقْهَرَ 8. مُلُوکَ الْکُفْرِ» همان.
9. همان، ج14، ص130.
10. بقره، 158.
11. نحل، 78.
12. «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ» ابراهیم، 37.
13. «وَاذْکُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآوَاکُمْ وَ أَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» انفال، 26.
14. واقعه، 70.
15. بقره، 52.
14. همان، 56.
15. «یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ وَ جِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ» سبأ، 13.
16. غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص22.
17. همان، ص45.
18. همان، ص327.
19. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص175.
20. غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص406.
21. نهجالبلاغه، نامه69.
22. همان، حکمت150.
23. «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ» نمل، 40.
24. بحارالانوار، ج68، ص53.
25. الکافی، ج2، ص95.
26. «مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ شَغَلَ کُتَّابَ السَّمَاءِ فَیَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَیْبَ فَیَقُولُ اکْتُبُوهَا کَمَا قَالَهَا عَبْدِی وَ عَلَیَّ ثَوَابُهَا» تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج7، ص173.
27. «مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ» فاطر، 10.
28. تفسیر نمونه، ج15، ص438.
29. بحارالانوار، ج47، ص42.
30. همان، ج75، ص347.
31. الامالی طوسی، ج1، ص449.
منبع: سخن آرا 5 نیایش های قرآنی (ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان در سخنرانی های حجت الاسلام دکتر رفیعی)