شخصیت : نظریه ، پژوهش و ارزیابی
1- سازمان دادن آنچه مشاهده شده است.
2- هدايت پژوهشگران به پيشبرد مشاهدات.
دو نوع فرآيند فکري، نظريه و مشاهدات را به همديگر پيوند مي دهد. فرآيند استقرايي(1) و فرآيند قياسي(2) . در ساختار نظريه چندين رويکرد مي تواند وجود داشته باشد. در ميان اين رويکردها، مدلهاي قابل استفاده اي وجود دارد، به عنوان مثال، رويکرد استقرايي و رويکرد کارکردي. تقريباً همه ما به طور ضمني نظريه شخصيت را مي دانيم؛ اما فقط از طريق پژوهش هاي کنترل شده مي توانيم با اطمينان ارتباط جنبه هاي مختلف شخصيت را به يکديگر تشخيص دهيم.
روشهاي متعددي براي اجراي پژوهش ها وجود دارد، و پژوهشگران بر حسب علاقه خود، روش مقتضي را براي موضوع مورد تحقيق خود انتخاب مي کنند. ملاحظات اخلاقي، مسأله اي است که اجراي بعضي از روشها يا آزمايشاتي را که ممکن است در جهت شناختن روابط علت و معلولي درباره رفتار انسان انجام گيرد، محدود سازد.
تکنيک هاي زيادي براي ارزيابي شخصيت وجود دارد. اما مفيد بودن همه آنها منوط به اين است که روايي و اعتبار آنها از طريق تجربه و آزمايش مشخص شده باشد. بعضي از تکنيک هاي ارزيابي، عيني هستند. نتايج آنها در مقياس هايي توضيح داده مي شوند که با مراجعه به نُرمهاي آنها، خيلي سريع و آسان مي توان آنها را تعبير و تفسير کرد. بعضي از تکنيک ها هم ذهني هستند؛ يعني، تعبير و تفسير آنها وابسته به داوري و قضاوت آزمايشگر است. روان شناسان در مورد واقعيت هاي انساني مورد بحث، خواه تحقيق کنند، خواه ارزيابي انجام دهند، ملزم به پيروي از اصول اخلاقي هستند که حاکم بر اين فعاليتهاست.
ماهيت نظريه
کارکرد
مشاهدات
دو فرآيند
ساختارنظريه (5)
الف- رويکرد کاربرد مدلها
ب- رويکرد استقرايي
ج- رويکرد کارکردي
ارزيابي نظريه (9)
بنابراين، براي کسي که مي خواهد نظريه را ارزيابي کند، دو سوال مطرح مي شود:
الف- آيا نظريه قابل استفاده است يا نه؟
ب- آيا نظريه ساده و قابل فهم است يا نه؟
زماني که ما سؤال مي کنيم که آيا يک نظريه سودمند است؟ آيا فايده اي دارد؟ ما مي خواهيم بدانيم که آيا نظريه در دو کارکرد خود که همانا کارکرد راهنمايي و کارکرد طبقه بندي، باني خدمات مفيد و ارزنده است يا خير؟ يک نظريه زماني مي تواند مفيد باشد که طرح کننده و بيان کننده سوالاتي باشد که بتوان آنها را از طريق روشهاي علمي پاسخ گفت. اگر نظريه اداره کننده و هدايت کننده حقايق گوناگوني باشد که روشهاي علمي نتوانند آنها را تحت پوشش قرار دهند، قابل استفاده نخواهد بود. براي اين که نظريه سودمند باشد بايد کاملاً روشن و واضح و دور از ابهام باشد، و زماني مي تواند چنين باشد که قدرت ارتباط برقرار کردن را داشته باشد. زماني که ما سؤال مي کنيم: آيا نظريه آسان است؟ مي خواهيم بدانيم که پايه هاي پيش بيني ها و توضيح ها بر چه فرضيه هايي مبتني است؟ مشکلات عمده يک نظريه بر آزمايش کردن فرضيه هايي است که از آن ناشي مي شود. وقتي يک نظريه از سادگي خاصي برخوردار باشد، مي تواند خود را با اطلاعات جديدي که بر قالب فرضيه در نيامده اند، تطبيق دهد. اگر يک نظريه قدرت انطباق نداشته باشد و نتوان آن را تعديل يا تغيير داد خاصيت سودمندي خود را از دست مي دهد، و بايد آن را کنار گذاشت.
نظريه ضمني شخصيت (10)
بدين دليل، مجموعه اي از چنين عقايدي، نظريه ضمني شخصيت ناميده مي شود. گاهي اوقات نظريه ضمني شخصيت، بيشتراز يک مجموعه از تصورهاي قالبي که با تعصب فرهنگي همراه است و کمتر بر واقعيت مبتني است، نيست. داشتن چنين تصورهايي مضر است، چون ممکن است موجب ناسازگاري اجتماعي شود. از سوي ديگر، نظريه ضمني شخصيت، مي تواند نشانگر واقعيت هاي رواني باشد. در اين زمينه مي توانيم به اين مثال اشاره کنيم که افراد پرحرف و فعال، مايل اند اجتماعي باشند. اگر به اين تصور اعتقاد داشته باشيم، در آن صورت، دعوت کردن چنين افرادي به يک مهماني از جهت آن که يک موقعيت و مجلس گرمي خواهيم داشت، مي تواند مثبت باشد.
نظريه ضمني شخصيت، نه تنها چگونگي ادراک ما را از ديگران تحت تاثير قرار مي دهد و چگونگي رفتار ما با ديگران را متأثر مي سازد، بلکه در مورد تصوري که از خودمان داريم و رفتاري که با خودمان مي کنيم نيز تاثير مي گذارد. مثلا، زني که بر طبق نظريه ضمني شخصيت شنيده است که افراد خجالتي در معاشرت با افراد بيگانه دچار مشکل مي شوند، ممکن است بعد از چندبار که در معاشرت با افراد بيگانه دچار مشکل شد، چنين نتيجه گيري کند که فردي خجالتي و کمروست و بدين ترتيب، وقتي او يکبار خودش را در زمره افراد خجالتي قرار داد، احتمالاً چنين پيش بيني خواهد کرد که بعد از اين در مهماني هاي بزرگ هرگز به اوخوش نخواهد گذشت و بدين دليل از رفتن به مهمانيهاي بزرگ خودداري کرده و سعي مي کند در مهماني هاي کوچک و خصوصي شرکت کند.
اگر ما بخواهيم از معيار و مقياس کاربرد در نظريه ضمني شخصيت استفاده کنيم، مي توانيم به آساني دريابيم که نظريات ضمني شخصيت چيزي نيستند که در همه جا بتوان از آن استفاده کرد، بلکه بيشتر تصورها، بدگمانيها و/ يا پيشداوري ها هستند. نکته مهم اين که اين تصورها، بدين دليل با تئوري هاي علمي تفاوت دارند که آنها فرضيه هايي نبوده اند که پژوهش گران طرح کرده باشند و بعد مورد آزمايش، تجربه و آزمون قرار گرفته باشند. بعداً در اين زمينه بحث خواهيم کرد.
پژوهش (11)
مشاهده اتفاقي (12)
مشاهده طبيعي (13)
مطالعات موردي (16)
تفاوتي که در مشاهدات و مطالعات موردي هست، اين است که نمونه اي که مورد مطالعه قرار مي گيرد، بايد مدت زمان نسبتاً طولاني و گاهي چند سال، مورد مشاهده و مطالعه قرارگيرد. فرد مورد مطالعه، پيشينه اي دارد که بايد آن را و خود- سنجي(17) را نيز در اختيار محقق بگذارد. محقق ممکن است علاوه بر جمع آوري پيشينه و خود- سنجي ، مصاحبه اي هم با آزمودني انجام دهد. يا اين که از او بخواهد به آزمون ها يا پرسشنامه هاي روان شناسي نيز پاسخ دهد.
روش مطالعه موردي به طور گسترده و وسيع در بررسي هاي شخصيت، به ويژه در زمينه هاي باليني مورد استفاده قرار مي گيرد. مطالعه موردي بسياري از محدوديت هاي مشاهده طبيعي، به ويژه تحريف وقايع را به طور بالقوه داراست.
مشاهدات کنترل شده (18)
در اين نوع مشاهده، يک نفر به عنوان همدست يا دستيار به پژوهش گر کمک مي کند. اين دستيار همچون شخصي تعليم ديده، به روش خاصي رفتار مي کند. يک نمونه از مطالعه اي که در آن روش مشاهده کنترل شده به کار برده شده، اين است که دستيار پژوهشگر بايد در گوشه اي بايستد و وانمود کند که نابيناست( پژوهشگر هم درگوشه اي به دور از ديد مشاهده شونده ها مخفي مي شود)، و پژوهشگر بدين طريق انواع مختلف کمکي را که احتمالاً مردم به اين فرد نابينا مي کنند مورد مشاهده و مطالعه قرار مي دهد و مي تواند گزارشي تهيه کند. اين روش احتمالاً کمتر از روشهاي ديگر تحت تاثير عواملي چون شانس و وقايع غيرمترقبه قرار مي گيرد که پژوهشگر در آنها يا کمتر کنترل دارد يا اصلاً کنترلي ندارد. در اين روش، مشاهدات کمتر مي توانند جهت دار باشند. زيرا در تحت شرايط استاندارد، انجام مي گيرد؛ و حتي پژوهشگران خودشان را مقيد مي سازند که مطالعات خود را با مطالعات ديگري که در جاهاي ديگر و به وسيله افراد ديگري انجام مي گيرد، مقايسه کند. اين امر باعث مي شود که نتايج در سطح بسيار گسترده و وسيع قابل تعميم باشد. اين بدان معني ست که يافته هاي يک مطالعه را احتمالاً در شرايط ديگر و در مورد افراد ديگر نيز به کار برد.
رويکرد همبستگي (19)
اندازه ها (20)
متغيرها (21)
ضريب همبستگي (22)
منظور از کامل (23) اين است که به ازاي هر واحد تغيير در يک متغير، يک واحد تغيير ديگر نيز رخ دهد. در ويژگي هاي مربوط به انسان به ندرت مي توان همبستگي کامل بين اندازه ها را مشاهده کرد. و حتي همبستگي بالايي مثل r=+./85 در روابط انساني بسيار نادر است. نمودار 2-1 يک همبستگي کامل مثبت و يک همبستگي کامل منفي را نشان مي دهد.
همبستگي و عليت
روش تجربي (24)
متغيرمستقل و متغير وابسته
تجربه (آزمايش) (25)
تخيلات رمانتيک، ممکن است بدين ترتيب اندازه گيري شود که از آزمودنيها خواسته شود که در مورد يک زوجي که در تصوير، روي نيمکتي در کنار هم نشسته اند، داستاني بسازند. در اينجا نور شمع به عنوان متغير مستقل در نظر گرفته مي شود. پژوهشگر، گروه نمونه را به دوگروه کوچکتر، به نامهاي گروه آزمايش(27) و گروه گواه يا کنترل (28) تقسيم مي کند. از گروه آزمايش خواسته مي شود که خود را در زير نور شمع بنويسند. در حالي که از گروه کنترل خواسته مي شود که همان کار را در زير نور لامپ مهتابي انجام دهند. بدين نکته مهم توجه شود که بايد مطمئن بود، تنها تفاوت دو گروه، در نوع نوري است که براي نوشتن داستان هايشان از آن استفاده مي کنند، يعني، هر دو گروه از موقعيت يکساني استفاده کنند نه متفاوت. مثلا، اگر يکي از گروه ها روي صندليهاي نرم بنشينند و گروه ديگر روي صندلي هاي سفت بنشينند. موقعيت براي گروه ها يکسان نخواهد بود. نوع صندلي يکي از متغيرهايي است که مي تواند نتيجه آزمايش را تحت تاثير قرار دهد. بنابراين، نوع صندلي همانند ساعت و روز اجراي آزمايش، سن و جنس آزمودنيها، دقيقا بايد توسط پژوهشگر ثابت نگهداشته شود ( کنترل شود). در چنين حالتي است که مي توان به يک نتيجه قابل استفاده و معني دار رسيد.
چيزي که آزمايش را کامل مي کند اين است که محتواي رمانتيک داستانها، بايد ارزيابي شود. اين عمل بايد توسط متخصصاني که براي ارزيابي داستان ها معيار و ملاکهاي مشخصي دارند، انجام شود. چنين داوري و قضاوت بايد به طور ناشناس صورت گيرد، يعني، ارزيابها، افراد و گروه هايي که داستانها را نوشته اند، نشناسند. سپس براي مشخص کردن تفاوتها، ميانگين(29) نمرات گروه ها با روشهاي آماري مقايسه و تجزيه و تحليل مي شود. اگر اين کار انجام بگيرد، کاملا معلوم مي شود که آيا اختلاف و تفاوت موجود بين نمرات گروه ها، ناشي از شانس و تصادف بوده يا خير؟ وقتي که احتمال شانس و تصادق پايين باشد(کمتر از 5 درصد)، نتيجه به عنوان يک نتيجه آماري معني دار مشخص مي شود. اگر چه دخالت شانس و تصادف در نتايج آزمايشها وجود دارد، ولي اين مساله در کاربرد اجتماعي نتايج، چندان اهميتي ندارد.
ارزيابي (30)
اعتبار و روايي
اعتبار
در روش بازآزمايي، چنين بيان مي شود که آيا اگر از يک فرد در دو موقعيت متفاوت و/ يا در موقعيتهاي مختلف آزمون به عمل بيايد، به نتايج مشابهي خواهيم رسيد يا خير؟ در روش استنتاجي چنين بيان مي شود که افرادي که در يک آزمون نتايج مشابهي را ارائه داده اند، نسبت به يکديگر چه وضعيتي دارند؟
روايي
روشهاي مختلفي نيز براي آزمودن روايي يک آزمون وجود دارد. يکي از اين روشها، روايي محتواست(35) روايي محتوا، مبيّن اين امر است که آيا آيتم هاي يک آزمون، خصوصيات شخصيتي مورد نظر را اندازه گيري مي کنديا خير؟ با توجه به اين که تعريف شخصيت بسيار مشکل است، بنابراين، قضاوت در مورد اجزاي آن در نزد همگان يکسان نيست. روايي محتوا به ندرت در جهت پاسخ به اين سوال که آيا آزمون معتبر و رواست، به کار برده مي شود. شاخص روايي جهت ارزيابي آزمون هاي شخصيتي، کاربرد بيشتري دارد. سوال اين است که آيا آزمون به طور صحيحي باعث شناسايي افرادي که داراي يک ويژگي تحت عنوان يک شاخص خاص است، مي شوديا خير؟ چنين معيار و ملاکي، همانند چيزي بايد باشد که هميشه قابل دسترسي است. در اين زمينه هدف ما روايي همزمان(36) است و / يا اگر در مورد چيزي که در آينده اتفاق خواهد افتاد باشد، به عنوان روايي پيش بين(37) ناميده مي شود.
به عنوان مثال، روايي همزمان، زماني مطرح مي شود که يک آزمون مردم آميزي به طور صحيحي باعث شناسايي کودکاني مي شود که معلمانشان گزارش داده اند که آنها دوستان خيلي زيادي دارند. در مورد روايي پيش بين، ممکن است اين مثال را بياوريم که همان آزمون وقتي در مورد کودکان پيش دبستاني(38) اجرا شود، به طور صحيحي اين نتيجه را بدهد که وقتي اين کودکان به کلاس دوم رفتند، دوستان زيادي خواهند داشت. در مورد آزمونهاي شخصيتي که بر اساس بافت ويژه از نظريه شخصيت بنا شده اند، بايد در نظر گرفته شود که آيا اين آزمون ها روايي سازه(39) دارند يا خير؟ بدين معني که آيا در نظريه شخصيت، سازه ها، به طور منطقي به هم ارتباط دارند يا خير؟ چون در اغلب نظريه هاي شخصيت، تعدادي از پيوندهاي سازه هاي قابل استفاده وجود دارد. مطالعات زيادي لازم است تا اعتبار سازه را به اثبات رساند.
اعتبار يا روايي ، کدام يک مهمترند؟
اگر ما اعتبار را ملاکي بدانيم که پايايي پاسخ هاي يک آزمون را مشخص مي کند و روايي را ملاکي بدانيم که درستي پاسخ هاي يک آزمون را مشخص مي کند، آن وقت در مقابل چنين سوالي که کدام يک مهمترند؟ مي توانيم به آساني پاسخ بدهيم و بگوييم که هر دو لازم هستند. يک آزمون روا، پايا هم باشد. اگر يک آزمون روايي نداشته باشد، مهم نيست که اعتبار و پايايي دارد يا خير. به عبارت ديگر، هنگامي مي توانيم به يک آزمون اعتماد کنيم که مطالب و موضوع مورد اندازه گيري را به طور صحيح و درست بسنجد. اگر يک آزمون اشتباه اندازه گيري کند، مهم نيست که هميشه اشتباه مي کند يا بعضي وقتها، چون ديگر ما به آن آزمون اعتماد نمي کنيم. با توجه بدين مطلب، اجازه بدهيد به بعضي از روشهاي اندازه گيري هم نگاهي داشته باشيم.
روشهاي خودسنجي (40)
پرسشنامه روان شناختي کاليفرنيا (CPI) (41)
اين وسيله اندازه گيري، يک پرسشنامه صحيح و غلط است و از سوالاتي مثل، "من از گفتن لطيفه لذت مي برم" تشکيل شده است. اين روش را همانند روشهاي خودسنجي، روش عيني ارزيابي شخصيت مي نامند. بدين علت که تعبير و تفسير نتايج آن، خارج از قضاوت ذهني آزمايشگر است. در اين صورت، اين روش مانند روشهاي مشابه صحيح و غلط (ص.غ) يا آزمون هاي چند گزينه اي خواهد بود. گر چه در اين روش ها، آيتم ها نسبتا روشن و واضح به نظر مي رسند، ولي به آزمايش شونده ها به هيچ وجه نحوه محاسبه امتيازات و نحوه تجزيه و تحليل گفته نمي شود، زيرا اگر از شيوه تجزيه و تحليل اطلاع داشته باشند، سعي مي کنند تا تصويري خاص از خودشان ارائه دهند و اين امر بسيار مهم است. براي پيشگيري از اين پيشامدها سوالات (CPI) معمولاً شامل موادي است که نشان مي دهد که آزمودني قصد دارد که خود را خيلي خوب يا خيلي بد جلوه دهد يا خير؟
CPI آزمون تدوين شده بر اساس روش تجربي است که داراي کليديابي معياري است. بدين معني که درجه بندي و نرم آن با توجه به نتايج گروهي که خصوصيات شخصيتي آنها قبلا شناخته شده، طراحي مي شود. به عنوان مثال، اين آزمون ممکن است در مورد گروهي که هر يک به تنهايي پرخاشگر هستند، اجرا شود. حال هنگامي که فردي در پاسخگويي به اين آزمون، نتايج مشابه اين گروه، از خود ارائه دهد، آزمايشگر مي تواند نتيجه بگيرد که آزمودني، فردي پرخاشگر است. پرسشنامه روان شناختي کاليفرنيا(CPI)، اعتبار خوبي را بر اساس سنجش اعتبار با روش بازآزمايي از خود نشان داده است (حدود r=+./9) همچنين اين آزمون روايي پيش بيني خوبي در تحقيقاتي که مربوط به پيش بيني فعاليتهاي فوق برنامه، تقلب در امتحان، قدرت رهبري، تطابق، قابليت استخدام، قضاوت و عکس العمل هاي رواني در مقابل استرسهاست، از خود نشان داده است ( مگارجي(42) ، 1972)
پرسشنامه شخصيتي چند وجهي مينه سوتا (MMPI) (43)
يکي از آزمون هاي عيني بسيارمشهور که در ارزيابي شخصيت کاربرد گسترده اي دارد آزمون MMPI است. آزمون MMPI همانند آزمون CPI پايه تجربي دارد. بسيار ساده و روشن اين چنين بيان مي شود:" من اعتماد به نفس ندارم." در اجراي اين آزمون به آزمودنيها گفته مي شود که آيا به نظر شما مطلب فوق درست است يا خير. البته اين آزمون سه گزينه اي است، يعني، صحيح، غلط يا اين که نمي توانم بگويم. آزمون MMPI شامل آيتم هايي است که به وسيله آنها آزمايشگر مي تواند بفهمد که آزمودني قصد دارد که خود را خوب جلوه دهد يا اين که به عنوان يک بيمار رواني وانمود کند. پي بردن به پاسخ هايي که افراد به هر يک از پرسشها مي دهند، بسيار مهم است. افرادي که به اين آزمون پاسخ مي دهند، اغلب تعجب مي کنند که چطور ممکن است با جواب دادن به سوالاتي از قبيل " من از خواندن روزنامه لذت مي برم" شخصيت شان ارزيابي شود. يک پرسش به تنهايي مفهوم چنداني ندارد و به همين علت، تعبير و تفسير آزمون MMPI به محتواي پرسشهاي اختصاصي بستگي ندارد، بلکه بسته به الگوي کلي پاسخ هاي فرد دارد. اين شماي کلي معمولاً به وسيله نمودار يا به اصطلاح نيمرخ نشان داده مي شود. نيمرخ شخصيتي را معمولا مي توان با توجه به شباهتهايي که با گروه معيار- گروهي که قبلا آزمون در مورد آنها اجرا و ميزان شده است- دارد، مقايسه و تعبير و تفسير کرد.
پرسشنامه شخصيتي شانزده عاملي (16P-F) (44)
پرسشنامه شانزده عاملي، نمونه اي از آزمون هاي عيني شخصيتي است که با استفاده از تکنيک هاي آماري معروف به تحليل عاملي(45) به دست آمده است. اين تکنيک محقق را قادر مي سازد که ارتباطات درون گروهي بين تعداد زيادي از موارد مرتبط به هم را در تحقيق شناسايي کند.
تحليل عاملي
همان طور که انتظار مي رفت در اکثر مواقع بعضي از اين صفات با هم مورد استفاده قرار مي گرفت، مثلاً، فردي که به عنوان فردي خوشرو و بشاش توصيف مي شد، همچنين به عنوان فردي برونگرا، مهربان، پرحرف و خوش مشرب هم معرفي مي شد. به عبارت ديگر، در مورد چنين فردي صفاتي چون آرام، محتاط، خوددار و کم حرف به کار برده نمي شد. در حالي که اين صفات ممکن بود بخوبي براي توصيف فرد ديگري مورد استفاده قرار گيرد. به عبارت ديگر، صفاتي وجود داشت که وابستگي زيادي به همديگر داشتند. در مقابل، صفات ديگري هم وجود داشت که به نوبه خود در بين خودشان همبستگي دروني(47) داشتند. اين دو گروه از صفات، به صورت گروهي به هم وابسته نبودند، بلکه به صورت دروني به يکديگر وابسته بودند. اين همبستگي دروني به صورت دسته واحد يا عواملي که تحليل عاملي سعي در شناسايي آن دارد، است. کتل با توجه به تحليل عاملي توانست ليست 170 صفتي خود را به 16 صفت يا ويژگي کاهش دهد. و آنها را منبع اصلي ويژگي ها ناميد. و براساس آنها پرسشنامه شخصيتي خود را شکل داد.
مصاحبه (48)
دو نوع مصاحبه وجود دارد: الف- مصاحبه برنامه ريزي شده(منظم)(50) ب- مصاحبه بدون برنامه ريزي( آزاد)(51).در روش مصاحبه آزاد، مصاحبه گر، با فردي که مي خواهد شخصيتش را مورد بررسي قرار دهد، به طور کم و بيش آزاد سخن مي گويد. در اين روش سوالات تنوع زيادي دارد، و ممکن است به صورت پرسش باز پاسخ(52) گفتگو شود، مثلا گفته شود: " در مورد خودت صحبت کن." يا پرسش خاصي مثل اين مورد " وقتي به يک مهماني بزرگ مي روي که در آنجا افراد زيادي وجود دارند و شما هيچ کدام از آنها را نمي شناسي، چه احساسي پيدا مي کني؟ پاسخ به اين سوالات ممکن است منجر به سوالات ديگري در رابطه با موضوع مصاحبه شود که جريان مصاحبه را به طور انعطاف پذيري پيش خواهد بود.
در مقايسه با آزمونهاي عيني انشايي ( قلم، کاغذي)(53) اين روش اندازه گيري، از مزاياي ويژه اي برخوردار است. اين روش موجب مي شود که عناوين و موضوع هاي غيرمعمول و غيرمنتظره که به وسيله سوالات آزمون هاي استاندارد شده قابل دسترسي نيست، آشکار شود. به علاوه، اين نوع مصاحبه آزماينده(54) را قادر مي سازد که رفتار و عکس العمل مصاحبه شونده را نسبت به سوالات و موضوع هاي مختلفي که مطرح مي شود، مشاهده کند. اين مشاهدات در نتيجه گيري که در پايان مصاحبه به عمل مي آيد، نقش مهمي دارد. اين مزيت به هر حال يک اشکال و محدوديت کلي هم دارد و آن اين است که شخصيت، تعصبات، انتظارات و علايق مصاحبه گر ممکن است بر توجه آزمودني و در نتيجه در نتيجه گيري از مصاحبه تاثير بگذارد. مثل رنگ چهره و عکس العمل هاي شخص که در جريان مصاحبه تاثير مي گذارد. اين امر باعث مي شود که اعتبار و روايي اين روش اندازه گيري زير سوال قرار گيرد.
با توجه به وجود همين معايب و محدوديتها در مصاحبه آزاد، مصاحبه برنامه ريزي شده، بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد. در اين روش مصاحبه گر به جاي سرگردان و سردرگم شدن در يک زمينه بسيار وسيع از موضوع هايي که دراثر يکسري از موضوع ها و عناوين مختلفي که از قبل مشخص شده و سوالات معيني آنها را مطرح مي کنند، عمل کند. اين روش تاثير مصاحبه گر را در مصاحبه کاهش مي دهد. اما باعث از بين رفتن انعطاف پذيري و بروز حالات پيش بيني نشده که از ويژگيهاي مصاحبه آزاد است نيز مي شود. چيزي که در مصاحبه منظم به چشم مي خورد حالت يکنواختي کسل کنندگي آن است که در اجراي مصاحبه ها وجود دارد. ولي اجراي مصاحبه با اين شيوه، اعتبار مصاحبه را افزايش خواهد داد. علاوه براين، روايي مصاحبه برنامه ريزي شده هم ممکن است از روايي مصاحبه آزاد بيشتر باشد، زيرا در مصاحبه منظم، تاثير تعصبات و پيشداوري هاي مصاحبه گر به طور چشمگيري کاهش مي يابد.
روش هاي برون فکني (55)
وجه تمايز ديگر روش عيني از روش برون فکني، در نحوه تجزيه و تحليل نتايج است، در روش هاي عيني، جوابها رتبه بندي شده و امتيازات و رتبه به دست آمده با جدول نرم يا نمره استاندارد شده، مطابقت داده مي شود. بنابراين، در آنها قضاوتها و تفسيرهاي شخصي آزماينده، به حداقل مي رسد. البته اين بدان معني نيست که قضاوت و تفسير آزماينده در روش برون فکني زياد است، بلکه با توجه به اين که جوابها به جاي اين که رتبه بندي شوند، کدبندي شده و در نتيجه، قضاوت ذهني و تفسير شخصي آزماينده در حد بسيار زيادي محدود مي شود.
نام برون فکني بدين جهت به اين روش داده شده است که فرض بر اين است وقتي که از افراد خواسته مي شود که نظر يا احساسشان را در برابر يک موضوع بدون چارچوب معين و/ يا در برابر يک محرک مبهم و نامشخص بيان کنند( مثل يک تصوير مبهم يا يک جمله ناتمام). آنها تمايل پيدا مي کنند که به تصورها، احساسها، تمايلات و گرايشهايشان متوسل شوند و آن ها را در توجيه محرکي که به آنان عرضه مي شود، برون بريزند.
لکه هاي جوهر رورشاخ (56)
به آزمودني هيچ گونه راهنمايي ارائه نمي شود، و آزماينده به هيچ وجه خود را درگير تاييد و / يا تکذيب سوالات آزمودني نخواهد کرد. به عبارت ديگر، آزماينده در برابر سوالات آزمودني حالت بي تفاوتي نشان خواهد داد. در طي اجراي آزمون، آزماينده پاسخ هاي آزمودني را ثبت مي کند. بعد از اجراي تمام ده لکه جوهر و ثبت آنها، پاسخها مورد بررسي و تعبير و تفسير قرار مي گيرند تا مشخص شود، چه چيزي براي آزمودني سوال برانگيز بود و در طي آن آزماينده سعي مي کند دريابد که چه چيزهايي از محرک ارائه شده(شکل، رنگ، سايه وغيره) ، منجر به تداعي هاي(57) گوناگون براي آزمودني شده است.
آزماينده جهت تسهيل در تعبير و تفسير جوابها آنها را کدبندي مي کند. نحوه کدبندي بدين ترتيب انجام مي گيرد، مثلا، کد w(58) براي همه، يعني، اين پاسخ براي کل شکل ارائه شده است. و/ يا اگر پاسخ به قسمتي از شکل ارائه شده باشد، کد D (59) به کار برده مي شود. اين کدها و نسبتشان (کل در مقابل جز) در رتبه بندي رورشاخ در نظر گرفته مي شود. بر خلاف تعبير و تفسير نُرمهاي آزمونهاي عيني، تعبير و تفسير لکه هاي جوهر رورشاخ، کاملا ذهني بوده و در حد زيادي بستگي به ديدگاه و نظريه هاي آزماينده از شخصيت دارد. وهمين امر، يعني ذهني بودن آن، در تعيين ميزان روايي آزمون ايجاد اشکال مي کند. و بعضي از منتقدان اعتقاد دارند که اين آزمون بيشتر شخصيت آزماينده را مي سنجد تا آزمودني.
آزمون اندريافت موضوع ( تي اِ تي ) (60)
يکي ديگر از روش هاي فرافکن که بسيار معروف است، آزمون اندريافت موضوع يا تي اِ تي است. اين آزمون شامل 30 کارت است (شکل 2-3).
يکي از اين کارت ها سفيد و بقيه به طور مبهم مصورند. به آزمودني که اين آزمون به وي داده مي شود، گفته مي شود که بعد از اين که عکسها را ديدي، درباره آنها داستاني بنويس و بگو چه اتفاقي مي افتد و شخصيتها چه افکار و احساسي دارند، و در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد، يا نتيجه چه خواهد شد.
آزمون تي اِ تي از جهت اين که از طريق پاسخ هاي آزمودني، خيالات، نيازها، خاطرات و هيجانات او آشکار مي شود، شبيه آزمون رورشاخ است. اما با توجه به اين که در اين آزمون عکس ها صحنه هاي واقعي را نشان مي دهند با لکه هاي جوهر رورشاخ تفاوت دارند، مثلاً، يکي از عکس ها عکس پسر نوجواني است که به يک ويلون نگاه مي کند. درضمن در اين آزمون عکسها به شکلي طراحي و تهيه شده اند که منعکس کننده نيازهاي فرد باشد، مثلا، نياز به پيشرفت(61) ، نياز به وابستگي(62) ، نياز به قدرت(63) نياز به پرخاشگري.(64) ، و تمايلات جنسي(65) ، نام آزمون تي ا تي هم با توجه به مفهوم اين موارد از کلمه ادراک(66) گرفته شده و در فرهنگ لغات معني اش بدين ترتيب بيان شده است:"فرآيند فهم و درک چيزها که از تجارب قبلي به دست مي آيد".
بر خلاف آزمون رورشاخ که بايد همه ده لکه جوهر به ترتيب خاصي به آزمودني ارائه شود، در اين آزمون به ندرت آزماينده از تمامي سي کارت استفاده مي کند. در ضمن در ارائه آنها ترتيب خاصي مراعات نمي شود، تعبير و تفسير پاسخ هاي تي ا تي به مراتب ذهني تر از تعبير و تفسير پاسخ هاي رورشاخ است. در اينجا آزماينده داستانها را به دقت مورد بررسي قرار مي دهد و چگونگي سازگاري و عملکرد آزمودني را مشخص مي سازد. بعد از انجام تمام اين کارها، با اين حال، نتايج حاصل، در حد بسيار زيادي، بستگي به سطح آگاهي، سواد، تجربه ها و شيوه تفکر فلسفي آزماينده دارد. و با توجه به اين موارد، تعيين ميزان روايي آزمون تي ا تي بسيار مشکل است. اما زماني که کارتها به طور انفرادي در جهت تعيين انگيزه پيشرفت مورد استفاده قرار مي گيرد، آزمودني مي تواند در تحقيقات کنترل شده به طور دقيق عمل کند.
روش هاي مشاهده اي (67)
شمارش بسامد
نام گذاري همسالان
درجه بندي ها
چندين عامل بالقوه در طبيعت اين نوع درجه بنديها وجود دارند که مي توانند براي روايي نتايج تهديد آميز باشند. يکي از اينها، اثر هاله اي(74) ناميده مي شود. اثر هاله اي زماني اتفاق مي افتد که شناخت قبلي آزماينده از آزمودني روي قضاوت وي راجع به ويژگي هاي آزمودني، تاثير بگذارد. به عنوان مثال، فردي که خيلي مهربان به نظر مي رسد، ممکن است درجه بندي بالايي راجع به صفت امانت و درستکاري او، حتي بيش از اندازه اي که براي قضاوت لازم است به او داده شود. هم در درجه بندي و هم در ساير روشهاي ارزيابي شخصيت، محققان بايد مواظب باشند که از اعتبار و روايي اطلاعاتي که جمع آوري مي کنند، اطمينان حاصل کنند.
ملاحظات اخلاقي (75)
روابط انساني (76)
هر وقت در رابطه بين مردم، يک فرد احساس کند که موقعيت و قدرتي بيش از ديگران دارد، مثل رابطه پزشک و بيمار، وکيل و متهم، معلم و دانش آموز و / يا روان شناس و آزمودني، مسائل اخلاقي در ارتباط با صداقت، علايق و آرامش افراد فوق مطرح مي شود. با توجه به اين امر، سازمان هاي تخصصي مانند انجمن روان شناسان آمريکا(78) (1990) اصول اخلاقي خاصي را براي راهنمايي و هدايت اعضاي خود وضع کرده است. در اينجا چکيده اي از چند اصل را که براي تحقيقات و سنجشهاي روان شناسي که به وسيله محققان و روان شناسان انجام مي شود، تنظيم شده، آورده مي شود.
يک اصل مهم عمومي
اصول مرتبط با هيئت (79) تحقيق
- آزمودني حق دارد، در هر مرحله از مطالعه و در هر زماني که بخواهد، از ادامه برنامه، بدون ترس از پيامدهاي منفي و زيانبار آن خودداري کند.
- پس از ملاحظات دقيق، نيازي به اين نيست که آزمودني از تمام جنبه هاي تحقيق، قبل از اجراي عمليات مطلع شود. دليل منطقي و طبيعي اين عدم اطلاع رساني بايد در کوتاهترين زمان ممکن، به اطلاع آزمونيها رسانده شود، و به آنها فرصت و امکان داده شود که در زمينه هاي مختلف تحقيق، سوال بکنند.
- محقق بايد تمام اطلاعاتي را که از آزمودني کسب مي کند، به طور محرمانه نگهداري کند و با کسي در ميان نگذارد، مگر اين که به طور استثنا و آن هم در زماني که قبلاً موافقت آزمودني را اخذ کرده باشد.
اصول مرتبط با هيئت ارزياب
- درمانجو حق دارد از نتايج و از تعبير و تفسيرهاي انجام گرفته و از کليه نتايج و پيشنهادات در صورت امکان آگاهي داشته باشد(اگر موجود باشد).
- روان شناس بايد همراه با گزارشي، نتايج ارزيابي کليه مواردي را که راجع به اعتبار و روايي تکنيک هاي اجرايي است، ارائه دهد.
- روان شناس بايد به طور محرمانه از نتايج ارزيابي محافظت کرده و از سوء استفاده هاي احتمالي جلوگيري کند.
خلاصه مطالب
تحقيقات انواع مختلفي دارد. ما راجع به مطالعه موردي، مشاهده اتفاقي و تصادفي و مشاهدات کنترل شده قبل از اين که بحثي داشته باشيم، درباره رويکرد همبستگي که ارتباط دو يا چند متغير را نشان دهد، صحبت کرديم. ضريب همبستگي ميزان ارتباط و پيوستگي متغيرها را مشخص مي کند، ولي علت همبستگي را نمي تواند، روشن سازد. زيرا علت پيوستگي و ارتباط متغيرها تنها از طريق رويکرد آزمايشي و تجربي صورت مي گيرد. بدين طريق که ميزان تاثير متغيرها مستقل بر روي متغير وابسته در يک زمينه در محک آزمايش قرار مي گيرد.
در بررسي و ارزيابي شخصيت، روان شناسان از تکنيک هاي مختلفي استفاده مي کنند. روان شناسان بايد درجه اعتبار و روايي هر کدام از تکنيک هاي مورد استفاده را براي اين که کارايي بهتري داشته باشند، مشخص کنند. منظور از روايي اين است که آيا ابزار و وسيله اندازه گيري آن چيزي را که مورد نظر است، اندازه گيري مي کند يا خير؟ روايي يک وسيله اندازه گيري را مي توان به روشهاي مختلفي مشخص کرد. از جمله روايي محتوا، روايي ملاکها، روايي سازه.
تکنيک هاي سنجش و اندازه گيري زيادي وجود دارند، مثلا، در زمينه خودسنجي مي توان آزمون ملاک کليد دار و مصاحبه، در زمينه فرافکن، آزمون لکه هاي جوهر رورشاخ و در زمينه روشهاي مشاهده، شمارش بسامد، نام گذاري همسالان و درجه بندي را نام برد.
نقش تحقيقات و/ يا سنجش آزمايندگان ديگر، روان شناسان را در يک موقعيت خاص قرار مي دهند. واين امر ملاحظات اخلاقي مهمي را ايجاب مي کند که در آن ميزان صداقت، علايق و آرامش آزمودني بايد جزء مفاهيم و اصول اوليه باشد.
در اين فصل، و فصل قبل ما مروري راجع به تعريف شخصيت، ماهيت شخصيت، عوامل موثر در آن و شيوه هاي طبقه بندي آن، انجام داديم. ما توضيح داديم که نظريه ها چگونه شکل مي گيرند و درباره شخصيت تحقيقات چگونه صورت مي گيرد و بالاخره چگونه مي توان شخصيت را ارزيابي کرد. با اين حال، ما بايد نگاهي به نظريه هاي عمده شخصيت که در قرن بيستم توسعه يافته اند، داشته باشيم. همچنين بايد نظري به سودمندي يا مضربودن ملاکها داشته باشيم که به وسيله همين ملاکها، نظريه ها ارزيابي مي شوند.
خواندنيهاي پيشنهادي
Frick, W.B 1984. Personality Thories: An Experiential Workbook. New York: Teachers College Press.
Hendrick, C., and M.S. Clark(eds). 1990. Research in Personality and Social Psychology. Newbury Park, CA: Sage.
Lanyon, R. and R. L. Rosnow. 1991. Essentials of Behavioral Research: Methods and Data Analysis. 2nd ed. New York: McGraw- Hill.
پي نوشت ها:
1- inductive
2- deductive
3-data
4-hypotheses
5-theory construction
6-models approach
7- inductive approach
8- functional approach
9-evaluation of theory
10- implicit personality theory
11- research
12- casual observation
13-naturatistic observation
14- anthropoloyists
15- Margarat mead
16- case studies
17-self-report
18-controlled observations
19-correlational approach
20-measures
21- variables
22-correlation cofficint
23- perfect
24- experimental method
25- experiment
26- sample
27-experimental group
28-control group
29- average(mean)
30-assessment
31- validity
32- reliability
33-test-retest
34- interjudge
35- content validity
36- concurrent validity
37- predictive validity
38- preschool
39- construct validity
40-self- report methods
41- California psychological inventory(CPI)
42- Megargee
43- Minnesota Multiphasic personality inventory
44- the sixteen Personality-factor questionnaire
45- factor analysis
46- cattll
47-inter correlation
48-interview
49- interviewer
50- structured
51-unstructured
52-open-ended question
53-paper-and-pencil test
54- examiner
55-projective methods
56-Rorschach inkblots
57-assosiation
58-w(whole)
59-D(details)
60- Thematic Apperception Test (TAT)
61- achievement
62-dependency
63-power
64-aggression
65-sex
66-apperception
67- observational methods
68-frequncy counts
69- peer nomination
70-ratings
71- systematic
72-observer
73-target behavior
74- Halo-effect
75-ethical considerations
76- human relationship
77-power relationship
78-American psychological Association
79- governing
80-client
/ن