دانشگاه آزاد دو قانون دارد ، قانون آيين نامه اي و قانون جاسبي
گفت وگو با سخنگوي سابق اتحاديه سازمان اسلامي دانشجويان دانشگاه آزاد ( سادا )
اين بخش پاياني سخنان سخنگوي يك اتحاديه دانشجويي دانشگاه آزاد در مقابل مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجويان بود كه با برخورد مسئولان اين دانشگاه مواجه شد. سيدمجتبي منتظري در اين گفتوگو از كار كردن در فضاي بسته تشكلهاي دانشگاه آزاد ميگويد.
آقاي منتظري! در بحث ديدار با رهبري، زماني كه شما اين متن را خوانديد، آنجا به يكديگر گفتند، كارش تمام است. يا يكي از آنها گفت، گور خودش را كند. حتي بعد از ديدار كه با آنها رودررو شديم، خيلي برايشان غيرمنتظره بود كه شما بهعنوان نماينده دانشگاه آزاديها، اين بحث را آنجا مطرح كرديد، اصلا انتظارش را نداشتند. ميخواهم بدانم چه اتفاقي افتاد تا شما به اين جمعبندي رسيديد كه اين صحبتها بايد در محضر مقام معظم رهبري مطرح شود و آيا به عاقبت اين كار هم فكر كرديد؟ با توجه به اينكه شما بيش از هر كس به فضاي بسته انتقادي دانشگاه آزاد واقف بوديد، چرا اين كار را كرديد؟
متأسفانه دوستان در دانشگاه آزاد حتي تحمل انتقاد نرم را هم ندارند. ما گاهي اوقات حتي در جلسه خصوصي اي كه با دكتر جاسبي داشتيم، انتقادهاي نرمي را مطرح ميكرديم. متأسفانه بحث مديريت نيست، سيستم دانشگاه آزاد تحمل انتقاد را ندارد. صحبت ما در محضر رهبري دو نكته داشت: يكي اينكه مباحث سياسي اي كه حول محور مديريت دانشگاه آزاد به وجود آمده (چون موج انتقادهايي كه بيرون از دانشگاه درباره اين دانشگاه ميشود، از مجلس گرفته تا شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجموعههاي علمي و دانشگاهي كه خيلي زياد شده) صحبت ما اين بود كه اين مباحث سياسي و جنجالهاي سياسي كه بخشي از آن اعترافات آقاي كرمي در دادگاه بود (كه ما به درست يا نادرست بودن آن كاري نداريم)، باعث شده كه لطمه جدي به اعتبار مدرك دانشجويان دانشگاه آزاد وارد شود و من در آن بحث هم گفتم كه خيلي جاها الان بهدليل اين مسائل، اعتبار مدرك دانشجويان دانشگاه آزاد پايين آمده است. دانشجوي دانشگاه سراسري را خيلي راحتتر از دانشجوي آزاد در جاهاي مختلف استخدام ميكنند. ضمن اينكه در 30 سال گذشته در دانشگاه آزاد بيشتر توجه به رشد كمي آموزش عالي بوده و نه رشد كيفي . انتقاد بعدي من اين است كه دانشگاه آزاد ميتوانست در اين 30 سال به بزرگترين مجموعه علمي و آموزشي و پژوهشي خاورميانه تبديل شود ولي متأسفانه وجوهي در دانشگاه آزاد تقويت شد، مثل وجه سياسي و اقتصادي،كه اهداف اصلي را در حاشيه قرار داد.ما ميدانيم دانشگاه آزاد ساختارهايي اضافي دارد مثل اينكه رييس دانشگاه آزاد مشاور سياسي دارد، مشاور امور بانوان دارد، معاون پارلماني دارد، معاونت دولت دارد، مشاور حقوقي دارد، و ... يا مثلا 5-6 رسانه زايد دارد كه اصلا در راستاي فعاليتهاي دانشگاه نيست. دانشگاه آزاد موسسهاي است كه وظيفه اصلياش آموزش عالي و توسعه علم با توجه به اولويتهاي مقام معظم رهبري است، اين مباحث تحت تأثير اين وجوه اضافي در دانشگاه تعطيل مانده است. ما ميبينيم كه علاوه بر مشاور سياسي و امور بانوان و... چهار رسانه روزنامه فرهيختگان، روزنامه آفرينش، خبرگزاري ايسكانيوز و خبرگزاري آنا ، دارند به عنوان زير مجموعه دانشگاه آزاد فعاليت ميكنند. الان روزنامه فرهيختگان كه صاحب امتيازش دانشگاه آزاد است، چه نفعي به حال دانشجويان اين دانشگاه دارد؟ ضمن اينكه من در محضر مقام معظم رهبري هم عرض كردم كه 40 درصد دانشجويان كل كشور دانشگاه آزادي هستند و اينها الان دارند لطمه جدي ميخورند. چون اعتبار و حيثيت مدركشان به خطر افتاده و كسي هم نيست كه تذكري بدهد. آنجا ما از رهبري تقاضا داشتيم كه اين قصه را حل كنند. چون الان اين مسئله، جناحي شده، بهطوري كه در بحث انتخابات هم صدمات جديتري به بدنه علميدانشگاه وارد شد. اين موضوع بايد شفافسازي شود. اينها انتقادات نرمي بود كه متأسفانه از آن استقبال كه نشد هيچ، دوستان با قوه قهريه شديدي با آن برخورد كردند. الان فعاليت اتحاديه ما مختل شده و هيچ كس هم نميتواند انكار كند كه اين برخوردها مربوط به قضيه انتقاد من از دانشگاه است.
تهديد يا فشار مستقيمي غير از بحث اتحاديه و تعليق ضمني آن ، براي شخص شما پيش آمد يا نه ؟
انتقاد جدي ديگر، وجود تشكيلاتي به نام دبيرخانه مركزي تشكلهاي سياسي در دانشگاه آزاد است. الان عامل اصلي ركود حركت دانشجويي در دانشگاه آزاد دبيرخانه مركزي است. طبق آييننامه، هيئت نظارت بر تشكلهاي دانشجويي از سه مرجع تشكيل ميشود. يعني سه نفر هستند: رييس واحد دانشگاه ، نماينده دكتر جاسبي از هيئت نظارت استان و يك نفر هم به نمايندگي مقام معظم رهبري كه ميشود گفت دو به يك است. يعني دو نفر كساني هستند كه توسط خود دانشگاه انتخاب ميشوند؛ و دبيرخانه از طريق اين نمايندگان است كه در هيئت نظارت سيطرهاي همهجانبه پيدا ميكند و فعاليت تشكلها و استقلال آنها را به خطر انداخته است. چون الان سيستم اينطوري است كه در هر استاني نفر اصلي كه حرف اول و آخر را ميزند، معمولا نماينده دكتر جاسبي است، كه نظارت جدي دارد و اين، بحث را سليقهاي ميكند و اگر تشكلي منتقد دانشگاه باشد، يا غيرهمفكر دانشگاه باشد، يقينا نميتواند فعاليت مستقلي داشته باشد. الان دانشگاه آزاد 357 واحد و مركز آموزشي دارد ولي 180 تشكل دانشجويي در آن فعال هستند. يعني به هر واحد دانشگاهي يك تشكل هم نميدهد كه اين نشان ميدهد فضا براي فعاليت تشكلهاي دانشجويي آماده نيست. حالا ما كاري نداريم كه اين تشكل اصول گرا باشد يا اصلاحطلب. حتي فضا براي بسيج دانشجويي هم خيلي محدود است، ما چند وقت پيش هم يك بيانيه از طرف 10 تشكل دانشگاه آزاد داديم، آنها هم گلايه داشتند كه هيئت نظارت مجوز فعاليت به آنها نميدهد. يعني بسيج هم به مجموعه بسيج دانشجويي متصل است كه و از آنجا پشتيباني مي شود، استقلال و امكان فعاليت ندارد.
اين زير سوال بردن استقلال تشكلها، چگونه است؟ يعني چهكار ميكنند كه شما ميگوييد استقلال ندارند؟ هيئت نظارت چهكار ميكند كه استقلال سلب ميشود؟
در مورد تشكلهاي دانشگاه آزاد هر چند كه در انتخاب آنها هيئت نظارت دخالت جزيي داشت، اما بعد از گذشت چند وقت شاهد بوديم كه يكدفعه اتحاديه چهارم و پنجم دانشگاه آزاد نيز شكل گرفت. هنوز هم هيچ فعاليتي از آنها جز چند بيانيه كه در دفاع از آقاي موسوي در انتخابات منتشر كردند، نديديم. فكر ميكنم اساسا ايجاد آنها براي همان زمان انتخابات بود كه بيانيهاي در حمايت از يك كانديدا بدهند. اينكه دانشگاه آزاد و هيئت مركزي نظارت دنبال ايجاد تشكلهاي جديد در دانشگاه آزاد رفته، به جهت ايجاد فضاي باز سياسي است يا نه در پي پياده كردن گفتمانهاي خودشان هستند و چون از اتحاديههاي ديگر قطع اميد كردهاند، يكسري تشكلهاي همسو با خودشان درست مي كنند كه هرچه گفتند، سمعا و طاعتا انجام دهند؟
مطلبي كه شما گفتيد، شايد 70 درصدش درست باشد، يعني درواقع اتحاديه چهارم و پنجم هيچ وقت شكل نگرفت و ما فقط اسمش را شنيديم. در انتخابات هم با توجه به اينكه سمت و سوي كلي دانشگاه اين بود كه هر كسي غير از احمدينژاد رأي بياورد ، ميشود گفت هيئت مؤسس اين اتحاديه خيلي راحت توانستند ادعاي تشكيلاتي كنند. فعاليتهاي حداقلي را انجام دادهاند تا بهزعم خودشان يك موجي ايجاد كنند وگرنه مجموعهاي به نام اتحاديه چهارم و پنجم وجود خارجي ندارد. همين سه اتحاديه هم الان عملا تعطيل هستند، الان سه ماه است دبيرخانه تشكلها در دانشگاه آزاد بودجه اتحاديهها را نداده كه نميدانم علتش چيست.انتقادهايي كه به دانشگاه آزاد داشتيد ، بين صحبت ها نيمهكاره ماند. اگر مايليد دوباره به آن بخش برگرديم .
البته سال گذشته شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين قانون را تصويب كرد و آن را به دانشگاه آزاد هم تعميم داد. در حالي كه اين مسئله نيازي به تصويب نداشت و همه بايد اجرا ميكردند. ولي آنقدر دوستان دانشگاه آزاد مقاومت و ممانعت كردند كه شورا بهعنوان يك قانون عمومي آن را تصويب كرد.
بله، اما هنوز هم تشكيلات نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه آزاد به صورت كامل گسترش پيدا نكرده است. در دانشگاههاي سراسري و دولتي شاهديم كه هر دانشگاهي يك دفتر نهاد دارد ولي تا يك سال پيش هر منطقه دانشگاه آزاد يك مسئول نهاد داشت كه عملا كارش تشريفاتي بود. مسلم است كه يك دفتر نهاد در يك منطقه نميتواند به 30 واحد دانشگاه آزاد يا به تشكلها و نشريه هايشان خدمات بدهد؛ وقتي ما با نهاد صحبت كرديم، گفت مشكل اصلي با خود دانشگاه آزاد است كه بايد گسترش دفتر نهاد را در دانشگاهها تسهيل كند. درباره روزنامه فرهيختگان بايد گفت كه امروز اين نشريه در راستاي منافع دانشجويان اين دانشگاه فعاليت نميكند. اكنون فرهيختگان بهعنوان يك روزنامه اصلاحطلب و جناحي فعاليت ميكند. در صورتي كه اگر اين روزنامه دانشگاه آزاد است، مگر فقط در دانشگاه آزاد اصلاحطلبها درس ميخوانند؟ الان فرهيختگان، بيشتر شبيه تريبون يك حزب سياسي شده تا روزنامه يك دانشگاه. هزينههاي ميليوني اين رسانههاي اضافي را آيا نميتوان در جهت منافع دانشجويان دانشگاه آزاد استفاده كرد؟ يقينا الان منافع اين روزنامه در راستاي منافع مديران دانشگاه است تا دانشجويان آن.
آيا هيچوقت پيش آمد كه بخواهيد بهطور جدي درباره مشكلات دانشگاه با مسئولانش صحبت كنيد؟
الان شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي سرو سامان دادن به وضع دانشگاه آزاد چه كارهايي بايد انجام دهد؟
منبع:هفته نامه پنجره
/ن