معرفی تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن

به باور اهل حدیث، همه احادیث کتاب صحیح بخاری، همانند آیات قرآن صحیح و تشکیک ناپذیر است، این تفکر در میان شیعیان از سوی اخباریان درباره کتب اربعه و به ویژه کتاب کافی هم مطرح است، در صورتی که در این کتاب ها روایاتی هست که احتمال صدق و کذب دارد، و راه سنجش متنی آن عرضه به قرآن است.
دوشنبه، 10 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن

شناسنامه تفسیر

نام معروف الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن
مؤلف محمد ابوزید دمنهوری
تولد ۱۳۰۹ ق/۱۸۹۱م
مذهب اهل سنت
زبان عربی
مشخصات نشر القاهره: مطبعة مصطفى البابی الحلبی، ۱۹۳۰م/۱۳۴۹ق الطبعة الأولى.
 

معرفی مفسر و تفسیر

محمد ابوزید دمنهوری، از نویسندگان جنجالی دهه سی کشور مصر است که در فضای جریان های روشنفکری آن دوران که مباحث گوناگون از تفسیر تا حقوق زن نگاشته شده، نام او مطرح گردید. در منابع و اعلام شرح احوالی از او اطلاعاتی نیامده و حتی ضبط اسم و مشخصات کامل آن هم محل اختلاف است. تنها چیزی که از او می دانیم: او کتاب خود الهدایه را در سنین چهل سالگی نوشته و در نتیجه تولد او در سال های ۱۳۰۹ ق به دنیا آمده است. او از دانشجویان مصری متأثر از حرکت رشید رضا و ساکن قاهره بود که تحصیلات خود را مدتی در الأزهر گذرانده و در مرکز دارالدعوه و الارشاد وابسته به سید رشید رضا، کار می کرده و از شاگردان محمد توفیق صدقی به شمار می آمده است. از دیگر آثار أبو زید کتاب الطلاق والزواج المدنی فی القرآن با همین رویکرد و گویا نقد حدیث است.
 
دمنهوری در این کتاب که در اختیار ما نیست و با واسطه از آن نقل و بررسی می کنیم، تفسیری مختصر و فشرده و در یک مجلد نگاشته و به جز توضیح برخی لغات و استفاده از آیات برای فهم و تفسیر، مطلب دیگری ندارد. مهم در این بخش دیدگاه ها و نگرش مفسر بر دسته ای از آیات است. وی در مقدمه همین تفسیر، نقدی به تفاسیر موجود در انداخته و آنان را شامل منقولاتی دربردارنده زواید و جعلیات شمرده، و فهم قرآن را صرفا در پرتو قرآن کریم و واقعیات نظام هستی ممکن می داند. لذا او از اقوال سلف و روایات استفاده نمیکند و حدیث را مایه مصیبت و نکبت مسلمانان و دین و رواج خرافات و بدعت ها شمرده است، و نابودی منابع حدیث را آرزو میکند.(1)
 
روش دمنهوری در این کتاب در مقدمه این است که پس از انتقاد شدید از شیوه تفاسیر پیشین، آورده است: قرآن، خود مفسر خویشتن است و به بیرون از خود نیازی ندارد؛ جز واقعیت هایی که قرآن با آن وفق می دهد و سنت الهی هستی در نظام حاکم بر جامعه، موید آن است. ذهبی در این باره می گوید: وی با این برداشت خودسرانه، خواسته است رابطه میان قرآن و سنت را که با دستور الهی باید همواره در کنار قرآن و بیانگر آن باشد، از هم بگسلاند، در حالی که خود قرآن می گوید: «بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ». (2)
 
اندیشة او در اصل بر پایه قرآن بسندگی شکل گرفته است. این اندیشه نخستین بار توسط یک پزشک به نام محمد توفیق صدقی در کشور مصر در مقاله ای در مجله المنار به سال ۱۹۰۶م/ ۱۳۲۴ق، با عنوان: «الإسلام هو القرآن وحده» مطرح و منتشر شد(3) که واکنش هایی را هم برانگیخت. مجادلاتی را برافروخت، تبدیل به جریان و چالشی پردامنه گردید. تا جایی که دولت وقت حکم به مصادره و نابودی این تفسیر داد. اما با برخورد با آن مقاله، مانند همه جا که تصور میکنند که این شیوه مشکل فکری را حل می کند، تمام نشد و از خود جریانی به نام قرآنیون ساخت که هر روز که از آن می گذرد، ابعاد گسترده تری پیدا میکند.
 
البته نباید این نکته را فراموش کرد که هم جریان ظاهرگرایی در تفسیر آیات خارق العاده، و هم رویکرد به حدیث به معنای خاص خود تحت تأثیر قرآنیون شبه قاره هند بوده است. البته همان گونه که اشاره شد، این تفکر تازگی نداشت و پیش از این توسط سر سید احمدخان هندی با همین عنوان منتشر شده و شباهت های بسیار بین نام کتاب و سخنان و تفسیر او با کتاب سید احمدخان وجود دارد و همان گونه آن کتاب در هند مواجه با مخالفت گردید، و البته جمع آوری نشده ولی ادامه نیافت. در اینجا از سوى الازهر جمع آوری گردید. ترجمه تفسیر القرآن وهو الهدى و الفرقان اثر سید احمدخان هندی که آقای فخر داعی در دهه سی نشر داده موجود است و بسیاری از مطالبی که درباره این تفسیر گفته می شود با این تفسیر همخوان به نظر می رسد و به انسان این وسوسه دست می دهد که اگر کتاب دمنهوری کپی از آن کتاب نبوده، اما چون پیش از آن نوشته شده، پس با توجه به شبهات نام و طرح مطالب متأثر آن کتاب بوده است. او فردی علم گرا بود و معجزات انبیا و فرشته و جن را تأویلی مادی می کرد. وی با تأثیر گرفتن از مکتب فکری جریان روشنفکری، بسیاری از احکام فقهی، از جمله حکم عام زناکار، و دزد، معجزات غیبی پیامبران و نبوت حضرت آدم را انکار و یا توجیه و تأویل میکند.(4)
 
اما مهم ترین شخصی که این تفکر را در کشورهای عربی مطرح کرد و به صورت یکی از مهم ترین چالش های فکری اهل سنت در آورد، دکتر شیخ احمد صبحى منصور است. وی و پیروانش که خود را «اهل القرآن» می خوانند، مهم ترین، گسترده ترین و جنجالی ترین فرقة قرآنیون در کشورهای عربی است که افزون بر دیدگاه هایش دربارة قرآن و سنت، جهت گیری های سیاسی و اجتماعی بسیار متفاوتی از دیگر مسلمانان و عرب ها هم دارد. او دانش آموختة الازهر و مدتی در الأزهر سمت استادیاری داشته است. بعد از مهاجرت به آمریکا از سال ۲۰۰۴م اینترنت را به مرکز فعالیت خود انتخاب کرده است و سایت بسیار فعالی دارد. آنان دشمنی شدیدی با علمای الازهر، صوفیه، اخوان المسلمین و گروه های اسلامی همچون حماس و حزب الله و خصوصا سلفیه و وهابیت دارند.

معرفی تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن
 

حدیث ستیزی

بی گمان تفکر حدیث ستیزی بازتاب افراط اهل حدیث و اخباریان شیعه در صحیح دانستن همه احادیث به ویژه صحاح سته است. به باور اهل حدیث، همه احادیث کتاب صحیح بخاری، همانند آیات قرآن صحیح و تشکیک ناپذیر است، این تفکر در میان شیعیان از سوی اخباریان درباره کتب اربعه و به ویژه کتاب کافی هم مطرح است، در صورتی که در این کتاب ها روایاتی هست که احتمال صدق و کذب دارد، و راه سنجش متنی آن عرضه به قرآن است. حال اگر خبری با قرآن، ستت قطعی، تاریخ، عقل و علم تنافی دارد، چگونه می توان پذیرفت. نمونة روشن این احادیث، حدیث ذباب در بخاری و سلسلة الحمار در کافی است.
 
محمدحسین ذهبی بدون آنکه نامی از وی ببرد، در فصلی که به عنوان: «الذین فسروا القرآن بلون إلحادی»: از این تفسیر گزارشی تهیه کرده که خلاصه ای از آن را می آوریم. به گفته ذهبی در این تفسیر، معجزات انبیا دستخوش تأویلات ناهمگون و غیر منطقی قرار گرفته و در نهایت پدیده اعجاز - به معنای معروف امر خارق العاده - انکار شده است... و در نتیجه دلیل صدق دعوت انبیا را که خود بزرگ ترین جنبه اعجاز نبوت را تشکیل می دهد، نیز انکار میکند.
 
درباره معجزات حضرت عیسی (علیه السلام) آن جا که خداوند می فرماید: «وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (5) می گوید: مقصود از طیری (پرنده) که عیسی او را به پرواز در آورد، پرواز از سنگینی و ظلمات جهل، به سوی سبک بالی و نور علم است؛ منظور از خوب کردن لال (اکمه) نه بی زبانی ظاهری، بلکه خوب کردن شخصی است که فاقد بصیرت بود. منظور از شفا دادن: (ابرص)، شفای آن کسی که رنگارنگ شده و برخلاف فطرت غیر داده که حضرت عیسی (علیه السلام) با تعالیم عالیه خود، آنان را بصیرت می بخشد و به فطرت اصیل باز می گرداند و به اوج کمال به پرواز در می آورد. مقصود از «أنبوکم » آموزش تدبیر خانه داری است. درباره سخن گفتن عیسی در مهد (گهواره) می گوید: مقصود از (مهد) تمهیداتی است که پیامبران در آغاز کار بدان دست می زند. و مقصود از ((کهلا)) (بزرگسالی) همان دوران به ثمر رسیدن کوشش انبیاست. درباره معجزات حضرت موسی (علیه السلام) آنجا که خداوند می فرماید: «وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ».(6) می گوید: شاید ((حجر)) سنگ، نام جایی باشد که به موسی دستور داده شد برای یافتن آب به آنجا حرکت کند و مقصود از ((ضرب عصا)) همان کوبیدن راه برای رسیدن به منطقه حجر است. منظور از رفتن موسی از میان دریا، راه یافتن به مناطق خشکی اطراف دریا است و (( ید بیضا)) و اژدها شدن عصا، کنایه از غلبه ظهور حجت بالغه الهی است که بر دست موسی جریان یافت؛ یعنی دلایل و منطق قوی که خداوند بر زبان جاری ساخت.
 
این نمونه درباره دیگر پیامبران مطرح است، مثلا درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) و آتش نمرود می گوید: خداوند او را با هجرت از آن دیار از وقوع در آتش نجات بخشید. و این آیه را توجیه می کند: « قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ»(7). درباره حضرت داوود (علیه السلام) آن جا که خداوند می فرماید: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ»(8) می گوید: مقصود از «یُسَبِّحْنَ» همان آشکار کردن معادن است که داوود با کاوش در دل کوه ها، توانست صنعت رزمی ایجاد کند (زره بسازد) و ((طیر)) هر رونده تیزرویی است که در اختیار انسان قرار دارد؛ همانند اسب و قطار و هواپیما و جز آن.
 
ذهبی در کتاب التفسیر و المفسرون به طور فراگیر به موارد دیگری از این دست نیز پرداخته است. (9).
 
به هر حال ابوزید، در همین تفسیر مختصرش، معجزات قرآن را برخلاف آنچه مسلمانان در طول قرن های گذشته می فهمیدند تفسیر کرده و آنها را به گونه ای تأویل برده تا جزو چیزهای خارق العاده شمرده نشوند. (10) او استفاده از تفاسیر، کتاب های لغت، اسباب النزول و تاریخ را در فهم قرآن جایز نمی داند. سنت پیامبر و همة احادیث حتى احادیث موافق قرآن و عصمت پیامبر را جز در ابلاغ وحی و تجسم اسلام در پیامبر رد و بر خطاهای فراوان پیامبر تأکید دارد.

معرفی تفسیر الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن


از این گذشته او دارای عقاید متفاوتی است.
١- او معتقد است که آدم نبی و رسول نبوده و آن چه از روایات استفاده شده مستند آن ظنی است.
 
۲- در تفسیر آیه «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». (11) می گوید: از این آیه استفاده می شود که آنچه درباره اوامر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ممنوع است، مخالفت و اعراض از اوامر آن حضرت است. اما اگر مخالفت و اعراض از اوامر ایشان در امور دنیایی و بنابر مصلحت و مقتضای رأی باشد، محذوری نخواهد داشت، بلکه این خود بر وفق طریق و فلسفه مشاوره است.
 
3- درباره آیه: «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (12) می گوید: زکات زراعتی است که از زمین به دست می آید و بر طبق این آیه واجب است؛ ولی مقدار آن بیان نشده و به نظر و رأى امت واگذار شده است.(13)
 
۴- در تفسیر معنای تسبیح موجودات عالم در آیه: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ». (14)، می گوید منظور از تعبیر «سخن» به مواد کوه ها و معادنی که داود در صنعت جنگی و تهیه زره کرد، و منظور از «والطیر» شامل هر پرنده و وسیله سریع السیری می گردد، مانند قطار و هواپیما.
 
۵- در معنای بادها در تفسیر آیه: «وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ» (15) می گوید: «تجری بأمره» منظور استفاده ای بوده که سلیمان از قدرت انرژی برای انتقال کلمات و سخنان در تلگراف و تلفن کرده است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۳، ص ۱۰۷۶، الهی بخش، خادم حسین، القرآنیون و شبهاتهم حول السته، ص ۱۸۱
2- التفسیر والمفسرون: طبعة دار الکتب الحدیثة: ج ۲/ ۵۳۲ / سوره نحل، آیه 44
3- این سلسله مقالات و پاسخ به آن حدود چهار سال در مجله المنار به مدیر مسئولی رشید رضا از شماره نهم سال نهم ۱۳۲۴ق، ۱۹۰۶م. در بیست و چند شماره ادامه داشت
4- الهی بخش، خادم حسین، القرآنیون و شبهاتهم حول السنته، ج ۲، ص ۲۳.
5- سوره آل عمران، آیه ۴۹
6- سوره اعراف، آیه 160
7- سوره انبیاء، آیه 68
8- سوره انبیاء، آیه 79
9- ر.ک: التفسیر والمفسرون: طبعة دار الکتب الحدیثة: ج ۲ صص ۵۳۲ -۵۴۷
10- القرآنیون و شبهاتهم حول السنه، ج ۲، ص ۵۳۴
11- سوره نور، آیه ۶۳
12- سوره بقره، آیه 110
13- الهی بخش، خادم حسین، القرآنیون و شبهاتهم حول السته، ج ۲، ص ۵۳۴.
14- سوره أنبیاء، آیه ۷۹
15- سوره أنبیاء، آیه ۸۱
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 1029-1023


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.