هويتي که نسل جوان لازم دارد!
نويسنده:دکتر صغري ابراهيمي قوام
انسان ها تنها موجوداتي هستند که قدرت خلق، حفظ و توسعه ي فرهنگ خود را دارند و اين امر مرهون زبان، کاربرد، نمادها و سيستم اعصاب پيچيده اي است که کارکردهايي عالي هم چون حافظه، استدلال، تخيل و ... دارد. بنابراين، تمام انسان ها داراي فرهنگ هستند. عضو هر اجتماع معين، فرهنگ خاصي دارد و نمي توان انسان را بدون فرهنگ و فرهنگ را بدون انسان تصور کرد. تعلق به يک فرهنگ، سبب بروز مجموعه اي از رفتارها و نظرات در دارندگان آن فرهنگ مي شود و براي آنان، امنيت خاطر و ثبات اجتماعي و زندگي به ارمغان مي آورد.
تيلور، با تعريف کلاسيک از فرهنگ، آن را داراي ماهيت پيچيده اي مي داند که شامل دانش، باورها، هنرها، قوانين، و آداب و رسوم است. يعني فرهنگ، مجموعه اي از ويژگي هاي کهن و گم شده نيست، بلکه ويژگي هاي مشترک و خاص گروهي از انسان هاست. در تعريف ديگري، فرهنگ به عنوان نظامي معرفي مي شود که عملکرد آن، از عملکرد اجزايش فراتر است. به علاوه عناصر آن داراي ارتباطات دروني و ساختار ويژه هستند. هر چند ممکن است فرهنگ ها عناصر مشابهي داشته باشند، اما ماهيت هاي متفاوتي دارند. در واقع، فرهنگ شيوه ي خاصي از ارتباطات دروني عناصر درهم تنيده است [آدامسون، 1993؛ به نقل از تلزاينفانش، 2008] . بنابراين فرهنگ، نوآوري انسان است. رفتار زنان و مردان به طور ذاتي زيست شناختي نيست، بلکه آنان اين رفتارها را در فرهنگ معيني مي آموزند.
فرهنگ تنها يک واقعيت با تفاسير چندگانه نيست. فرهنگ ها سازه هاي متفاوتي از واقعيت هاي خاص هستند. اين رويکرد ما را قادر مي سازد، مفهوم «هويت» را بازسازي کنيم و به تحليل عناصر آن بپردازيم. نوجوانان به هويتي نياز دارند که برايشان قابل درک و دست يافتني باشد. اين هويت توسط خود فرد، خويشاوندانش و جامعه شکل مي گيرد. هويت به طور فردي از دوران کودکي بنا به تجربه هاي مثبت و منفي که فرد در خلال رشد و تحول روان شناختي، اجتماعي و فيزيولوژيک کسب مي کند، شکل مي گيرد. هويت اصطلاح گسترده اي است که جنبه هاي کلي از شخصيت فرد را توصيف مي کند. اين جنبه ها شامل شباهت ها يا تلفيقي از فرهنگ هاي جديد مي شوند؛ مانند نقش هاي اجتماعي، ارزش ها، باورها، آداب و سنن فرهنگي و ...
دلور ژوليانا (1) (1992؛ به نقل از: تلزاينفانش، 2008) اظهار مي دارد که هويت مانند يک بازي است که بازيکنان آن قواعد را مي سازند، به آن عادت مي کنند و براساس مقياسي انعطاف پذير، به ارزيابي خودشان در روابط فرهنگي مي پردازند.
آنان شرايط تغييرپذير را محدود مي سازند و بنابر زمينه هاي مورد توافق قبلي عمل مي کنند. آنان قواعد و اهداف مشترکي دارند که وابستگي هاي دروني آنان را قوت مي بخشد و آنان را به عنوان گروهي خاص معرفي مي کند. در اين بازي، برخي افراد دون پايه و تابع و برخي نيز مافوق و برتر هستند. اين دو گروه هويت متفاوت و مجزايي دارند؛ اما با هم در تعامل قرار مي گيرند.
بنابراين، هويت هاي فرهنگي و اجتماعي ريشه در واقعيت هاي پيشين فرهنگي دارند که بسيار متنوع هستند. براي درک آن ها بايد فرايندهايي را که در شکل دادن به فرهنگ مؤثر واقع شده اند، تحليل کنيم. با شناسايي و با طبقه بندي اين فرايندها چارچوب وسيعي به دست مي آيد. مقوله هاي اجتماعي طي فرايندهاي اجتماعي شکل مي گيرند و ارتباط هايي دوگانه و چندگانه را به وجود مي آورند. اين ارتباط هاي چندگانه نقش مؤثري در تکوين هويت ها ايفا مي کنند.
پس نقطه ي شروع، تحليل هويت هاي گروه اجتماعي نيست، بلکه بايد شيوه هاي شکل گيري هويت به طور نمادي شناخته شوند.
هويت براساس منابع متفاوتي ساخته مي شود و شکل گيري آن رويه هاي متفاوتي را ايجاب مي کند. نوجوانان به شدت به ديدگاه هاي ديگران نسبت به خودشان وابسته هستند. تعاريف آنان از خود، به دو بعد اجتماعي و دروني وابسته است. تعاريفي که معلمان، والدين و ساير هم کلاسي ها از آن ها ارائه مي دهند، حکم آينه اي را پيدا مي کند که آنان خود را در آن مي بينند و به تدريج آن چه را درمي يابند، درون سازي مي کنند. واقعيت هاي اجتماعي پديده هاي پيچيده اي هستند که به شدت رفتار فرد را متأثر مي سازند.
در اواسط دوران نوجواني، آنان دچار سردرگمي نقش مي شوند. آنان نه کودک هستند که بخواهند وابسته به ديگران باقي بمانند و نه بزرگ سال اند که بخواهند به طور مستقل عمل کنند. آنان در خانواده نقش چنداني در تصميم گيري ها ندارند. احساس مي کنند ديگران برايشان تصميم مي گيرند و آنان دخالتي در تعيين نوع و نحوه ي زندگي خود ندارند. اما در پايان اين مرحله، نوجوانان خود را ملزم مي دانند، براي دست يابي به اهداف آتي خود، سطح عملکرد تحصيلي و شرايط تعليم و تربيتي خود را مورد توجه قرار دهند و درصدد کسب اختيار، استقلال و مسئوليت پذيري بيش تري در قبال اعمال و افکار خود برمي آيند. در اين مرحله، هويت به واحدي از شخصيت شناخته مي شود که ديگران آن را به رسميت مي شناسند و نوجوان آن را به عنوان «مي دانم که کيستم» تعبير مي کند. اين موضوع مهمي در دوران نوجواني است. هر چند هويت در دوران نوجواني ساخته مي شود، اما تحول و گسترش آن در طول زمان تا لحظه ي مرگ ادامه دارد.
توجه به ديدگاه بزرگ سالان، هم در فرايند تحول هويت نقش دارد و هم بر تعارضات ميان همتايان مي افزايد و گاه روابط آنان بسيار تعارض آميز مي شود.
همه ي دست اندرکاران امور نوجوانان، از والدين گرفته تا اولياي آموزشي، بايد بدانند نوجوانان خود را در قالب تصوراتي که از گروه همتا دريافت مي کنند، مي شناسند و آن را به اجتماع نشان مي دهند. در اين جا مهم آن است که ما چه چيزي را از دنيا و زندگي به آن ها مي نماييم. اگر اين امور براي آنان قابل درک، دست يافتني و هدفمند باشند، نوجوان آن ها را در نظام فرهنگي خود وارد مي سازد. در غير اين صورت، براي رهايي از تعارضات شناختي آن ها را ناديده مي گيرد يا تحريف مي کند. بايد به تصور اين که ما چه افرادي هستيم، سبک زندگي مان چيست و چه تفاوت هايي با ديگران داريم، بهاي بيش تري داده شود. هر چه ثبات اين تصورات بيش تر باشد، درهم تنيدگي هويت شخصي و فرهنگي نوجوان بيش تر خواهد بود و نوجوان مي تواند خود را به عنوان عضو فرهنگ اجتماعي تصور کند.
مسئولان و والدين بايد بدانند، نوجوان در اجتماعي که به طور پيوسته در حال تغيير است، زندگي مي کند. در عين حال، پاسخ هاي متفاوتي به نوجوانان براي سازگاري داده مي شود و نوجوانان ناگزير به استفاده از انواع پاسخ هاي مقابله اي براي انطباق هر چه بيش تر با جامعه هستند. گاه در محيط هاي آموزشي در آن ها تعارضات جنسيتي و يا قوميتي شکل مي گيرد که شامل ايدئولوژي ها و ارزش هاي سازمان يافته در خود مدرسه است. از اين ديدگاه، آنان بايد زمينه هاي معيني را بپذيرند و با گروه هاي سني، هويت هاي گروهي خاصي را ايجاد کنند که از ساير گروه ها به خوبي متمايز باشد. به وجود آوردن اين هويت آسان نيست. به موقعيت بستگي دارد و مستلزم هوشياري و آگاهي از يک هويت کلي است.
بسياري از والدين و اولياي آموزشي به تحليل هويت قوميتي دانش آموزان علاقه مند هستند. آن ها مي خواهند ببينند، آيا درک مشترکي از آن با نوجوانان دارند يا نه و مي توانند با معناي مشترکي در اين هويت مشارکت جويند يا خير. براي نيل به اين منظور بايد بدانيم، متناسب با فضاي شهري و مدرسه اي، شيوه هاي هويت يابي که در اين مکان ها امکان پذيرند، تأثيرات متفاوتي بر نوجوان به جا مي گذارند. لذا، فهم عميق اقدامات و بحث هايي که براي نوجوانان، نحوه ي ارتباط با ديگران را توضيح مي دهند، از اهميت ويژه اي برخوردار است. گاه نوجوانان به شکل متفاوتي به تصوراتي که از محيط دريافت کرده اند، پاسخ مي دهند. اين امر را بايد مدنظر داشت و به شکل انعطاف پذيري با آن مواجه شد. اين مکان ها هويت دانش آموزان را مي سازند. از ديدگاه پرون، اين امر از ويژگي هاي خاص اين گروه اجتماعي است. در اين زمينه، توصيف ويژگي ها و اعمال اولويت دارد و طرح واره هاي غالب، ادراکات و مقوله بندي هاي آن را متأثر مي سازند. اين امر به عنوان معياري، اسنادات نوجوانان را به عنوان عضوي از گروه هم سالان، گروهي از دانش آموزان و گروهي از اجتماع، تحت تأثير قرار مي دهد. ابعاد فکري که فضاهاي متفاوت محيطي ايجاد مي کنند، در ايجاد ساختارهاي اجتماعي که نوجوانان خود را در آن مي يابند و برايشان امور، تصورات و اقدامات مربوط به آن روشن و واضح است، بسيار اهميت دارد. فضاهاي اجتماعي، فضايي از روابط هستند که در آن، فعاليت هاي اجتماعي تعريف مي شوند و نقش هاي مرتبط با ابعاد فضا و دنياي اجتماعي به عنوان يک نظام نمادين، مطابق با تفاوت هاي سازمان دهي مي شوند. به همين علت است که افراد در فضاهاي اجتماعي به کار در يک محيط نمادين تمايل دارند.
نوجواني مرحله اي است که با تغييرات قابل ملاحظه اي در مفهوم «خود» (2) همراه است؛ مرحله اي که در شکل گيري هويت و تحول فردي در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي، بسيار تأثير دارد. پذيرفته شدن توسط اجتماع و دوستان، بر رفتار نوجوان تأثيرگذار است و نوجوانان، «بحران هويت» را توأم با «بحران عزت نفس» تجربه مي کنند. آنان براي خود بنا به آن چه که هستند، ارزشي قائل نمي شوند. در ذهنشان ايده آل هايي دارند که آن ها را قابل دست يابي نمي بينند. در بسياري از موقعيت ها، از وضعيت جسماني شان رضايت ندارند و همين امر را عاملي براي احساس بي ارزش بودن خود، تلقي مي کنند. چنين برداشتي مي تواند علت احساس ناامني و نارسايي رفتاري در آن ها باشد. ويژگي هاي مدرسه و ارتباط با دوستان، والدين و معلمان، مي تواند مشکلات هيجاني هم چون پرخوري و بي اشتهايي عصبي و افسردگي را در آن ها به وجود آورد. اساس اين مشکلات در ميزان احساس ارزشمندي آنان نهفته است. اگر ديگران آن ها را بپذيرند و برايشان احترام قائل شوند، آن ها خود را موجوداتي ارزشمند تلقي مي کنند. به همين خاطر، حفظ عزت نفس در نوجوانان حياتي است. کساني که نسبت به هويتشان احساس دوگانگي مي کنند، تمايل بيش تري براي ابراز مشکلات و ناراحتي ها دارند.
بايد بدانيم، چيزي ممکن است براي يک نوجوان کفايت کند، اما براي نوجوان ديگر اين گونه نباشد. هر نوجوان موجودي منحصر به فرد است و توجه به اين نکته، در تحول سالم هويت نقش تعيين کننده اي دارد. به عنوان مشاور بايد بدانيم که اهداف خاص فرهنگي مان در موقعيت هايمان تأثيرگذار است و بيش از هر چيز بايد به موقعيت هاي اجتماعي که براي نوجوانان ايجاد مي کنيم، توجه داشته باشيم.
تحول هويت، پديده ي پيچيده اي براي تمام نوجوانان، به ويژه آناني است که به گروه هاي قوميتي اقليت در اجتماع تعلق دارند. آنان از يک سو از فرهنگ خانوادگي متأثرند و از سوي ديگر، عضوي از گروه همتايان و دوستان هستند و نهايتا، عضوي از اجتماعي هستند که بايد با آن سازگار شوند. حاصل اين تجارب، شرايطي را براي نوجوانان به وجود مي آورد که در آن، بين باورها و ارزش هاي قوميتي و والدينشان، و گروه همتا و اجتماعي که در آن زندگي مي کنند، تعارض و اختلاف مي بينند. اين تعارضات به تعارضات طبيعي که در طول دوران نوجواني وجود دارد، افزوده مي شوند.
وقتي فرهنگ با هويت فردي تلفيق مي شود، ما تأثير زمينه هاي متفاوتي را در آن مي بينيم که در آن رشد يافته ايم، زندگي مي کنيم و آن را به رسميت مي شناسيم. هويت قوميتي حاصل تجارب روزمره ي زندگي است. بيش تر اوقات، کليشه هاي اجتماعي مي توانند هويت قوميتي نوجوانان را متأثر سازند و نسبت به ساير فرهنگ ها، در نوجوان احساس شرم يا افتخار به وجود آورند. همين امر منبع بزرگي از تعارضات هويت قوميتي را براي نوجوانان به وجود مي آورد. وجود کليشه هاي فرهنگي، ارتباط هاي چندگانه هاي معلم، والدين و ساير دانش آموزان، همگي بر نحوه ي تکوين هويت نوجوان تأثيرگذار هستند. سوابق، تاريخچه هاي متفاوت، و تعريف ما و ديگران از فرهنگ، همه مي توانند هويت فردي را به شدت متأثر سازند.
نوجوانان در اين دوره ي حساس و بحراني، عزت نفسشان تحول مي يابد و اين مرحله اي است که در آن، نياز فرد به هويت تحکيم مي يابد. گذر از کودکي به نوجواني، از وابستگي به استقلال و از استقلال به سوي اعتماد، به توانايي فرد بستگي دارد. موضوعاتي هم چون فکر کردن به آينده، حرفه، برنامه ي زندگي، استقلال از خانواده و ... نيز تعارضات باقي مانده از دوران کودکي، همگي مي توانند به نحوه ي مواجهه و حل بحران هويت کمک کنند يا مانع از حل آن شوند. بحران هويت نيازمند پاسخ به سؤالي است که اساس آن، بر ميزان اعتماد به خود و پذيرش خود قرار دارد. آنان بايد رويکردي را اتخاذ کنند که در آن، خود را موجودي ارزشمند، توانا و لايق ببينند. لذا در مدارس و نظام آموزشي، بايد فرصت هايي به نوجوانان براي داشتن حق انتخاب، استقلال و مسئوليت پذيري در قبال اقدامات داده شود و با رويکرد حمايتي، به نوجوانان در يافتن پاسخ هاي واقع بينانه و صحيح کمک شود.
هويت مدني که سازه اي چند بعدي است حاصل مشارکت فردي دانش آموزان با اجتماع پيرامون خود است. در اين بين، استفاده از راهبردهاي مشارکتي و همکاري، حرف اول را مي زند. نوجوانان، از سطح مدرسه، محله، منطقه و ... بايد مشارکت در امور را تجربه کنند تا به سطح ملي و بين المللي ارتقا يابند. نوجوانان بايد با دنياي متنوع از امور و پديده ها آشنا شوند و رويه هاي رفتار مناسب را بياموزند.
- درصدد ايجاد تعادل بين ابعاد جسماني، ذهني، هيجاني و معنوي آن ها برآييم و به اين منظور، از راهکارهاي عملي و در دست رس سود جوييم.
- به آنان در آموختن زبان سنتي ياري رسانيم.
- براي انجام فعاليت ها و برنامه هاي سنتي، به آن ها فرصت هاي عملي بدهيم.
- ارتباط معنادار بين بزرگ سالان اجتماع با آنان را تشويق و حمايت کنيم. اين امر موجب مي شود، آنان احترام و خردمندي را از بزرگ سالان بياموزند.
- از حکايات، داستان ها و تمثيل براي ارتقاي درک فرهنگي آنان بهره بگيريم.
- درباره ي تبعيض، عوارض و آثار آن، و مقابله با آن، برايشان صحبت کنيم.
- بين اوليا و مربيان مدرسه ارتباط تنگاتنگ به وجود آوريم تا با مشارکت آنان، تجارب و ديدگاه هاي منسجم ومعناداري براي نوجوان به وجود آيد.
1. (2002) Stanford center on Adolescense
Positive youth Development Working Group
The Adolescent Search for Purpose: The roles of Moral, Civicand Spiritual Development . A Pre - conference at the Society for research on Adolescense Ninth Biennial Meeting. New Orleans April 11, 2002.
2. (2008) Canadian Heath Network
Aboriginal Peoples . www . canadian - health - network . ca
3. (2008) Tellez Infantes . Anastasia
Coltural Identity Adoles cence . Miguel Hernandez University , Elch (Ali cante)
/خ
تيلور، با تعريف کلاسيک از فرهنگ، آن را داراي ماهيت پيچيده اي مي داند که شامل دانش، باورها، هنرها، قوانين، و آداب و رسوم است. يعني فرهنگ، مجموعه اي از ويژگي هاي کهن و گم شده نيست، بلکه ويژگي هاي مشترک و خاص گروهي از انسان هاست. در تعريف ديگري، فرهنگ به عنوان نظامي معرفي مي شود که عملکرد آن، از عملکرد اجزايش فراتر است. به علاوه عناصر آن داراي ارتباطات دروني و ساختار ويژه هستند. هر چند ممکن است فرهنگ ها عناصر مشابهي داشته باشند، اما ماهيت هاي متفاوتي دارند. در واقع، فرهنگ شيوه ي خاصي از ارتباطات دروني عناصر درهم تنيده است [آدامسون، 1993؛ به نقل از تلزاينفانش، 2008] . بنابراين فرهنگ، نوآوري انسان است. رفتار زنان و مردان به طور ذاتي زيست شناختي نيست، بلکه آنان اين رفتارها را در فرهنگ معيني مي آموزند.
قوميت گرايي - وابستگي فرهنگي
فرهنگ تنها يک واقعيت با تفاسير چندگانه نيست. فرهنگ ها سازه هاي متفاوتي از واقعيت هاي خاص هستند. اين رويکرد ما را قادر مي سازد، مفهوم «هويت» را بازسازي کنيم و به تحليل عناصر آن بپردازيم. نوجوانان به هويتي نياز دارند که برايشان قابل درک و دست يافتني باشد. اين هويت توسط خود فرد، خويشاوندانش و جامعه شکل مي گيرد. هويت به طور فردي از دوران کودکي بنا به تجربه هاي مثبت و منفي که فرد در خلال رشد و تحول روان شناختي، اجتماعي و فيزيولوژيک کسب مي کند، شکل مي گيرد. هويت اصطلاح گسترده اي است که جنبه هاي کلي از شخصيت فرد را توصيف مي کند. اين جنبه ها شامل شباهت ها يا تلفيقي از فرهنگ هاي جديد مي شوند؛ مانند نقش هاي اجتماعي، ارزش ها، باورها، آداب و سنن فرهنگي و ...
دلور ژوليانا (1) (1992؛ به نقل از: تلزاينفانش، 2008) اظهار مي دارد که هويت مانند يک بازي است که بازيکنان آن قواعد را مي سازند، به آن عادت مي کنند و براساس مقياسي انعطاف پذير، به ارزيابي خودشان در روابط فرهنگي مي پردازند.
آنان شرايط تغييرپذير را محدود مي سازند و بنابر زمينه هاي مورد توافق قبلي عمل مي کنند. آنان قواعد و اهداف مشترکي دارند که وابستگي هاي دروني آنان را قوت مي بخشد و آنان را به عنوان گروهي خاص معرفي مي کند. در اين بازي، برخي افراد دون پايه و تابع و برخي نيز مافوق و برتر هستند. اين دو گروه هويت متفاوت و مجزايي دارند؛ اما با هم در تعامل قرار مي گيرند.
بنابراين، هويت هاي فرهنگي و اجتماعي ريشه در واقعيت هاي پيشين فرهنگي دارند که بسيار متنوع هستند. براي درک آن ها بايد فرايندهايي را که در شکل دادن به فرهنگ مؤثر واقع شده اند، تحليل کنيم. با شناسايي و با طبقه بندي اين فرايندها چارچوب وسيعي به دست مي آيد. مقوله هاي اجتماعي طي فرايندهاي اجتماعي شکل مي گيرند و ارتباط هايي دوگانه و چندگانه را به وجود مي آورند. اين ارتباط هاي چندگانه نقش مؤثري در تکوين هويت ها ايفا مي کنند.
پس نقطه ي شروع، تحليل هويت هاي گروه اجتماعي نيست، بلکه بايد شيوه هاي شکل گيري هويت به طور نمادي شناخته شوند.
هويت براساس منابع متفاوتي ساخته مي شود و شکل گيري آن رويه هاي متفاوتي را ايجاب مي کند. نوجوانان به شدت به ديدگاه هاي ديگران نسبت به خودشان وابسته هستند. تعاريف آنان از خود، به دو بعد اجتماعي و دروني وابسته است. تعاريفي که معلمان، والدين و ساير هم کلاسي ها از آن ها ارائه مي دهند، حکم آينه اي را پيدا مي کند که آنان خود را در آن مي بينند و به تدريج آن چه را درمي يابند، درون سازي مي کنند. واقعيت هاي اجتماعي پديده هاي پيچيده اي هستند که به شدت رفتار فرد را متأثر مي سازند.
نوجوانان: هويت اجتماعي - فرهنگي
تعلق به گروه
در اواسط دوران نوجواني، آنان دچار سردرگمي نقش مي شوند. آنان نه کودک هستند که بخواهند وابسته به ديگران باقي بمانند و نه بزرگ سال اند که بخواهند به طور مستقل عمل کنند. آنان در خانواده نقش چنداني در تصميم گيري ها ندارند. احساس مي کنند ديگران برايشان تصميم مي گيرند و آنان دخالتي در تعيين نوع و نحوه ي زندگي خود ندارند. اما در پايان اين مرحله، نوجوانان خود را ملزم مي دانند، براي دست يابي به اهداف آتي خود، سطح عملکرد تحصيلي و شرايط تعليم و تربيتي خود را مورد توجه قرار دهند و درصدد کسب اختيار، استقلال و مسئوليت پذيري بيش تري در قبال اعمال و افکار خود برمي آيند. در اين مرحله، هويت به واحدي از شخصيت شناخته مي شود که ديگران آن را به رسميت مي شناسند و نوجوان آن را به عنوان «مي دانم که کيستم» تعبير مي کند. اين موضوع مهمي در دوران نوجواني است. هر چند هويت در دوران نوجواني ساخته مي شود، اما تحول و گسترش آن در طول زمان تا لحظه ي مرگ ادامه دارد.
توجه به ديدگاه بزرگ سالان، هم در فرايند تحول هويت نقش دارد و هم بر تعارضات ميان همتايان مي افزايد و گاه روابط آنان بسيار تعارض آميز مي شود.
هويت و مدل هاي شناخته شده ي فرهنگي
همه ي دست اندرکاران امور نوجوانان، از والدين گرفته تا اولياي آموزشي، بايد بدانند نوجوانان خود را در قالب تصوراتي که از گروه همتا دريافت مي کنند، مي شناسند و آن را به اجتماع نشان مي دهند. در اين جا مهم آن است که ما چه چيزي را از دنيا و زندگي به آن ها مي نماييم. اگر اين امور براي آنان قابل درک، دست يافتني و هدفمند باشند، نوجوان آن ها را در نظام فرهنگي خود وارد مي سازد. در غير اين صورت، براي رهايي از تعارضات شناختي آن ها را ناديده مي گيرد يا تحريف مي کند. بايد به تصور اين که ما چه افرادي هستيم، سبک زندگي مان چيست و چه تفاوت هايي با ديگران داريم، بهاي بيش تري داده شود. هر چه ثبات اين تصورات بيش تر باشد، درهم تنيدگي هويت شخصي و فرهنگي نوجوان بيش تر خواهد بود و نوجوان مي تواند خود را به عنوان عضو فرهنگ اجتماعي تصور کند.
مسئولان و والدين بايد بدانند، نوجوان در اجتماعي که به طور پيوسته در حال تغيير است، زندگي مي کند. در عين حال، پاسخ هاي متفاوتي به نوجوانان براي سازگاري داده مي شود و نوجوانان ناگزير به استفاده از انواع پاسخ هاي مقابله اي براي انطباق هر چه بيش تر با جامعه هستند. گاه در محيط هاي آموزشي در آن ها تعارضات جنسيتي و يا قوميتي شکل مي گيرد که شامل ايدئولوژي ها و ارزش هاي سازمان يافته در خود مدرسه است. از اين ديدگاه، آنان بايد زمينه هاي معيني را بپذيرند و با گروه هاي سني، هويت هاي گروهي خاصي را ايجاد کنند که از ساير گروه ها به خوبي متمايز باشد. به وجود آوردن اين هويت آسان نيست. به موقعيت بستگي دارد و مستلزم هوشياري و آگاهي از يک هويت کلي است.
بسياري از والدين و اولياي آموزشي به تحليل هويت قوميتي دانش آموزان علاقه مند هستند. آن ها مي خواهند ببينند، آيا درک مشترکي از آن با نوجوانان دارند يا نه و مي توانند با معناي مشترکي در اين هويت مشارکت جويند يا خير. براي نيل به اين منظور بايد بدانيم، متناسب با فضاي شهري و مدرسه اي، شيوه هاي هويت يابي که در اين مکان ها امکان پذيرند، تأثيرات متفاوتي بر نوجوان به جا مي گذارند. لذا، فهم عميق اقدامات و بحث هايي که براي نوجوانان، نحوه ي ارتباط با ديگران را توضيح مي دهند، از اهميت ويژه اي برخوردار است. گاه نوجوانان به شکل متفاوتي به تصوراتي که از محيط دريافت کرده اند، پاسخ مي دهند. اين امر را بايد مدنظر داشت و به شکل انعطاف پذيري با آن مواجه شد. اين مکان ها هويت دانش آموزان را مي سازند. از ديدگاه پرون، اين امر از ويژگي هاي خاص اين گروه اجتماعي است. در اين زمينه، توصيف ويژگي ها و اعمال اولويت دارد و طرح واره هاي غالب، ادراکات و مقوله بندي هاي آن را متأثر مي سازند. اين امر به عنوان معياري، اسنادات نوجوانان را به عنوان عضوي از گروه هم سالان، گروهي از دانش آموزان و گروهي از اجتماع، تحت تأثير قرار مي دهد. ابعاد فکري که فضاهاي متفاوت محيطي ايجاد مي کنند، در ايجاد ساختارهاي اجتماعي که نوجوانان خود را در آن مي يابند و برايشان امور، تصورات و اقدامات مربوط به آن روشن و واضح است، بسيار اهميت دارد. فضاهاي اجتماعي، فضايي از روابط هستند که در آن، فعاليت هاي اجتماعي تعريف مي شوند و نقش هاي مرتبط با ابعاد فضا و دنياي اجتماعي به عنوان يک نظام نمادين، مطابق با تفاوت هاي سازمان دهي مي شوند. به همين علت است که افراد در فضاهاي اجتماعي به کار در يک محيط نمادين تمايل دارند.
تعارض هويت نوجوانان
نوجواني مرحله اي است که با تغييرات قابل ملاحظه اي در مفهوم «خود» (2) همراه است؛ مرحله اي که در شکل گيري هويت و تحول فردي در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي، بسيار تأثير دارد. پذيرفته شدن توسط اجتماع و دوستان، بر رفتار نوجوان تأثيرگذار است و نوجوانان، «بحران هويت» را توأم با «بحران عزت نفس» تجربه مي کنند. آنان براي خود بنا به آن چه که هستند، ارزشي قائل نمي شوند. در ذهنشان ايده آل هايي دارند که آن ها را قابل دست يابي نمي بينند. در بسياري از موقعيت ها، از وضعيت جسماني شان رضايت ندارند و همين امر را عاملي براي احساس بي ارزش بودن خود، تلقي مي کنند. چنين برداشتي مي تواند علت احساس ناامني و نارسايي رفتاري در آن ها باشد. ويژگي هاي مدرسه و ارتباط با دوستان، والدين و معلمان، مي تواند مشکلات هيجاني هم چون پرخوري و بي اشتهايي عصبي و افسردگي را در آن ها به وجود آورد. اساس اين مشکلات در ميزان احساس ارزشمندي آنان نهفته است. اگر ديگران آن ها را بپذيرند و برايشان احترام قائل شوند، آن ها خود را موجوداتي ارزشمند تلقي مي کنند. به همين خاطر، حفظ عزت نفس در نوجوانان حياتي است. کساني که نسبت به هويتشان احساس دوگانگي مي کنند، تمايل بيش تري براي ابراز مشکلات و ناراحتي ها دارند.
بايد بدانيم، چيزي ممکن است براي يک نوجوان کفايت کند، اما براي نوجوان ديگر اين گونه نباشد. هر نوجوان موجودي منحصر به فرد است و توجه به اين نکته، در تحول سالم هويت نقش تعيين کننده اي دارد. به عنوان مشاور بايد بدانيم که اهداف خاص فرهنگي مان در موقعيت هايمان تأثيرگذار است و بيش از هر چيز بايد به موقعيت هاي اجتماعي که براي نوجوانان ايجاد مي کنيم، توجه داشته باشيم.
تحول هويت، پديده ي پيچيده اي براي تمام نوجوانان، به ويژه آناني است که به گروه هاي قوميتي اقليت در اجتماع تعلق دارند. آنان از يک سو از فرهنگ خانوادگي متأثرند و از سوي ديگر، عضوي از گروه همتايان و دوستان هستند و نهايتا، عضوي از اجتماعي هستند که بايد با آن سازگار شوند. حاصل اين تجارب، شرايطي را براي نوجوانان به وجود مي آورد که در آن، بين باورها و ارزش هاي قوميتي و والدينشان، و گروه همتا و اجتماعي که در آن زندگي مي کنند، تعارض و اختلاف مي بينند. اين تعارضات به تعارضات طبيعي که در طول دوران نوجواني وجود دارد، افزوده مي شوند.
وقتي فرهنگ با هويت فردي تلفيق مي شود، ما تأثير زمينه هاي متفاوتي را در آن مي بينيم که در آن رشد يافته ايم، زندگي مي کنيم و آن را به رسميت مي شناسيم. هويت قوميتي حاصل تجارب روزمره ي زندگي است. بيش تر اوقات، کليشه هاي اجتماعي مي توانند هويت قوميتي نوجوانان را متأثر سازند و نسبت به ساير فرهنگ ها، در نوجوان احساس شرم يا افتخار به وجود آورند. همين امر منبع بزرگي از تعارضات هويت قوميتي را براي نوجوانان به وجود مي آورد. وجود کليشه هاي فرهنگي، ارتباط هاي چندگانه هاي معلم، والدين و ساير دانش آموزان، همگي بر نحوه ي تکوين هويت نوجوان تأثيرگذار هستند. سوابق، تاريخچه هاي متفاوت، و تعريف ما و ديگران از فرهنگ، همه مي توانند هويت فردي را به شدت متأثر سازند.
نوجوانان در اين دوره ي حساس و بحراني، عزت نفسشان تحول مي يابد و اين مرحله اي است که در آن، نياز فرد به هويت تحکيم مي يابد. گذر از کودکي به نوجواني، از وابستگي به استقلال و از استقلال به سوي اعتماد، به توانايي فرد بستگي دارد. موضوعاتي هم چون فکر کردن به آينده، حرفه، برنامه ي زندگي، استقلال از خانواده و ... نيز تعارضات باقي مانده از دوران کودکي، همگي مي توانند به نحوه ي مواجهه و حل بحران هويت کمک کنند يا مانع از حل آن شوند. بحران هويت نيازمند پاسخ به سؤالي است که اساس آن، بر ميزان اعتماد به خود و پذيرش خود قرار دارد. آنان بايد رويکردي را اتخاذ کنند که در آن، خود را موجودي ارزشمند، توانا و لايق ببينند. لذا در مدارس و نظام آموزشي، بايد فرصت هايي به نوجوانان براي داشتن حق انتخاب، استقلال و مسئوليت پذيري در قبال اقدامات داده شود و با رويکرد حمايتي، به نوجوانان در يافتن پاسخ هاي واقع بينانه و صحيح کمک شود.
هويت مدني که سازه اي چند بعدي است حاصل مشارکت فردي دانش آموزان با اجتماع پيرامون خود است. در اين بين، استفاده از راهبردهاي مشارکتي و همکاري، حرف اول را مي زند. نوجوانان، از سطح مدرسه، محله، منطقه و ... بايد مشارکت در امور را تجربه کنند تا به سطح ملي و بين المللي ارتقا يابند. نوجوانان بايد با دنياي متنوع از امور و پديده ها آشنا شوند و رويه هاي رفتار مناسب را بياموزند.
پيشنهاداتي براي ارتقاي سطح هويت فرهنگي دانش آموزان
- درصدد ايجاد تعادل بين ابعاد جسماني، ذهني، هيجاني و معنوي آن ها برآييم و به اين منظور، از راهکارهاي عملي و در دست رس سود جوييم.
- به آنان در آموختن زبان سنتي ياري رسانيم.
- براي انجام فعاليت ها و برنامه هاي سنتي، به آن ها فرصت هاي عملي بدهيم.
- ارتباط معنادار بين بزرگ سالان اجتماع با آنان را تشويق و حمايت کنيم. اين امر موجب مي شود، آنان احترام و خردمندي را از بزرگ سالان بياموزند.
- از حکايات، داستان ها و تمثيل براي ارتقاي درک فرهنگي آنان بهره بگيريم.
- درباره ي تبعيض، عوارض و آثار آن، و مقابله با آن، برايشان صحبت کنيم.
- بين اوليا و مربيان مدرسه ارتباط تنگاتنگ به وجود آوريم تا با مشارکت آنان، تجارب و ديدگاه هاي منسجم ومعناداري براي نوجوان به وجود آيد.
پي نوشتها:
1. Dolores Juliano
2. Self
1. (2002) Stanford center on Adolescense
Positive youth Development Working Group
The Adolescent Search for Purpose: The roles of Moral, Civicand Spiritual Development . A Pre - conference at the Society for research on Adolescense Ninth Biennial Meeting. New Orleans April 11, 2002.
2. (2008) Canadian Heath Network
Aboriginal Peoples . www . canadian - health - network . ca
3. (2008) Tellez Infantes . Anastasia
Coltural Identity Adoles cence . Miguel Hernandez University , Elch (Ali cante)
/خ