همه چیز درباره المپیک (2)
تهیه کننده : محمود کریمی شرودانی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
مراسم پایانی
نشانههای تاریخی بسیاری نیز در زمان برگزاری مراسم اختتامیه، یعنی پس از اتمام تمامی مسابقات ورزشی، به اجرا گذاشته میشود. در ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر یک از کشورهای شرکت کننده در یک ردیف وارد استادیوم میشوند، اما در پشت آنها تمامی دیگر ورزشکاران بدون هیچ نشانه یا دسته بندی خاصی رژه میروند. این سنت از بازیهای تابستانی ۱۹۵۶ و به پیشنهاد دانشآموزی از ملبورن اجرا میشود.به پیشنهاد او با این کار ورزشکاران جهان در کنار یکدیگر «یک ملت» خواهند بود. (در ۲۰۰۶ ورزشکاران با هموطنان خود وارد استادیوم شدند و در ادامه جشن همه با هم مخلوط شدند)
طی مراسمی موسوم به ‹ مراسم آنتورپ ›، (علت این نام گذاری آن است که این سنت در خلال المپیک تابستانی ۱۹۲۰ در شهر آنتورپ برای اولین بار اجرا شد) شهردار شهری که مسابقات را سازماندهی کردهاست، یک پرچم مخصوص المپیک را حمل میکند و آن را به رئیس کمیته ملی المپیک میرساند. رئیس کمیته ملی المپیک پس از دریافت پرچم المپیک، آن را به شهردار شهری که میزبان مسابقات المپیک است، میدهد. شهردار نیز پس از دریافت پرچم، آن را هشت مرتبه میچرخاند. از این پرچمها ۳ عدد بیشتر وجود ندارد و این ۳ پرچم با همه دیگر پرچمها فرق دارند؛ تفاوت این پرچمها با سایر پرچمها در آن است که دور آن پرچمهای ۳ گانه یک حاشیه ۶ رنگی وجود دارد و نیز آن پرچمها توسط روبانهای ۶ رنگی به میله پرچم بسته شدهاند.
پرچم آنتورپ: این پرچم توسط شهردار شهر آنتورپ، بلژیک در المپیک تابستانی ۱۹۲۰ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و تا مسابقات سئول ۱۹۸۸ به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک تابستانی انتقال داده میشد.
پرچم اسلو: این پرچم توسط شهر اسلو، نروژدر المپیک زمستانی ۱۹۵۲ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و پس از آن به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک زمستانی انتقال داده میشد.
پرچم سئول: این پرچم توسط شهر سئول، سئول، کره جنوبیدر المپیک تابستانی ۱۹۸۸ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و پس از آن به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک تابستانی انتقال داده میشد.
پس از به اهتزاز درآمدن این ۳ پرچم سنتی، کشور میزبان با اجرای هنرمندانه صحنههایی از هنر و نمایش خاص سرزمینش، به معرفی خود میپردازد. این سنت از زمان مسابقات ۱۹۷۶ شروع شد.
پس از سخنرانی رئیس کمیته برگزاری مسابقات المپیک کشور میزبان، رئیس کمیته ملی المپیک به ایراد سخنرانی میپردازد و در پایان سخنرانی خود رسما مسابقات را خاتمه میبخشد. مشعل المپیک خاموش میشود و در حالی که سرود المپیک نواخته میشود، پرچم المپیک که در مراسم افتتاحیه به اهتزاز درآمده بود، از میله پرچم پایین کشیده میشود و به بیرون از ورزشگاه برده میشود.
اهدای مدال
به گفته پروفسور افتخاری رابرت کی بارنی، بنیانگذار مرکز بین المللی مطالعات المپیک در دانشگاه وسترن انتاریو، ایدهِ برپایی سکوی مدال برای ورزشکاران برنده، ایدهای کانادایی است که از سال ۱۹۳۰ در انتاریو بوجود آمد.مقاله ۲۵ صفحهای پروفسور بارنی در «مجله بین المللی مطالعات المپیک» نشان میدهد که از سکوی مدال ابتدا در مسابقات امپراتوری انگلیس در سال ۱۹۳۰ (اکنون بازیهای مشترک المنافع)در همیلتون استفاده شد و پس از آن در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۲ در لس آنجلس و بازیهای زمستانی در لیک پلاسید.
نمادهای المپیک
نهضت المپیک نمادهای بسیاری دارد که بیشتر آنها نشاندهنده ایدهها و ایده آلهای کوبرتین هستند. معروفترین نما در این میان حلقههای المپیک است.
رنگ این حلقه ها عبارت است از قرمز، سبز ، سیاه، زرد و آبی که به ترتیب نماد پنج قاره جهان می باشند. ترتیب قرار گیری آنها هم معکوس ترتیب قرار گیری این قاره ها بر روی کره زمین می باشد.
از راست قرمز نماد قاره آمریکا، سبز نماد قاره اروپا، سیاه نماد قاره آفریقا ، زرد نماد قاره آسیا و آبی نماد قاره اقیانوسیه است.
در هم تنیدگی این حلقه ها نیز نمادی از همبستگی و پیوند ملت های این قاره ها است که هدف اصلی برگزاری این مسابقات است.
نکته دیگر راجع به رنگ بندی حلقه های پرچم المپیک این است که پرچم تمامی کشورهای دنیا حداقل یکی از این پنج رنگ را درخود دارند .
پرچم المپیک در سال ۱۹۱۴ انتخاب شد، اما اولین بار در آنتورپ، ۱۹۲۰ برافراشته شد. این پرچم برای هر یک از جشنهای بازیها برافراشته میشود.
اشعار رسمی المپیک «Citius, Altius, Fortius»عبارتی لاتین به معنی «سریعتر، بالاتر، قدرتمندتر» است. ایدههای کوبرتین بیش از همه در آیین المپیک نمود دارد:
"مهمترین مسئله در بازیهای المپیک حضور در آن است، نه برنده شدن.همانگونه که در زندگی مهمترین اصل تلاش است نه پیروزی، اصل مهم فتح کردن نیست، بلکه خوب جنگیدن است."
آتش المپیک در جایگاه مخصوص المپیک روشن میشود و مشعل آن را دوندگان بصورت امدادی حمل میکنند. این آتش نقش مهمی در مراسم افتتاحیه بازی میکند. با اینکه مشعل از قبل در تاریخ بودهاست، اما حمل امدادی آن از ۱۹۳۶ اغاز شد.
رشتههای ورزشی در المپیک
مسابقات المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در ۲۸ رشته ورزشی برگزار شد. اگر هر رشته ورزشی، از قبیل ورزشهای آبی، به طور جداگانه شمرده میشد، شمار رشتههای ورزشی به ۳۷ میرسید. ۹ رشته ورزشی در برنامه نخستین المپیک جای داشتند و در تمام دورههای بعد نیز برگزار شدهاند: دو و میدانی، دوچرخهسواری، شمشیربازی، ژیمناستیک، وزنه برداری، تیراندازی، شنا و کشتی. اگر مسابقات قایقرانی در سال ۱۸۹۶ به سبب شرایط نامناسب جوی لغو نمیشد، این ورزش نیز به فهرست ورزشهای آن المپیک افزوده میشد.
در سالهای اخیر، کمیته ملی المپیک به منظور جلب توجه تماشاگران چندین ورزش دیگر را نیز به برنامه مسابقات افزودهاست. به عنوان مثال میتوان به اسنو بورد و والیبال ساحلی اشاره کرد. رشد المپیک همچنین باعث میشود که ورزشهای کم طرفدار مانند پنج گانه مدرن یا ورزشهای پرهزینه (قایقرانی آبهای آرام) جایگاه خود را در برنامه المپیک از دست بدهند. کمیته ملی المپیک تصمیم گرفتهاست از سال ۲۰۱۲ بیسبال و سافتبال را از برنامه مسابقات المپیک خارج کند.
مطابق ماده ۴۸٫۱ منشور المپیک، هر دوره مسابقات المپیک تابستانی باید با دستکم ۱۵ ورزش برگزار شود. کمیته ملی المپیک پس از نشست صد و چهاردهم (۱۱۴) خود در (مکزیک ۲۰۰۲)، تصمیم گرفت برنامه المپیک تابستانی را به حداکثر ۲۸ ورزش، ۳۰۱ مسابقه و ۱۰۵۰۰ ورزشکار محدود کند. مسابقات المپیک عبارت است از ورزشهایی که تحت نظارت فدراسیونهای بین المللی قرار دارد و فهرست آن در ماده ۶۴ منشور المپیک آمدهاست. رای دو سوم اعضای کمیته ملی المپیک لازم است تا بتوان منشور المپیک را اصلاح کرد و یک فدراسیون رسمی را به جایگاه المپیک ارتقا داد و آن رشته ورزشی را برای گنجاندن در برنامه المپیک واجد شرایط تلقی کرد. ماده ۴۷ منشور المپیک میگوید: تنها ورزشهای المپیکی را میتوان در برنامه المپیک گنجاند.
کمیته بین المللی المپیک در نخستین جلسهای که پس از هر المپیاد برگزار میکند به بررسی در مورد برنامه المپیک میپردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رای اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزشهای المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشدهاند، کماکان ورزش المپیک محسوب میشوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رای اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
تا سال ۱۹۹۲ ورزشهای نمایشی نیز در برنامه المپیک قرار داشتند. هدف از گنجاندن این ورزشها در برنامه المپیک آن بود که این ورزشها بتوانند تماشاچیان بیشتری برای خود جذب کنند؛ اما برندگان ورزشهای نمایشی قهرمان رسمی المپیک محسوب نمیشدند. در پارهای اوقات ورزشهای نمایشی تنها ورزشهایی بودند که در کشور میزبان طرفدار داشتند، اما ورزشهایی که در سطح بین المللی مطرح بودهاند نیز در المپیک به نمایش در میآمدند. شماری از ورزشهای نمایشی از جمله بدمینتون و تکواندو سرانجام به عنوان ورزشهای مدال گیر و رسمی وارد برنامه المپیک شدند.
دوستاری و حرفهای گری در المپیک
مدارس خصوصی انگلیس درنیمه دوم قرن نوزدهم تاثیر و نفوذ زیادی بر بسیاری از ورزشها داشت. این مدارس به شکل گیری قوانین کمک کردند و تاثیر فوق العاده زیادی بر هیاتهای حاکمه این ورزشها داشتند.آنها این باور یونان باستان و روم را تقویت بخشیدند که ورزش بخش مهمی از آموزش را تشکیل میدهد و این نگرشی بود که در یک ضرب المثل قدیمی خلاصه شده بود: ‹‹ عقل سالم در بدن سالم›› یا به لاتین mens sana in corpore sano.با توجه به این روح و خلقیات، شرکت کردن در ورزش مهم تر از پیروزی در میدان مسابقه بود؛ چرا که جامعه خواهان آن بود که نجیب زادگان تبدیل به آدمهای همه فن حریف شوند؛ نه اینکه الزاما در هر حوزه و زمینه سرآمد و بهترین باشند. نفرت و انزجار طبقات مختلف از ‹‹تجارت›› بر شدت و حدت این باور افزوده بود. خانه والدین محصلان مدارس خصوصی ورودی ویژه و جداگانهای برای نجیب زادگان داشت؛ چرا که تجار و نجیب زادگان از لحاظ طبقه اجتماعی در یک ردیف و پایه قرار نمیگرفتند. مدارس خصوصی نفوذ و دخالت زیادی در شکل گیری و رشد تیمهای ورزشی و مسائل مربوط به آنها از قبیل مجموعه قوانین فوتبال بریتانیا و کریکت و هاکی روی چمن داشتهاند. مضاف بر آن، عادات مدارس خصوصی انگلیس تاثیر بسیار زیادی بر پیر دو کوبرتن (پایه گذار المپیک) داشت. کمیته بین المللی المپیک از نماینده مجمع مدیران مدارس خصوصی انگلیس دعوت به عمل آورد تا در جلسات اولیه آنها حضور یابد. اعضای مجمع مدیران مدارس رابرت لافان مدیر مدرسه چلتنهام را به عنوان نماینده خود برای حضور در جلسات کمیته بین المللی المپیک انتخاب کردند. در سال ۱۸۹۷ او یکی از اعضای کمیته بین المللی المپیک شد و پس از اولین حضور کمیته در لندن که به سال ۱۹۰۴ اتفاق افتاد، این نماینده منتخب نقش بسیار حیاتی و سرنوشت سازی در شکل گیری انجمن المپیک بریتانیا داشت که یک سال پس از آن تاسیس شد.
هنگامی که معلوم شدجیم تورپی قهرمان پنج گانه مدرن و دهگانه المپیک ۱۹۱۲ قبل از به دست آوردن مدالهایش به صورت نیمه حرفهای بیسبال بازی میکردهاست، عناوین قهرمانیاش از وی گرفته شد. اما در سال ۱۹۸۳ کمیته بین المللی المپیک از روی ملاحظات انسانی عنوان قهرمانی اش را به او پس داد. اسکی بازان سوئیسی و اتریشی در حمایت از مربیان خود که به سبب درآوردن پول از طریق ورزش و قرار گرفتن در ردیف ورزشکاران حرفهای از شرکت در مسابقات المپیک زمستانی ۱۹۳۶ محروم شده بودند، آن مسابقات را تحریم کردند.
رفته رفته برای بسیاری روشن شد که قوانین آماتوریسم از رده خارج شدهاند. با این حال کمیته بینالمللی المپیک به قوانین سنتی مربوط به آماتوریسم پایبند ماند. در دهه هفتاد شرایط آماتوریسم از منشورالمپیک حذف شد و تصمیمگیری در مورد حضور حرفهایها در هر رشته ورزشی، به فدراسیون بینالمللی هر ورزش محول شد. مثال بارز این تغییر جهت، تیم رویایی آمریکا بود که از ستارگان گرانقیمت اتحادیه ملی بسکتبال تشکیل شده بود و در سال ۱۹۹۲ قهرمان المپیک شد. از سال ۲۰۰۴ به بعد تنها رشتهای که در آن هیچ ورزشکار حرفهای شرکت نمیکند بوکس است (البته با تعریفی ساده از آماتوریسم، چراکه بوکسرها هم از کمیتههای ملی المپیک کشور خود جوایز نقدی دریافت میکنند)؛ در فوتبال مردان تعداد بازیکنان بالای ۲۳ سال در هر تیم نباید بیشتر از ۳ نفر باشد.
مقررات تبلیغات حداقل در زمین بازی، هنوز هم بسیار سختگیرانهاست هر چند که رسمی بودن «حامیان مالی المپیک» پدیدهای عادی است. ورزشکاران تنها مجازند که نام لباسها و لوازم ورزشی را بر روی لباسهای خود داشته باشند. اندازه این نامها نیز محدودیت دارد.
قهرمانان و مدالآوران المپیک
ورزشکاران (یا تیمهایی) که در هر رشته به مقام اول، دوم یا سوم میرسند مدال دریافت میکنند. به برندگان اول «مدال طلا» اهدا میشود. (اگرچه تا سال ۱۹۱۲ این مدالها از طلای خالص بودند، اما در حال حاضر از نقره طلاکاری شده ساخته میشوند. برندگان دوم مدال نقره دریافت میکنند و به ورزشکاران رتبه سوم، مدال برنز اهدا میشود. در برخی رقابتها که در یک دور مسابقه تکحذفی صورت میگیرد (از جمله بوکس)، ممکن است مقام سوم مشخص نشود که در این حالت هر دو بازنده مرحله نیمه نهایی مدال برنز دریافت میکنند. رسم اهدای مدال به سه شرکتکننده برتر از سال ۱۹۹۴ رایج شد؛ در المپیک ۱۸۹۶ تنها به دو مقام اول و دوم مدالهای نقره و برنز اهدا شد و این در حالیست که در ۱۹۰۰ مدالهای متنوعی اعطا شدند. با این وجود در المپیک ۱۹۰۴ نیز به نفرات اول مدال نقره اهدا میشد، که همین امر ۱۹۰۶ آتن را به اولین دورهای تبدیل کرد که در آن سه مدال اهدا میشد. علاوه بر این از سال ۱۹۴۸ به بعد، به ورزشکارانی هم که رتبههای چهارم، پنجم و یا ششم را دریافت میکنند گواهینامههایی اهدا میشود که بصورت رسمی از آنها با عنوان «دیپلم پیروزی» یاد میشود. از سال ۱۹۷۶، این گواهینامهها به کسانی که مدال دریافت کردهاند نیزاهدا میشوند. از سال ۱۹۸۴ دیپلم پیروزی به رتبههای هفتم و هشتم نیز اهدا میشود تا اطمینان حاصل شود کلیه بازندگان رقابتهای مرحله یکچهارم نهایی که در آنها ساختار تک-حذفی حاکم است دیپلم پیروزی را کسب کردهاند تا بدین ترتیب نیاز به برگزاری مسابقات دلجویی (یا بالفظ رسمی «ردهبندی») با هدف مشخص کردن نفر پنجم از بین هشت نفر مرتفع شود. (جالب اینکه رتبه مذکور هنوز هم در بسیاری از مسابقات حذفی محل اختلاف است). در المپیک ۱۸۹۶ نیز این گواهینامهها اهدا میشدند اما در آن زمان، این گواهینامهها به همراه مدال به نفرات اول و دوم اهدا میشد. مدالها و دیپلمهای یادبود که از لحاظ طراحی با مدالها و دیپلمهای ذکر شده متفاوت هستند نیز به ترتیب به شرکت کنندگانی که مقامی پایینتر از سوم و هشتم را کسب کردهاند اهدا میشود. در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ آتن، به سه نفر اول علاوه بر مدال تاج گل نیز اهدا شد.
از آنجا که رقابتهای المپیک هر چهار سال یکبار برگزار میشوند، عموم مردم و ورزشکاران این رقابتها را از رقبتهای قهرمانی جهان و سایر رقابتهای بینالمللی که بصورت سالانه برگزار میشوند مهمتر و ارزشمندتر میدانند. بسیاری از ورزشکاران پس از کسب قهرمانی المپبک، در کشورهای خود و یا حتی در سطح جهانی، به قهرمان یا فردی مشهور تبدیل شدهاند.
تنوع رشتههای ورزشی و نیز تفاوتهای عمدهای که از المپیک ۱۸۹۶ تا کنون ایجاد شده، قضاوت در این مورد که کدام ورزشکار موفقترین ورزشکار در کل تاریخ المپیک بوده را سخت میکند. به علاوه با توجه به اینکه کمیته بینالمللی المپیک دیگر رقابتهای میان مدتی را ترتیب نمیدهد اینکار بسیار پیچیدهتر شدهاست. اما اگر بخواهیم با توجه به تعداد رتبههای کسب شده این مقایسه را انجام دهیم، ورزشکاران زیر جزء موفقترینها به شمار میآیند (در امتیازات ری ایوری دو مدال طلا مربوط به رقابتهای میان مدتی هستند)
ردهبندی مدال کشوری
در حالیکه شمار مدالهای هر کشور ثبت میشود، کمیته بینالمللی المپیک هیچ «برنده» مشخصی را اعلام نمیکند. برخی رسانهها همچون روزنامهها و حتی سایت کمیته بینالمللی المپیک در طی بازیها، در فهرستی مدالهای تیمها را بطور غیر رسمی پیگیری میکنند. روال متداول اینست که ترتیب کشورها با توجه به مدالهای طلایی که کسب کردهاند مشخص میشود اما مشخص کردن ترتیب کشورها با توجه به تعداد کل مدالها نیز صورت میگیرد.منابع مختلفی نیز کل مدالها و یا تعداد کل مدالهای کسب شده از گذشته تا کنون را معیار قرار میدهند. این جداول ممکن است گمراه کننده باشند، چراکه کشورهایی چون ایالات متحده از آغاز بطور مرتب و پیوسته در رقابتهای المپیک شرکت کردهاند در حالیکه ممکن است برخی کشورهای دیگر یا بطور پیوسته شرکت نکرده باشند و یا اینکه شمار مدالهای آنها به عنوان یک کشور بین کدهای کمیته بینالمللی المپیک پخش شده باشد.
بازی های المپیک تا جنگ جهانی دوم
• 1896ـ آتن :
• 1900 ـ پاریس :
• 1904ـ سنلوئی :
• 1908ـ لندن :
• 1912 ـ استکهلم :
• 1920 ـ آنورس :
• 1928 ـ آمستردام :
• 1932 ـ لسآنجلس :
• 1936 ـ برلین :
1896ـ آتن:
یونانیها خیلی شاد بودند که بازیهای المپیک دوباره زنده شده است، این شادی زمانی اوج گرفت که یک چوپان یونانی برندة مدال طلای دوی «ماراتن» به مسافت 42 کیلومتر شد. هفتاد هزار نفر در استادیوم مرمرین آتن حضور داشتند.1900 ـ پاریس:
دومین دوره هنگامی برگزار شد که در پاریس نمایشگاه بینالمللی ترتیب یافته بود، در حدود 1400 ورزشکار شرکت نمودند. در کلبههای چوبین مخصوص قهرمانان جای گرفتند. تشکیلات این مسابقه چندان مرتب نبود، فرانسه 880 مرد و 4 زن را شرکت داد.1904ـ سنلوئی:
برای کشورهای اروپائی ساده نبود که ورزشکاران خود را از فراز اقیانوس به ایالات متحده بفرستند. آمریکائیها بیشترین مدالها را بردند. یک کانادائی به نام «ایتنه» در پرتاب چکش مدال طلا گرفت.1908ـ لندن:
دو هزار ورزشکار از کشورهای جهان در 22 رشته ورزشی مبارزه کردند. حادثه ای اتفاق افتاد و یک ایتالیائی به نام «دوراندو ـ پی تیری» در مسابقه ماراتن 42195 متر وقتی به استادیوم رسید، در حالیکه چند ده متر باقی مانده بود از پای درآمد و با کمک داوران از خط پایان گذشت و مردود شد!1912 ـ استکهلم:
پنجمین المپیک، آخرین بازی بود که ورزشکاران بدون حد نصاب قبلی در آن شرکت کردند، 2500 ورزشکار رقم چشمگیری بود. میزبانی سوئدیها دور از تصور بود، آغاز درخشش فنلاندیها در دوهای سنگین بود. «جیم تورب» یک ورزشکار سرخپوست آمریکائی که در پنچگانه و دهگانه پیروز شده و ورزشکاری کم نظیر بود، حرفهای شناخته شد، زیرا چند دلار بخاطر بازی بیسبال در آمریکا گرفته بود!(در آن زمان نباید ورزشکاران حرفه ای می بودند)1916 ـ بعلت وضعیت زندگی درجنگ جهانی اول برگزار نشد. قرار بود در «برلین» این دوره انجام پذیرد.
1920 ـ آنورس:
در این دوره قهرمانان فنلاندی سرآمد همه بودند، «نورمی» و «کلماینین» در دوهای سنگین چندین مدال طلا گرفتند. نتایج و رکوردهای بسیار خوب و دور از انتظار بود.1924 ـ پاریس: پاریس برای بار دوم میزبان شد، در فاصله چهار سال از «آئورس» قهرمان فنلاندی نشان دادند که وسیعتر از گذشته به عناوین قهرمانی حمله میکنند. این بازیها را «المپیک ـ نورمی» نامیدند، چون او در سه رشته انفرادی مدال طلا گرفت و در یک بعد از ظهر در 1500 و 5000 متر بر رقبای خود چیره شد.
1928 ـ آمستردام:
بازیها از 17 ماه مه تا 12 ماه اوت جریان یافت، آمریکائیها در دو و میدانی 12 عنوان بدست آوردند. در شنای آزاد «جانی ویسمولر» شهره گردید. تنیس جزء برنامه بود که بعدها حذف شد. تیم هاکی هند از قاره آسیا قهرمان المپیک گردید، 29 گل زد و حتی یک گل هم نخورد. «اوروگوئه» قهرمانی خود را در فوتبال تکرار کرد و دو سال بعد جام جهانی را ترتیب داد. «میکی اودا» Miki oda از ژاپن برنده مدال طلای پرش سه گام شد.
1932 ـ لسآنجلس:
حالا دیگر بازیهای المپیک پایه و بنیان گرفته بود. تشکیلات و رقابتها خوب بود. قهرمانان در دهکده المپیک مستقر شدند. دشواری دوری راه اروپائیان از فراز اقیانوس تا امریکا بود. تعداد شرکت کنندگان کشورهای آن سوی جهان ناچیز بود. آغاز درخشش سیاهان آمریکائی بود. «ادی تولان» در دوهای 100 و 200 متر دو رکورد جدید بجای نهاد، «نورمی» فنلاندی را حرفه ای شناختند و اجازه ندادند که در بازیها شرکت کند. «نامبو» Nambu از ژاپن در پرش سه گام مدال طلا گرفت.1936 ـ برلین:
بوی باروت از اروپا بمشام خیلیها رسید. آلمان نازی از اول، تا شانزدهم ماه اوت میزبان یکی از پرشکوهترین بازیهای المپیک شد. نظم و ترتیب و تشکیلات یازدهمین دوره المپیک جدید هنوز زبانزد مردم جهان است. آلمان فتح جهان را آرزو میکرد و با فتح مدالها و عناوین بازیها میخواست قدرت هیتلر و حزب نازی را با فلسفة پوچ برتری نژاد به ثبوت برساند.این بازیها را بحق باید بازیهای «جسیاونس» Jesse Owens قهرمان دوهای سریع و پرش طول نامید که نتایج خیرهکنندهای بدست آورد. رکورد پرش طول او تا 24 سال دوام آورد و با درخشش خود چهرهای جهانی شد.
«کیتی سونKitei son از ژاپن که کرهای الاصل بود، فاتح ماراتن شد، هند همچنان قهرمان بلامنازع هاکی باقی ماند و یک نیوزیلندی به نام «لاولوک» در نبردی سخت 1500 متر را زیبا دوید و رکوردی جهانی 8/47 ـ 3 دقیقه را بنام خود ثبت کرد.
در این بازیها«هیتلر» پیشوای نازیها از روبروشدن با قهرمانان سیاهپوست روی گردان بود و تصورات و تئوریهای نژادی خود را نقش بر آب میدید!
منابع تحقیق :
Fa.wikipedia.org
daneshnameh.roshd.ir
www.olympic.ir
mums.ac.ir
khabaronline.ir
/ن