علت ایجاد تحجر
عدم توجه به روح عبادت ، تحجر را پديد مي آورد
اگر در حال عبادت، توجه نبود و روح عبادت - که همان عبوديت و انس به خدا و تسليم در مقابل اوست - مورد توجه قرار نگرفت، آن وقت خطرهاي گوناگوني در سر راه انسان قرار مي گيرد، که تحجر يکي از آنهاست.
بعضي از همين خوارجي که در اين ايام اسمشان را زياد شنيديد، آن چنان عبادت مي کردند و آيات قرآن و نماز را باحال مي خواندند، که حتي اصحاب اميرالمؤمنين (ع) را تحت تأثير قرار مي دادند! در همان ايام جنگ جمل، يکي از ياران اميرالمؤمنين عبور مي کرد، ديد که يکي از آنها عبادت مي کند و نصف شب، اين آيات را با صداي خوشي مي خواند: «امن هو قانت اناء الليل»(1). منقلب شد و پيش اميرالمؤمنين آمد. حتي انسانهاي هوشمند و زيرک و آگاه - که اصحاب نزديک اميرالمؤمنين (ع) غالبا اين طور بودند - نيز اشتباه مي کردند .
بي مورد نيست که اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هيچ کس نمي توانست اين کاري را که من کردم، بکند و اين فتنه را بخواباند. اين کار، واقعا شمشير و آگاهي و آن ايمان علي به خودش و راه خودش را مي خواست . حتي گاهي خواص متزلزل مي شدند. اميرالمؤمنين (ع) به آن صحابه ي خود فرمود - طبق اين نقلي که شده است - فردا به تو خواهم گفت . فردا وقتي که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه ي خوارج زنده ماندند و بقيه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسيله يي براي عبرت و موعظه ي ياران و اصحاب خودش، در بين کشته ها راه افتاد و با بعضي از آنان به مناسبتي حرف زد . به يکي از کشته ها که به پشت افتاده بود، رسيدند. حضرت گفت، اين را برگردانيد؛ برگرداندند. شايد فرمود، او را بنشانيد؛ نشاندند. بعد به همين کسي که از ياران نزديکش بود، فرمود: او را مي شناسي؟ گفت: نه، يا اميرالمؤمنين. فرمود: او همان کسي است که ديشب آن آيات را مي خواند و دل تو را ربوده بود!
اين، چه قرآن خواندني است؟! اين، چه نوع عبادت کردني است؟! اين، دوري از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، مي فهمد که وقتي موجوديت و حقيقت و لب اسلام - که در علي بن ابي طالب مجسم است - در يک طرف قرار گرفته است، همه ي شبهه ها را از خودش دور مي کند و به او مي پيوندد. اين دوري از قرآن و دوري از دين است که کسي نتواند اين موضوع را تشخيص بدهد و نتيجتا به روي علي (ع) شمشير بلند کند.
پس، يک طرف قضيه، همين تحجرها و نينديشيدنها و اشتباهات عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بني اميه و بني عباس، آن را مشاهده مي کنيم . بعضيها آدمهاي مقدس مآب و متدين و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عباد و زهاد و اخلاقيون و آدمهاي حسابي ثبت شده است؛ اما اشتباه مي کردند؛ اشتباهي به عظمت اشتباه جبهه ي حق با باطل . بزرگترين اشتباهها اين است. اشتبهاههاي کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهي که قابل بخشش نيست، اين است که کسي جبهه حق را با جبهه ي باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد .
منبع:حديث ولايت، جلد چهارم، ص 138-136
/ن