ناگفته‌هايي از پشت صحنه فتنه 88 (2)

در نماي توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان يك سري اهداف و استراتژي داشتند كه به اهداف بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت تقسيم شد. در اهداف بلندمدت تغيير قانون اساسي كه در ذيل آن صدا و سيما، شوراي نگهبان، نيروهاي مسلح، محدود كردن رهبري، جدا كردن دين و مذهب از سياست موضوعاتي است كه در جلسات مختلف روي اين‌ها كار مي‌كنند. حصر رهبري و ولايت
يکشنبه، 27 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ناگفته‌هايي از پشت صحنه فتنه 88 (2)
ناگفته‌هايي از پشت صحنه فتنه 88 (2)
ناگفته‌هايي از پشت صحنه فتنه 88 (2)






تشكيلات و فرآيندهاي شبه فرا‌ماسونري اشباح يك جريان سياسي خاص

نمايي براي توطئه نافرجام اصلاح طلبان

در نماي توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان يك سري اهداف و استراتژي داشتند كه به اهداف بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت تقسيم شد. در اهداف بلندمدت تغيير قانون اساسي كه در ذيل آن صدا و سيما، شوراي نگهبان، نيروهاي مسلح، محدود كردن رهبري، جدا كردن دين و مذهب از سياست موضوعاتي است كه در جلسات مختلف روي اين‌ها كار مي‌كنند. حصر رهبري و ولايت فقيه جزو اهداف اصلي اين‌هاست. احمدي‌نژاد بهانه اصلي اينها براي انتخابات است. تحليل دستگاه‌هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس اين بود كه نظام جمهوري اسلامي در ضعيف ترين دوران خود در طول 30 سال گذشته قرار گرفته و امروز بايد ضربه نهايي را به آنها وارد كنيم. اين حرف در جلسات اصلاح طلبان نيز مطرح مي‌شود.
كار را به جايي رساندند كه در فتنه اخير هدف اصلي مقام معظم رهبري قرار گرفت و هر شب عليه ايشان شعار نويسي مي‌كردند. تير كينه اينها مستقيم به سمت ولايت فقيه بود. البته زماني اينها با مصداق رهبري مشكل داشتند و مي‌گفتند بايد موسوي خوئيني‌ها رهبر شود اما بعد از مدتي ديگر با مصداق مشكل نداشتند بلكه با اصل ولايت فقيه به تقابل پرداختند.
طرح اصلاح‌طلبان اين بود كه ما بايد احمدي‌نژاد را كانديداي بيت رهبري معرفي كنيم و ميرحسين را به عنوان كانديداي بيت امام و از اين طريق بيت امام و رهبري را در مقابل هم قرار دهيم تا اگر احمدي‌نژاد شكست خورد، بيت رهبري در مقابل بيت امام شكست خورده باشد. از اين طريق ما هم رياست جمهوري را به دست آورديم و هم رداي رهبري به بيت امام بازگشته است.

ناگفته‌هايي از پشت صحنه فتنه 88 (2)

ولايت فقيه؛ دشمن بزرگ اصلاح‌طلبان

در دستگاه‌هاي اطلاعاتي بيگانه به اين نتيجه رسيده‌اند كه تا وقتي ولايت فقيه است، نمي‌توان برنامه‌اي براي ايران پياده كرد.
آقاي فوكوياما مي‌گويد: شيعه دو بال دارد يكي بال شهادت و عاشورا و يك بال هم انتظار براي حضور مهدي موعود. محور سومي كه اين دو بال بر روي آن استوار است، ولايت فقيه است و اگر مي‌خواهيم به هدف نهايي خودمان برسيم بايد اين محور را تضعيف كنيم. او مي‌گويد بايد شهادت‌طلبي در ايران را به ميل دنياطلبي تبديل كنيم. دين آنها بايد به سمت سكولاريسم برود. بنابر اين حذف رهبري بايد جزو برنامه اصلي قرار بگيرد.
حذف نظارت استصوابي شوراي نگهبان و حذف احمدي‌نژاد به هر قيمتي نيز جزو برنامه‌هاي كوتاه‌مدت اصلاح‌طلبان بود. موسوي خوئيني‌ها در اين خصوص ميگويد: اگر شمر هم بيايد بهتر از احمدي‌نژاد است.
موسوي خوئيني‌ها ادامه مي‌دهد: ملاك براي ما رأي‌آوري كانديداست. بازگشت به قدرت تحت هر شرايطي بدون كمك رهبري و با عبور از سيستم‌هاي ديني يكي ديگر از برنامه‌هاي اصلاح‌طلبان است و اينكه مي‌گويند از ايشان اجازه نگيريد همين موضوع را به اثبات مي‌رساند چراكه آنها پس از به قدرت رسيدن با رهبري كار دارند.

تشكيل ستاد انتخاباتي ايران در امريكا

تمامي اين موضوعات در آستانه انتخابات شكل گرفته بود و نكته مهم اينجاست كه اين بي سابقه است كه در يك انتخابات ايران در امريكا هم ستاد انتخاباتي داشته باشيم و آنها ثانيه به ثانيه وقايع ايران را رصد و هدايت مي‌كردند. دراين كشور كميته تشكيل شد و از اصلاح‌طلبان حمايت مي‌شد و وقايع پس از انتخابات را مورد حمايت قرار مي‌دهند. همين موضوع باعث شد كه اين فتنه بسيار پيچيده شود.

اصلاحطلبان به دنبال حذف رهبري

طرح محدود و پاسخگو كردن رهبري و فعال كردن مجلس خبرگان براي نظارت و حذف رهبري، شورايي و مدت دار كردن رهبري نيز از برنامه‌هاي اصلاح‌طلبان پس از انتخاب شدن بود. مي‌گفتند رهبري را دو دوره پنجساله كنيم تا همه چيز تمام شود. چه معني دارد كه بگوييم تا ظهور امام زمان ادامه پيدا كند.
همين آقايان در جلسات خود در مجمع تشخيص مصلحت نظام گفتند كه بايد بسيج را از مساجد بيرون كنيم و داشتند يك مصوبه را مي‌گذراندند كه بسيج از مساجد به يك ساختمان بروند چون ماهيت آنها نظامي است.
تعيين مرجع رسيدگي به شكايت از رهبري، به وجود آوردن عفو رهبري توسط مراجع قضائي هم از برنامه‌هاي اصلاح‌طلبان بود. اينها در حالي تنظيم طرحي براي ارائه به قوه قضائيه بودند كه عليه مقام معظم رهبري دادخواهي كنند و با كمك اين نهاد به رهبري حمله كنند. در جلسات مي‌گفتند كه ما بايد ابهت ولايت فقيه را بشكنيم. بنابراين قابل مشاهده است كه در نظام جمهوري اسلامي ايران دشمن به اين نتيجه رسيده است چيزي كه 30 سال است نظام را سرپا نگه داشته است همين ولايت فقيه است.

گـــزارش تيم‌هاي جاسوسي امريكا از ايران

در امريكا در جلسه‌اي دعوايي بين دونالد رامسفلد و خانم رايس اتفاق افتاد كه رامسفلد نظرش بر اين بود كه بايد به ايران حمله كنيم و از 56 پايگاه اطراف ايران عليه اين كشور استفاده كنيم اما خانم رايس معتقد به جنگ نرم بود. بنابراين امريكايي‌ها هفت تيم جاسوسي وارد ايران كردند تا ببينند كه چطور انقلاب ايران به رغم تهاجمات هنوز 30 سال است كه سرپا ايستاده است. اين تيم‌هاي جاسوسي گزارش جالبي مي‌دهند.
آنها مي‌گويند ايرانيان يك سمبل به نام امام حسين دارند كه نوه پيامبر اسلام است. اين فرد 1400 سال قبل با تعداد اندكي در مقابل يك لشكر بزرگ مي‌ايستد و با شجاعت كشته مي‌شود و اين اخلاق به ايرانيان به ارث رسيده است و ايراني‌ها بر همين اساس در مقابل ما ايستاده‌اند. روز كشته شدن اين سمبل 70 ميليون ايراني سياه‌پوش مي‌شوند. آنها سپس راهكار ارائه مي‌دهند و مي‌گويند از طريق منبرها و هياتها مي‌توان نفوذ كرد و گفتند كه از طريق مداحان ما بايد موضوعات خود را منتقل كنيم.
نمونه اين كار هم آقاي هلالي است كه بعد از دستگيري ايشان توسط نيروهاي امنيتي معلوم شد كه اين آقا از طريق چند واسطه با سرويس MI6 ارتباط دارد. علاوه بر آنها قصد داشتند كه سراغ روحانيوني كه تريبون داشتند و مطرح بودند نيز بروند. آنها ملودي‌هاي مداحي‌ها را تغيير دادند تا ذائقه جوانان را تغيير دهند.
اين مداحي‌هاي جديد حماسه سازي و انسان سازي نمي‌كند و اثر گذار نيست. اين برنامه امريكايي‌هاست. نكته بعدي بررسي اين تيم‌هاي جاسوسي در خصوص مقام معظم رهبري بود و تأكيد زيادي كردند كه بايد مورد هدف قرار بگيرد و سومين راهكار اينها در خصوص مراجع بود.

جريان اعتراضي را زنده نگه داريد

دستور كار بعدي اصلاح‌طلبان پس از انتخابات تشكيل جبهه سياسي و فعال و زنده نگه داشتن جريان اعتراضي بود. اتفاقي كه در روز قدس،13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا افتاد براي زنده نگه داشتن جريان اعتراضي است.
آنها گفتند كه از فرصتهاي نظام بايد استفاده كنيم چون به ما مجوز نمي‌دهند و اگر هم خودسرانه عمل كنيم با ما برخورد مي‌كنند. در 13 آبان اينها سه هفته تمام امكانات خود را بسيج كردند و رسانه‌هاي انها به صحنه آمدند كه 13 آبان به هر قيمتي جريان اعتراضي را بايد كنترل كنيم. فكر مي‌كردند كه روز 13 آبان بتوانند به اندازه هرسال براي خود جمعيت جمع كنند اما اينها در حالت خوش‌بينانه حدود 5 هزار نفر بيشتر در خيابان نياوردند.
جالب است كه در طرف مقابل امت انقلابي كه هر سال حدود 10 تا 15 هزار نفر براي راهپيمايي 13 آبان مي‌آمدند، حضوري 70 هزار نفره در اين خصوص داشتند.
اين پنج هزار نفر حضور هم قابل توجيه است. چرا كه ما در تهران حدود 400 خانوار نفاق داريم كه هميشه در جريانات فعال هستند. در كنار اينها يكسري ارذل و اوباش داريم كه با پول حضور پيدا مي‌كنند اما به رغم اين جمعيت خوبي كه براي ضد انقلاب مي‌توان در نظر گرفت آنها پنج هزار نفر بيشتر نتوانستند به خيابان‌ها بكشند.

ذخيره نيرو در NGOها

استفاده از ظرفيت كشورهاي بيگانه و NGOها نيز يكي ديگر از برنامه‌هاي اصلاح‌طلبان در ايام پس از انتخابات بود. خاتمي مي‌گفت ما بايد نيروهاي اجتماعي خود را در اين NGOها جمع و متراكم كنيم تا در موقع لزوم همه آنها را بيرون بريزيم. در انقلاب‌هاي رنگي قابل مشاهده است كه اكثر جريانات از طريق همين NGOها به ثمر مي‌رسد.
برنامه‌ريزي براي انتخابات آتي، ترويج غير مشروع بودن دولت، ايجاد انشقاق در جبهه اصولگرايان و تشويق و ترويج نافرماني مدني يكي ديگر از برنامه‌هاي اين جريان است.

تلاش براي تخريب نماز جمعه 29 خرداد

اصلاح‌طلبان روزهاي شروع آشوب‌ها بالغ بر يك هفته تمام برنامه‌ريزي مي‌‌كردند كه ابهت رهبري را در نماز جمعه 29 خرداد بشكنند و تمام امكانات خود را براي اين كار بسيج كردند. به همين خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند حدود 20 هزار نفر اغتشاشگر را به خيابان‌ها ‌بكشند. اين آدم‌ها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود.

تلاش براي شروع درگيري‌ها پيش از انتخابات

در ايام تبليغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ستاد موسوي برنامه ريزي كرده بود كه از ميدان تجريش تا ميدان راه آهن با لباس سبز كارناوال راه بيندازند؛ درست در روزي كه در ميدان وليعصر(ع) هر ساله هيات رزمندگان اسلام برنامه برقرار مي‌كند. اين موضوع به آقاي بهزاديان‌نژاد تذكر داده شد و ايشان ابراز بي‌اطلاعي كرد. خود ميرحسين موسوي هم در اين خصوص خبري نداشت. بنابراين پس از بررسي‌ها مشخص شد كه در اتاق جنگ رواني، آقاي خانيكي، نعيم پور و حجاريان به اين موضوع خوراك مي‌دهند و اين اطلاعيه را توزيع كردند.
با اين طرح مشخص است كه اينها قبل از انتخابات تصميم به اغتشاش داشتند. اينها از قبل گفته بودند كه بايد بين جنبش‌ها پيوند برقرار كنيم. چراكه هر جنبشي به تنهايي بيايد نظام با آنها برخورد مي‌كند. بنابراين بايد اين جنبشها پيوند بخورند و به يك خيزش عظيم اجتماعي عليه نظام تبديل شوند. اين ماجراي كشته سازي نيز جزو طراحي‌هاي جلسات اصلاح‌طلبان بوده است كه قبل از انتخابات مي‌خواستند خوني ريخته شود و پيراهن عثمان درست كنند.

نقش برجسته منافقين در فتنه اخير

در حوادث اخير، حدود 30 نفر كه ارتباط مستقيم با منافقين داشتند توسط وزارت اطلاعات دستگير شدند. اينها در ستاد اصولگرايان هم جاسوس داشتند. سفارتخانه‌ها نيز به صورت شبانه روزي با تمام توان فعال بودند و اين نكته عجيبي بود. NGOهاي خارجي هم نقش عجيبي در اين فتنه داشتند و تلاش گسترده‌اي كردند كه تمام جوانان ايراني مقيم خارج را به داخل ايران گسيل دهند.

چه كساني با سرويس‌هاي جاسوسي در ارتباط هستند؟

بر اساس اسناد موجود در نهادهاي امنيتي برخي عناصر فتنه بدون شك با خارج از كشور در ارتباط هستند و اين موضوعي است كه به اثبات رسيده است. جالب اين است كه برخي از فرزندان آقايان نامهرسان سرويس MI6 انگليس هستند و براي آقايان نامه مي‌برند و مي‌آورند.
يكي از بازداشتشدگان در اعترافات خود به دفتر ژنو خاتمي اشاره مي‌كند و مي‌گويد بارها به خاتمي گفتيم كه اين دفتر مشكل ساز مي‌شود اما توجهي نكرد. وي ادامه مي‌دهد يكبار در هواپيما نظر سفير سوئيس در خصوص دفتر خاتمي در ژنو را پرسيدم كه ايشان گفت كه اين دفتر بهترين مكان براي ارتباط خاتمي با آمريكا و غرب است.
خاتمي هر زمان كه به دفتر ژنو مي‌رفت با آقايان رسام، بهنود، خانم كامليا و شيلر ملاقات مي‌كرد. خاتمي هر موقع كه آنجا مي‌رود، ساعت‌ها با اين افراد پشت درهاي بسته جلسه داشته است.

تلاش اصلاح‌طلبان براي ايجاد تغيير در مباني نظام

آن چيز كه مسلم است اتفاقي است كه در كشور افتاد، يك جريان از قبل طراحي شده سياسي، براي جهت‌گيري‌ها و تغيير در برخي از اصول و مباني نظام بوده است كه با خروج از نظام و قانون و رهبري و به كارگيري ظرفيت‌هاي داخلي و خارجي از جمله ايجاد اغتشاش در حال پياده سازي بود. اصلاح‌طلبان با برنامه ريزي قبلي خود مي‌دانستند كه شكست مي‌خورند به همين خاطر گفتند كه ما بايد هزينه اين شكست را به گردن نظام بيندازيم. بنابراين موضوع تقلب و عدم صلاحيت مسؤولان كشور را مطرح و گسترده پخش كردند و كليد رسمي آن توسط محتشمي‌پور كه كميته صيانت از آرا را درست كرد، زده شد.
اينها در پاسخ اين سوال كه چرا به رغم وجود نظرسنجي‌ها در خصوص شكست، چرا به ميرحسين موسوي چيزي نگفتيد؟ يكي از اين افراد در اين خصوص مي‌گويد: ما مي‌دانستيم كه رأي نداريم و تقلب هم غير ممكن است. ما رأي روستائيان را در نظرسنجي‌ها عمداً محاسبه نمي‌كرديم و آرا را با 5 درصد اختلاف به ميرحسين ميداديم تا باور كند كه پيروز است و اگر پيروز نشود، تقلب شده است. علي هاشمي نيز در اين زمينه بسيار موثر بوده است كه ميرحسين را دچار توهم تقلب بكند. اين جزو اعترافات اكثر عوامل دستگير شده فتنه است.

برخي از اظهار نظرهاي سران اصلاحات در خصوص توهم تقلب:

- رضا خاتمي مي‌گويد: بعد از بررسي‌ها كه انجام شد آقاي موسوي خوئيني‌ها و محتشمي پور به عنوان محور طرح تقلب مطرح شدند.
- 8 ماه پيش از انتخابات در جلسات مختلف تاجزاده مي‌گفت كه ما بايد قبل از هرچيز طرح تقلب را در دستور كار خود قرار دهيم.
- موضوع تقلب،بحثي بود كه يك سال پيش از انتخابات كه بحث اوليه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد.
- موسوي خوئيني‌ها مي‌گويد: اگر مشاهده شد كه تقلبي صورت گرفته است يا بايد مردم را در جريان بگذاريم يا بايد يك روش جايگزين را معرفي نمود تا مردم احساس كنند كه با اين روش مي‌توانند به حق خود برسند.
- يكي از همفكران اينها هم مي‌گويد: در اين چهار سال خلاصه كارهاي مصطفي تاجزاده اين بود كه در حرفها و نوشته‌هايش بروز مي‌كرد، اين عناوين است كه همه مشكلات را به گردن رهبري بيندازيم و احمدي‌نژاد را عامل رهبري بدانيم و اجماع عليه وي درست كنيم و گروه‌هاي مخالف را متحد كنيم و فضاي خياباني را براي تقلب يا جشن مهيا كنيم. يعني اگر پيروز هم مي‌شدند اين وقايع به وقوع خواهد پيوست.
- تاجزاده در انتخابات مي‌گفت: اگر ما بتوانيم پيروز شويم با تجربياتي كه در اين سالها به دست آورديم خواهيم توانست رهبري را مهار كنيم.
- محتشمي پور هم مي‌گويد: ما يك سلسله برنامه در نظر داريم كه قبل از آن بايد به اطلاع مهندس موسوي برسانيم. اين برنامه طرح الله اكبر تا ابطال انتخابات است. اين انتخابات فاقد مشروعيت است و ما هر شب از ساعت 10 بايد الله اكبر بگوييم تا انتخابات باطل شود.

ما دين دار هستيم

برنامه جديد فتنه گران اين است كه هيات‌هاي مذهبي را در اختيار بگيرند و مراسم دعا برگزار كنند تا به مردم اثبات كنند كه متدين هستند. موسوي‌خوئيني‌ها در زمان انتخابات مي‌گويد: به ستادها بگوييد ولو به صورت صوري، در زمان نماز در را ببندند و بگويند كه مي‌خواهيم نماز بخوانيم. محتشمي پور هم مدام در منزل خودش دعاي كميل برگزار مي‌كند. اما نكته اصلي اين است كه اين‌ها در حوزه دين تفكرات عجيبي دارند. برخي از احكام قرآن در خصوص زندگي قبيله‌اي آن زمان بوده است يا احكام صادره در آن زمان احكام قطعي و جاودان بوده است كه تحت شرايط آن زمان صادر شده است. اگر قطعي باشد بايد ما نيز به صورت قبيله‌اي زندگي كنيم.

لابي‌هاي بين المللي براي حمايت از ميرحسين

در جريان انتخابات اصلاح‌طلبان تلاش‌هاي زيادي كردند تا نظر كشورهاي مختلف را براي ميرحسين موسوي جلب كنند. عطريانفر در اين خصوص مي‌گويد: مهدي هاشمي گفت كه پيغام ما به اوباما اين بوده است كه تا قبل از انتخابات با ايران وارد مذاكره نشويد. جالب است كه آقاي خاتمي ماموريت داشت كه با سفر به كشورهاي غربي نظر آنان را به نفع ميرحسين موسوي جلب كند. چراكه اين كشورها موسوي را قبول نداشتند و معتقدند كه تفكرات ماركسيستي دارد.
بعد از جلسات خاتمي با كشورهاي غربي و عربي يك موج فزاينده حمايت و دفاع از ميرحسين توسط رسانه‌هاي خارجي شروع شد كه خاتمي اين رسانه‌ها را منسجم كرد. يكي از نزديكان سابق او مي‌گويد: من چندشم مي‌شود كه با چه وضعيتي رفتم و از اين كشورهاي عربي براي مركز گفت‌وگوي تمدن‌ها پول گرفتم و نمي‌توانم بگويم كه چقدر جمهوري اسلامي را فروختيم. وي ادامه مي‌دهد: يك بار نماينده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت كه اگر پول مي‌خواهيد خاتمي بايد بيايد در مركز استراتژيك ما در خصوص آن چيزي كه مي‌خواهيم سخنراني كند و بابت هر سخنراني 100 هزار يورو بگيريد.

استراتژي‌هاي هاشمي شكست خورد

هاشمي سه استراتژي را يكي پس از ديگري اجرا كرد. هاشمي ميانه خوبي با خاتمي و احمدي‌نژاد ندارد. بنابراين تصميم مي‌گيرد كه نه خاتمي باشد و نه احمدي‌نژاد و كسي باشد كه فرمانبردار او باشد. ايشان خدمت مقام معظم رهبري رسيدند و طرح دولت راست صالح را مطرح كردند و از مقام معظم رهبري خواستند كه جلوي احمدي‌نژاد را بگيرد تا از اين طريق وي نيز جلوي خاتمي را بگيرد. سپس حسن روحاني را به عنوان كانديدا معرفي مي‌كند.
استراتژي دوم هم با توجه به دفاع مقام معظم رهبري از احمدي‌نژاد اينگونه شد كه نه به احمدي‌نژاد و بله به خاتمي. بنابراين طرح دولت وحدت ملي مطرح شد و تبليغات سنگيني را انجام دادند.
يك آدم اصولگرا را نيز پيش انداختند و او در مجلس جشن 30 سالگي گرفت و همه را دعوت كرد و به آنها تريبون داد تا هر سياه‌نمايي كه مي‌خواهند انجام دهند.
استراتژي سوم هم اين شد كه نبايد بگذاريم اصول‌گرايان با يك كانديدا بيايند. بايد با چند كانديدا بيايند تا رأي احمدي‌نژاد خرد شود و صف اصول‌گرايان را دچار انشقاق كنيم. بنابراين استراتژي سوم دولت ائتلافي كه از زبان رضايي مطرح شد، بود.
بنابراين هاشمي اول به سراغ لاريجاني رفت و لاريجاني هم براي آمدن جدي بود اما با افشاي طرح هاشمي و تلاش وي براي سوزاندن پيش از موعد مهره‌هاي اصولگرايان وي منصرف شد.
پس از اين سراغ قاليباف رفتند و او نيز رفت و ستادهاي خود را فعال كرد اما بعد كنار رفت. قاليباف كه كنار كشيد، 13 ستاد خود را به محسن رضايي داد و 23 ستاد را نيز در اختيار ميرحسين موسوي قرار داد. هاشمي نهايتاً به گزينه محسن رضايي رسيد.
منبع:ويژه‌نامه پتك جمهوريت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط