تهاجم فرهنگی و تغییر سبک زندگی
پیش از آن که به معیارهای انتخاب همسر و چگونگی آشنایی بپردازیم، بهتر است به چرایی صیر نزولی امر ازدواج طی سالهای اخیر در ایران بپردازیم.بیتردید امروزه بر همگان آشکار شده است که معیارهای انتخاب همسر در جامعه کنونی ما، نسبت به دو دهه پیشین با تغییر و تحولات گستردهای همراه بوده است. تغییراتی که گاهأ رنگ و بوی تهاجم فرهنگی و غربزدگی میدهد.
شاید به جرات بتوان اذعان کرد که از اواسط دهه 70 و با روند فزاینده گرایش اقشار مختلف جامعه، بالاخص نوجوانان و جوانان به شبکههای ماهوارهای؛ تغییرات گستردهای در سبک زندگی جامعه ایرانی مشاهده شد. تغییراتی که با برنامهریزی خاص غربیها و اهمالکاری مسئولین داخلی کشور، تدریجأ سایه بر ابعاد مختلف زندگی افراد انداخت و زمینه بروز و ظهور بسیاری از آسیبهای اجتماعی، هنجارشکنیها و عبور از خط قرمزها را در جامعه فراهم آورد.
در میان تمام آسیبها و معضلات حاصل از تغییر سبک زندگی جوان ایرانی و کاهش آمار ازدواج در کشور، آنچه که بیش از دیگر موارد، نظر جامعهشناسان اجتماعی را به خود جلب نموده است؛ روند نزولی پایداری ازدواج در پیِ اشاعه بیبند و باری و آزادیهای بی حد و حصر از سوی این شبکههای ماهوارهای قلمداد میشود.باید توجه داشت که دوره آشنایی نیز زمان مشخصی دارد و نباید بی حد و مرز و به دور از زمانبندی مشخص طی شود؛ زیرا در چنین شرایطی، دختر و پسر از میدان هدف اصلی که همان ازدواج است دور شده و با ایجاد خواسته و ناخواسته دلبستگی میان این دو، چشمها بر حقایق بسته، و منطق و آگاهی جای خود را به احساس و بیمنطقی خواهد داد و این همان پاشنه آشیل زندگی مشترک محسوب میشود.بر اساس آمارهای طلاق و ازدواج، بیش از دو دهه است که اکثر جوانان گرایش چندانی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند و عمده دلیل آن بر اساس اولویت؛ شرایط اقتصادی، عدم مسئولیت پذیری و گسترش ازدواجهای سفید عنوان شده است.
"ازدواج سفید" (White Marriage) یا "ازدواج وحشی" از اوایل دهه 1950 میلادی در غرب و برای همگامسازی با دنیای مدرن و رفع نیازهای جنسی افراد ایجاد شد که آسیبهای فراوانی از جمله شیوع انواع بیماری و متزلزل شدن بنیان خانواده را به همراه داشته است. اما با ورود موج گسترده این معضل اجتماعی از اوایل دهه 70 به جامعه ایرانی، نه تنها پایههای خانواده به لرزه در آمد بلکه ارزشهای اعتقادی و اسلامی نیز مورد هدف مستقیم قرار گرفت و جوانان به جای زندگی مشترک و تشکیل خانواده به بهانههای واهی از جمله مشکلات مالی، از زیر بار امر ازدواج شانه خالی کرده و به سمت و سوی ازدواجهای به دور از مسئولیت و شرع سوق داده شدند.
بر اساس آمارهای منتشر شده؛ عمر این قبیل ازدواجها (ازدواج سفید) بین 1 تا 3 سال است و پس از پایان آن؛ علاوه بر مشکلات خانوادگی، آسیبهای روحی و روانی بلند مدتی را در طرفین ایجاد میکند که بعضأ غیر قابل جبران هستند و بعضأ برای آرامش ظاهری خود که به نوعی فریبندگی خویشن محسوب میشود، به زندگی با فردی دیگری بر مبنای روال پیشین و به دور از ضوابط شرعی و قانونی گرایش پیدا میکنند و این سیکل معیوب ادامه پیدا میکند!
سبک زندگی اسلامی
حائز اهمیت آن که در گیر و دار شبیخون فرهنگی غرب و گسترش فرهنگ افسارگسیخته معاندین اسلام در جامعه ایرانی، هستند افرادی که با بصیرت و آگاهی؛ از این آسیبها عبور کرده و با استقامت در برابر آن، خود و اطرافیان را در مصونیت کامل قرار دادهاند.این قبیل افراد؛ با در نظر گرفتن شرایط شخصی و اجتماعی و با توجه به معیارهای اصیل جامعه ایرانی-اسلامی در مسیر تشکیل خانواده و تحقق امر مقدس ازدواج، قدم بر داشته و با احترام به عُرف و ارزشهای اجتماعی زندگی خود را در پیش میگیرند.
در این میان آنچه که بسیار مهم قلمداد میشود، نحوه آشنایی زوجین با یکدیگر و چگونگی گزینش برای انتخابی مناسب و مطلوب است. در این راستا به بانوان توصیه میشود برای انتخاب همسر و گزینش بین خواستگاران خود به شش نکته اساسی توجه کنند تا با توجه به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، بهترین انتخاب را داشته باشند:
- ایمان و تقوا
- صلاحیت خانوادگی
- همتایی (کفویت)
- اخلاق پسندیده
- صحت روحی و جسمانی
«ایمان و تقوا»؛ بیتردید فردی که به ارزشها و هنجارهای دینی و اجتماعی پایبند نباشد نمیتواند اصل وفاداری و مسئولیتپذیری را محقق سازد و در کمتر زمانی با بیاخلاقی و به بیراهه رفتن، عرصه زندگی را بر خود و خانواده تنگ و بعضأ غیر قابل تحمل خواهد کرد.
«صلاحیت خانوادگی»؛ بسیاری از افراد بنا به دلایل واهی و غیر قابل قبول سعی بر آن دارند تا فرد مورد نظر خود را منزه و جدای از اخلاقیات سوء و نامتعارف خانوادهشان جلوه دهند. حال آن که این روند که بخواهیم فردی را که به خواستگاری آمده و خانواده وی صلاحیت لازم را ندارند، از وی مجزا کنیم؛ امری عبث و دروغ به خود است. چرا که افراد در خانواده خود رشد و نمو میکنند و اخلاقیت، خلق و خو و رفتار والدین تأثیر مستقیمی بر شکلگیری شخصیت آنها خواهد داشت و ما هرگز نمیتوانیم چنین وانمود کنیم که فرد مورد نظر مانند خانوادهاش نیست و اخلاقیات متفاوتی دارد!
از این رو؛ سلامت روانی، رفتاری و صلاحیت خانوادگی در امز ازدواج از اهمیت ویژهای برخوردار است.
«همتایی»؛ برای تحقق تفاهم و توافق بیشتر در زندگی مشترک، باید به اصل «هم کفو بودن» توجه ویژهای داشت. این مهم بدان معنا است که افرادی را برای گزینش و انتخاب زندگی مشترک با هم مقایسه کنید که از لحاظ مرتبه شخصیتی و شأن انسانی به شما قرابت بیشتری داشته باشند و از لحاظ فکری، اعتقادی و جنبههای مختلف اجتماعی با شما در یک سطح قرار گیرند تا در آینده با کمترین میزان از اختلاف نظر و مشکلات عقیدتی روبرو شوید.
«اخلاق پسندیده» که همواره یکی از اصول اساسی ارتباطات انسانی محسوب میشود، در انتخاب همسر از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که فردی با خصوصیات غیر اخلاقی و ناپسند، در ایجاد ارتباط سالم با دیگران و تحقق تفاهم، با مشکلات عدیدهای همراه خواهد بود که گاهأ ارزش خانواده و حیثیت افراد را نیز خدشهدار میکنند و این مورد به هیچ عنوان قابل اغماض نیست.
«صحت روحی و جسمانی»؛ یکی دیگر از معیارهای انتخاب همسر، سلامت روح و جسم محسوب میشود. بیشک اگر فرد مورد نظر برای زندگی مشترک از صحت روحی لازم برخوردار نباشد؛ جسم سلامتی نیز نخواهد داشت و از منظر روانشناسان؛ این دو لازم و ملزوم یکدیگر و غیر قابل تفکیک هستند و هر آنکس که از سلامت روحی و روانی برخوردار نباشد؛ نمیتواند همراه مناسب و شایستهای در زندگی مشترک باشد چرا که چنین فردی تاثیراتِ سوءِ گستردهای بر فضای خانواده و تربیت فرزتدان خواهد گذاشت.
بهترین انتخاب با توجه به شرایط کنونی
طی سالهای اخیر و با توجه به تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شرایط نامطلوب اقتصادی در کشور، شرایط ازدواج برای افراد رو به سختی گذاشته و بسیاری از هراس دو چندان شدن مشکلات مالی، از ورود به امر ازدواج دوری میکنند.در این میان، با کمی تأمل و ژرفاندیشی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و... در مییابیم که شرایط ازدواج بر همگان سخت شده است و بانوان باید بیش از هر زمان دیگری تنگناهای اقتصادی را درک و با کاستن از سطح میزان خواستههای غیر ضروری خود، مسیر ازدواج موفق را هموار سازند.
در این راستا باید از هرگونه چشم و همچشمی، تجملگرایی و خواستههای نامتعارف دوری و با همراهی خانوادهها و رهنمونهای مشاورهای کاردان و مطمئن، بهترین انتخاب را در دستور کار قرار داد و با گذران دورههای مختلف آشنایی با فرد مورد نظر و خانواده وی؛ این روند را به سمت زندگی مشترک معقول و منطقی هدایت کرد.
البته باید توجه داشت که دوره آشنایی نیز زمان مشخصی دارد و نباید بی حد و مرز و به دور از زمانبندی مشخص طی شود؛ زیرا در چنین شرایطی، دختر و پسر از میدان هدف اصلی که همان ازدواج است دور شده و با ایجاد خواسته و ناخواسته دلبستگی میان این دو، چشمها بر حقایق بسته، و منطق و آگاهی جای خود را به احساس و بیمنطقی خواهد داد و این همان پاشنه آشیل زندگی مشترک محسوب میشود.
پاسخ مثبت به خواستگار
با توجه به آنچه که اجمالأ در راستای امر ازدواج و خواستگاری گفته شد، به این نتیجه میرسیم که در امر ازدواج نه باید امور را به سهولت گرفت و از آنها عبور کرد و نه باید روند آن را دشوار و پُر فراز و نشیب کرد.در اینجا باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که بهترین زمان ممکن برای پاسخ مثبت دادن به خواستگار، پس از تأمل نهایی است!
در واقع زمانی که دختر، پس از آشنایی کامل و اِشراف به زوایای مختلف شخصیتی خواستگار و طی مراحل مختلف مشاوره ازدواج، فرد مورد نظر خود را برای زندگی مشترک مناسب دید، نباید بلافاصله پاسخ مثبت خود را اعلام کند.
از نظر روانشناسان، بین 3 تا 5 روز زمان لازم است تا فرد در خلوت و به دور از هرگونه حواشی و توصیههای خام دیگران، با توجه به آنچه که طی چند ماه رفت و آمد، آشنایی و مراجعه به مشاوره تصمیم نهایی را گرفته و سپس آن را اعلام کند تا جای هیچ گونه تردیدی باقی نماند.
توجه داشته باشید که هرگز پاسخ به خواستگاری را مستقیمأ اعلام نکنید و طرح این مهم را بر عهده والدین بگذارید تا ضمن حفظ حریم خانواده و شأن والدین، این پیام به بهترین نحو ممکن انتقال یابد و مطلوبترین نتیجه را در پی داشته باشد.
منابع:
1- معیارهای اسلامی در ازدواج، دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری2- مزایا و معایب طولانی شدن رابطه پیش از ازدواج، پایگاه تحلیل مشاوره ازدواج
3- مقاله بررسی معیارهای ازدواج در اسلام، کنگره فرعنگ و اندیشه دینی
4- فرهنگ همسر گزینی، پایگته اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی