هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله از مکه به مدينه

ورود حضرت محمد صلي الله عليه و آله و مسلمانان به مدينه، فصل تازه اي در زندگي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و اسلام گشود. در اسلام، هجرت در راه خدا و براي گسترش دين، برابر با جهاد است. (1) هجرت؛ يعني دست شستن از همه علاقه هاي قلبي و پاگذاشتن بر روي همه عادت هاي نادرست و آداب باطل؛ يعني رفتن از جهل به سوي نور و دانايي و رفتن از ناپاکي به
يکشنبه، 10 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله از مکه به مدينه
هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله از مکه به مدينه
هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله از مکه به مدينه

نويسنده: زهرا رضاييان



چکيده

ورود حضرت محمد صلي الله عليه و آله و مسلمانان به مدينه، فصل تازه اي در زندگي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و اسلام گشود. در اسلام، هجرت در راه خدا و براي گسترش دين، برابر با جهاد است. (1) هجرت؛ يعني دست شستن از همه علاقه هاي قلبي و پاگذاشتن بر روي همه عادت هاي نادرست و آداب باطل؛ يعني رفتن از جهل به سوي نور و دانايي و رفتن از ناپاکي به سوي پاکي. هجرت پيامبر و مسلمانان از آن محيط اختناق آلود مکه به سوي مدينه که شهر صفا و برادري بود، نخستين گام بلند در راه پيروزي و گسترش اسلام و جهاني شدن آن شمرده مي شد. نظر به اهميت هجرت بود که در زمان خليفه دوم، به پيشنهاد امام علي عليه السلام، اين سال مبدأ تاريخ اسلام شد. دراين مقاله، به جنبه هاي گوناگون هجرت آخرين رسول الهي مي پردازيم.

هجرت در قرآن

هجرت در زندگي بشر و پيشرفت علوم و به وجود آمدن تمدن ها، نقش تعيين کننده اي داشته است. اسلام به عنوان آخرين دين الهي، مسئله هجرت را در جنبه هاي گوناگون مطرح کرده و بر آن پاي فشرده است. هجرت، يک دستور سازنده اسلامي است که در بيش از نوزده آيه قرآن کريم به آن اشاره شده است. (2) خداوند گاهي با زبان ملامت به مسلمانان دستور مي دهد که هجرت کنند (3) و گاه پاداش عظيم هجرت را به آنان گوشزد مي کند و مي فرمايد: «آنان که ايمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هاي خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگ تري نزد خدا دارند و آنها رستگارند». (4)

هجرت، مبدأ تاريخ

هجرت، مبدأ تاريخ مسلمانان و زيربناي حوادث سياسي، تبليغي و اجتماعي آنان است. همه ملت ها و اقوام براي خود مبدأ تاريخي دارند، مانند مسيحيان که ميلاد حضرت مسيح عليه السلام را مبدأ تاريخ خود قرار داده اند. در اسلام با اينکه حوادث مهمي همچون ولادت پيامبر، بعثت ، فتح مکه و رحلت پيامبر وجود داشت، ولي هيچ کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پيامبر به عنوان مبدأ تاريخ انتخاب گرديد. در حقيقت، هجرت، يکي از درخشنده ترين برنامه هاي اسلام و سرآغاز فصل تازه اي از تاريخ اسلام بود. مسلمانان تا زماني که در مکه بودند، در ظاهر هيچ گونه قدرت اجتماعي و سياسي نداشتند، ولي پس از هجرت، بي درنگ دولت اسلامي تشکيل شد و با سرعت فراواني در همه زمينه ها پيشرفت کرد. اگر مسلمانان به فرمان پيامبر دست به چنين هجرتي نمي زدند، نه تنها اسلام از محيط مکه فراتر نمي رفت، بلکه ممکن بود همان جا دفن و فراموش شود.

انواع هجرت

هجرت گاه براي کسب دانش و علوم است، (5) زماني با هدف حفظ دين (6) و گاهي براي فرار از ستم و ستمگر. (7) همچنين گاه براي رسيدن به خداوند (8) و زماني براي فرار از گناه انجام مي شود. اصولاً روح هجرت مقدس، همان فرار از ظلمت به نور، از کفر به ايمان و از گناه و نافرماني به اطاعت خداست. از اين رو، در احاديث مي خوانيم مهاجراني که جسمشان هجرت کرده است، ولي در درون و روح خود هجرتي نداشته اند، در صف مهاجران نيستند و به عکس، آنها که به هجرت مکاني نيازي نداشته، ولي به هجرت دروني دست زده اند، در شمار مهاجرانند. امام علي عليه السلام مي فرمايد:«کسي مي گويد مهاجرت کردم، در حالي که مهاجرت واقعي نکرده است. مهاجران واقعي آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند». (9)

هجرت حضرت ابراهيم عليه السلام

حضرت ابراهيم عليه السلام پس از جريان آتش سوزي نمرود و انجام رسالت خود در سرزمين بابل، تصميم گرفت به سوي شام هجرت کند. خداوند در مقابل اين هجرت، پاداش هايي به آن حضرت داد. خداوند نعمت هاي بزرگي به ابراهيم عطا فرمود؛ فرزندان شايسته اي به او داد که بتوانند چراغ ايمان و نبوت را در دودمانش روشن نگه دارند؛ نبوت و کتاب آسماني را دودمان او به يادگار نهاد؛ پاداش دنيوي همچون نام نيک به او عنايت فرمود و در آخرت او را از صالحان قرار داد. (10)

هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و مسلمانان

هجرت به حبشه

هنگامي که آزار مشرکان بر ضد مسلمانان فزوني گرفت، پيامبر به ياران خود دستور داد به سرزمين حبشه هجرت کنند. در زماني کوتاه، آنان که آمادگي بيشتري داشتند، بار سفر بستند و شبانه و مخفيانه، بعضي پياده و بعضي سواره راه جده را در پيش گرفتند. در سفر اول، ده يا پانزده نفر از مسلمانان که در ميانشان چهار زن مسلمان نيز ديده مي شد، به رهبري جعفر بن ابي طالب به حبشه رفتند. از شيرين ترين و زيباترين خاطرات اين هجرت، به سخنان جذاب و زيباي جعفر نجاشي،زمامدار حبشه مي توان اشاره کرد. (11) ره آورد اين هجرت، پاشيده شدن بذر اسلام در بيرون از جزيره العرب، از جمله قلب نجاشي بود. از سوي ديگر، چهل تن از اهالي حبشه که مسلمان شده بودند، به مدينه آمدند. آنها با مشاهده فقر تأثر برانگيز مسلمانان و با کسب اجازه از پيامبر، دوباره به حبشه بازگشتند و اموال خود را همراه آوردند و ميان مسلمانان تقسيم کردند. (12)

هجرت به مدينه

پس از آنکه سران قريش تصميم گرفتند پيامبر را به قتل برسانند، پيک وحي نازل شد و حضرت را از نقشه هاي مشرکان آگاه ساخت. (13) از اين رو، علي عليه السلام در جايگاه پيامبر خوابيد تا ايشان بتوانند شبانه از مکه خارج شود. قرآن از مهاجران ياد شده، با عنوان «پيش گامان نخستين» ياد کرده است. (14) علت هجرت از مکه اين بود که اين شهر، با توجه به نظارت هميشگي مشرکان، توان گسترش مکتب اسلام را به سوي مناطق ديگر نداشت. از اين رو، لازم بود مسلمانان به مکان ديگري هجرت کنند تا بتوانند نداي اسلام را از آنجا به همه جاي دنيا برسانند.

آثار هجرت

بررسي تاريخ نشان مي دهد که هجرت پيامبر و مسلمانان و جهاد، دو عامل پيروزي اسلام در برابر دشمنان نيرومند بود. اگر هجرت نبود، اسلام در محيط خفقان آور مکه از ميان مي رفت. هجرت پيامبر، اسلام را از شکل منطقه اي بيرون آورد و آن را جهاني کرد. آثار هجرت را مي توان چنين برشمرد: گسترش اسلام و فزوني مسلمانان، يک پارچگي مسلمانان و تشکيل ارتش اسلام، ايجاد مرکز قدرت براي مسلمانان، تشکيل حکومت اسلامي در مدينه و تبديل شدن يثرب به مدينة الرسول، پيروزي هاي پي در پي و فتح مکه و فراهم آمدن زمينه تربيت افرادي چون سلمان، ابوذر، عمار و ديگر صحابه.

پاداش مهاجران

از جمله نکته هايي که بر والايي جايگاه هجرت در اسلام دلالت دارد، پاداش هاي سترگي است که خداوند در دنيا و آخرت به مهاجران عنايت فرموده است. جايگاه دنيوي و پاداش اخروي، (15) امنيت گسترده و آمرزش گناهان، (16) بهشت جاودان و بخشش گناهان، (17) رحمت خداوند و روزي شايسته، (18) برخورداري از بالاترين درجه نزد خداوند و رستگاري ابدي (19) از جمله پاداش هايي است که به مهاجران داده مي شود.

پي نوشتها:

1. انفال:74.
2. آل عمران: 195؛ انفال : 72، 74 و 75 ؛ توبه: 20؛ نحل 41 و 110.
3. نساء: 97.
4. توبه: 20؛ نساء: 100.
5. توبه: 122.
6. بحار الانوار، ج 9، ص 31.
7. نحل 41.
8. فيض کاشاني، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسه العلمي ، ج 4، ص 115.
9. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، المکتبه السناني، ماده هجر.
10. عنکبوت: 26 و 27.
11. محمد بن محمد بن اثير، الکامل في التاريخ، بيروت، دارحار،1399 ه.ق، ج 2، صص 80 و 81.
12. قصص: 52 -54.
13. انفال: 30.
14. توبه: 100.
15. نحل :41.
16. نساء: 100؛ نحل: 110.
17. آل عمران: 195.
18. انفال: 74؛ حج: 58 و 59.
19. توبه، 20-22.

منبع: ماهنامه ي گلبرگ




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط