نماز در معنی لغت
لغت نامه ی دهخدا میگوید نماز به معنی خدمت و بندگیست، و به توجه به معنای خود کلمه با استناد به شاهنامه معنی آن را در کرنش، تکریم و یا تعظیم و سجده کردن نیز آورده است .چو نزدیک رستم فراز آمدند
به پیشش همه در نماز آمدند.
فردوسی .
یا در جای دیگر آورده است که نماز به معنی عبادت و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان به طریقی که در شریعت پیمبران وارد شده
چنین گفت امروز شاه از نماز
همانا نیاید به کاری فراز.
فردوسی
او بیان می کرد با ایشان به راز
سِرّ انگلیون و زنار و نماز.
مولوی
عدهای از اهالی فن و ادبیات و پزوهشگران زبان شناس معتقدند واژه «نماز» در لغتِ فارسی از لفظ پهلوی نماک namac گرفته شده که آن هم از ریشه ایرانِ باستان واژه «نم» nam به معنای خم شدن و تعظیم کردن گرفته شده است. این اسناد و زبان و تعریف نشانگر آن است که به احتمال زیاد ایرانیان آئینی نزدیک به آنچه که ما امروز با عنوان و مناسک نماز داریم، داشته اند و از آن عملکرد و حرکات برای عبادت استفاده میکردهاند.
نماز چیست ؟
در عربی «خواندن نماز» معادل با کلمه «قرائت» است و از آن جهت که یک قسمت از نماز عبارت است از: ( خواندن و تلفظ کردن حمد و سوره و اذکار )به این روش و جهت کسی که این اعمال را انجام دهد و این الفاظ را بر زبان جاری کند میگویند نماز را خواند، و یا نماز میخواند. امّا در قرآن و روایات همه جا سخن از «اقامه» است که معادل فارسی آن «برپا داشتن» میباشد.در واقع نماز به مجموعهای از عملکردهایی گفته میشود که افراد مومن از آن استفاده میکنند تا با خدای خود به صورت واحد و طبق یک روش در ارتباط مستقیم قرار بگیرند و این مجموعه عملکردها یا نمایش، حرکاتیست موزون که سعی شده با معنای معنوی نماز در خور باشد و نمود بیرونی این ارتباط را معرفی کند.
به گفته مفسّران متعدد و البته حکم عقل در فقه و عرفان، تعبیر «اقامه نماز» به جای «خواندن» یا «بر پا داشتن نماز»، بیانگر این نکته است که نماز تنها اذکار و حرکات نیست، بلکه باید آن را به طور کامل به پا دارید و حق مطلب را دربارهی او کامل کنید
آن گونه که آثار نماز در چهره و زندگی شما دیده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلکه روح نماز که همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است در زندگی شما جلوه کند و توجّه قلبی به خدا، در نماز حاصل شود.
بازم نمازم قضا شد ...
نماز فریضه و عملکردیست بسیار مهم برای همه مسلمانان، که باید در وقت و زمان به موقع ادا شود. امّا اگر این اتفاق به هردلیلی نیفتاد و از برگزاری آن جلوگیری شد به هر دلیل از گردن مومن نمازگزار ساقط نمیشود و باید قضای آن را به جا آورده شود.یکی از مشکلات ما انباشت نمازهای قضاست که بارش روی دوشمان سنگینی میکند و این سنگینی را با خود حمل میکنیم و همیشه نگران این هستیم که خدایا من این نمازهای نخوانده و قضا را باید کی ادا منم . امّا میشود با برنامه ریزی و چندشیوه ساده رغبت به انجام اینکار را افزایش داد تا هم از بار روی دوشمان کم کنیم و هم این بدهی معنوی را به خودمان، بله به خودمان پرداخت کنیم .
نگارنده در این مقاله سعی میکند چند شیوه برای راحتتر خواندن نماز قضا را پیشنهاد کند تا آنچه که صلاح کسان هست را برداشت نمایند .
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾1. نماز قضا را جدی، مهم و حتمی تلقی کنید
باید بدانید زمانی شما میتوانید انگیزه و انرژی لازم برای به جا آوردن نماز قضاهایتان داشته باشید که نمازهای از دست رفته برایتان مهم شود. نماز قضا را بدهی مهمی حساب کنید که باید آن را هرچه سریعتر صاف کنید، اگر نه دچار مشکل خواهید شد و ضرر و زیان زیادی متحمل خواهید دید. نه عملی فوق برنامه که هر وقت حال و حوصلهاش را داشتید انجام دهید. پس برای شروع اول انگیزه خودتان را قوی کنید.2. تعداد نمازها و در زمانهایی که میخواهید نماز قضا بخوانید را مشخص کنید
اگر تعداد نمازهای قضایتان را میدانید که بسیار عالیست. اما اگر نمیدانید چارهای جز تخمین زدن ندارید.پس عدد تخمینتان را گوشهای یادداشت کنید و سعی کنید آن را به بازهها و تعداد مختلف تقسیم کنید.مثلا یک ماه را فقط در زمان مشخصی مثل ساعات پایانی شب، شبی دو نماز قضای صبح بخوانید. در این مثال نماز صبح گفتیم چون به طور معمول بیشتر نمازهای قضا متاسفانه مربوط به نماز صبح است.( این خواب موندن صبح خیلیم بده بیانصاف )
3. سفرهای زیارتی و اماکن مقدس برای هدفمان بهترین مکان است
حضور در اماکن زیارتی میل ما را برای خواندن نماز بیشتر میکند. هنگام حضور در این اماکن شما میتوانید بخشی از فعالیت معنوی خودتان را با خواندن نماز قضا پر کنید. نماز خواندن در اماکن زیارتی خستگی کمتری دارد چون خودبخود میل نماز خواندن در آنجا بیشتر است.برای خواندن نماز قضا، امامزادههای محلی بهترین گزینهاند تا هرچندوقت سری به آنجا بزنیم و بخشی ازنمازی که به عهدهمان است را به جا بیاوریم.
4. نمازهای کوتاه ولی با تعدا زیاد بخوانید
درست است که باید نظم و آداب نماز را در نماز قضا به جا بیاوریم. اما میتوان با کم کردن اذکار و مستحبات زمان ادای آن را کاهش و در عوض تعداد بیشتری نماز خواند. پس تا آنجا که ممکن است نمازتان را در عین ادای صحیح کلمات کوتاه اما پر تعداد بخوانید.5. دسته جمعی قضا به جا آورید
یکی از مناسکی که قدیمیها وقتی کنار هم جمع میشدند انجام میدادند خواندن نمازهای مختلف مستحبی و همچنین نماز قضاخوانی بودهاست. انجام دستهجمعی یک عمل واحد هم از سختی آن کم میکند و هم شیرین است. پس شما هم پیشنهاد خواندن نماز قضا را به دوستانتان بدهید و باهم قرارنماز بگذارید.6. همراه نماز یومیه، قضا بخوانید
بسیاری از افراد معتقدند همراه کردن نماز قضا کنار نماز یومیه برایشان راحتتر است و لازم نیست حتما زمان مجزایی برای نماز قضا داشت. شما میتوانید در هر وعده از نماز یومیه همان نماز را به قصد قضا تکرار کنید یا اینکه وعده نمازی که بیشتر غذا شدهاست را در کنار هر نماز بخوانید. مثلا کنار نماز مغرب، یک نماز قضای مغرب نیز بخوانید.سخن پایانی
در کل باید روشی را در پیش گرفت که حدالمقدور نمازها قضا نشود، امّا خودمانیم هر کاری هم کنیم گاهی اتفاق میفتد و ما هم از آن میگذریم متاسفانه، راهکارهایی که شرح داده شد فقط نمونه هایی از انواع کارهای متعددیست که میتوان با آن نمازهای قضا را خواند.قطعا هرکسی بنا به تعداد نمازهای نخوانده و شرایطی که دارد، و اگر عزم و ارادهی جدی دارد، روش خاص خود را پیش میگیرد، کسی در روز راحت است که بخواند، شخصی در شب، کسی به جماعت و یا کسی به صورت فردی، امّا آنچه که مهم است این است که این امر بر گردن فرد مومن است و اتفاقا هیچ ربطی هم به خداوند متعال ندارد!
بله؛ خداوند دوست دارد و نصیحت کرده است که بنده حتما نمازش را سروقت و در زمان مقرر به جا آورد، ولی وقتی بنده خودش در بستن و نگهداری از این توشه کاهلی میکند و نمیداند چه موقعیت و فرصتی را میسوزاند و چه سهل از بزرگترین هدیه خود را محروم میکند، خداوند برای او قصه دار میشود و به او بارها در کتابهای آسمانی سفارش میکند که با او بیشتر صحبت کند و به وقت که راهگشات.
به امید اینکه هیچکدام از ما نماز قضا نداشته باشیم.