مهدويت محور انسجام اسلامي
نویسنده : حبيب الله متقي
در اين نوشتار هدف آن است كه بدانيم با بررسي و تحقيق در متون اسلامي و نظريات دانشمندان اسلامي مي توان موضوعي به نام « مهدويت » را به عنوان يك عقيده همگاني مسلمانان تلقي كرد و از آن به عنوان اعتقاد اسلامي و پذيرفته شده در بين مسلمانان نام برد؟
در صورتي كه همگاني و عمومي تلقي شود، مهدويت ارتباط مستقيم با انسجام مسلمانان پيدا خواهد كرد؟ و يك نگاه تازه براي انديشمندان خواهد بود؟ آيا مي شود در اثر اين نگاه شيوه اي جديد براي نزديك شدن طوايف مذهبي اختراع كرد و امت اسلام را در اين عقيده متحد و منسجم ساخت؟
با توجه به اهميت مسأله اتحاد و وحدت امت اسلامي و براي نشر فرهنگ انديشه اتحاد و انسجام مذاهب مختلف، بايد از باورهاي مشترك بين مسلمانان استفاده شود و از اعتقاداتي كه به تقابل و درگيري افكار منجر شود، پرهيز كرد. ابتدامهدويت را به دو صورت مورد بررسي قرار مي دهيم: نخست اعتقاد به مهدويت به مذهب اماميه مربوط است و در مذاهب ديگر اعتبار ندارد. دوم مسأله مهدويت اعتقاد خاص باور شيعي نيست، بلكه اسلامي است و در اهل سنت نيز معتبر و مورد احترام است.
معلوم است كه در صورت اول نمي توان به عنوان اعتقاد مسلمانان از آن نام برد؛ حال آنكه چنين موردي محلي براي تحقيق و بررسي ندارد و عامه و خاصه در اصل مهدويت ايمان دارند و به آن معتقدند.
از اين رو ، يكي از مباحثي كه انديشه هاي اعتقادي مذاهب را به هم پيوند مي دهد ، بخصوص مذهب سنت و تشيع ، مبحث مهدويت است و اگر در تبليغ آن به شيوه اي كه تقريب نظريه را همراه داشته باشد، اقدام شود؛ راهكاري مفيد براي انسجام امت اسلامي پديدار خواهد شد.
براي روشن شدن مطلب، هر يك از نظريات را در متون اسلامي بررسي و تفاوت و پيامد آن را نيز كشف مي كنيم: تحقيق مطلب در دو بخش قابل جستجوست؛ بخش اول صرفاً اعتقادي و نظري است، بدين معنا كه نوع نظر و اعتقاد نسبت به مهدويت دو ديدگاه را توضيح دهيم.
بخش دوم، جنبه رفتاري اين اعتقاد است كه پس از پذيرش معتقدات راجع به مهدويت، چه وظايفي را در رفتارشان اعمال مي كنند و يا اينكه اساساً موضوع مهدويت اثر رفتاري و تكليفي هم به دنبال دارد يا خير.
مطابق همين مضمون، نامه اي از امام زمان (عج) به عثمان بن سعيد عمري نايب خاص آن حضرت نقل شده است: زمين خالي از حجت نيست؛ چه آنكه آشكار باشد يا پنهان.
مقصود از اين حجت امام معصوم(ع) است و جهان محتاج چنين حجتي است. در اين زمينه، روايتهاي متعددي وجود دارد كه دال بر تواتر و صحت مطلب است.
در حقيقت، جهان محتاج به حجج الهي است كه با استدلال حصر عقلي و امكان تصور آن سه چيز است كه عنوان حجيت را پيدا مي كند.
1- عقل
2- قرآن
3- امام معصوم(ع)
هر كدام اينها براي ثبات و هدايت جهان لازم و ضروري هستند و ادله معقول و منقول دارد كه در جايگاه خودش قابل بحث و بررسي است و حتي نمي توان به يكي از آنها اكتفا كرد، بلكه اعتبار آنها با وجود حجيت بعدي ساقط نمي گردد. از ديدگاه مذهب شيعه، امام معصوم(ع) حاضر در عصر كنوني وجود ندارد و ادعايي نيست كه شخصي خود را به عنوان رهبر معصوم و حجت خدا معرفي كند. اگر عنوان رهبري يا مجتهد و مفتي و امام را در برخي افراد مي بينيم كه در جايگاه علمي و مقام بلند هستند و داراي وظايفي هستند كه بر دوش ديگران نيست، براساس نيابت از معصوم و به عنوان مبلغ و مجري احكام الهي قلمداد مي شود، نه اينكه رتبه آنها في ذاته حجت در ميان مردم باشد.
در جهان موجود، امام معصوم، همان امام غايب است كه بنا بر مصلحت و حكمت خداوند، از ديدگان مخفي است و تشرف و متابعت حضوري از ايشان براي عموم امكان پذير نيست.
روايات كثيره وجود دارد كه محققان شيعي در كتابهاي معتبر به آن استناد كرده اند و بالغ بر 657 حديث است كه به تواتر نقل شده و ما نمونه اي از مستندات را يادآور مي شويم.
1- پيامبر(ص) در آخر الزمان مردي خروج مي كند كه از فرزندان من است. اسم او مثل اسم من است و كنيه او مثل كنيه من است، زمين را از عدل لبريز مي كند، همان گونه كه از ظلم پر شده است. اين شخص همان مهدي است.
2 - پيامبر(ص) عمر دنيا به پايان نمي رسد مگر اينكه قيام كند از امت من، مردي كه از تبار حسين(ع) است. فراگير مي كند زمين را از عدل، همچنانكه از ظلم فراگير شده است.
براساس رواياتي كه از ائمه معصومين(ع) نقل شده، راجع به فردي كه رسول اكرم(ص) او را به عنوان منجي و از تبار خانواده خودش معرفي نموده و مردم را در انتظار ظهورش وعده داده است، وجود مقدس فرزند امام حسن عسكري(ع) است.
وي در سال 255 ه. ق در پانزدهم شعبان المعظم به صورت مخفيانه به دنيا آمد و بدون شك آنچه از كتاب و سنن و تفاسير دانشمندان شيعي به دست مي آيد، تنها مصداق مبرز و مستدل وجود حجت بن الحسن العسكري(ع) است كه دوازدهمين فرزند فاطمه زهرا(س) دخت خاتم المرسلين است.
واضح تر از آن، احاديث ديگري نيز به نقل از ابن عباس و جابربن عبدا... انصاري كه حديث نبوي شمرده مي شود وجود دارد كه حضرت يكايك اوصياي بعد از خودش را نام برده و به اسم حضرت مهدي(عج) كه فرزند يازدهمين امام(ع) است، تصريح مي نمايد و او را صاحب الزمان خوانده كه پس از ظهور، زمين را پر از عدل و قسط مي كند.
رواياتي از آيات قرآن كريم نيز براي اثبات وجود امام در عصر غيبت استفاده شده است. برخي از محققان تعداد آن را حدود 200 آيه دانسته اند. مرحوم علامه مجلسي تعداد زيادي از اين آيات را در «بحارالانوار» جمع آوري نموده است. از جمله آياتي كه اكثر نظر محققان را جلب نموده، آيات زير است:
«همانا بعد از ذكر تورات در «زبور» نوشتيم يقيناً بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد، در اين ابلاغ روشني است براي گروه عبادت كنندگان» آيات قرآن خبر از يك حكومت عدل جهاني در سايه ايمان مي دهد، تعيين مصداق اين آيات منوط به رجوع به معلوماتي است كه از علم اهل بيت(ع) امكان پذير است و متقن ترين نتايج كه در تحليلات اين آيات به كمك روايات هست، دلالت آن بر وجود حجت بن الحسن العسكري(ع) است:
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد تا آن را براي همه آيين ها غالب گرداند، و هرچند مشركان كراهت داشته باشند.
«اراده مي كنيم كه بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم. »
با اين تفاصيل، از نظر شيعه موضوع مهدويت امري مسلم بوده و زمان ولادت و غيبت آن با شواهد و اخبار صحيح اعلام گرديده و حتي زمان ظهورش كه با علايم مستند و مستدل همراه است، مشخص گرديده و معتقدان آن با اتقان كامل منتظر آن وعده الهي هستند.
بدان كه در طول اعصار، مشهور بين همه اهل اسلام، اين است كه حتماً در آخرالزمان مردي از اهل بيت(ع) ظهور مي كند كه دين را ياري و عدل را آشكار مي كند... نامش مهدي است، و عيسي بعد از مهدي يا همزمان با مهدي، نزول و او را در كشتن دجال ياري، و در نماز با او اقتدا مي كند.
احاديث مربوط به مهدي (عج) را عده اي از بزرگان اهل سنت آورده اند، از آن جمله ابي داوود، ترمذي، ابن ماجه، حاكم، طبراني، ابويعلي. سند اين احاديث برخي صحيح و برخي ديگر ضعيف است.
بيشترين مباحث مهدويت از نظر اهل سنت، براساس منابع سنت و اقوال محققان آنهاست. به اختصار، به چند حديث مهم از نقل كتابهاي معتبر آنان مي پردازيم.
پيامبر(ص): دنيا به پايان نمي رسد مگر آنكه مردي از اهل بيت من كه همنام من است، مالك جهان عرب شود.
عبدا... بن سعود از پيامبر(ص) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: اگر از دنيا فقط يك روز باقي بماند، خداوند آن روز را طولاني مي كند تا در آن روز مردي از من يا اهل بيت من مبعوث شود و زمين را پر از عدل و قسط كند. همان گونه كه از ظلم و جور پرشده بود.
عقيده به مهدويت، ريشه بنيادي در اسلام دارد. تنها مكتبي كه معرف كامل آن است و مسأله انتظار و نجات بشريت را از جهل و ظلم به طور كامل براساس تمدن و فرهنگ جهان تفسير مي كند، دو مذهب جهان اسلامي يعني اماميه و اهل سنت هستند كه پيكره اصلي مكتب اسلام را در جهان تشكيل مي دهند و نام اسلام و قرآن با اين دو مذهب در جهان معرفي مي شود. سزاوار است تفاوتهاي اعتقادي آنها روز به روز به تقريب و وحدت عقايد تبديل گردد.
يكي از عوامل مفيد براي اعتلاي كلمه اسلام، موضوعي به نام اتحاد و انسجام است. با توجه به اينكه تعاليم اسلام گسترده و جاوداني است و محدوديت در تاريخ و مقاطع زماني ندارد، طبيعي است كه مسائل جزئي و كلي آن متفاوت نشر پيدا مي كند. در نتيجه جامعه بدون اختلاف را نخواهد داشت.
براي اينكه اسلام در جهان از قدرت مدني و بانفوذ برخوردار شود، همت محققان و مسلمانان متدين آن بايد جلو نشر اكاذيب و افترا و تهمت و نفاق را بگيرد.
بهترين عامل و گزينه مثبت براي رفع اكاذيب، اعلان اتحاد و انسجام است. تفسير اسلام از انسجام يعني مرور مجدد اهل نظر با حفظ ديدگاه علمي براي پاسخ دادن به چراها؟
انسجام يعني استقبال از همگرايي و رسيدن به وحدت نظر، انسجام يعني مخالفت با جدايي و اختناق و خصومت و انسجام واقعي آن كه هريك از نظريات آن گونه كه وجود دارد، در جامعه اسلامي بيان شود و مبلغان هر يك از مذاهب موظف به بيان آرا و نظريات فرق باشند، از جعل مطالب با تحليلات ذهني اجتناب نمايند و مطالب را بدون استناد به مدرك صحيح، به گروه و شخص نسبت نداده و از هرچيزي كه زمينه تعصب بي جا را براي عقيده دلخواه ايجاد مي كند پرهيز نموده و از عصبانيت مخالف لذت نبرند.
در جهان معاصر، موضوع مهدويت بهترين انتخاب براي زدودن انديشه هاي متضاد و متعصب است. در شرايطي كه جهان به دنبال سركوب اعتقادي اصيل اسلام هستند. ضرورت بس حياتي دارد كه ديدگاه اعتقادي مسلمانان اعم از توحيد، مسأله امامت و نبوت و موضوع حجت در جهان و رجعت و ظهور منجي و در نهايت پرداختن به مباني فلسفي آخرت و معاد، در قالب انديشه فراگير و متقن و عقلاني و شرعي سامان پيدا كند و محوريت كتاب و عقل در انديشه ها زنده گردد.
بايد باور كنيم كه مي توان با حفظ جايگاه استدلال و اتقان به عقيده صحيح بر مبناي اشتراكهايي كه همه مسلمانان راجع به انتظار و مهدويت دارند، گامي در تلفيق و انسجام مسلمين برداشت و اين عقيده را اسلامي و جهاني معرفي نموده و يكصدا و هماهنگ هدايت نويني را براي نجات دادن بشر از ستمگر و طاغوت تدوين كرد.
منابع و مآخذ:
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه
3- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد
4- بحار الانوار
5- كمال الدين
6- تاريخ زندگي مهدي(عج)
7- مسند احمد
8- سنن ابي داوود به نقل از سايت سازمان تبليغات اسلامي
منبع:www.bashgah.net
/ن
در صورتي كه همگاني و عمومي تلقي شود، مهدويت ارتباط مستقيم با انسجام مسلمانان پيدا خواهد كرد؟ و يك نگاه تازه براي انديشمندان خواهد بود؟ آيا مي شود در اثر اين نگاه شيوه اي جديد براي نزديك شدن طوايف مذهبي اختراع كرد و امت اسلام را در اين عقيده متحد و منسجم ساخت؟
با توجه به اهميت مسأله اتحاد و وحدت امت اسلامي و براي نشر فرهنگ انديشه اتحاد و انسجام مذاهب مختلف، بايد از باورهاي مشترك بين مسلمانان استفاده شود و از اعتقاداتي كه به تقابل و درگيري افكار منجر شود، پرهيز كرد. ابتدامهدويت را به دو صورت مورد بررسي قرار مي دهيم: نخست اعتقاد به مهدويت به مذهب اماميه مربوط است و در مذاهب ديگر اعتبار ندارد. دوم مسأله مهدويت اعتقاد خاص باور شيعي نيست، بلكه اسلامي است و در اهل سنت نيز معتبر و مورد احترام است.
معلوم است كه در صورت اول نمي توان به عنوان اعتقاد مسلمانان از آن نام برد؛ حال آنكه چنين موردي محلي براي تحقيق و بررسي ندارد و عامه و خاصه در اصل مهدويت ايمان دارند و به آن معتقدند.
از اين رو ، يكي از مباحثي كه انديشه هاي اعتقادي مذاهب را به هم پيوند مي دهد ، بخصوص مذهب سنت و تشيع ، مبحث مهدويت است و اگر در تبليغ آن به شيوه اي كه تقريب نظريه را همراه داشته باشد، اقدام شود؛ راهكاري مفيد براي انسجام امت اسلامي پديدار خواهد شد.
براي روشن شدن مطلب، هر يك از نظريات را در متون اسلامي بررسي و تفاوت و پيامد آن را نيز كشف مي كنيم: تحقيق مطلب در دو بخش قابل جستجوست؛ بخش اول صرفاً اعتقادي و نظري است، بدين معنا كه نوع نظر و اعتقاد نسبت به مهدويت دو ديدگاه را توضيح دهيم.
بخش دوم، جنبه رفتاري اين اعتقاد است كه پس از پذيرش معتقدات راجع به مهدويت، چه وظايفي را در رفتارشان اعمال مي كنند و يا اينكه اساساً موضوع مهدويت اثر رفتاري و تكليفي هم به دنبال دارد يا خير.
نظريه شيعه اماميه
مطابق همين مضمون، نامه اي از امام زمان (عج) به عثمان بن سعيد عمري نايب خاص آن حضرت نقل شده است: زمين خالي از حجت نيست؛ چه آنكه آشكار باشد يا پنهان.
مقصود از اين حجت امام معصوم(ع) است و جهان محتاج چنين حجتي است. در اين زمينه، روايتهاي متعددي وجود دارد كه دال بر تواتر و صحت مطلب است.
در حقيقت، جهان محتاج به حجج الهي است كه با استدلال حصر عقلي و امكان تصور آن سه چيز است كه عنوان حجيت را پيدا مي كند.
1- عقل
2- قرآن
3- امام معصوم(ع)
هر كدام اينها براي ثبات و هدايت جهان لازم و ضروري هستند و ادله معقول و منقول دارد كه در جايگاه خودش قابل بحث و بررسي است و حتي نمي توان به يكي از آنها اكتفا كرد، بلكه اعتبار آنها با وجود حجيت بعدي ساقط نمي گردد. از ديدگاه مذهب شيعه، امام معصوم(ع) حاضر در عصر كنوني وجود ندارد و ادعايي نيست كه شخصي خود را به عنوان رهبر معصوم و حجت خدا معرفي كند. اگر عنوان رهبري يا مجتهد و مفتي و امام را در برخي افراد مي بينيم كه در جايگاه علمي و مقام بلند هستند و داراي وظايفي هستند كه بر دوش ديگران نيست، براساس نيابت از معصوم و به عنوان مبلغ و مجري احكام الهي قلمداد مي شود، نه اينكه رتبه آنها في ذاته حجت در ميان مردم باشد.
در جهان موجود، امام معصوم، همان امام غايب است كه بنا بر مصلحت و حكمت خداوند، از ديدگان مخفي است و تشرف و متابعت حضوري از ايشان براي عموم امكان پذير نيست.
روايات كثيره وجود دارد كه محققان شيعي در كتابهاي معتبر به آن استناد كرده اند و بالغ بر 657 حديث است كه به تواتر نقل شده و ما نمونه اي از مستندات را يادآور مي شويم.
1- پيامبر(ص) در آخر الزمان مردي خروج مي كند كه از فرزندان من است. اسم او مثل اسم من است و كنيه او مثل كنيه من است، زمين را از عدل لبريز مي كند، همان گونه كه از ظلم پر شده است. اين شخص همان مهدي است.
2 - پيامبر(ص) عمر دنيا به پايان نمي رسد مگر اينكه قيام كند از امت من، مردي كه از تبار حسين(ع) است. فراگير مي كند زمين را از عدل، همچنانكه از ظلم فراگير شده است.
براساس رواياتي كه از ائمه معصومين(ع) نقل شده، راجع به فردي كه رسول اكرم(ص) او را به عنوان منجي و از تبار خانواده خودش معرفي نموده و مردم را در انتظار ظهورش وعده داده است، وجود مقدس فرزند امام حسن عسكري(ع) است.
وي در سال 255 ه. ق در پانزدهم شعبان المعظم به صورت مخفيانه به دنيا آمد و بدون شك آنچه از كتاب و سنن و تفاسير دانشمندان شيعي به دست مي آيد، تنها مصداق مبرز و مستدل وجود حجت بن الحسن العسكري(ع) است كه دوازدهمين فرزند فاطمه زهرا(س) دخت خاتم المرسلين است.
واضح تر از آن، احاديث ديگري نيز به نقل از ابن عباس و جابربن عبدا... انصاري كه حديث نبوي شمرده مي شود وجود دارد كه حضرت يكايك اوصياي بعد از خودش را نام برده و به اسم حضرت مهدي(عج) كه فرزند يازدهمين امام(ع) است، تصريح مي نمايد و او را صاحب الزمان خوانده كه پس از ظهور، زمين را پر از عدل و قسط مي كند.
رواياتي از آيات قرآن كريم نيز براي اثبات وجود امام در عصر غيبت استفاده شده است. برخي از محققان تعداد آن را حدود 200 آيه دانسته اند. مرحوم علامه مجلسي تعداد زيادي از اين آيات را در «بحارالانوار» جمع آوري نموده است. از جمله آياتي كه اكثر نظر محققان را جلب نموده، آيات زير است:
«همانا بعد از ذكر تورات در «زبور» نوشتيم يقيناً بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد، در اين ابلاغ روشني است براي گروه عبادت كنندگان» آيات قرآن خبر از يك حكومت عدل جهاني در سايه ايمان مي دهد، تعيين مصداق اين آيات منوط به رجوع به معلوماتي است كه از علم اهل بيت(ع) امكان پذير است و متقن ترين نتايج كه در تحليلات اين آيات به كمك روايات هست، دلالت آن بر وجود حجت بن الحسن العسكري(ع) است:
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد تا آن را براي همه آيين ها غالب گرداند، و هرچند مشركان كراهت داشته باشند.
«اراده مي كنيم كه بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم. »
با اين تفاصيل، از نظر شيعه موضوع مهدويت امري مسلم بوده و زمان ولادت و غيبت آن با شواهد و اخبار صحيح اعلام گرديده و حتي زمان ظهورش كه با علايم مستند و مستدل همراه است، مشخص گرديده و معتقدان آن با اتقان كامل منتظر آن وعده الهي هستند.
نظريه اهل سنت
بدان كه در طول اعصار، مشهور بين همه اهل اسلام، اين است كه حتماً در آخرالزمان مردي از اهل بيت(ع) ظهور مي كند كه دين را ياري و عدل را آشكار مي كند... نامش مهدي است، و عيسي بعد از مهدي يا همزمان با مهدي، نزول و او را در كشتن دجال ياري، و در نماز با او اقتدا مي كند.
احاديث مربوط به مهدي (عج) را عده اي از بزرگان اهل سنت آورده اند، از آن جمله ابي داوود، ترمذي، ابن ماجه، حاكم، طبراني، ابويعلي. سند اين احاديث برخي صحيح و برخي ديگر ضعيف است.
بيشترين مباحث مهدويت از نظر اهل سنت، براساس منابع سنت و اقوال محققان آنهاست. به اختصار، به چند حديث مهم از نقل كتابهاي معتبر آنان مي پردازيم.
پيامبر(ص): دنيا به پايان نمي رسد مگر آنكه مردي از اهل بيت من كه همنام من است، مالك جهان عرب شود.
عبدا... بن سعود از پيامبر(ص) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: اگر از دنيا فقط يك روز باقي بماند، خداوند آن روز را طولاني مي كند تا در آن روز مردي از من يا اهل بيت من مبعوث شود و زمين را پر از عدل و قسط كند. همان گونه كه از ظلم و جور پرشده بود.
عقيده به مهدويت، ريشه بنيادي در اسلام دارد. تنها مكتبي كه معرف كامل آن است و مسأله انتظار و نجات بشريت را از جهل و ظلم به طور كامل براساس تمدن و فرهنگ جهان تفسير مي كند، دو مذهب جهان اسلامي يعني اماميه و اهل سنت هستند كه پيكره اصلي مكتب اسلام را در جهان تشكيل مي دهند و نام اسلام و قرآن با اين دو مذهب در جهان معرفي مي شود. سزاوار است تفاوتهاي اعتقادي آنها روز به روز به تقريب و وحدت عقايد تبديل گردد.
يكي از عوامل مفيد براي اعتلاي كلمه اسلام، موضوعي به نام اتحاد و انسجام است. با توجه به اينكه تعاليم اسلام گسترده و جاوداني است و محدوديت در تاريخ و مقاطع زماني ندارد، طبيعي است كه مسائل جزئي و كلي آن متفاوت نشر پيدا مي كند. در نتيجه جامعه بدون اختلاف را نخواهد داشت.
براي اينكه اسلام در جهان از قدرت مدني و بانفوذ برخوردار شود، همت محققان و مسلمانان متدين آن بايد جلو نشر اكاذيب و افترا و تهمت و نفاق را بگيرد.
بهترين عامل و گزينه مثبت براي رفع اكاذيب، اعلان اتحاد و انسجام است. تفسير اسلام از انسجام يعني مرور مجدد اهل نظر با حفظ ديدگاه علمي براي پاسخ دادن به چراها؟
انسجام يعني استقبال از همگرايي و رسيدن به وحدت نظر، انسجام يعني مخالفت با جدايي و اختناق و خصومت و انسجام واقعي آن كه هريك از نظريات آن گونه كه وجود دارد، در جامعه اسلامي بيان شود و مبلغان هر يك از مذاهب موظف به بيان آرا و نظريات فرق باشند، از جعل مطالب با تحليلات ذهني اجتناب نمايند و مطالب را بدون استناد به مدرك صحيح، به گروه و شخص نسبت نداده و از هرچيزي كه زمينه تعصب بي جا را براي عقيده دلخواه ايجاد مي كند پرهيز نموده و از عصبانيت مخالف لذت نبرند.
در جهان معاصر، موضوع مهدويت بهترين انتخاب براي زدودن انديشه هاي متضاد و متعصب است. در شرايطي كه جهان به دنبال سركوب اعتقادي اصيل اسلام هستند. ضرورت بس حياتي دارد كه ديدگاه اعتقادي مسلمانان اعم از توحيد، مسأله امامت و نبوت و موضوع حجت در جهان و رجعت و ظهور منجي و در نهايت پرداختن به مباني فلسفي آخرت و معاد، در قالب انديشه فراگير و متقن و عقلاني و شرعي سامان پيدا كند و محوريت كتاب و عقل در انديشه ها زنده گردد.
بايد باور كنيم كه مي توان با حفظ جايگاه استدلال و اتقان به عقيده صحيح بر مبناي اشتراكهايي كه همه مسلمانان راجع به انتظار و مهدويت دارند، گامي در تلفيق و انسجام مسلمين برداشت و اين عقيده را اسلامي و جهاني معرفي نموده و يكصدا و هماهنگ هدايت نويني را براي نجات دادن بشر از ستمگر و طاغوت تدوين كرد.
منابع و مآخذ:
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه
3- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد
4- بحار الانوار
5- كمال الدين
6- تاريخ زندگي مهدي(عج)
7- مسند احمد
8- سنن ابي داوود به نقل از سايت سازمان تبليغات اسلامي
منبع:www.bashgah.net
/ن