وظیفه ما در مقابل قیام سیدالشهدا از منظر رهبر انقلاب

حسینی باشید و حسینی بمانید. خودتان را در میدان حسینی پرورش و رشد دهید و بدانید که طریق سعادت دنیا و آخرت همین است
چهارشنبه، 30 شهريور 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: مرتضی شعله کار
موارد بیشتر برای شما
وظیفه ما در مقابل قیام سیدالشهدا از منظر رهبر انقلاب

لزوم استفاده از خورشید شهادت امام حسین (ع) در اصلاح وضع کنونی جهان

مقدمه

رهبر انقلاب در این بیانات شیوا و درس آموز به وظایف و راه‌های پرداختن به امور دینی مردم و امت مسلمان اشاره می‌کند و با آوردن احادیث و حکایت های متعدد به آموزش و روشنگری بیشتر امت اشاره دارد، محور بیانات گهربار امام خامنه‌ای به احیای حقایق و معارف اسلامی در مجالس عزاداری حسینی است که آموزنده و چراغ راه است.
 
اگرچه در باب محرّم و عاشورا و آثار این پدیده عظیمْ صحبت ها و افادات ارزشمندی شده است و همه شنیده ایم و استفاده کرده ایم؛ لکن هرچه زمان می گذرد، احساس می شود که چهره بی زوال این خورشید منوّر - که می شود آن را به « خورشید شهادت »، « خورشید جهاد مظلومانه و غریبانه » تعبیر کرد که به وسیله حسین بن علی (علیه السلام) و یارانش برافروخته شد - بیشتر آشکار می گردد و برکات عاشورا بیشتر معلوم می شود.

از همان روز اولی که این حادثه اتفاق افتاد، تأثیرات بنیانی آن، بتدریج معلوم شد. از همان روزها، عده ای احساس کردند که وظایفی دارند. ماجرای « توابین » پیش آمد. قضایای مبارزات طولانی بنی هاشم و بنی الحسن (علیهم الصلاة والسلام) پیش آمد.

بعد، حتی نهضت بنی عباس که علیه بنی امیه به پا خاست، در اواسط قرن دوم هجری، در همه اطراف عالم اسلام آن روز، بخصوص در ایران و شرق ایران - خراسان - و غیره، با فرستادن دُعاتی، زمینه را برای ازاله حکومت ظالم، مستکبر و نژادپرست اموی، فراهم کردند. حتی نهضت عباسیان هم که بالاخره به پیروزی رسید، با نام حسین بن علی (علیه السلام) شروع شد.

اگر تاریخ را نگاه کنید، مشاهده خواهید کرد که دُعات بنی عباس، وقتی به اطراف عالم اسلام می رفتند، از خون حسین بن علی (علیه السلام) و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگر گوشه فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، مایه می گرفتند تا بتوانند تبلیغات خودشان را به راه بیندازند. مردم هم قبول می کردند. حتی - آن طور که در ذهنم هست - لباس سیاهی که شعار بنی عباس بود، به عنوان لباس عزای امام حسین انتخاب شد و بعدها هم در زمان حکومت پانصد ساله بنی عباس، همواره لباس رسمی آنها، لباس سیاه بود.

لباس سیاه، برای اولین بار به مناسبت عزاداری امام حسین استفاده شد. آنها می گفتند: « هذا حداد آل محمد » (صلی الله علیه و آله). یعنی این لباس عزای ذریه پیغمبر است. این گونه شروع کردند و آن تحول را به راه انداختند. البته منحرف شدند و خود آنها هم دنباله کار بنی امیه را پیش بردند.

اینها تأثیرات عاشورایی است. در طول زمان نیز همین طور بوده است. آنچه در زمان ما اتفاق افتاد، از همه اینها بالاتر بود. یعنی در عصر تسلط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالتْ خلاف قانون و ظلمْ قانون و مقررات بین المللی شده است، حق به حکومت رسید. این که شما می بینید ابرقدرتها زورگویی می کنند و می خواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند - که البته همان نظام قبلی هم نظام حاکمیت ابرقدرتها بود - این، همان سلطه ظلم است.

برای هر آنچه در دنیا ظلم، حق کشی و تبعیض می شود، اسم های قانونی مثل « حقوق بشر »، « دفاع از ارزشهای انسانی » و از این قبیل می گذارند. بدترین نوع سیطره ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلط شود.

در چنین زمانی، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه دستها سعی می کردند آن را منزوی کنند، در وسط عرصه، خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلام راستین و ناب را در شکل حکومت جمهوری اسلامی بپذیرد. شروع نهضت پانزده خرداد هم به برکت عاشورا بود. امسال بعد از گذشت سی و دو سه سال از حادثه پانزده خرداد، مثل آن سال اول، دوباره خرداد با محرم همزمان و مقارن شده است.
 
در پانزده خرداد که در سال چهل و دوی شمسی - هشتاد و سه قمری - با دوازدهم محرم مصادف بود، امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالی علیه) در عرصه عاشورایی و با بهره برداری به بهترین شکل ممکن از ماجرای عاشورا و محرم، توانستند پیام حق و دادِ برآمده از دلِ خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحول کنند. اولین شهدای ما هم در ماجرای پانزده خرداد، در تهران، ورامین و بعضی جاهای دیگر،‌ همین سینه زن های حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجم دشمن عاشورا قرار گرفتند. در سال پنجاه و هفت هم مشاهده کردید.

ماجرای آن روز و ماهی را که در آن، خون بر شمشیر پیروز می شود. این نام را امام بزرگوار از همه قضایای محرم، خلاصه گیری، استحصال و مطرح کردند. همین طور هم شد. یعنی مردم ایران به پیروی از حسین بن علی (علیه السلام)، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد. این موضوع در ماجرای امام حسین چیز عجیبی است.
 

لزوم استفاده از میراث عاشورا علیه هر باطلی در هر عصر و زمان

خوب؛ حالا ما و شما، امانتدار و وارث این حقیقت تاریخی هستیم. امروز کسانی هستند که می خواهند ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، خاطره و یک شرح واقعه، از زبان علما، روحانیون، مبلغین، مبلغات و امثال اینها بشنوند. ما در این زمینه چه خواهیم کرد؟ در این جا به قضیه خیلی مهم تبلیغ می رسیم.

اگر روزی این طلاب جوان، فضلای حوزه های علمیه، مبلغین، وعاظ، مداحان و روضه خوانان، توانسته اند ماجرای عاشورا را مثل حربه ای علیه ظلمات متراکم حاکم بر فضای زندگی همه بشر به کار گیرند و با این تیغ بُرنده الهی پرده ظلمات را بشکافند و خورشید حقیقت را به شکل حاکمیت اسلام، واضح و آشکار کنند - این حقیقت در زمان ما اتفاق افتاده است - چرا نباید متوقع بود که در هر عصر و زمانی - هرچه هم که تبلیغات دشمن در آن دوره سخت، همه گیر و ظلمات « اشد تراکماً » باشد - مبلغین، گویندگان و علمای دین، بتوانند علیه هر باطلی، شمشیر حق و ذوالفقار علوی و ولوی را در دست گیرند و از آن استفاده کنند؟!

چرا ما چنین چیزی را مستبعد بدانیم؟! درست است که امروز تبلیغات دشمن، همه فضای ذهن بشریت را فرا گرفته است. در این، شکی نیست. درست است که اموال کلانی برای تشویش چهره اسلام، بخصوص تشیع، خرج می شود. درست است که هر کس که منافع نامشروعی در زندگی ملتها و کشورها دارد، خود را موظف به فعالیت علیه اسلام و حکومت اسلامی می بیند.

درست است که کفر، با همه تفرّق و تشتّتش، با استفاده از همه امکانات، در یک امر اتفاق کرده و آن ضدّیت با اسلام ناب است و حتی اسلام محرَّف را هم به جنگ اسلام ناب آورده و به میدان کشانیده است. اینها همه درست؛ اما آیا جناح حق و جبهه اسلام ناب نمی تواند در مقابل این تبلیغات خصمانه و خباثت آلود، به برکت روح، پیام و حقیقت عاشورا و پیام محرم، همان معجزه را یک بار دیگر تکرار کند؟! چرا نتواند؟! سختی دارد؛ اما ممکن است. همّت و فداکاری لازم دارد. راه باز است؛ بن بست نیست.
 

شخصیت و تعالیم اصیل امام حسین (علیه السلام)، نجاتبخش دنیای امروز از سلطه استکبار

مسؤولیت ما و شما این است. امروز دنیا تشنه حقیقت است. این حرفِ یک روحانی یا یک شخص متعصب اسلامی نیست؛ بلکه حرف کسانی است که سالها با فرهنگ غربی ارتباط، رفت و آمد، مبادله و حتی نسبت به آن، حسن نظر داشته اند.

آنها می گویند که امروز دنیای غرب در سطوح حساسش، تشنه اسلام است. « سطوح حساس » یعنی چه؟ فلان جماعت عامی و غافل، یا فرض بفرمایید جماعتهایی که منافعشان به شدّت مطرح است - مثل حکام، دولتمردان، سرمایه داران، زراندوزان و زورگویان – بخش های کرخ و دیر احساسِ پیکره فرهنگ غرب و جوامعِ غربی اند.

دانشمندان، متفکرین، انسان های با وجدان، روشنفکران و جوانان بخش های حساس پیکره جوامع غربی هستند.

این بخش های حساس، امروز تشنه مکتب و درسی از زندگی هستند که آنها را از هزاران دشواری واقعی زندگی نجات دهد. خیلی از این مشکلات زندگی، مشکلات واقعی نیست. مشکل واقعی، احساس ناامنی روحی، تنهایی، افسردگی، تزلزل و عدم اطمینان و سکینه روحی است. اینها مشکلات واقعی بشر است که در اوج ثروت و شهرت، یک نفر را به خودکشی وادار می کند.

جوان، پولدار و دارای امکانات تنّعم و بهره برداری از زندگی است؛ اما خودکشی می کند. خوب؛ چرا؟ دردش چیست؟ کدام درد است که از بی پولی و نداشتن امکانات تمتع جسمانی و لذایذ جنسی هم سخت تر است؟ دردی که امروز گریبان جوامع مادی دنیا و تمدن غربی را گرفته است، عدم اطمینان، عدم آرامش، عدم نقطه اتکای روحی، عدم اُنس و تواصل بین انسانها، احساس غربت، و انکسار است.

بخش های حساس جوامعی که این دردها را بیشتر احساس می کنند، چشم انتظارند که دست نجاتی بیاید و آنها را از این حالت نجات دهد. در آن جاهایی که آگاهی هست، چشمها به اسلام دوخته شده است. البته عده ای از آنها آگاهی ندارند و اسلام را نمی شناسند؛ اما زمینه گرایش به اسلام را دارند.

کسانی که اسلام را می شناسند، مشخصاً روی اسلام تکیه می کنند. یکی از اندیشمندان ایرانی خود ما گفته بود - بنده شنیدم آن شخص به رحمت خدا رفته است - که « امروز غرب در جستجوی چهره هایی مثل شیخ انصاری و ملاصدراست. » زندگی، معنویات و ارزش های آنها، امروز چهره های غربی و متفکرین غربی را جذب می کند. منبع زخّار این حقایق و ارزش ها، معارف اسلامی، و در قله و اوج این معارف، معرفت عاشورایی است. قدر اینها را باید دانست. ما حالا می خواهیم این معارف را در مقابل چشم مردم دنیا قرار دهیم.

من این جا، با تشکر از همه افراد و آحادی که در سال گذشته درخواست ما را اجابت کردند و یک حرکت تحریف آمیز را از صفحه عزاداری عاشورا حذف نمودند، باز می خواهم بر روی همین قضیه تکیه کنم. عزیزان من؛ مؤمنین به حسین بن علی (علیه السلام)! امروز حسین بن علی می تواند دنیا را نجات دهد؛ به شرط آن که با تحریف، چهره او را مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم و کارهای تحریف آمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منور سیدالشهدا (علیه الصلاة والسلام)، منحرف کند. با تحریف مقابله کنید.
 

لزوم توجه به واقعه خوانی مستند و بیان اهداف نهضت امام حسین (علیه السلام) در ضمن آن

بنده می خواهم به طور خلاصه، دو مطلب را عرض کنم: یکی این که، عاشورا و ماجرای حسین بن علی باید در منبر، به شکل سنتی روضه خوانی شود؛ اما نه برای سنت گرایی، بلکه از طریق واقعه خوانی. یعنی این که، شب عاشورا این طور شد، روز عاشورا این طور شد، صبح عاشورا این طور شد. شما ببینید یک حادثه بزرگ، به مرور از بین می رود؛ اما حادثه عاشورا، به برکت همین خواندنها، با جزئیاتش باقی مانده است. فلان کس این طوری آمد با امام حسین وداع کرد؛ این طوری رفت به میدان، این طوری جنگید؛ این طوری شهید شد و این کلمات را بر زبان جاری کرد.

واقعه خوانی، تا حد ممکن، باید متقن باشد. مثلاً در حدود « لهوفِ » ابن طاووس و « ارشاد » مفید و امثال اینها - نه چیزهای من درآوردی - واقعه خوانی و روضه خوانی شود. در خلال روضه خوانی، سخنرانی، مداحی، شعرهای مصیبت، خواندن نوحه سینه زنی و در خلال سخنرانی های آموزنده، ماجرا و هدف امام حسین (علیه الصلاة والسلام).

یعنی همان هدفی که در کلمات خود آن بزرگوار هست که: « و انی لم اخرج اشراً و لابطراً و لاظالماً و لا مفسداً، و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی » (1)، بیان شود. این، یک سرفصل است. عباراتی از قبیل « ایها الناس، ان رسول الله، (صلی الله علیه و آله و سلم)، قال: من رأی سلطاناً جائراً، مستحلاً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله...، فلم یغیر علیه بفعل و لاقول، کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله » (2) و « من کان بادلاً فینا مهجته و موطناً علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا » (3)، هر کدام یک درس و سرفصلند.

بحث لقاءالله و ملاقات با خداست. هدف آفرینش بشر و هدف « إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّکَ کَدْحاً » (4) - همه این تلاش ها و زحمت ها - همین است که « فَمُلاَقِیهِ »: ملاقات کند. اگر کسی موطن در لقاءالله است و بر لقاءالله توطین نفس کرده است، « فلیرح معنا »: باید با حسین راه بیفتد. نمی شود توی خانه نشست. نمی شود به دنیا و تمتعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد. باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون و از نفس ما، با تهذیب نفس شروع می شود و به سطح جامعه و جهان می کشد.

اینها باید بیان شود. اینها هدف های امام حسین است. اینها خلاصه گیریها و جمع‌بندی های نهضت حسینی است. جمع‌بندی نهضت حسینی (علیه السلام) این است که یک روز امام حسین (علیه السلام) در حالی که همه دنیا در زیر سیطره ظلمات ظلم و جور پوشیده و محکوم بود و هیچ کس جرأت نداشت حقیقت را بیان کند - فضا، زمین و زمان سیاه و ظلمانی بود - قیام کرد. شما نگاه کنید، ببینید: « ابن عباس » با امام حسین نیامد. « عبدالله بن جعفر » با امام حسین نیامد.

عزیزان من! معنای این، چیست؟ این نشان نمی دهد که دنیا در چه وضعی بود؟ در چنین وضعیتی، امام حسین تک و تنها بود. البته چند ده نفری دور و بر آن حضرت ماندند؛ اما اگر نمی ماندند هم، آن حضرت می ایستاد. مگر غیر از این است؟! فرض کنیم شب عاشورا، وقتی حضرت فرمود که « من بیعتم را برداشتم؛ بروید. » همه می رفتند. ابوالفضل و علی اکبر هم می رفتند و حضرت تنها می ماند. روز عاشورا چه می شد؟ حضرت برمی گشت، یا می ایستاد و می جنگید؟

در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت « اگر من تنها بمانم و همه دنیا در مقابل من باشند، از راهم برنمی گردم. » آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. « صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ. » (5) لقلقه زبان را که - خوب همه داریم. دیدید، یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟

خوب؛ اگر همه ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ظهور ولی مطلق حق، فراهم خواهد شد. باید این مفاد برای مردم بیان شود. فراموش نکنید که هدف امام حسین بیان شود. حالا ممکن است انسان یک حدیث اخلاقی ای هم - به فرض - بخواند، یا سیاست کشور یا دنیا را تشریح کند. اینها لازم است؛ اما در خلال سخن، حتماً طوری صحبت شود که تصریحاً؛ تلویحاً، مستقلاً و ضمناً، ماجرای عاشورا تبیین شود و مکتوم و مخفی نماند. این، مطلب اول بود.
 

احیای حقایق و معارف اسلامی در مجالس عزاداری حسینی

مطلب دوم این که، از این فرصت استفاده شود و همان طور که خودِ حسین بن علی (علیه السلام) به برکت جهادش، اسلام را زنده کرد (اسلام، در حقیقت زنده شده و آزاد شده خون و قیام حسین بن علی است) امروز هم شما به انگیزه یاد، نام و منبر آن بزرگوار، حقایق اسلامی را بیان کنید؛ قرآن و حدیث را معرفی کنید؛ نهج البلاغه را برای مردم بخوانید؛ حقایق اسلامی، از جمله همین حقیقت مبارکی را که امروز در حکومت حق، یعنی نظام علوی، ولوی و نبوی جمهوری اسلامی،‌ تجسّد پیدا کرده است برای مردم بیان کنید. این، جزو بالاترین معارف اسلامی است.
خیال نکنند که می شود اسلام را تبیین کرد و از حاکمیت اسلام - که امروز در این مرز و بوم متجسّد شده است - غافل ماند و آن را مغفولٌ عنه گذاشت. این، توصیه ما به شما عزیزان است.
 

وظیفه طلاب و مبلّغین جوان در استفاده از تجربه های اساتید و ترویج حقایق در سراسر کشور و جهان

بحمدالله همه برکات در وجود آقایان محترم، بزرگان؛ بخصوص طلاب جوان، پرشور، مؤمن و فاضل، وجود دارد. در روز اول هم که همین طبقه، این نهضت را گسترش دادند، و با استفاده از آن حدیث شریف، اصحابشان را به نحل تشبیه کردند، این آیه در مقابل چشم انسان مجسم می شد که « وَأَوْحَى‏ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یعْرِشُونَ. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ. » (6) حقایق را می مکیدند و عسل ناب را به تشنگان حقیقت می دادند، که « فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ » (7). امروز هم همین است.

امروز هم طلاب، فضلا و مبلغین جوان، با بهره گیری از تجربه های اساتید و بزرگان این فنون، کوله بار خودشان را محکم کنند و به امید خدا، برای خدا، در راه خدا و با قصد قربت، بروند و این حقایق را در همه جای کشور، در اقطار این کشور، در اقطار عالم، با زبان مناسب بیان کنند. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار روحانیون و وعاظ در آستانه ماه محرم - 3/3/1374)
 

حسینی بودن، تنها راه سعادت

حسینی باشید و حسینی بمانید. خودتان را در میدان حسینی پرورش و رشد دهید و بدانید که طریق سعادت دنیا و آخرت همین است و خدای متعال، به شما کمک خواهد کرد. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در میدان «صبحگاه دانشگاه امام حسین (علیه السلام)» - 17/8/1374)
 

لزوم تلاش برای بهره گیری از برکات راه امام حسین (ع)

خدای متعال را سپاسگزاریم که توفیق داد تا یک بار دیگر در آستانه سرچشمه پربرکت محرم و عاشورا قرار گیریم و خود را- هم جان و دل و هم توانایی های فکری و روحی و جسمی خود را - در معرض نسیم مبارک عاشورا و سرچشمه فیوضات حضرت ابی عبدالله (علیه السلام) قرار دهیم.

ان شاء الله همه ملت ما، مِن جمله علمای اَعلام و روحانیون محترم و مبلغین، به خصوص جوانان پرشور و با ایمانی که آغاز این راه را تجربه می کنند، بتوانند از این فیوضات بهره ببرند و کسانی که مسؤولیت بیشتری دارند، خود را بیشتر به برکات این ماه نزدیک کنند.

این فرصت، برای بنده حقیر هم فرصت مغتنمی است؛ زیرا جمعی از آقایان روحانیون محترم و علمای اَعلام و مبلغین و اهل منبر و وعاظ و جوانانی که وادی تبلیغ را در پیش روی خود دارند - و در آینده، ان‌شاءالله باید کارهای بزرگی انجام دهند - زیارت می کنم. جمع شما برای بنده، جمع بسیار عزیزی است؛ چون جمعی است که می تواند کلمه حسینی را اِعلا کند و این راه پربرکت را ان شاء الله بازسازی نماید. البته راه حسین (علیه السلام)، در کشور ما و میان ملت ما، در طول چند قرن، هرگز مسدود نشد، و اگرچه مخالفین و معاندین بودند، اما نتوانستند کاری انجام دهند. با این همه، برکات این راه، خیلی زیاد است.

اگر حقیقتاً جمع روحانیون و مبلغین و اصحاب بیان، آن گونه که شایسته ماه محرم است، در این راه قدم بردارند و ابتکارها و نوآوری ها و تلاش مخلصانه همراه با کارهای فکری و علمی ارزشمندی در این راه انجام دهند، برکات این راه، نسبت به آنچه که تاکنون بوده است، چندین برابر هم می تواند بشود. لذا وظیفه داریم در این زمینه، هرچه بشود، مشترکاً تلاش کنیم. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانه ماه محرم - 26/2/1375)
 

درک معنای شهادت و نترسیدن از مرگ، راه استقلال جوامع بشری

روحانیت محترم و مبلغین عزیز، در این ماه بزرگ باید ابعاد مختلف قضایا را برای مردم روشن کنند و به آنها تفهیم نمایند که دنیا و آخرت، در سایه دین به دست می آید. ارتباط با امام حسین (علیه الصلاة والسلام) و فهم معنا و مفهوم شهادت، هم به زندگی مادی و هم به زندگی معنوی انسان کمک می کند.

یک ملت، اگر معنای شهادت را فهمید و دانست که برای آرمان ها چگونه می شود رفت و جان فدا کرد، آن وقت می تواند بی دغدغه و با استقلال زندگی کند؛ زیرا مرگ دیگر مانعی برایش نیست. اگر جز این باشد، دشمن او را از مرگ خواهد ترساند و مثل بعضی از کشورها، بعضی از دولت ها و بعضی از ملت هایی خواهد شد که در مقابل دشمنان، ضعف نفس نشان می دهند.(بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانه ماه محرم - 26/2/1375)
 

تمسّک به معنویت امام حسین (ع)؛ راه کسب عزّت و افتخار

حسین بن علی (علیه السلام) مظهر عزت راستین و نمودار کامل افتخار حقیقی است؛ هم در چشم ما مردمِ اسیر در دستگاه مادّی عالم و هم برای رستگاران عالم ملکوت...
امیدواریم ملت عزیز ما با تمسک به معنویت حسین بن علی (علیه السلام) و با آشنایی بیشتر با آن بزرگوار، عزّت و افتخار و سربلندی را برای خود کسب کند؛ همچنان که بحمدالله به برکت آن حضرت و به برکت اسلام و قرآن، از عزت و افتخار معنوی برخوردار بوده و هست. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در پیام نوروزی ابتدای سال 1381 - 1/1/1381)
 

لزوم روشنگری و تحکیم مبانی فکری جوانان

ما چند سال پیش این جا راجع به قمه زنی - امری که « بین الغی » است - مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردم زیادی هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشه هایی سر و صدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای « سفینة النجاه و مصباح الهدی » این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلم و بین است، انجام دهیم؟ باید این روشنگری ها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقه مند شود.

گرایش جوان ها را به اسلام می بینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجی است که ممکن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد،‌ باید پایه های فکری جوان ها را محکم کنیم. ما این همه منبع داریم.

همین دعای ابوحمزه که حضرت آقای مشکینی فرمودند، دعای امام حسین در روز عرفه، اینها را جوان های ما می خوانند؛ اما معنایش را نمی فهمند. « الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه »؛ چقدر از این گونه مناجات ها و از این گونه مبانی و از این حرف های عمیق در دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفه سجادیه وجود دارد که احتیاج هست ما اینها را برای جوان ها بیان و تبیین و روشن کنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقی که دارند، بخوانند. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/1384)
 

استمرار نهضت امام حسین (علیه السلام): مبارزه علیه ظلم و سلطه و یزیدهای زمان

محرم، یکی از همین مقاطع تاریخی است. عاشورا را شیعه، با همه وجود نگه داشتند. شما ببینید در طول سال های متمادی، قرن های متمادی، یاد امام حسین، نام امام حسین، تربت امام حسین، عزای امام حسین هرگز از بین مردم پیرو اهل بیت و مؤمن به اهل بیت خارج نشد؛ این را رها نکردند؛ هرچند خیلی تلاش شد.

حالا شما قضیه متوکل و بستن راه را شنیده اید. اینها آن کارهای چارواداری، مخالفت های چارواداری بوده است. مخالفت های بسیار زیادی در طول زمان به شکل های ظاهراً علمی، به شکل احساساتی، به شکل تجربه ای انجام دادند، ولی شیعه نگه داشته است و باید نگاه دارد.
 

زنده نگه داشتن نام و یاد امام حسین (علیه السلام)؛ راه عبور ملت اسلام از همه موانع

می گویند چرا ماتم و گریه و اشک را در بین مردم رواج می دهید؟ این ماتم و اشک برای ماتم و اشک نیست، برای ارزش هاست. آنچه پشت سر این عزاداری ها، بر سر و سینه زدن ها، اشک ریختن ها وجود دارد، عزیزترین چیزهایی است که در گنجینه بشریت ممکن است وجود داشته باشد؛ او همان ارزش های معنوی الهی است.

اینها را می خواهند نگه دارند که حسین بن علی مظهر این ارزشها بود. یادِ آنهاست؛ زنده نگه داشتن آنهاست.

و ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد برای خود، از همه موانع و مشکلات عبور خواهد کرد. لذاست که ما در انقلاب اسلامی، در نظام جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل، همه - مردم، مسئولین، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما - بر روی مسئله امام حسین و مسئله ی عاشورا و همین عزاداری های مردمی، تکیه کردند و جا دارد. این عزاداری ها جنبه نمادین دارد، جنبه حقیقی هم دارد؛ دل ها را نزدیک می کند، معارف را روشن می کند.
 

نقش و تأثیر محرم در پیروزی انقلاب اسلامی

البته گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است؛ با آن نبایست بازی کرد؛ حقایق ماجرای عاشورا را بازیچه نباید قرار داد. هر کسی یک چیزی به آن اضافه بکند، خرافه ای را به آن وصل بکند، کارهای غیر معقول را به نام عزاداری انجام بدهد، اینها نباید باشد؛ اینها طرفداری از امام حسین نیست.

یک وقتی ما راجع به مسئله تظاهرات قمه، مطلبی را گفتیم، یک عده ای گوشه کنار صداشان بلند شد که آقا! این عزاداری امام حسین است؛ مخالفت نشود با عزاداری امام حسین! این، مخالفت با عزاداری نیست؛ مخالفت با ضایع کردن عزاداری است. عزاداری امام حسین را نباید ضایع کرد. منبر حسینی، مجلس حسینی، محل بیان حقایق دینی، یعنی حقایق حسینی است. شعر در این جهت، حرکت در این جهت، نوحه و مدیحه در این جهت باید باشد.

شما دیدید در آن محرم سال 57، دستجات سینه زنی ما در بعضی از شهرستان ها مثل یزد و شیراز و جاهای دیگر شروع شد و بعد همه گسترش پیدا کرد به همه ی کشور؛ سینه می زدند و حقایق روز را در نوحه های خودشان بیان می کردند؛ با ارتباط دادن و اتصال دادن اینها به ماجرای عاشورا، که درست هم هست.

مرحوم شهید مطهری سال ها قبل از انقلاب در این حسینیه ارشاد فریاد می کشید که: والله - قریب به این مضمون - بدانید شمر، امروز - اسم نخست وزیر آن روز اسرائیل (صهیونیست) را می آورد - اوست. واقع قضیه هم همین است.

ما شمر را لعنت می کنیم، برای اینکه ریشه شمر شدن و شمری عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبیدالله را لعنت می کنیم، برای اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدی، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلم به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم.

حسین بن علی قیامش برای این بود که بینی حاکمیت های علیه ارزش های اسلامی و انسانی و الهی را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.
 

سلطه گران دنیای امروز؛ شمرها و یزیدهای امروز

مجالس ما؛ مجالس حسینی، یعنی مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدها و ابن زیادهای زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجرای امام حسین است.

و امروز دنیا پر از ظلم و جور است. شما ببینید چه می کنند؛ در فلسطین چه می کنند، در عراق چه می کنند، در کشورهای گوناگون چه می کنند، با ملتهای دنیا چه می کنند، با فقرا چه می کنند، با ثروت های ملی کشورها چه می کنند. ابعاد عظیم حرکت حسین بن علی (علیه السلام) شامل همه این میدان وسیع می شود. امام حسین نه فقط برای شیعه، نه فقط برای مسلمان ها، بلکه برای احرار عالم درس دارد.

رهبر آزادی‌بخش نهضت هند در شصت سال، هفتاد سال قبل اسم حسین بن علی را آورد؛ گفت من از او یاد گرفتم؛ در حالی که هندو بود؛ اصلاً مسلمان نبود. در بین مسلمین هم همین طور است. ماجرای امام حسین این است. شما گنجینه دار یک چنین جواهر ذی قیمتی هستید که همه بشریت می تواند از او بهره برد و استفاده کند.

جهت‌گیری در عزاداری امام حسین به این نحو باید باشد: گسترش تبیین، بیان، آگاه سازی، محکم کردن ایمان مردم، روح تدین را در مردم گسترش دادن، روح شجاعت و غیرت دینی را در مردم زیاد کردن، حالت بی تفاوتی و سکر و بی حالی را از مردم گرفتن؛ اینهاست معنای قیام حسینی و بزرگداشت عزاداری امام حسین (علیه السلام) در زمان ما. لذا زنده است، همیشه هم زنده خواهد بود.
جنبه عاطفی آن هم تأثیرگذار بر روی عواطف و احساسات همه مردم است. جنبه عمقی و معنوی آن، صاحبان فکر و بصیرت را آگاه می کند؛ روشن می کند. بنده بارها در طول این سال ها این جمله امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) را عرض کرده ام که فرمود: « ألا لا یحمل هذا العلم إلا أهل البصر و الصّبر »؛ این پرچم - پرچم انسانیت، اسلام، توحید - را آن کسانی که دارای این دو خصوصیتند، می توانند بر دست بگیرند و بلند نگه دارند؛ « البصر و الصّبر »؛ بصیرت و استقامت. امام حسین (علیه السلام) مظهر بصیرت و استقامت است.
 

پیروزی ملّت ایران بر استکبار با پیروی از مکتب امام حسین (علیه السلام)

پیروان امام حسین هم همین را نشان دادند و بعد از گذشت قرن ها، آن روزی که رهبر شایسته ای در میان آنها پیدا شد، این حرکت عظیم را به وجود آوردند. انقلاب عظیم اسلامی یک ماجرای عظیمی است؛ داستان عظیمی است. ما در وسط قضیه قرار گرفته ایم، ابعاد عظیم این حادثه برای ما خیلی روشن نیست؛ آیندگان تاریخ و کسانی که امروز بیرون از این مجموعه هستند، آنها بیشتر از ما ابعاد و عظمت این حرکت را می بینند.

در دنیایی که همه پول و ثروت و قدرت و سیاست و همه چیز و همه چیز در جهت ضد ارزش های انسانی و دینی است، ناگهان در یک نقطه ی حساس عالم - نقطه حساس جغرافیایی عالم - یک نظامی سر بلند کند، یک ملتی قیام کند برای به دست گرفتن پرچم ارزش ها؛ و ارزش های انسانی را سر دست بگیرد، ندای توحید بدهد، معجزه است؛ معجزه زمان ما این است. بعد از همه طرف به او حمله کنند؛ بزرگ و کوچک، طاغوت ها و طاغوتچه ها با همه توانشان بریزند سر او، و در عین حال او نه فقط شکست نخورد، بلکه بسیاری از آنها را شکست بدهد؛ آنها را عقب براند، که امروز شما دارید می بینید نشانه های عقب رفتِ استکبار را. در این مبارزه ملت ایران پیروز شد. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار هزاران نفر از مردم قم به مناسبت سالروز قیام 19 دی ماه - 19/10/1386)
 

لزوم توجه به بیانات امام حسین (ع) در مراحل مقدماتی نهضت

امام حسین (علیه السلام) را فقط به جنگ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (علیه السلام) است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان - حضرت بیانات عجیبی دارد که در کتاب ها ثبت و ضبط است - بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه کربلا و میدان کربلا، باید شناخت.

در خود عرصه کربلا حضرت اهل تبیین بودند، می رفتند، صحبت می کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خون هم را بریزند، اما از هر فرصتی این بزرگوار استفاده می کردند که بروند با آنها صحبت بکنند، بلکه بتوانند آنها را بیدار کنند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. آنهایی که خودشان را به خواب می زنند، بیدار کردن آنها مشکل است، گاهی اوقات غیر ممکن است. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر - 5/5/1388)
 

پی نوشت ها:

1. مقتل مقرم: ص 139. جزء عاشر بحار از مقتل محمد بن ابیطالب موسوی.
2. تاریخ طبری: ج 4 ص 304؛ کامل ابن اثیر: ج 3 ص 280
3. بحارالانوار: ج 44، ص 367
4. سوره انشقاق، آیه 6
5. سوره احزاب، آیه 23
6. سوره نحل، آیات 69-68
7. سوره نحل، آیه 69
 
منبع: 72 سخن عاشورایی (از بیانات مقام معظم رهبری)، علیرضا مختارپور قهرودی، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1390، صص 118-110.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط