براي جنگ با ايران آماده‌ايد؟

موضوع انتخابات ايران و پيامدهاي آن، همچنان از جنبه هاي مختلف مورد رسانه هاي غربي است. اگرچه عمده مقالاتي كه در رسانه هاي جريان اصلي آمريكايي به چاپ مي‌رسند،درراستاي همان خط تبليغي است كه دولت اين كشور براي آنها تعيين كرده است ،اما دراين ميان، معدود مقالات مستقلي نيز وجود دارند كه از نظرگاهي كاملاً
سه‌شنبه، 9 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
براي جنگ با ايران آماده‌ايد؟

براي جنگ با ايران آماده‌ايد؟
براي جنگ با ايران آماده‌ايد؟


 






 
آيا براي جنگ با ايراني كه [پس از انتخابات] چهره‌اي اهريمني از آن ساخته شده، آماده‌ايد؟
پل گريك رابرتز**زيرنويس=(pauI Craig Roberts، روزنامه نگار مستقل همكار opendnews.@.

چكيده:
 

موضوع انتخابات ايران و پيامدهاي آن، همچنان از جنبه هاي مختلف مورد رسانه هاي غربي است. اگرچه عمده مقالاتي كه در رسانه هاي جريان اصلي آمريكايي به چاپ مي‌رسند،درراستاي همان خط تبليغي است كه دولت اين كشور براي آنها تعيين كرده است ،اما دراين ميان، معدود مقالات مستقلي نيز وجود دارند كه از نظرگاهي كاملاً متفاوت و انتقادي به اين موضوع مي‌پردازند و مي‌كوشند افكار عمومي جامعه آمريكا را با سياست هاي دولت اين كشور در ارتباط با موضوع انتخابات ايران بيشتر آشنا كنند مقاله حاضر با استناد به نظر سنجي انجام شده درايران در هفته هاي منتهي به انتخابات رياست جمهوري، برخي از واقعيت هايي را فاش مي‌كند كه كمتر در رسانه هاي غربي ديده‌ايم.
رسانه هاي آمريكايي چه اندازه به انتخابات ژاپن،هند،آرژانتين يا هر كشور ديگري توجه مي‌كنند؟چه تعداد از روزنامه نگاران آمريكايي حتي خبر دارند كه به جز در كشورهاي انگليس، فرانسه و آلمان، چه كسي در رأس هيات حاكمه بر سر قدرت است؟چه كسي مي‌تواند نام رهبران سياسي سوئيس، هلند،برزيل، ژاپن يا حتي چين را بگويد؟
اما تعداد زيادي مي‌دانند كه احمدي نژاد رئيس جمهور ايران است. دليل اين هم روشن است رسانه هاي آمريكايي به طور روزانه در حال ارائه چهره‌اي اهريمني از او هستند.
ساختن چهره‌اي اهريمني از احمدي نژاد توسط رسانه هاي آمريكايي، خود نشان دهنده غفلت آمريكاست. رئيس جمهور ايران قدرت سياسي را در دست
ندارد. او فرمانده كل قواي مسلح نيست. او نمي تواند خارج از مرزهايي كه توسط حاكمان ايران تعيين مي‌شود – آيت الله هايي كه تمايل ندارند جمهوري اسلامي با ايرانيان تجربه تلخي را در ارتباط با دولت آمريكا از سر گذرانده اند. اولين انتخاب دمكراتيك آنها، آن هم در شرايطي كه كشورشان به كشوري اشغال شده و مستعمره مي مانست، ظهور كرد و در دهه 1950 از سوي دولت آمريكا سرنگون شد. دولت آمريكا به جاي نامزد منتخب، ديكتاتوري را نشاند كه مخالفان خود را كه مي انديشيدند ايران بايد كشوري مستقل باشد و نه آلت دست آمريكا، شكنجه مي‌كرد و به قتل مي‌رساند.
«ابرقدرت» آمريكا هيچ گاه آيت الله هاي اسلامي ايران را به خاطر انقلاب اسلامي آنها در اواخر دهه 1970 كه دولت دست نشانده آمريكا را سرنگون كردند و كاركنان سفارت آمريكا را به عنوان «لانه جاسوسي» به گروگان گرفتند، نبخشيده است. در جريان اين گروگان گيري، دانشجويان ايراني اسناد ريزشده سفارتخانه را دركنار هم چيدند و نقش پيچيده آمريكا در نابودي دمكراسي ايراني را به اثبات رساندند.
رسانه هاي شركتي آمريكايي كه تحت كنترل دولت هستند، يك «وزارت تبليغات» هستند كه نسبت به انتخاب مجدد احمدي نژاد، با گزارش هايي بي وقفه درباره اعتراضات خشونت آميز ايرانيان كه نسبت به تقلب در انتخابات صورت گرفت، واكنش نشان داده اند. تقلب در انتخابات به عنوان يك واقعيت مطرح شده است، در حالي كه هيچ مدركي براي اثبات آن وجود ندارد. واكنش رسانه هاي آمريكايي به تقلبات مستند در انتخابات دوران جرج دبليو بوش و كارل راو،ناديده گرفتن شواهد مستند انبوهي از تقلبات واقعي در انتخابات بود.
رهبران كشورهاي آلت دست آمريكا يعني بريتانيا و آلمان، در عمليات جنگ رواني آمريكا، پشت سر اين كشور قرار گرفته اند. وزير امور خارجه بدنام انگليس، ديويد ميلبند «ترديد جدي» خود را نسبت به پيروزي احمدي نژاد در نشست وزراي اتحاديه اروپا در لوگزامبورگ اعلام كرده است. البته ميلبند هيچ منبع اطلاعات مستقلي براي اين ادعاي خود ندارد. او صرفاً دستورات آمريكا را
دنبال مي‌كند و برادعاهاي بي اعتبار نامزدهاي شكست خورده كه مورد ترجيح دولت آمريكا بودند، اتكامي‌كند.
انگلامركل صدر اعظم آلمان نيز تحت فشار قرار مي گيرد. او از سفير ايران خواستار «شفافيت بيشتر» در انتخابات مي‌شود.
حتي جناح چپ آمريكا بر تبليغات دولت اين کشور صحه مي‌گذارد. رابرت دريفوس كه در«نيشن» قلم مي‌زند،يك بازنگري تاريخي از يكي از مخالفان ايراني را ارائه مي‌دهد،انگاركه مخالفان حكومت ايران منبع حقيقت قطعي درباره «انتخابات نامشروع» مي‌باشند.

منبع اطلاعات رسانه هاي آمريکايي و کشورهاي آلت دست آمريکا چيست؟
 

هيچ چيزي نيست جزاصرار نامزدهاي شكست خورده كه مورد ترجيح آمريكا بوده اند. اما براي عكس اين حالت، شواهد بي شماري وجود دارد. قبل از انتخابات ايران، يك نظرسنجي مستقل و عادلانه توسط نظر سنجان آمريكايي به عمل آمد. نظرسنجان، بن بالن از مركز غير انتفاعي «مركز افكار عمومي» و پاتريك دوهتري از مركز غير انتفاعي «بنياد آمريكاي جديد»، نتايج نظر خواهي خود را در پانزده ژوئن در «واشنگتن پست» انتشار دادند. بودجه اين نظر سنجي توسط «بنياد برادران راكفلر» تأمين شده بود و به زبان فارسي توسط يك شركت نظرخواهي انجام شده بود كه براي «اي بي سي نيوز» و «بي بي سي» كار مي‌كرد و جايزه «امي» را دريافت كرده بود. (لينك گزارش اين نظر سنجي)
نتايج اين نظر سنجي، كه تنها اطلاعات واقعي است كه تا اين زمان در اختيار داريم، نشان مي‌دهد كه نتايج انتخابات بازتابي از خواست رأي دهندگان ايراني است. در ميان اطلاعات به شدت جالب توجهي كه اين نظر سنجي آشكار مي‌سازند، مي‌توان به اين موارد اشاره كرد:
«بسياري از كارشناسان ادعا مي‌كنند كه اختلاف آراي رئيس جمهور فعلي محمود احمدي نژاد، نتيجه تقلب يا دستكاري در نتيجه انتخابات بوده است اما نظر سنجي ما از مردم سراسر اين كشور، سه هفته قبل از انتخابات، نشان داد كه احمدي نژاد با اختلافي دو به يك، از ديگر نامزدها پيش است – بيشتر از اختلاف رأي واقعي كه در انتخابات روز جمعه به دست آورد -»
«در حالي كه گزارشگران غربي از تهران در روزهاي منتهي به روز رأي‌گيري، نوعي شور و حرارت مردمي را نسبت به رقيب اصلي احمدي‌نژاد، ميرحسين موسوي به تصوير كشيده اند، نمونه‌گيري‌هاي علمي ما از سراسر سي استان ايران نشان داد كه احمدي‌نژاد پيشتاز است.»
«وسعت حمايت از احمدي‌نژاد، در نظرسنجي پيش از انتخابات ما مشهود بود. مثلاً در طول مبارزات انتخاباتي، موسوي تأكيد داشت كه هويت او آذري است- يعني دومين گروه نژادي بزرگ پس از فارس‌ها- تا رأي‌دهندگان آذري را به خود جذب كند. نظرسنجي ما نشان داد كه آذري‌ها هم با نسبت دو به يك،به احمدي‌نژاد توجه دارند.»
«در بيشتر تفسيرها، جوانان ايراني و اينترنت به عنوان مناديان تغيير در اينانتخابات به تصوير كشيده شده‌اند. اما نظرسنجي‌هاي ما روشن كرد كه فقط يك سوم ايرانيان به اينترنت دسترسي دارند، در حالي كه جوانان هجده تا بيست ساله، قوي‌ترين بلوك رأي‌دهندگان احمدي‌نژاد را در بين تمام گروه‌هاي سني تشكيل مي‌دادند.»
«تنها گروه هاي جمعيتي كه بر اساس نظرسنجي ما در آنها موسوي پيشتاز يا هم‌طراز با احمدي‌نژاد بود،دانشجويان و تحصيل‌كردگان دانشگاهي و ايرانيان برخوردار از بالاترين ميزان درآمد بودند. در زمان انجام نظرسنجي ما، تقريباً يك سوم ايرانيان هنوز تصميم خود را نگرفته بودند.با اين حال،توزيع هاي پايه‌اي كه ما انجام داديم،بازتابي از نتايج اعلام شده از سوي مقامات ايراني بودند و بر اين اساس، تقلب گسترده اي در اين انتخابات صورت نگرفته است».
اخبارمتعددي وجود داشت كه گزارش مي‌دادند، دولت آمريكا برنامه اي را براي بي ثبات كردن ايران به اجرا گذاشته است. گزارش‌هايي نيز وجود داشته مبني بر اينكه دولت آمريكا بودجه لازم براي بمب‌گذاري و سوء‌قصد در ايران را تأمين كرده است. رسانه هاي آمريكايي با اين گزارش‌ها به روشي دوگانه برخورد مي‌كنند و آنها را تصاويري از قابليت ابرقدرت آمريكا براي سر به راه كردن كشورها معرفي مي‌كنند، درحالي كه برخي رسانه ها خارجي، اين گزارش‌ها را به عنوان مداركي از عدم وجود اخلاقيات ذاتي در دولت آمريكا مي‌بينند.
فرمانده سابق ارتش پاكستان، ژنرال ميرزا اسلام بيگ،روز دوشنبه پانزده ژوئن به راديوي پشتو گفت كه اطلاعات غير قابل انكاري وجود دارد كه دخالت ايالات متحده در انتخابات ايران را ثابت مي‌كنند. او گفت: «مدارك ثابت مي‌كنند كه سيا چهارصد ميليون دلار براي راه اندازي يك انقلاب رنگي اما توخالي در ايران پس از انتخابات هزينه كرده است».
موفقيت دولت آمريكا در تأمين بودجه انقلاب‌هاي رنگي در گرجستان و اوكراين از جمهوري‌هاي شوروي سابق و ديگر بخش‌هاي امپراتوري شوروي سابق به طور گسترده گزارش شده و مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است و رسانه هاي آمريكايي با آن به عنوان شاخصي از قدرت مطلقه و حق طبيعي ايالات متحده برخورد مي‌كنند و برخي رسانه هاي خارجي آن را به عنوان نشانه اي از مداخله آمريكا در امور داخلي كشورهاي ديگر مي‌بينند. ما اين واقعيت را مي‌دانيم كه هدف دولت آمريكا از به راه انداختن عمليات جنگ رواني اين است كه هم آمريكاييان و هم خارجي‌ها را از طريق رسانه هاي آمريكايي و خارجي هدف قرار دهد. مقالات بسياري در ارتباط با اين موضوع به چاپ رسيده است.
به انتخابات ايران از نظرگاه عقل سليم بينديشيد. نه من و نه اكثريت زيادي از خوانندگان من، كارشناس امور ايران نيستيم. اما از نظرگاه عقل سليم، اگر كشور شما زير حملات تهديد دائمي، حتي تهديدات هسته اي از سوي دو كشوري قرار داشت كه از قدرتمندترين تشكيلات نظامي برخوردارند، يعني آنچه كه در مورد ايران از سوي آمريكا و اسرائيل شاهد هستيم، آيا شما بهترين مدافع كشور خود را رها مي‌كرديد و به نامزدي رأي مي‌داديد كه مورد ترجيح آمريكا و اسرائيل است؟

آيا باور مي‌كنيد كه مردم ايران براي اين رأي بدهند كه دست‌نشانده آمريكا شوند؟
 

ايران كشوري باستاني و پيچيده است. اكثريت طبقه روشنفكران، سكولار هستند. درصد قابل توجه اما اندكي از جوانان اين كشور به دام بي قيدي جنسي غربي، لذت‌هاي شخصي و خودبيني افتاده اند. اين افراد به سادگي با پول آمريكايي سازمان‌دهي مي شوند و با رفتارهاي شخصي خود،مشكلاتي را براي دولت اسلامي خود به وجود مي‌آورند.
دولت آمريكا در حال بهره برداري از اين ايرانيان غربي شده، براي ايجاد زمينه هاي لازم جهت بدنام كردن انتخابات ايران و دولت اين كشوراست.
در روز چهارده ژوئن،«دايره واشنگتن مک كلاچي» كه گاهي اوقات مي‌كوشد اخبار واقعي را گزارش كند، جنگ رواني واشنگتن را پذيرفت و اعلام كرد، «نتايج انتخابات ايران، تلاش‌هاي آشتي‌جويانه اوباما را دشوارتر مي‌كند.» آنچه در اينجا مي‌بينيم، سر برآوردن سر زشت بهانه براي «شكست ديپلماتيك» است كه فقط راه‌حل نظامي را باقي مي‌گذارد.
من به عنوان كسي كه تمام اين چيزها را از درون حكومت آمريكا ديده ام،معتقدم كه هدف دولت آمريكا از دستكاري در افكار عمومي آمريكاييان و دخالت در رسانه هاي آلت دست دولت،بدنام كردن دولت ايران از طريق تصوير كردن آن به عنوان رژيمي سركوبگر و عقيم گذارنده خواست مردم اين كشور است. به اين ترتيب است كه دولت آمريكا زمينه را براي حمله نظامي به ايران فراهم مي‌كند.
دولت آمريكا با كمك موسوي در حال خلق يك «مردم تحت سركوب» ديگر مثل عراقي‌هاي تحت حاكميت صدام حسين است، كه آمريكا را ملزم به برپا كردن جنگ و آزادسازي آنها كرد. آيا موسوي، نامزد آمريكايي انتخابات ايران كه شكست سنگيني را متحمل شد، از سوي واشنگتن انتخاب شده تا به حاكم دست‌نشانده آمريكا در ايران تبديل شود؟
ابرقدرت پوشالين بزرگ، مشتاق احياي هژموني خود بر مردم ايران است، بنابراين در حال تسويه حساب كردن با آيت‌الله‌هايي است كه در سال 1979 به حاكميت آمريكا در ايران پايان دادند.سناريو اين است. هر دقيقه شاهد اين سناريو در تلويزيون هاي آمريكايي هستيد. صف «كارشناساني» كه براي صحه گذاشتن بر اين سناريو به ميدان مي آيند، تمامي ندارد. براي مثال، از ميان صدها كارشناس، گري سيك را داريم كه قبلاً در شوراي امنيت ملي خدمت كرده و در حال حاضر در دانشگاه كلمبيا به تدريس اشتغال دارد.
سيك مي‌گويد:«اگر آنها كمي معتدل‌تر بودند و مي‌گفتند كه احمدي‌نژاد با كسي پنجاه و يك درصد آرا برنده شده،شايد ايراني‌ها مشوك مي شدند، ولي بيشتر اين نتيجه را مي‌پذيرفتند. اما دولت اصرار دارد كه احمدي‌نژاد با كسب
شصت و دو و شش صدم درصد آرا برنده شده است. چنين چيزي اصلاً معتبر نيست».
سيك ادامه مي‌دهد: «به نظر من اين انتخابات نشانگر نقطه چرخشي واقعي در انقلاب ايران است. از يك موضع، ادعاي داشتن مشروعيت بر اساس برخورداري از حمايت مردم به موضعي كه به شكل فزاينده بر سركوب متكي بوده است. در ايران صداي مردم ناديده گرفته مي‌شود».
تنها اطلاعات موثق (درباره انتخابات ايران) همان نظرسنجي است كه در بالا به آن اشاره شد. بر اساس يافته‌هاي اين نظرسنجي، احمدي‌نژاد با اختلاف دو به يك، نامزد محبوب مردم بوده است. اما همانطور كه در هر چيز ديگري كه به سلطه آمريكا بر مردم كشورها مربوط مي شود مي بينيم، واقعيت‌ها و حقايق هيچ نقشي در اينجا ندارند. اين دروغ و تبليغات است كه حكمفرمايي مي‌كند.
آمريكا كه خود را مصروف ميل شديدش به هژموني كرده است،به سمت غلبه بر ديگران مي رود و دراين ميان،اخلاقيات و عدالت را چه كار.اين سناريو كه جهان را مورد تهديد قرار خواهد داد،تا آنجا به اجرا گذاشته خواهد شد كه آمريكا خود را ورشكسته كند و آنچنان نسبت به بقيه جهان بيگانه شود كه در سطح جهاني منفور و منزوي شود.

پی نوشت ها :
 

 

منبع:www.opendnews.com
 

منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 75



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط