شايع ترين اختلال روحي سالمندان
طبق آخرين تحقيقات علمي با توجه با بالارفتن طول عمر انسان و افزايش سن اميد به زندگي، حدود سني سالمندان چقدر است و به چه کساني سالمند گفته مي شود؟
پير شدن امر شگفت آوري است. آن چنان شگفت آور که اغلب نمي توانيم باور کنيم که روزي به سراغ ما خواهد آمد، زيرا تحول دوران جواني به پيري، آنچنان تدريجي و بطئي است که هيچ گاه تغييرات ناشي از آن قابل حس کردن نيست، همانطورکه تابستان جانشين بهار و پاييز جايگزين تابستان مي گردد.
بررسي هايي که توسط جامعه شناسان، روان شناسان، زيست شناسان و ديگر علماي علوم رفتاري در مورد دوران ها و مراحل مختلف زندگي سالمندان به عمل آمده گوياي آن است که پيري به عنوان يکي از دوران هاي عمر انسان، نوعي بلوغ بيولوژيکي، جسمي، رواني و کمال يافتگي است و به عبارتي ديگر، يک سرنوشت زيست شناختي است که واقعيتي طولاني تر از تاريخ دارد.
هر چند که سالخوردگي برابر مقررات در بسياري ازکشورها از حدود سن بازنشستگي 60-65() سال آغاز مي شود اما واقعيت آن است که حتي در درون فرهنگ هاي مختلف موجود در يک کشور هم تلقي يکساني از آن وجود ندارد به همين دليل متخصصان پيري شناسي نيز از تعريف سالخوردگي دست کشيده اند. پيري پديده اي است که تحقق آن مستلزم وجود شرايط مناسب زيستي است و هر فردي که از حوادث و بيماري هاي دوران زندگي مصون بماند، به درجات مختلف، آن را تجربه مي کند. با تمام تغييراتي که در طول دوران هاي تاريخي و اجتماعي بشر روي داده و مي دهد، هنوز سالخوردگي يکي از اصول تغيير ناپذير هستي بوده و هست. به اين معني که کسي که زندگي مي کند، پير شدن برايش سرنوشتي محتوم است و در اين چشم انداز هستي، مسئله سالخوردگي حقيقتي است که حتي پيشرفت هاي حيرت آور جهان امروز نتوانسته است در آن تغيير بارزي دهد يا مانع از آن بشود.
عمر متوسط در قالب مفهوم اميد به زندگي عرضه مي گردد و با اينکه عمر متوسط در طي قرون گذشته درسطح دنيا، در حال افزايش مداوم بوده است، با اين حال کشورهاي مختلف دنيا از اين لحاظ شرايط بسيار متفاوتي دارند. آخرين گزارش هاي سازمان ملل متحد، گوياي اين واقعيت است که در اکثرکشورهاي صنعتي، عمر متوسط انسان به طور معمول بيش از70 سال است، در حالي که عمر متوسط در کشورهاي در حال توسعه در حدود50-60 سال مي باشد. ملاحظه روند افزايش نرخ سالمندي در ايران، اين حقيقت را در ذهن روشن مي سازد که رشد جمعيت سالمندي در کشور اگر هنوز به ميزان کشورهاي پيشرفته افزايش نيافته ولي با توجه به جلوگيري از مرگ و مير و پيشگيري از مرگ زودرس و بالا رفتن اميد به زندگي، دورنماي روشني پيش روي خود دارد.
در حال حاضر متوسط طول عمر در ايران57 سال است، در حالي که اين عدد در بعضي از کشورها از70 سال نيز تجاوز مي کند.
انسان در دوران سالمندي با چه مشکلات روحي و رواني مواجه مي شود و چه نوع بيماري هاي روحي در اين سنين بروز پيدا مي کند؟
اختلالات رواني سالمندان از تعامل پيچيده عوامل عضوي، روان شناختي و اجتماعي ناشي مي شود. طبق آمار انستيتو ملي بهداشت رواني شايع ترين اختلالات سالمندان افسردگي و اختلال شناختي است و فوبيا، الکلسيم و خطر خودکشي با افزايش سن بالا مي رود، به طوري که حدود20 درصد خودکشي ها را افراد بالاي65 سال مرتکب مي گردند نيز از اختلالات ديگر است.
بسياري از اختلالات رواني سالمندان قابل پيشگيري است. علل برگشت پذير (دليريوم و دمانس) اهميت خاص دارند. اگر چنين حالاتي به موقع تشخيص داده و به درستي درمان نشوند، ممکن است به حالت برگشت ناپذير که بستري شدن را ايجاب مي کند، مبدل گردد.
از جمله بيماري هاي رواني در سنين سالمندي عبارتند از: اختلالات نسيان آور، بيماري آلزايمر، دمانس مولتي انفارکت، بيماري پيک، کره هانتينگتون، هيدروسفالي با فشار نرمال، افسردگي، دمانس کاذب، اختلال دو قطبي، اسکيزوفرني، اختلال هذياني، اختلال اضطرابي، اختلالات شبه جسمي، الکلسيم و وابستگي دارويي، پر خوابي و بي خوابي و.....
احساس سرگيجه و دوار، شکايتي شايع در سالمندان است و ممکن است موجب شود که بيمار به خاطر ترس از افتادن، دست از فعاليت بردارد. علل سرگيجه در سالمندان گوناگون است ومشتمل بر کم خوني، فشار خون پايين، آريتمي هاي قلبي- عروقي، بيماري گوش مياني و بيماري منير است.
براي درمان مشکلات روحي و رواني سالمندان از چه روش هايي استفاده مي کنند؟
روان درماني به تشخيص سالمند کمک مي کند که با مسائل و مشکلات هيجاني محيط کنار بيايد و بتواند رفتار خود و تاثير رفتار خود را بر ديگران بشناسد. روان درماني علاوه بر بهبود بخشيدن به روابط بين فردي، اعتماد به نفس را بالا مي برد، احساس درماندگي و خشم را کم مي کند و کيفيت زندگي را بهتر مي سازد. هدف کلي روان درماني سالمند کمک به او براي به حداقل رساندن شکايات، برقراري دوستي و حفظ آن است. روان درماني رفع تنش هاي فرهنگي و زيست شناختي را امکان پذير مي سازد و به فرد سالمند کمک مي کند که در محدوده توانايي هاي خود طبق آموزش ها، فعاليت ها و خودپنداره هاي پيشين خود در جامعه، کار و تفريح نمايد. «گروه درماني نيز فرصتي است براي حمايت متقابل و وسيله اي است براي کمک به سالمند براي مدارا با استرس و منابع کاهنده زندگي.
از اين طريق سالمندان فرصتي براي کمک به يکديگر و بالا بردن اعتماد به نفس خود به دست مي آورند. تعامل گروهي حتي به بيماراني که دمانس خفيف تا متوسط دارند، کمک مي کند که فعال و واقف به زمان و مکان باقي بمانند.
«روان درماني خانواده» درگير ساختن خانواده بيمار در فرايند درمان است که نه تنها مطلوب، بلکه ضروري است. مسائل قابل طرح در روان درماني خانواده، بسيار گوناگون ومشتمل بر توزيع منابع خانواده درتامين مراقبت از بيمار، نگرش فرزندان نسبت به والدين و نياز والدين براي درمان، نقش پدر بزرگ و مادربزرگ و ارزيابي تعارض هاي خانواده مي باشد.
«روان درماني کوتاه مدت» مثل شناخت درماني، با اصلاح تفکر و سوگيري هاي خود ساخته در مورد فرايند سالمندي، به افراد پير کمک مي کند. کساني که تصور مي کنند براي ورزش، يادگيري چيزهاي تازه، کسب مهارت هاي جديد يا کمک به ديگران و کار در مشاغل تازه خيلي پير هستند، با مداخله روان درماني مستقيم، مستعد تعديل دگرگوني هاي شناختي مي گردند.
براي رفاه حال سالمندان چه توصيه هايي را پيشنهاد مي کنيد؟
دشواري ها و مسائلي که تحت عنوان پديده سالمندي مطرح است در زمره مسائلي است که در قرن حاضر به وجود آمده و از مقتضيات و پيامد اثرات اين عصر است و امروزه، نه تنها در کشورهاي پيشرفته صنعتي به شکل حاد مطرح است بلکه در کشورهاي در حال توسعه همچون ايران نيز يک واقعيت است و به موضوعي قابل توجه تبديل شده است از آنجا که هر نوع برنامه ريزي مبتني بر اطلاعات و شناخت دقيق جامعه است و از جمله مشکلات جامعه، فقر اطلاعات در زمينه هاي مختلف اجتماعي يا حداقل اطلاعات دقيق و قابل اعتماد از وضعيت اقشار مختلف جامعه مي باشد. از آنجا که گروه هاي برنامه ريزي و کارگزاران معمولا اولويت را به جوانان مي دهند لذا سالمندان فراموش مي شوند. بنابراين توصيه هاي زير پيشنهاد مي شود:
ضروري است در سطح کشور انجمن هاي حمايت از سالمندان با شرکت مستقيم خود سالمندان و نيز نمايندگان سازمان هاي ذي ربط تشکل گردد تا بتوانند با هماهنگي هاي لازم مشارکت قشرهاي وسيعي از جامعه را به گونه اي نيمه مستقل و حتي الامکان آزاد از قيود ديوان سالاري بخش دولتي در امر رفاه سالمندان سازماندهي نمايد.
ضرورت ايجاد قوانين خاص و يا هماهنگ کردن قوانين مرتبط با امور سالمندان و نيز تجديد نظر درمصوبات قبلي محسوس است. فقدان سياست حقوقي خاص، حمايت از سالمندان را بيش از پيش دشوارتر کرده است. به عبارت ديگر برنامه ريزي، مديريت و تنظيم اجرايي امور سالمندان در کشور نيازمند قانونمندي خاصي است. چرا که فعاليت هاي کنوني که در کشور در اين زمينه صورت مي گيرد از مجموعه قوانين هماهنگي تبعيت نمي کند.
وجود نظام تامين اجتماعي ويژه دوران سالمندي به صورت بيمه همگاني سالمندان و حمايت اجتماعي از آنان يک ضرورت اساسي است. همه سالمندان کشور تحت پوشش مستمري هاي بازنشستگي و يا کمک هاي طرح شهيد رجايي قرار ندارند. خدماتي که در اين زمينه هم اکنون عرضه مي شود از نظر کميت، کيفيت و پوشش اجتماعي داراي نارسايي هايي است.
برنامه هاي حمايت از سالخوردگان که از سوي دولت طراحي مي شود، بايد به گونه اي باشد که سطح خدمات و حمايت هاي داوطلبانه را تشويق نمايد.
کليه برنامه ها و خدمات ارائه شده براي سالمندان بايد از ديدگاه کنترل کيفي مورد بررسي قرارگيرد.
صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران مي بايد نقش مسئولانه اي را در قبال سالمندان آغاز نمايد و با ايجاد برنامه هاي خاص، طرح مسائل آنان درسطح جامعه، آموزش جامعه در رابطه با سالمندان، تجليل از آنان و... مشارکت بيشتري در اين زمينه داشته باشد.
ابعاد مختلف زندگي سالمندان و شرايط زندگي آنان در جامعه نيازمند پژوهش خاصي است و لازم است مطالعاتي در اين زمينه از طريق سازمان هاي اجرايي و نيز نظرسنجي از سالمندان انجام شود.
آيا مي توان از طريق برنامه هاي آموزشي به افزايش اميد به زندگي در سالمندان کمک کرد؟
انتشار کتب و نشرياتي خاص که مسائل سالمندان را مطرح کند و براي آنها تهيه شده باشد يکي از ضروريات است ضمن اينکه مي توان دوره هاي آموزشي و باز آموزي خاصي را در مورد پزشکي سالمندان براي پزشکان عمومي و روانپزشکان در نظر گرفت و از طريق ارائه برنامه هاي آموزشي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت براي مددکاران در زمينه خدمات بهداشتي - درماني ويژه سالمندان، افرادي را براي کمک به سالمندان در منزل تربيت نمود.
به نظر من قبل ازهمه اينها تهيه شناسنامه در کل کشور(به تفکيک شهر و روستا) امري ضروري است تا بتوانيم براي سالمندان برنامه ريزي داشته باشيم.
سوالي که مطرح است اين است که آيا مي توان از فعاليت سالمندان براي بهبود وضعيت کشور و تقويت روحيه آنها استفاده کرد؟
بله، خارج ساختن حمايت از سالمندان از مرحله ترحم و تبديل آن به يک حق مسلم لازم است و مي توان با فراخواني سالمندان در سطوح مختلف مطابق با فعاليت هاي متناسب با توانايي هاي آنان، در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي ( به صورت خدمات داوطلبانه، خيريه، دولتي و تعاون) از پتانسيل تجربه و تخصص آنان بهره برد و براي تحقق آن مي بايست برنامه هاي مشخصي در نظر گرفته شود.
من فکر مي کنم که براي مشارکت بيشتر سالمندان در امور اقتصادي- اجتماعي مي بايست مراکز اشتغال سالمندان به صورت نيمه وقت يا تمام وقت به عنوان واحدي از سازمان هاي بزرگ دولتي - نيمه دولتي يا خصوصي آغاز به کار کند و مي توان از اين طريق اشتغال سالمندان را سازمان داد. يک پيشنهادي نيز در مورد تاسيس بانک بازنشستگان از طريق جذب بخشي از وجوهي که بابت حق بازنشستگي کسر مي شود وجود دارد و سازمان هاي بازنشستگي وابسته به دولت مي توانند از جمله سهام داران اصلي اين بانک باشند.
براي پر کردن اوقات فراغت سالمندان چه توصيه هايي داريد؟
تاسيس مراکز فرهنگي خاص سالمندان براي گذران اوقات فراغت آنها نقش عمده اي در تقويت روحي سالمندان دارد. در اين مراکز امکانات مطالعه، تفريح، سرگرمي، کارهاي دستي و امور مشابه مي تواند تدارک ديده بشود.
ايجاد تورهاي ارزان قيمت زيارتي و سياحتي ويژه سالمندان از اقدامات لازم ديگر است البته توصيه مي شود که در شهرهاي بزرگ باشگاه هايي مخصوص سالمندان جهت ارائه خدمات به آنها ايجاد بشود. يکي از اقدامات مثبت نيز مي تواند برقراري تخفيف هاي خاص براي سالمندان جهت تهيه بليت هواپيما، قطار، سينما، نمايشگاه، اتوبوس و... باشد. شايد وقت آن رسيده باشد که مسائل خاص سالمندان در تعيين ضوابط معماري و شهرسازي نيز مورد توجه قرار گيرد.
آيا توصيه هايي نيز درمورد خدمات بهداشتي و درماني ويژه سالمندان داريد؟
البته به نظر من ضروري است که مراکز خاص خدمات بهداشتي - درماني ويژه سالمندان ايجاد شود و توسعه يابد. بيمه درماني سالمندان يک ضرورت مسلم است. خدماتي مانند دندانپزشکي، چشم پزشکي، شنوايي سنجي، دندان مصنوعي و ابزارهايي مانند: عينک، سمعک و دندان مصنوعي و... بايد در دسترس و در اختيار سالمندان قرار گيرد. آسايشگاه هاي سالمندان براي آنها يک امکان است ولي نبايد جانشين خانه و خانواده بشود. بلکه به صورت کمک خانواده باشد.از جمله اقداماتي که مي تواند از توسعه سراهاي سالمندان جلوگيري کند، بررسي نحوه سپردن سالمندان به خانواده هاي افراد وابسته به آنان در قبال در يافت مبلغي به عنوان کمک هزينه يا حق الزحمه از طرف خود سالمندان يا دولت به وابستگان آنان قابل تامل است!
سالمندان از گروه هاي مخاطب خود چه توقعاتي دارند؟
آنها را بفهمند، درک کنند و در جهت رفاه آنان کوشا باشند. حمايت از پيران، از اموري است که مورد توصيه و توجه اسلام است. تعبيرات اسلامي درباره سالخوردگان تعبيراتي پر مايه است و با کلماتي چون اجلال، توقير و تعظيم همراه است. سالخوردگان دراسلام از حرمتي چون پيامبران و همچنين از مقام اجتماعي فوق العاده اي برخوردار هستند بخصوص از آن جهت که آنها حاملان دانش، تجارب، معلومات، عنوان و انديشه ها به حساب مي آيند لذا سالخوردگان بايد همواره مورد احترام، محبت و دلجويي قرار گيرند و شخصيتشان معززو گرامي داشته شود.
منبع:www.resalat-news.com
/س
پير شدن امر شگفت آوري است. آن چنان شگفت آور که اغلب نمي توانيم باور کنيم که روزي به سراغ ما خواهد آمد، زيرا تحول دوران جواني به پيري، آنچنان تدريجي و بطئي است که هيچ گاه تغييرات ناشي از آن قابل حس کردن نيست، همانطورکه تابستان جانشين بهار و پاييز جايگزين تابستان مي گردد.
بررسي هايي که توسط جامعه شناسان، روان شناسان، زيست شناسان و ديگر علماي علوم رفتاري در مورد دوران ها و مراحل مختلف زندگي سالمندان به عمل آمده گوياي آن است که پيري به عنوان يکي از دوران هاي عمر انسان، نوعي بلوغ بيولوژيکي، جسمي، رواني و کمال يافتگي است و به عبارتي ديگر، يک سرنوشت زيست شناختي است که واقعيتي طولاني تر از تاريخ دارد.
هر چند که سالخوردگي برابر مقررات در بسياري ازکشورها از حدود سن بازنشستگي 60-65() سال آغاز مي شود اما واقعيت آن است که حتي در درون فرهنگ هاي مختلف موجود در يک کشور هم تلقي يکساني از آن وجود ندارد به همين دليل متخصصان پيري شناسي نيز از تعريف سالخوردگي دست کشيده اند. پيري پديده اي است که تحقق آن مستلزم وجود شرايط مناسب زيستي است و هر فردي که از حوادث و بيماري هاي دوران زندگي مصون بماند، به درجات مختلف، آن را تجربه مي کند. با تمام تغييراتي که در طول دوران هاي تاريخي و اجتماعي بشر روي داده و مي دهد، هنوز سالخوردگي يکي از اصول تغيير ناپذير هستي بوده و هست. به اين معني که کسي که زندگي مي کند، پير شدن برايش سرنوشتي محتوم است و در اين چشم انداز هستي، مسئله سالخوردگي حقيقتي است که حتي پيشرفت هاي حيرت آور جهان امروز نتوانسته است در آن تغيير بارزي دهد يا مانع از آن بشود.
عمر متوسط در قالب مفهوم اميد به زندگي عرضه مي گردد و با اينکه عمر متوسط در طي قرون گذشته درسطح دنيا، در حال افزايش مداوم بوده است، با اين حال کشورهاي مختلف دنيا از اين لحاظ شرايط بسيار متفاوتي دارند. آخرين گزارش هاي سازمان ملل متحد، گوياي اين واقعيت است که در اکثرکشورهاي صنعتي، عمر متوسط انسان به طور معمول بيش از70 سال است، در حالي که عمر متوسط در کشورهاي در حال توسعه در حدود50-60 سال مي باشد. ملاحظه روند افزايش نرخ سالمندي در ايران، اين حقيقت را در ذهن روشن مي سازد که رشد جمعيت سالمندي در کشور اگر هنوز به ميزان کشورهاي پيشرفته افزايش نيافته ولي با توجه به جلوگيري از مرگ و مير و پيشگيري از مرگ زودرس و بالا رفتن اميد به زندگي، دورنماي روشني پيش روي خود دارد.
در حال حاضر متوسط طول عمر در ايران57 سال است، در حالي که اين عدد در بعضي از کشورها از70 سال نيز تجاوز مي کند.
انسان در دوران سالمندي با چه مشکلات روحي و رواني مواجه مي شود و چه نوع بيماري هاي روحي در اين سنين بروز پيدا مي کند؟
اختلالات رواني سالمندان از تعامل پيچيده عوامل عضوي، روان شناختي و اجتماعي ناشي مي شود. طبق آمار انستيتو ملي بهداشت رواني شايع ترين اختلالات سالمندان افسردگي و اختلال شناختي است و فوبيا، الکلسيم و خطر خودکشي با افزايش سن بالا مي رود، به طوري که حدود20 درصد خودکشي ها را افراد بالاي65 سال مرتکب مي گردند نيز از اختلالات ديگر است.
بسياري از اختلالات رواني سالمندان قابل پيشگيري است. علل برگشت پذير (دليريوم و دمانس) اهميت خاص دارند. اگر چنين حالاتي به موقع تشخيص داده و به درستي درمان نشوند، ممکن است به حالت برگشت ناپذير که بستري شدن را ايجاب مي کند، مبدل گردد.
از جمله بيماري هاي رواني در سنين سالمندي عبارتند از: اختلالات نسيان آور، بيماري آلزايمر، دمانس مولتي انفارکت، بيماري پيک، کره هانتينگتون، هيدروسفالي با فشار نرمال، افسردگي، دمانس کاذب، اختلال دو قطبي، اسکيزوفرني، اختلال هذياني، اختلال اضطرابي، اختلالات شبه جسمي، الکلسيم و وابستگي دارويي، پر خوابي و بي خوابي و.....
احساس سرگيجه و دوار، شکايتي شايع در سالمندان است و ممکن است موجب شود که بيمار به خاطر ترس از افتادن، دست از فعاليت بردارد. علل سرگيجه در سالمندان گوناگون است ومشتمل بر کم خوني، فشار خون پايين، آريتمي هاي قلبي- عروقي، بيماري گوش مياني و بيماري منير است.
براي درمان مشکلات روحي و رواني سالمندان از چه روش هايي استفاده مي کنند؟
روان درماني به تشخيص سالمند کمک مي کند که با مسائل و مشکلات هيجاني محيط کنار بيايد و بتواند رفتار خود و تاثير رفتار خود را بر ديگران بشناسد. روان درماني علاوه بر بهبود بخشيدن به روابط بين فردي، اعتماد به نفس را بالا مي برد، احساس درماندگي و خشم را کم مي کند و کيفيت زندگي را بهتر مي سازد. هدف کلي روان درماني سالمند کمک به او براي به حداقل رساندن شکايات، برقراري دوستي و حفظ آن است. روان درماني رفع تنش هاي فرهنگي و زيست شناختي را امکان پذير مي سازد و به فرد سالمند کمک مي کند که در محدوده توانايي هاي خود طبق آموزش ها، فعاليت ها و خودپنداره هاي پيشين خود در جامعه، کار و تفريح نمايد. «گروه درماني نيز فرصتي است براي حمايت متقابل و وسيله اي است براي کمک به سالمند براي مدارا با استرس و منابع کاهنده زندگي.
از اين طريق سالمندان فرصتي براي کمک به يکديگر و بالا بردن اعتماد به نفس خود به دست مي آورند. تعامل گروهي حتي به بيماراني که دمانس خفيف تا متوسط دارند، کمک مي کند که فعال و واقف به زمان و مکان باقي بمانند.
«روان درماني خانواده» درگير ساختن خانواده بيمار در فرايند درمان است که نه تنها مطلوب، بلکه ضروري است. مسائل قابل طرح در روان درماني خانواده، بسيار گوناگون ومشتمل بر توزيع منابع خانواده درتامين مراقبت از بيمار، نگرش فرزندان نسبت به والدين و نياز والدين براي درمان، نقش پدر بزرگ و مادربزرگ و ارزيابي تعارض هاي خانواده مي باشد.
«روان درماني کوتاه مدت» مثل شناخت درماني، با اصلاح تفکر و سوگيري هاي خود ساخته در مورد فرايند سالمندي، به افراد پير کمک مي کند. کساني که تصور مي کنند براي ورزش، يادگيري چيزهاي تازه، کسب مهارت هاي جديد يا کمک به ديگران و کار در مشاغل تازه خيلي پير هستند، با مداخله روان درماني مستقيم، مستعد تعديل دگرگوني هاي شناختي مي گردند.
براي رفاه حال سالمندان چه توصيه هايي را پيشنهاد مي کنيد؟
دشواري ها و مسائلي که تحت عنوان پديده سالمندي مطرح است در زمره مسائلي است که در قرن حاضر به وجود آمده و از مقتضيات و پيامد اثرات اين عصر است و امروزه، نه تنها در کشورهاي پيشرفته صنعتي به شکل حاد مطرح است بلکه در کشورهاي در حال توسعه همچون ايران نيز يک واقعيت است و به موضوعي قابل توجه تبديل شده است از آنجا که هر نوع برنامه ريزي مبتني بر اطلاعات و شناخت دقيق جامعه است و از جمله مشکلات جامعه، فقر اطلاعات در زمينه هاي مختلف اجتماعي يا حداقل اطلاعات دقيق و قابل اعتماد از وضعيت اقشار مختلف جامعه مي باشد. از آنجا که گروه هاي برنامه ريزي و کارگزاران معمولا اولويت را به جوانان مي دهند لذا سالمندان فراموش مي شوند. بنابراين توصيه هاي زير پيشنهاد مي شود:
ضروري است در سطح کشور انجمن هاي حمايت از سالمندان با شرکت مستقيم خود سالمندان و نيز نمايندگان سازمان هاي ذي ربط تشکل گردد تا بتوانند با هماهنگي هاي لازم مشارکت قشرهاي وسيعي از جامعه را به گونه اي نيمه مستقل و حتي الامکان آزاد از قيود ديوان سالاري بخش دولتي در امر رفاه سالمندان سازماندهي نمايد.
ضرورت ايجاد قوانين خاص و يا هماهنگ کردن قوانين مرتبط با امور سالمندان و نيز تجديد نظر درمصوبات قبلي محسوس است. فقدان سياست حقوقي خاص، حمايت از سالمندان را بيش از پيش دشوارتر کرده است. به عبارت ديگر برنامه ريزي، مديريت و تنظيم اجرايي امور سالمندان در کشور نيازمند قانونمندي خاصي است. چرا که فعاليت هاي کنوني که در کشور در اين زمينه صورت مي گيرد از مجموعه قوانين هماهنگي تبعيت نمي کند.
وجود نظام تامين اجتماعي ويژه دوران سالمندي به صورت بيمه همگاني سالمندان و حمايت اجتماعي از آنان يک ضرورت اساسي است. همه سالمندان کشور تحت پوشش مستمري هاي بازنشستگي و يا کمک هاي طرح شهيد رجايي قرار ندارند. خدماتي که در اين زمينه هم اکنون عرضه مي شود از نظر کميت، کيفيت و پوشش اجتماعي داراي نارسايي هايي است.
برنامه هاي حمايت از سالخوردگان که از سوي دولت طراحي مي شود، بايد به گونه اي باشد که سطح خدمات و حمايت هاي داوطلبانه را تشويق نمايد.
کليه برنامه ها و خدمات ارائه شده براي سالمندان بايد از ديدگاه کنترل کيفي مورد بررسي قرارگيرد.
صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران مي بايد نقش مسئولانه اي را در قبال سالمندان آغاز نمايد و با ايجاد برنامه هاي خاص، طرح مسائل آنان درسطح جامعه، آموزش جامعه در رابطه با سالمندان، تجليل از آنان و... مشارکت بيشتري در اين زمينه داشته باشد.
ابعاد مختلف زندگي سالمندان و شرايط زندگي آنان در جامعه نيازمند پژوهش خاصي است و لازم است مطالعاتي در اين زمينه از طريق سازمان هاي اجرايي و نيز نظرسنجي از سالمندان انجام شود.
آيا مي توان از طريق برنامه هاي آموزشي به افزايش اميد به زندگي در سالمندان کمک کرد؟
انتشار کتب و نشرياتي خاص که مسائل سالمندان را مطرح کند و براي آنها تهيه شده باشد يکي از ضروريات است ضمن اينکه مي توان دوره هاي آموزشي و باز آموزي خاصي را در مورد پزشکي سالمندان براي پزشکان عمومي و روانپزشکان در نظر گرفت و از طريق ارائه برنامه هاي آموزشي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت براي مددکاران در زمينه خدمات بهداشتي - درماني ويژه سالمندان، افرادي را براي کمک به سالمندان در منزل تربيت نمود.
به نظر من قبل ازهمه اينها تهيه شناسنامه در کل کشور(به تفکيک شهر و روستا) امري ضروري است تا بتوانيم براي سالمندان برنامه ريزي داشته باشيم.
سوالي که مطرح است اين است که آيا مي توان از فعاليت سالمندان براي بهبود وضعيت کشور و تقويت روحيه آنها استفاده کرد؟
بله، خارج ساختن حمايت از سالمندان از مرحله ترحم و تبديل آن به يک حق مسلم لازم است و مي توان با فراخواني سالمندان در سطوح مختلف مطابق با فعاليت هاي متناسب با توانايي هاي آنان، در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي ( به صورت خدمات داوطلبانه، خيريه، دولتي و تعاون) از پتانسيل تجربه و تخصص آنان بهره برد و براي تحقق آن مي بايست برنامه هاي مشخصي در نظر گرفته شود.
من فکر مي کنم که براي مشارکت بيشتر سالمندان در امور اقتصادي- اجتماعي مي بايست مراکز اشتغال سالمندان به صورت نيمه وقت يا تمام وقت به عنوان واحدي از سازمان هاي بزرگ دولتي - نيمه دولتي يا خصوصي آغاز به کار کند و مي توان از اين طريق اشتغال سالمندان را سازمان داد. يک پيشنهادي نيز در مورد تاسيس بانک بازنشستگان از طريق جذب بخشي از وجوهي که بابت حق بازنشستگي کسر مي شود وجود دارد و سازمان هاي بازنشستگي وابسته به دولت مي توانند از جمله سهام داران اصلي اين بانک باشند.
براي پر کردن اوقات فراغت سالمندان چه توصيه هايي داريد؟
تاسيس مراکز فرهنگي خاص سالمندان براي گذران اوقات فراغت آنها نقش عمده اي در تقويت روحي سالمندان دارد. در اين مراکز امکانات مطالعه، تفريح، سرگرمي، کارهاي دستي و امور مشابه مي تواند تدارک ديده بشود.
ايجاد تورهاي ارزان قيمت زيارتي و سياحتي ويژه سالمندان از اقدامات لازم ديگر است البته توصيه مي شود که در شهرهاي بزرگ باشگاه هايي مخصوص سالمندان جهت ارائه خدمات به آنها ايجاد بشود. يکي از اقدامات مثبت نيز مي تواند برقراري تخفيف هاي خاص براي سالمندان جهت تهيه بليت هواپيما، قطار، سينما، نمايشگاه، اتوبوس و... باشد. شايد وقت آن رسيده باشد که مسائل خاص سالمندان در تعيين ضوابط معماري و شهرسازي نيز مورد توجه قرار گيرد.
آيا توصيه هايي نيز درمورد خدمات بهداشتي و درماني ويژه سالمندان داريد؟
البته به نظر من ضروري است که مراکز خاص خدمات بهداشتي - درماني ويژه سالمندان ايجاد شود و توسعه يابد. بيمه درماني سالمندان يک ضرورت مسلم است. خدماتي مانند دندانپزشکي، چشم پزشکي، شنوايي سنجي، دندان مصنوعي و ابزارهايي مانند: عينک، سمعک و دندان مصنوعي و... بايد در دسترس و در اختيار سالمندان قرار گيرد. آسايشگاه هاي سالمندان براي آنها يک امکان است ولي نبايد جانشين خانه و خانواده بشود. بلکه به صورت کمک خانواده باشد.از جمله اقداماتي که مي تواند از توسعه سراهاي سالمندان جلوگيري کند، بررسي نحوه سپردن سالمندان به خانواده هاي افراد وابسته به آنان در قبال در يافت مبلغي به عنوان کمک هزينه يا حق الزحمه از طرف خود سالمندان يا دولت به وابستگان آنان قابل تامل است!
سالمندان از گروه هاي مخاطب خود چه توقعاتي دارند؟
آنها را بفهمند، درک کنند و در جهت رفاه آنان کوشا باشند. حمايت از پيران، از اموري است که مورد توصيه و توجه اسلام است. تعبيرات اسلامي درباره سالخوردگان تعبيراتي پر مايه است و با کلماتي چون اجلال، توقير و تعظيم همراه است. سالخوردگان دراسلام از حرمتي چون پيامبران و همچنين از مقام اجتماعي فوق العاده اي برخوردار هستند بخصوص از آن جهت که آنها حاملان دانش، تجارب، معلومات، عنوان و انديشه ها به حساب مي آيند لذا سالخوردگان بايد همواره مورد احترام، محبت و دلجويي قرار گيرند و شخصيتشان معززو گرامي داشته شود.
منبع:www.resalat-news.com
/س