حسين الحوثي

تبعيض‎هاي مذهبي و سياسي در يمن، باعث ايجاد خلأ عميق در منطقه مي‎شود و به بستري براي شکل‎گيري تحولي عميق در تاريخ سياسي معاصر يمن تبديل مي‎شود و در نتيجه، جمعيتي به نام «جمعيت جوانان مؤمن» شکل مي‎گيرد....
دوشنبه، 29 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حسين الحوثي

حسين الحوثي
حسين الحوثي


 






 

شهيدي که از جنازه‎اش هم وحشت دارند
 

تبعيض‎هاي مذهبي و سياسي در يمن، باعث ايجاد خلأ عميق در منطقه مي‎شود و به بستري براي شکل‎گيري تحولي عميق در تاريخ سياسي معاصر يمن تبديل مي‎شود و در نتيجه، جمعيتي به نام «جمعيت جوانان مؤمن» شکل مي‎گيرد. شخصيتي به نام بدرالدين الحوثي که فقيهي مجتهد در مذهب زيديه است، با جمعي از دوستان و شاگردانش اين جمعيت را شکل مي‎دهد و فعاليت فرهنگي متنوعي را در صعده شروع مي‎کنند؛ کلاس‎هاي مختلف ديني و حلقه‎هاي تدريس علوم اسلامي، برنامه‎هاي ورزشي، آموزش سخنراني و مناظره، ديد و بازديدها و... اين فعاليت‎ها را در مراکز فرهنگي که تأسيس کرده بودند برگزار مي‎کردند. فعاليت‎هاي فرهنگي مذکور موجب جذب جوانان بسياري گرديد. علاوه بر جوانان صعده از استان‎هاي ديگر هم براي شرکت در اين برنامه‎هاي فرهنگي به صعده مي‎آمدند. تعداد اعضاي اين مراکز فرهنگي را تا هيجده هزار نفر هم نوشته‎اند. آن‎ها به غير از استان صعده در نه استان ديگر يمن نيز فعاليت‎شان را گسترش دادند.
يکي از دلايل رشد و گسترش اين فعاليت‎ها همان بستر تهاجم وهابيت بود. شخصي به نام «مقبل الوادعي» که يکي از سلفيان تکفيري بزرگ عربستان است (که اصالتاً يمني است و بعد از تحصيل در عربستان به يمن برگشته است) مرکزي را در نزديکي صعده براي ترويج وهابيت تأسيس مي‎کند. او چند کتاب در نقد و تکفير شيعيان و به ويژه امام خميني(ره) نوشته است. در چنين شرايطي، جوانان هم واکنش نشان مي‎دهند و کساني که در اعتقادشان محکم هستند، جبهه‎گيري مي‎کنند و در مقابل وهابيت، جريان فرهنگي دامنه‎داري شکل مي‎گيرد.
پس از توسعه و رشد اين فعاليت‎هاي فرهنگي و جذابيت آن براي جوانان يمن، دو گروه در اين جريان شکل گرفت: يک جريان اعتقاد به رويکرد اصلاح طلبانه و نگاه باز و حرکت‎هاي نرم داشت و در مقابل، جريان ديگر معتقد به پافشاري بر ارزش ها، پايداري براي اصول و رويکرد سنتي بيشتري بودند؛ هر چند جريان دوم هم رويکرد انقلابي و احياگرانه نسبت به ميراث زيديه داشتند. بعد از ايجاد اين شکاف و دو دستگي، رهبران اين جريان به اين نتيجه رسيدند که بايد دايره مديريت و رهبري جريان جوانان مؤمن را توسعه بدهند و افراد ديگري نيز به حلقه رهبري وارد شوند. بر اساس همين تصميم، حسين الحوثي وارد حلقه رهبري و مديريت اين جريان مي‎شود.
شهيد حسين الحوثي، عالمي ديني و برخوردار از منظومه‎اي فکري - قرآني بود که حدود 86 سخنراني او به عربي موجود است. او با سخنان پرجاذبه، انقلابي و آتشين و در عين حال روشنفکرانه و مصلحانه خود تلاش داشت جامعه خمود و رخوت زده زيديه را با بازگشت به روح و مفاهيم قرآن احيا کند. سخنراني‎هايش شباهتي به درس‎هاي سنتي تفسير قرآن نداشت. او در قالب منظومه‎اي با اجزاي به هم پيوسته و مرتبط، نگاه و راهکارهاي قرآن را براي حل بحران‎هاي زندگي انسان معاصر ارائه مي‎کرد.
ورود اين شخصيت بزرگوار به حلقه رهبري اين جريان باعث شد اين جنبش متحول شود. ريشه اين تحول هم در اين بود که بدرالدين الحوثي در زمان حضرت امام، مدتي در ايران بوده است. انديشه‎هاي حضرت امام و همين طور فضاي انقلاب، بسيج و جنگ، بر شخصيت بدرالدين الحوثي تأثير عميقي مي‎گذارد. در نتيجه به پسرش، حسين الحوثي، پيشنهاد مي‎کند به ايران بيايد.
وقتي حسين الحوثي به ايران مي‎آيد، جرقه‎هاي تشکيل اين جنبش بزرگ در جان او شکل مي‎گيرد. روح حساس، متفکر و معنوي اين انسان بزرگ، شيفته امام خميني(ره) و انديشه‎هاي اسلام ناب مي شود. انديشه‎ها و تلاشش براي صدور انقلاب به يمن، اختلافات مذهبي‎اي که ميان شيعه زيدي و دوازده امامي بود را به تقريب مذهبي در راستاي جهاد و انديشه‎هاي ضدصهيونيستي و ضداستکباري با الگوي ايران تبديل کرد و اين دستاوردي تاريخي براي انديشه سياسي امام خميني(ره) است.
حکومت براي مديريت و کنترل اين جريان پرتکاپوي فکري و فرهنگي تدبيرهايي انديشيد و تلاش کرد از اختلاف اشاره شده در جهت اهداف خود بهره‎برداري کند. حکومت يمن توانست جريان اصلاح طلب را به سمت خود جذب کند و با پرداخت هزينه‎اي آن‎ها را نرم و همسو با حاکميت نمايد.
ولي در نقطه مقابل، جريان انقلابي به رهبري شهيد حسين الحوثي، رويکرد انقلابي و انتقادي خود را نسبت به حاکميت حفظ کرد و توسعه داد. با رشد فعاليت‎هاي روشنگرانه شهيد حسين الحوثي، اغلب جوانان، عضو گروه جوانان مؤمن طرفدار ايشان شدند و عملاً اين جنبش به جنبش الحوثي تغيير نام داد.
سيد حسين الحوثي، به کار با نوجوان و جوانان پرداخت و سعي کرد روحيه آگاهي بخشي و بيداري در آن‎ها را بر اساس مؤلفه‎هاي زير ايجاد کند:
شيعي بودن و حضور پر رنگ مباني شيعه در آن؛ نقد وضعيت موجود؛ ترويج افکار امام خميني و انقلاب اسلامي ايران در زمينه‎هايي همچون مبارزه با استکبار و آمريکا و اسرائيل.
او در بيشتر سخنراني‎هاي خود که در جمع جوانان ايراد کرده، از امام و انقلاب ايران نام مي‎برد و علاقه و گرايش شديدي به جريان‎هاي شيعي، مثل حزب الله لبنان و شخص سيدحسين نصرالله دارد و پرچم‎هاي حزب الله در سراسر منطقه صعده برافراشته است.
بعد استکبار ستيزي، به ويژه مبارزه با صهيونيسم در جنبش، بسيار چشمگير است.
شهيد حسين الحوثي بحث قرآني مفصلي را مطرح مي‎کند که اساساً پيمان‎شکنان يهود در طول تاريخ، بزرگ‎ترين ضربات را به اسلام زده‎اند و مي‎گويد: امروز هم همان پيمان شکنان در قالب صهيونيسم جلوه کرده‎اند. بنابراين، مبارزه با اين‎ها که به زبان انبياي الهي مورد لعنت قرار گرفتند، بايد جزء مهم‎ترين شعارهاي ما باشد. به همين جهت حرکتي را به عنوان «حرکت شعار» تأسيس مي‎کنند. حسين الحوثي معتقد بود نمازي که بعد از آن مرگ بر اسرائيل گفته نشود و برائت از صهيونيسم نباشد، مورد رضايت و قبول خداوند نيست. هميشه بعد از نماز، فريادشان به اين شعارها بلند بود: الله اکبر، الموت لامريکا، الموت لاسرائيل، اللعنه علي اليهود، النصر للاسلام.
سخنراني‎هايي درباره روز قدس دارد و بر انديشه‎هاي امام خميني(ره) در حمايت از فلسطين و احياي روز قدس تأکيد مي‎کند. در روز عيد غدير خم، جمعيتي ميليوني را جمع مي‎کند که براي برگزاري همين مراسم، هزينه‎هاي سنگين انساني پرداخت کرده‎اند.
پيروزي حزب الله لبنان و آزادسازي اراضي اشغال شده جنوب لبنان از دست اشغالگران، موجب رشد چشمگيري در تشيع و به ويژه مذهب دوازده امامي در يمن شد و جنگ 33 روزه که به پيروزي حزب الله و شکست مفتضحانه رژيم صهيونيستي انجاميد، خون تازه‎اي در رگ‎هاي شيعيان اين کشور جاري شد و کار به جايي رسيد که برخي از فرزندان علماي برجسته وهّابي در شرق يمن نيز به مذهب دوازده امامي ‎گرويدند.
حسين الحوثي طرفداران خود را به صنعا فرستاد تا در نماز جمعه رسمي پايتخت، پس از اقامه نماز، شعارهاي مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل سر دهند. تحمل چنين جنبش‎ شجاع و صريحي، براي حکومت مرکزي بسيار سنگين بود. در نتيجه، حکومت تمامي آنان را دستگير کرد. و اهل سنت را عليه اين جريان تحريک کرد؛ بدين ترتيب که نسبت به صحبت‎هاي الحوثي حساسيت‎زايي مذهبي ايجاد مي‎کرد و سخناني را که جنبه اختصاصي شيعي داشت بزرگ جلوه مي‎داد و ادعا مي‎کرد جريان حوثي تهديدي براي اهل سننت يمن است. در اين زمينه وهّابيت و جريان سلفي يمن هم آتش بيار معرکه بود. در گام بعدي، برخي قبايل يمن را براي مبارزه با جريان حوثي سازمان‎دهي کرد؛ حتي از برخي پيروان زيديه و متأسفانه تعدادي از علماي آنان بهره‎برداري کرد. شخصيتي با انديشه شيعي و نگاه انقلابي آمده است و يک تنه در مقابل حکومت يمن، نفوذ آمريکا و عربستان ايستادگي مي‎کند، ولي متأسفانه بعضي از علماي زيديه و حتي برخي از بزرگان گروه جوانان مؤمن، با حکومت يمن عليه شهيد حسين الحوثي همکاري کردند و بيانيه صادر کردند و او را منحرف خواندند.
ادبيات عاشورايي اين مجاهد في سبيل الله در قلب جوانان جا باز کرده بود و ديگر فتواهاي علماي درباري اسلام آمريکايي در جوانان يمن تأثيرگذار نبود. به رغم موضع‎گيري‎هاي منفي عليه اين شخصيت، پيروانش روز به روز تقويت مي‎شدند. هنگامي که پيروان حسين الحوثي را دستگير و زنداني مي‎کردند، براي شست و شوي مغزي آن‎ها از مهم‎ترين و اثرگذارترين سخنرانان و نويسندگان کشورهاي عربي، استفاده مي‎کردند، ولي بعد از هر سخنراني، تنها پاسخي که از پيروان حسين الحوثي مي‎شنيدند اين بود: «الموت لامريکا، الموت لاسرائيل، اللعنه علي اليهود، النصر للاسلام».
اين ناشي از قدرتي بود که خداوند در روح اين مرد بزرگ الهي و شاگرد مکتب خميني(ره) قرار داده بود.
مهم‎ترين اعتراضات حسين الحوثي در سال 2003 و پس از نفوذ آمريکا در يمن به بهانه فعال شدن نيروهاي القاعده در اين منطقه مطرح شد. مهم‎ترين اعتراض او اين بود که چرا حکومت يمن اجازه داده است نيروهاي نظامي آمريکا در يمن مستقر شوند و استقلال و حاکميت سياسي آن‎ها را زير سؤال ببرند. در سخنراني‎هاي او که در واقع تدريس معارف اسلامي در مدارس علميه زيدي بوده است، درباره خطر ورود آمريکا به يمن چنين آمده است:
«امام خميني- رحمت الله عليه - همانا آمريکا را شيطان بزرگ ناميد. چون در وراي هر فتنه‎اي قرار دارد و حاکمان اصلي آمريکا و کساني که بر آمريکا مسلط شده‎اند، يهودي هستند». در همين سخنراني مي‎گويد: «چون امام خميني امامي عادل و متقي است، دعوتش رد کردني نيست. ديديم که تمام کساني که در زمان امام خميني در مقابل انقلاب اسلامي ايران ايستادند و تمام کشورهايي که در کنار عراق، ضد جمهوري اسلامي جنگيدند، يکي پس از ديگري به سزاي اعمال خود رسيدند. جمهوري اسلامي تا به امروز هم دشمن اصلي آمريکا و اسرائيل است. امام خميني براي آزادي اعراب و مسلمين از سلطه آمريکا به شدت علاقه‎مند بود و براي نابودي اسرائيل تلاش مي‎کرد؛ ولي همه کشورها در مقابلش صف آرايي کردند و ديديم کشورهايي که مقابل امام قرار گرفتند، چگونه از سوي آن‎ها که به کمکشان رفته بودند، ضربه خوردند. کويت و همچنين عربستان سعودي از سوي عراق مورد تجاوز قرار گرفتند. کشور يمن هم تعداد زيادي نيروي نظامي براي جنگ با انقلاب اسلامي در ايران به عراق فرستاده بود. به زودي، رئيس و ارتش يمن، کيفر اعمال خود را خواهند ديد».
او در سخنراني ديگري ضمن نقل حوادث جنگ صفين و فتنه‎اي که در صفوف سپاه امام علي(ع) ايجاد شد، کلامي از امام خميني را در اين باره ذکر مي‎کند. سپس با ذکر تبعات همينه آمريکا بر کشورهاي منطقه و خطرات ورود آمريکا به يمن چنين مي‎گويد: «بر يمني‎ها واجب است که به سلطه آمريکا بر کشورشان با هر بهانه‎اي که بوده، راضي نشوند و آنان را اخراج کنند».
در يکي ديگر از سخنراني‎هايش به نام «تروريسم و صلح»، درباره معناي دو اصطلاح ترور و جهاد در فرهنگ اسلامي و تفاوت معناي آن در فرهنگ آمريکايي، مطالبي را مطرح مي‎کند. سپس درباره حزب الله مي‎گويد: «آيا حزب الله در لبنان سکوت پيشه کرد يا اينکه آنان گروه‎هاي مؤمن سيراب شده از روح قرآني هستند که تماماً عمل و جهاد است؟ سراسر وحدت، برادري، انفاق و بخشش است؟ آن حزب، سربلند زندگي مي‎کند. گروه‎هاي مؤمني هستند که سرافرازند و ضد اسرائيل، هرچه بخواهند، مي‎گويند.» سپس با انتقاد از ورود آمريکا به يمن، مي‎پرسد: «آيا براي مبارزه با تروريست، نيازي به آمدن آمريکايي‎ها براي آموزش ارتش يمن بود؟ آمدن آمريکايي‎ها به يمن، ابتداي شر است؛ آمده‎اند که پايگاه‎هاي نظامي راه بيندازند و پس از آن، آمريکا بر يمن مسلط خواهد شد و همه امور ما را فاسد خواهد کرد».
علي عبدالله صالح، رئيس جمهور يمن، در سال 2004 حسين الحوثي را براي گفت و گو و ديدار دعوت مي‎کند، حسين الحوثي اين دعوت را نمي‎پذيرد؛ چون مشخص بود که حکومت يمن قصد اجراي مطالبات جريان حوثي را نداشت و به خاطر اعتراضات آن‎ها ارتباطات خود را با آمريکا قطع نمي‎کرد. اين جلسه يا براي تهديد بود يا تطميع، و کسي که راه شهادت را انتخاب کرده باشد، در مقابل اين روش‎ها سر خم نمي‎کند.
حکومت يمن فعاليت‎هاي متنوعي را براي سرکوب الحوثي انجام داد، ولي نتوانست حوثي‎ها را سرکوب کند و به ناچار وارد فاز نظامي شد.
دولت يمن هيجده شاخه نظامي را براي دستگيري الحوثي مي فرستد و حسين الحوثي و يارانش را محاصره مي‎کند، ولي آن‎ها در کوهستان‎ها، نود روز مقاومت جانانه مي‎کنند و دست آخر حسين گونه به شهادت مي‎رسند. شعله انديشه‎هاي انقلابي شهيد الحوثي اما، با شهادتش خاموش نشد، بلکه اين شعله فروزان‎تر و آشکارتر گرديد.
برخي شخصيت‎هاي بزرگ يمن از رئيس جمهور درخواست کردند جسد شهيد حسين الحوثي را به مردم صعده تحويل دهد. رئيس جمهور در پاسخ گفته بود: آيا قصد داريد حرم مقدسي براي همه مردم يمن بسازيد؟ بعد از گذشت سال‎ها از شهادت علامه حوثي، هنوز جسدش را به خانواده‎اش تحويل نداده‎اند!
منبع:نشريه امتداد- ش 48



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط