تفسیر آیه 96 سوره اعراف

این مطلب به تفسیر آیه 96 سوره اعراف که به سرگذشت کسانیکه پیامبران خدا را تکذیب کردند و برنامه هاى اصلاحى آنها را زیر پا گذاشتند اشاره می نماید.
چهارشنبه، 26 بهمن 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تفسیر آیه 96 سوره اعراف
مقدمه:
اهل‌ القری‌ ‌در‌ امم‌ سابقه‌ ‌که‌ بعذاب‌ الهی‌ گرفتار شدند نه‌ ایمان‌ داشتند و نه‌ تقوی‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوا گفتیم‌ تقوی‌ مراتبی‌ دارد: تقوای‌ ‌از‌ عقائد فاسده‌، تقوای‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذیله‌، تقوای‌ ‌از‌ کبار معاصی‌ تقوای‌ ‌از‌ کلیه‌ معاصی‌، تقوای‌ ‌از‌ اموری‌ ‌که‌ باز می دارد انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ عبادات‌ ‌ یا ‌ ‌از‌ ذکر ‌خدا‌ ‌ یا ‌ ‌از‌ توجه‌ بخدا و امثال‌ اینها و ‌در‌ اینجا مراد اولی‌ نیست‌.

‌اینکه‌ ‌آیه‌ شریفه‌ منوط فرموده‌ برکات‌ ‌را‌ بدو امر یکی‌ ایمان‌ و دیگری‌ تقوی‌ و قسمت‌ میشوند مکلفین‌ بچهار قسمت‌: ایمان‌ و تقوی‌ ‌هر‌ دو ‌باشد‌ و هیچکدام‌ نباشد ایمان‌ ‌باشد‌ و تقوی‌ نباشد و بالعکس‌.

‌در‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ شریفه‌ منوط فرموده‌ برکات‌ ‌را‌ بقسمت‌ اول‌ و ‌در‌ معنای‌ برکات‌ بعضی‌ گفتند مراد نزول‌ باران‌ ‌است‌ ‌از‌ آسمان‌ و خروج‌ نباتات‌ ‌است‌ ‌از‌ زمین‌ و بعضی‌ گفتند مراد استجابت‌ دعاء ‌است‌ ‌از‌ آسمان‌ و قضاء حوائج‌ ‌است‌ ‌در‌ زمین‌ و بعضی‌ گفتند.

تیسیر امور ‌است‌ و زیادی‌ مال‌ و منال‌، لکن‌ نظر ‌به‌ اینکه‌ ‌ما مشاهده‌ میکنیم‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ نعم‌ الهی‌ شامل‌ حال‌ مؤمن‌ و کافر، متقی‌ و فاسق‌ ‌علی‌ السواء ‌است‌ بلکه‌ کفار و فساق‌ بیشتر مشمول‌ می شوند .

آیه 96 سوره اعراف
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
 
ترجمه آیه: 96 سوره اعراف
و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها می‌گشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.
 
معانی کلمات: آیه 96 سوره اعراف
«بَرَکاتٍ» جمع «برکت»، به موهبت‌هاى ثابت و پایدار گفته مى‌شود، در مقابل چیزهاى گذرا
در معناى «برکت»، کثرت، خیر و افزایش وجود دارد. برکات، شامل برکت‌هاى مادّى و معنوى مى‌شود، مثل برکت در عمر، دارایى، علم، کتاب(1)
محل نزول: آیه 96 سوره اعراف
 این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
 
شأن نزول: آیه 96 سوره اعراف
ذکر نشده است

آیه 96 سوره اعراف از تفسیر نور
سؤال: اگر ایمان و تقوا سبب نزول برکات است، پس چرا کشورهاى کافر، وضع بهترى دارند و کشورهاى اسلامى با مشکلات فراوانى روبرو هستند؟
 
پاسخ: اوّلًا آن کشورها از نظر علم و صنعت جلو هستند، ولى از نظر روحى و روانى آرامش ندارند. از این نظر آنان نیز مشکلات فراوانى دارند.
 
ثانیاً: اغلب کشورهاى اسلامى، تنها نام اسلام را با خود دارند و قوانین و رهنمودهاى دین اسلام در آنجا حاکم نمى‌باشد.
 
به علاوه گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است. چنانکه قرآن مى‌فرماید: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ» (2) چون تذکّرات الهى را فراموش کردند، درهاى همه چیز را به رویشان گشودیم تا سرمست شوند.
 
گشایش در قرآن
در قرآن، دو نوع گشایش براى دو گروه مطرح است: الف: رفاه و گشایش براى خوبان که همراه با برکات است، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ». ب: رفاه و گشایش براى کفّار و نااهلان که دیگر همراه با برکت نیست،

«فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ»، زیرا چه بسا نعمت‌ها، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد. خداوند، این رفاه و گشایش کفّار را وسیله‌ى مهلت و پرشدن پیمانه‌ى آنان قرار داده است.

بنابراین به هر نعمت ظاهرى نباید دل خوش کرد، زیرا اگر این نعمت‌ها براى مؤمنان باشد، مایه‌ى برکت است و اگر براى کفّار باشد، ناپایدار و وسیله‌ى قهر الهى است.
 
امام صادق علیه السلام فرمودند: گاهى بنده‌اى از خداوند حاجت و تقاضایى دارد و خداوند دعایش را مستجاب مى‌کند و مقرّر مى‌شود که برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام مى‌دهد که موجب برآورده نشدن حاجتش مى‌شود. (3)
 
از مصادیق بارز این آیه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) است که به گفته‌ى روایات، در آن زمان برکات از آسمان و زمین سرازیر مى‌شود. (4) (5)
 
 
آیه 96 سوره اعراف از تفسیر نمونه
منظور از «برکات» زمین و آسمان، چیست؟
در میان مفسران گفتگو است.بعضى آن را به نزول باران و روئیدن گیاهان تفسیر کرده اند.

و بعضى به اجابت دعا و حل مشکلات زندگى.(6) ولى این احتمال نیز وجود دارد که منظور از برکات آسمانى، برکات معنوى و منظور از برکات زمینى برکات مادى بوده باشد:.

اما با توجه به آیات گذشته، تفسیر اول از همه مناسب تر است; زیرادر آیات گذشته که مجازات هاى شدید مجرمان و طغیانگران را شرح مى داد، گاهى اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان، و طغیان چشمه ها از زمین (همانند طوفان نوح).

گاهى اشاره به صاعقه ها و صیحه هاى آسمانى.و گاهى زلزله هاى وحشتناک زمینى شده بود.

در آیه مورد بحث این حقیقت مطرح است که این مجازات ها واکنش اعمال خود آنها بود و گرنه اگر انسان پاک و با ایمان باشد به جاى این که عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات خدا از آسمان و زمین بر او مى بارد، این انسان است که برکات را تبدیل به بلاها مى کند.
 
مفهوم برکات
«برکات» جمع «برکت» است و همان طور که سابقاً گفتیم، این کلمه در اصل به معنى «ثبات» و استقرار چیزى است و به هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق مى گردد، در برابر موجودات بى برکت که زود فانى، نابود و بى اثر مى شوند.
 
قابل توجه این که: ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى مى شود، بلکه باعث مى گردد آنچه در اختیار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود

فى المثل امروز ملاحظه مى کنیم قسمت بسیار مهمى از نیروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسیر «مسابقه تسلیحاتى» و ساختن سلاح هاى نابودکننده صرف مى گردد.

اینها مواهبى هستند فاقد هر گونه برکت، به زودى از میان مى روند و نه تنها نتیجه اى نخواهند داشت، ویرانى هم به بار مى آورند.

ولى اگر جوامع انسانى ایمان و تقوا داشته باشند، این مواهب الهى به شکل دیگرى در میان آنها در مى آید و طبعاً آثار آن باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود
 
تعبیر به (أخذ)
در آیه فوق کلمه «أخذ» که به معنى گرفتن است، در مفهوم مجازات و کیفر دادن به کار رفته، و این در حقیقت به خاطر آن است که معمولاً کسى را که مى خواهند مجازات کنند، نخست مى گیرند و او را با وسائلى مى بندند که هیچ گونه قدرت فرار نداشته باشد، سپس او را کیفر مى دهند
 
مفهوم وسیع ایمان و برکات
گر چه آیه شریفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پیشین است ولى مسلماً مفهوم آن یک مفهوم وسیع و عمومى و دائمى است، و انحصار به هیچ قوم و ملتى ندارد و این یک سنت الهى است که افراد بى ایمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واکنش ها در همین زندگى دنیاى خود خواهند شد.

گاهى بلاهاى آسمان و زمین بر سر آنها مى بارد.گاهى آتش جنگ هاى جهانى یا منطقه اى سرمایه هاى آنها را در کام خود فرو مى گیرد.

و گاهى ناامنى هاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار مى دهد، و به تعبیر قرآن، این وابسته به «کسب و اکتساب» و اعمالى است که خود انسان انجام مى دهد، فیض خدا محدود و ممنوع نیست، همان طور که مجازات او اختصاص به قوم و ملت معینى ندارد!
 
چرا ملل فاقد ایمان زندگى مرفه دارند؟
از آنچه در بالا گفتیم پاسخ یک سؤال که زیاد در میان جمعى مورد بحث و گفتگو است، روشن مى گردد و آن این که:
 
اگر ایمان و تقوا، موجب نزول انواع برکات الهى است و نقطه مقابل آن باعث سلب برکات است; چرا ملت هاى بى ایمانى را مشاهده مى کنیم که غرق ناز و نعمتند، در حالى که جمعى از افراد با ایمان به سختى روزگار مى گذرانند؟!
 
پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن مى گردد:
 
الف ـ این که تصور مى شود ملت هاى فاقد ایمان و پرهیزگارى غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگى است که از اشتباه دیگرى یعنى ثروت را دلیل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گیرد.
 
معمولاً مردم این طور فکر مى کنند که: هر ملتى صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوش بخت تر است در حالى که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهاى جانکاهى که روح و جسم آنها را در هم مى کوبد، از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد.

که بسیارى از آنها از بیچاره ترین مردم روى زمین هستند، بگذریم از این که همان پیشرفت نسبى، نتیجه به کار بستن اصولى همانند کوشش و تلاش و نظم و حسّ مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیاء قرار دارد.
 
در همین ایام که این قسمت از تفسیر را مى نویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در «نیویورک» یعنى یکى از ثروتمندترین و پیشرفته ترین نقاط دنیاى مادى، بر اثر خاموشى ناگهانى برق، صحنه عجیبى به وجود آمد.

بسیارى از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستى آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران به وسیله پلیس بازداشت شدند.

مسلماً تعداد غارتگران واقعى چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند.

و نیز مسلّم است آنها غارتگران حرفه اى نبوده اند که نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده کرده باشند; زیرا حادثه یک حادثه ناگهانى بود.

بنابراین، چنین نتیجه مى گیریم که: با یک خاموشى برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند، و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به «غارتگر» شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقى یک ملت است، که دلیل بر ناامنى شدید اجتماعى نیز مى باشد.
 
خبر دیگرى که در «جرائد» بود این خبر را تکمیل کرد و آن این که:یکى از شخصیت هاى معروف که در همین ایام در «نیویورک» در یکى از هتل هاى مشهور چندین ده طبقه اى «نیویورک» سکونت داشت مى گوید:
 
قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهاى هتل به صورت کار خطرناکى درآید، به طورى که متصدیان هتل اجازه نمى دادند کسى تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد، مبادا گرفتار غارتگران گردد.

لذا مسافران را در اکیپ هاى ده نفرى یا بیشتر، با مأمورین مسلّح به اطاق هاى خود مى فرستادند!شخص مزبور اضافه مى کند: تا گرسنگى شدید به او فشار نمى آورده، جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد!
 
اما همین خاموشى برق در کشورهاى عقب مانده شرقى، هرگز چنین مشکلاتى را به وجود نمى آورد، و این نشان مى دهد که: آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع، کمترین امنیت را در محیط خودشان ندارند، از این گذشته، ناظران عینى مى گویند: آدم کشى در آن محیط ها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانى.

و مى دانیم اگر تمام دنیا را به کسى بدهند، اما در چنین شرائطى زندگى کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود.تازه مشکل امنیت، تنها یکى از مشکلات آنها است.

نابسامانى هاى فراوان اجتماعى دیگرى دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق، ثروت را نباید با خوشبختى اشتباه کرد.
 
ب ـ اما این که: گفته مى شود چرا جوامعى که داراى ایمان و پرهیزگارى هستند، عقب مانده اند؟
 اگر منظور از ایمان و پرهیزگارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادى عقب مانده اند.
 
ولى مى دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگارى، چیزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نیست، و این امرى است که با ادعا تأمین نمى گردد.
 
با نهایت تأسف، امروز، اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیارى از جوامع اسلامى متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع، چهره مسلمانان راستین نیست.
 
اسلام دعوت به پاکى، درستکارى، امانت و تلاش و کوشش مى کند، اما کو آن امانت و تلاش؟!اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بیدارى مى کند، کو آن علم و آگاهى سرشار؟!

اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداکارى مى کند، آیا به راستى این اصل به طور کامل در جوامع اسلامى امروز حکمفرما است؟ و با این حال عقب مانده اند؟!بنابراین، باید اعتراف کرد: اسلام چیزى است و ما مسلمانان چیز دیگر.
 
 
تفسیرآیه 96 سوره اعراف از تفسیر المیزان
(برکات ) به معناى هر چیز کثیرى از قبیل امنیت، آسایش، سلامتى، مال و اولاد است که غالبا انسان به فقد آنها مورد آزمایش قرار مى گیرد.

در جمله (لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ) استعاره به کنایه به کار رفته، براى اینکه برکات را به مجرائى تشبیه کرده که نعمت هاى الهى از آن مجرا بر آدمیان جریان مى یابد.

 باران و برف هر کدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى بارد، هوا در موقعش ‍ گرم و در موقعش سرد شده، و در نتیجه غلات و میوه ها فراوان مى شود، البته این در موقعى است که مردم به خداى خود ایمان آورده و تقوا پیشه کنند وگرنه این مجرا بسته شده و جریانش قطع مى گردد.
 
جمله (و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا...) دلالت دارد بر اینکه افتتاح ابواب برکت ها مسبب از ایمان و تقواى جمعیت ها است، نه ایمان یک نفر و دو نفر از آنها، چون کفر و فسق جمعیت، با ایمان و تقواى چند نفر، باز کار خود را مى کند.
 
جمله (و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون ) دلالت دارد بر اینکه عذابى که بر جمعیت ها نازل مى شده به عنوان مجازات بوده، در بیان قبلى هم این معنا را روشن و برهانى نموده و اثبات کردیم که اینگونه عذاب ها در حقیقت اعمال خود مردم است که به آنان بر مى گردد.
 
تفسیرآیه 96 سوره اعراف از تفسیر احادیث اهل بیت علیهم السلام
بیانی از سید الشهدا در مورد آیه 96 سوره اعراف
امام باقر فرمود: امام حسین قبل از اینکه کشته شود به اصحاب خود می‌فرمود: «پیغمبر خدا به من فرمود: «ای پسر عزیزم! تو به ‌زودی به‌سوی عراق رانده خواهی شد. زمین عراق همان زمینی است که پیامبران و اوصیای آنان در آن با یکدیگر ملاقات کردند.

آن زمین را عمور می‌خوانند. تو در آن زمین شهید خواهی شد و گروهی هم با تو شهید می‌شوند که درد نیزه و شمشیر را احساس نمی‌کنند. سپس این آیه را تلاوت کرد: [سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما] گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش»!.

(انبیاء/۶۹) جنگ برای تو و یارانت سرد و سلامت خواهد شد. سپس امام حسین (به اصحاب خود فرمود: مژده باد شما را، گرچه دشمنان ما را می‌کشند ولی ما بر پیامبر خود وارد خواهیم شد. سپس من به‌قدری که خدا بخواهد مکث خواهم نمود!

بعدا اوّل کسی که زمین برایش شکافته و او خارج می‌شود من خواهم بود. من با حضرت امیر (و قیام حضرت قائم و زنده‌بودن پیامبر خدا (خارج خواهم شد. سپس افرادی از آسمان از طرف خدا نزد من می‌آیند که هرگز در زمین نازل نشده‌اند. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، گروهی از ملائکه بر من نازل خواهند شد؛

حضرت محمّد (و علی (و من و برادرم (و جمیع آن افرادی که خدا بر آنان منّت نهاده به‌وسیله‌ی شترانی از نور که احدی از مخلوقین بر آن‌ها سوار نشده فرود می‌آییم.

پس از این جریان حضرت محمّد (پرچم خود را به اهتزاز می‌آورد و آن را با شمشیر خود به قائم ما می‌دهد. سپس ما آنچه را که خدا بخواهد مکث می‌نماییم.

بعدا خدای توانا چشمه‌ای از روغن و چشمه‌ای از آب و چشمه‌ای از شیر در مسجد کوفه خارج می‌کند. پس از این جریان امیرالمؤمنین (شمشیر پیغمبر خدا (را به من می‌دهد و مرا به‌سوی مشرق و مغرب زمین می‌فرستد.

من به هیچ‌ یک بر نمی‌خورم مگر اینکه خون او را می‌ریزم هیچ بتی را نمی‌بینم مگر اینکه آن را می‌سوزانم، تا اینکه به هند می‌رسم و آن را فتح می‌نمایم! دانیال و یوشع خارج می‌شوند و به حضرت امیر (می‌گویند: «خدا و رسول راست گفته‌اند».

سپس ایشان با تعداد هفتاد مرد به‌سوی بصره می‌روند و دشمنان خود را می‌کشند. گروهی به‌جانب روم اعزام می‌شوند و خدای توانا پیروزی را نصیب آنان می‌نماید.

بعدا من هر حیوانی را که خدا گوشت آن را حرام‌کرده می‌کشم تا اینکه در روی زمین غیر از گوشت طیب و طاهر چیزی نباشد. من بر یهود و نصارا و سائر ملل اسلام شمشیر را عرضه می ‌کنم .

و آنان را بین اسلام و شمشیر مخیّر می‌نما یم هرکسی از آنان اسلام بیاورد بر او منّت می‌گذارم و هرکسی که از اسلام بیزار باشد خدا خون او را خواهد ریخت.

هیچ مردی از شیعیان ما روی زمین نیست مگر اینکه خدا ملکی می‌فرستد تا خاک را از روی او پاک نماید. زنان و مقام و منزلت او را در بهشت به وی معرفی نماید.
 
 در روی زمین شخص کور و زمین‌گیر و مبتلایی نخواهد بود مگر اینکه خدا به‌وسیله ‌ی ما اهل بیت بلا را از او برطرف می‌کند. به قدری برکت از آسمان به زمین نازل می‌شود که شاخه‌ی درخت از زیادی میوه می‌شکند!

 میوه‌ی زمستانی در تابستان و میوه‌ی تابستانی در زمستان خورده می‌شود. همین است معنای کلام خداوند سبحان که می‌فرماید:

 وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ :

سپس خدای رؤف کرامتی به شیعیان ما عطا می‌کند که چیزی در زمین بر آنان پنهان نخواهد بود. حتّی اینکه مردی از ایشان تصمیم می‌گیرد که علم اهل بیت خود را بداند آنان را از آنچه را می‌دانند آگاه می‌نماید.(7)
 
بیانی ازحضرت زهرا (س) در مورد آیه 96 سوره اعراف
سویدبن‌غفلهْ گوید: ... حضرت فاطمه (فرمود: چه چیزی سبب گردید تا از علی (عیبجویی کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمی‌شناخت. دریافتند که او به مرگ توجّهی ندارد.

 دیدند که او چگونه بر آن‌ها می‌تازد و آنان را به وادی فنا می‌افکند. و برخی را برای عقوبت و سرمشق دیگران باقی می‌گذارد.

به کتاب خدا مسلّط و دانا، و خشم او در راه خشنودی خداوند بود. به خداوند سوگند! اگر از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجّت‌های روشن و مبیّن، امتناع می‌نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادی و رهنمون می‌شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیری می‌نمود.

 به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج‌نشدن زمام امور، از دستان علی (پای می‌فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر به او سپرده بود، تحویل او می‌دادند؛ علی (آن را به سهولت راه می‌برد و این شتر را به سلامت به مقصد می‌رساند، آن‌گونه که حرکت این شتر رنج‌آور نمی‌شد.

 علی (آنان را به آبشخوری صاف و مملو و وسیع هدایت می‌کرد که آب از اطرافش سرازیر می‌شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمی‌گرفت.

 او آنان را از این آبشخور سیراب به در می‌آورد. علی (خیرونیکی را در نهان‌وآشکار برای آنان خوش می‌دارد. او اگر بر مسند می‌نشست هرگز بهره‌ای فراوان از بیت‌المال را به خود اختصاص نمی‌داد و از فزونی و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمی‌کرد.

 به مقدار آبی که تشنگی را فرو نشاند و خوراکی که گرسنگی را برطرف نماید. [در آن‌هنگام] مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته می‌شد و راستگو از دروغگو متمایز می‌گشت،

 لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. و الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِین (زمر/۵۱)
 
نتیجه:
پیام ها و نکته ها و برداشت های استاد قرائنی از آیه 96 سوره اعراف
1- ایمان به تنهایى کافى نیست، بلکه تقوا لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»

2- سرمایه‌گذارى روى فرهنگ ومعنویّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ»
3- وعده‌هاى الهى را جدّى بگیریم. با ایمان و تقوا، نزول برکات حتمى است.(حرف لام در «لَفَتَحْنا»)

4- بستن و گشایش، در اختیار خداست، «لَفَتَحْنا» امّا بازتابى از عملکرد ماست.
5- ادیان آسمانى، خواستار بهبود وضع اقتصادى مردمند. «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ»

6- آنچه از برکات دریافت مى‌کنیم، گوشه‌اى از برکات الهى است. «بَرَکاتٍ» (کلمه‌ى «برکات» بدون الف و لام است، لذا شامل تمام برکت‌ها نمى‌شود)
7- زمین و آسمان، سرچشمه‌ى برکات‌اند. «بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»

8- ایمان و تقوا سبب نزول برکات مى‌شود، ولى هر نعمت و رفاهى معلول ایمان و تقوا نیست. آمَنُوا وَ اتَّقَوْا ... بَرَکاتٍ‌
9- عامل محرومیّت‌ها و مشکلات، عملکرد خود ماست. «بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»
10- لجاجت و پافشارى بر گناه، سبب قهر و عذاب الهى است. «فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»
 
پی نوشت:
1.تفسیر نورجلد 3 - صفحه 123.
2. انعام، 44.
3.. تفسیر اثنى‌عشرى.
4..تفسیر نورالثقلین.
5..جلد 3 - صفحه 124.
6. «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 314،
7. بحار الأنوار، ج۵۳، ص
8. بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵۹
 
منابع:
نفسیر المیزان، علامه طبا طبائی:(https://quran.anhar.ir/tafsirfull-14052.htm)
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی: (https://www.makarem.ir/quran/?lid=0&view)
تفسیر نور، محسن قرائتی:(https://wiki.ahlolbait.com)
تفسیر احادیث اهل بیت علیهم السلام:(http://alvahy.com)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.