تفسیر آیه 96 سوره مریم

در این مطلب راسخون به تفسیر آیه 96 سوره مریم که درمورد دوست داشتن و حب على علیه‌السلام نازل شده است. می پردازیم.
پنجشنبه، 27 بهمن 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تفسیر آیه 96 سوره مریم
مقدمه:
ایمان و عمل صالح بازتابی دارد به وسعت عالم هستی، و شعاع محبوبیت حاصل از آن تمام پهنه آفرینش را فرا می‌گیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانی را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسانهایی که درزمین هستند پرتو افکن می‌شود.

روایات متعددی در شأن نزول این آیه از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که نشان می‌دهد نخستین بار این آیه در مورد علی علیه السّلام نازل گردیده است، ولی نزول این آیه در مورد علی علیه السّلام به عنوان یک نمونه أتمّ و أکمل است و مانع از تعمیم مفهوم آن در مورد همه مؤمنان با سلسله مراتب، نخواهد بود.
  
آیه 96 سوره مریم
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا.

ترجمه: آیه 96 سوره مریم
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.

معانی کلمات: آیه 96 سوره مریم
ودّا: ودّ: (به ضم و کسر و فتح اول): دوستى.(1)
 
نزول: آیه 96 سوره مریم
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از ابوالجارود او از ضحاک و او از ابن عباس نقل کند که این آیه درباره امام على مرتضى علیه‌السلام نازل گردیده است.

و نیز بعد از دو واسطه از یعقوب بن جعفر بن سلیمان بن على بن عبدالله بن عباس او از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل شده و نیز فرمود: مؤمنى نیست که در دل او دوستى و حب على علیه‌السلام نباشد. .(2)
 
امام صادق علیه‌السلام فرماید: سبب نزول آیه چنین است روزى على مقابل پیامبر نشسته بود. پیامبر فرمود: یا على بگو «اللّهمّ اجعل لى فی قلوب المؤمنین ودّا»، یعنى خدایا محبت و دوستى مرا در قلوب مؤمنین قرار بده سپس این آیه نازل گردید. .(3)
 
ابوحمزه ثمالى در تفسیر خود گوید: امام باقر علیه‌السلام به من خبر داد و فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه‌السلام فرمود:

بگو اللّهمّ اجعل لى عندک عهدا واجعل لى فی قلوب المؤمنین ودّا؛ سپس این آیه نازل شد. چنان که جابر بن عبدالله نیز این حدیث را نقل نموده است. .(4)
 
از عبدالله بن عباس مرفوعا نقل گردیده که گفت: این آیه درباره امیرالمومنین على علیه‌السلام نازل شده است. .(5)
 
ابوروق از ضحاک و شعبه از حکم او از عکرمة و نیز اعمش از سعید بن جبیر و نیز عبدالله بن عمر و همه راویان مزبور از عبدالله بن عباس نقل نمایند که از وى درباره این آیه سؤال شد.

در جواب گفت: این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل شده زیرا مسلمانى را نخواهید یافت که در دل او محبت و دوستى على نباشد. .(6)
 
و نیز از زید بن على او از پدران گرامى خود و آنان از على بن ابى‌طالب نقل نمایند که فرمود: مردى مرا ملاقات کرد و گفت: یا اباالحسن من تو را به خاطر خداوند دوست دارم. على گوید:

نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم و او را از گفتار آن مرد خبر دادم. .(7) براء بن عازب گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه‌السلام فرمود: بگو اللّهمّ اجعل لى فی صدور المؤمنین مودّة، سپس این آیه درباره او نازل گردید.
 
و نیز ابن عباس گوید: پیامبر دست من و دست على بن ابى‌طالب را گرفت و چهار رکعت نماز بجاى آورد سپس دست خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت:

خدایا تقاضائى که موسى از تو نمود و گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْلِی أَمْرِی، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی، یفْقَهُوا قَوْلِی، وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی، هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی(8)
 
من هم همان تقاضا را از تو دارم و می‌خواهم که على را وزیر من قرار دهى. ابن عباس گوید: شنیدم که منادى ندا کرد و گفت: یا احمد آنچه خواستى به تو بخشیدیم سپس پیامبر فرمود:

یا ابا الحسن دست خود را به طرف آسمان بلند کن و خداى خود را بخوان و من از خداى خود خواهم خواست که درخواست‌هاى تو را برآورد سپس على دست‌هاى خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: «اللّهمّ اجعل لى عندک عهدا واجعل لى عندک ودّا» سپس این آیه نازل گردید. .(9)
 
عبدالرحمن بن عوف گوید: وقتى به سوى مدینه مهاجرت کردم از فراق دوستانم در مکه که از زمره آن‌ها شیبة و عتبة پسران ربیعة و نیز امیة بن خلف بودند در خود احساس ناراحتى کردم، سپس این آیه نازل شد.(10) .(11)

تفسیر آیه 96 سوره مریم از تفسیر نور
بارها دیده‌ایم که هرگاه انسان‌هاى با ایمان و صالح از دنیا مى‌روند، حتّى افراد لاابالى و فاسق هم در غم فرو مى‌روند و ناخودآگاه به عزا مى‌نشینند و اشک مى‌ریزند و یادش را گرامى داشته، قبرش را زیارت مى‌کنند و یا خاطراتش براى دیگران بازگو مى‌کنند. همه اینها به خاطر فطرت پاک وکمال‌دوستى انسان است.
 
آرى، کسى که تنها به خدا دل ببندد، خداوند هم دل‌هاى مردم را به او متوجّه مى‌کند. کسى که به یاد خدا باشد، خداوند او را یاد مى‌کند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (12)
 
از امام صادق علیه السلام روایت شده است: ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام پاداشى است که خدا به مؤمنان داراى عمل صالح مى‌دهد. (13) و نظیر این روایت از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مورد مهر و محبّت اهل ایمان به علىّ علیه السلام آمده است. (14)
  
تفسیرآیه 96 سوره مریم از تفسیر نونه
 بعضى از مفسران، این آیه را مخصوص امیر مؤمنان على(علیه السلام) و بعضى شامل همه مؤمنان دانسته اند.

بعضى، گفته اند: منظور این است که: خداوند محبت آنان را در دل هاى دشمنانشان مى افکند، و این محبت رشته اى مى شود در گردنشان که آنها را به سوى ایمان مى کشاند.بضى دیگر، آن را به معنى محبت مؤمنان نسبت به یکدیگر که باعث قدرت، قوت و وحدت کلمه مى شود، دانسته اند.

بعضى آن را اشاره به دوستى مؤمنان نسبت به یکدیگر در آخرت دانسته، و مى گویند آنها آن چنان به یکدیگر علاقه پیدا مى کنند که از دیدار هم برترین شادى و سرور به آنان دست مى دهد.
ولى اگر با وسعت نظر، به مفاهیم وسیع آیه بیندیشیم خواهیم دید که: همه این تفسیرها در مفهوم آیه جمع است، بى آن که با هم تضادى داشته باشند.

و نکته اصلى آن این است که: «ایمان و عمل صالح» جاذبه و کشش فوق العاده اى دارد، اعتقاد به یگانگى خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح، فکر، گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالیه انسانى، تقوا و پاکى و درستى و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت، تجلى کند، همچون نیروهاى عظیم مغناطیس، کشنده و رباینده است.
 
حتى افراد ناپاک و آلوده از پاکان لذت مى برند، و از ناپاکانى همچون خود متنفرند، به همین دلیل هنگامى که فى المثل مى خواهند همسر یا شریکى انتخاب کنند تأکید دارند طرف آنها پاک و نجیب و امین و درستکار باشد.
 
این طبیعى است و در حقیقت، نخستین پاداشى است که خدا به مؤمنان و صالحان مى دهد که دامنه اش از دنیا به سراى دیگر نیز کشیده مى شود.
 
با چشم خود بسیار دیده ایم این گونه افراد پاک، هنگامى که چشم از جهان مى بندند، دیده ها براى آنها گریان مى شود، هر چند ظاهراً پست و مقام اجتماعى نداشته باشند، همه مردم جاى آنها را خالى مى بینند، همه، خود را در عزاى آنها شریک محسوب مى دارند.

اما این که بعضى آن را درباره امیر مؤمنان على(علیه السلام) دانسته و در روایات بسیارى به آن اشاره شده، بدون شک درجه عالى و مرحله بالاى آن، ویژه آن امام متقین است، (و در نکته ها از این روایات مشروحاً بحث خواهیم کرد.(

ولى این مانع از آن نخواهد بود که: در مراحل دیگر، همه مؤمنان و صالحان از طعم این محبت و محبوبیت در افکار عمومى بچشند، و از این مودت الهى سهمى ببرند، و نیز مانع از آن نخواهد بود که، دشمنان نیز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها کنند.
 
جالب این که در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: إِنَّ اللّهَ إِذا أَحَبَّ عَبْداً دَعا جَبْرَئِیْلَ، فَقال: یا جَبْرَئِیْلُ! إِنِّى أُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبَّهُ، قالَ: فَیُحِبُّهُ جَبْرَئِیْلُ ثُمَّ یُنادِى فِى أَهْلِ السَّماءِ أَنَّ اللّهَ یُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبُّوهُ، قالَ: فیُحِبَّهُ أَهْلُ السَّماءِ ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِى الاْ َرْضِ!
 
وَ إِنَّ اللّهَ إِذا أَبْغَضَ عَبْداً دَعا جَبْرَئِیْلَ، فَقالَ: یا جَبْرَئِیْلُ إِنِّى أُبْغِضُ فُلاناً فَأَبْغِضْهُ، قالَ فَیُبْغِضُهُ جَبْرَئِیْلُ، ثُمَّ یُنادِى فِى أزهْلِ السَّماءِ إِنَّ اللّه یُبْغِضُ فُلاناً فَأَبْغِضُوهُ، قالَ: فَیُبْغِضُهُ أَهْلُ السَّماءَ ثمَّ یُوضعُ لَهُ الْبغْضاءُ فِى الاْ َرْضِ:
 
«هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد، به فرشته بزرگش جبرئیل مى گوید: من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمان ها ندا مى دهد که:
 
اى اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست مى دارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مى شود.
 
و هنگامى که خداوند کسى را دشمن بدارد، به جبرئیل مى گوید: من از او متنفرم، او را دشمن بدار، جبرئیل او را دشمن مى دارد، سپس در میان اهل آسمان ها ندا مى دهد که: خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید، همه اهل آسمان ها از او متنفر مى شوند، سپس انعکاس این تنفر در زمین خواهد بود».(15)
 
این حدیث پر معنى نشان مى دهد: ایمان و عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى، و شعاع محبوبیت حاصل از آن، تمام پهنه آفرینش را فرا مى گیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسان هائى که در زمین هستند پرتوافکن مى شود.

راستى، چه لذتى از این بالاتر که انسان احساس کند محبوب همه پاکان و نیکان عالم هستى است؟و چه دردناک است که انسان احساس کند، زمین، آسمان، فرشته ها و انسان هاى با ایمان، همه از او متنفر و بیزارند!
  
پس از آن به «قرآن» که سرچشمه پرورش ایمان و عمل صالح است، اشاره کرده مى گوید: «ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم، تا پرهیزگاران را به وسیله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت و لجوج را انذار کنى»
 
 (فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً).«لُدّ» (با ضم لام و تشدید دال) جمع «أَلَد» (بر وزن عدد) به معنى دشمنى است که خصومت شدید دارد، و به کسانى گفته مى شود که: در دشمنى کردن متعصب، لجوج و بى منطقند.
 
آخرین آیه، به عنوان دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان (مخصوصاً با توجه به این نکته که این سوره در «مکّه» نازل شده و در آن روز مسلمانان، سخت تحت فشار بودند) و نیز به عنوان تهدید و هشدار به همه دشمنان عنود و لجوج، مى گوید:
 
«چه بسیار اقوام بى ایمان و گنهکارى را که قبل از اینها هلاک و نابود کردیم آن چنان محو و نابود شدند که اثرى از آنها باقى نماند، آیا تو اى پیامبر! احدى از آنها را احساس مى کنى؟ یا کمترین صدائى از آنان مى شنوى»؟ (وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْن هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَد أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً)
 
«رِکْز» به معنى صداى آهسته است، و به چیزهائى که در زیر زمین پنهان مى کنند، «رکاز» گفته مى شود، یعنى این اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقیقت، آن چنان درهم کوبیده شدند که حتى صداى آهسته اى از آنان به گوش نمى رسد.
 
محبت على(علیه السلام) در دل هاى مؤمنان
در بسیارى از کتب حدیث و تفسیر اهل تسنن (علاوه بر شیعه) روایات متعددى در شأن نزول آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که: نشان مى دهد نخستین بار این آیه در مورد على(علیه السلام) نازل گردیده است، از جمله:
 
«علامه زمخشرى» در «کشاف»، «سبط ابن جوزى» در «تذکره»، «گنجى شافعى»، «قرطبى» در تفسیر مشهور خود، «محب الدین طبرى» در «ذخائر العقبى»، «نیشابورى» در تفسیر معروف خود.

«ابن صباغ مالکى» در «فصول المهمّه»، «سیوطى» در «درّ المنثور»، «هیثمى» در «صواعق المحرقه»، و «آلوسى» در «روح المعانى» را مى توان نام برد که در ذیل به تعداى از احادیث رسیده اشاره مى کنیم:
 
1.«ثعلبى» در تفسیر خود، از «برّاء بن عازب» چنین نقل مى کند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: قُلِ اللّهُمَّ اجْعَلْ لِى عِنْدَکَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِى فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِیْنَ مَوَدَّةً، فَأَنْزَلَ اللّهُ تَعالى: إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً:
 
«بگو خداوندا! براى من عهدى نزد خودت قرار ده، و در دل هاى مؤمنان مودت مرا بیفکن، در این هنگام، آیه إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا... نازل گردید». (16)
 
عین همین عبارت یا با کمى اختلاف، در بسیارى از کتب دیگر آمده است.
 
2. در بسیارى از کتب اسلامى این معنى از «ابن عباس» نقل شده که، مى گوید: نُزِّلَتْ فِى عَلِىِّ بْنِ أَبِیْطالِب «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» قالَ: مَحَبَّةً فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِیْنَ:
 
یعنى: «آیه إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا... درباره على بن ابى طالب(علیه السلام) نازل گردیده، و معنى آن این است: خدا محبت او را در دل هاى مؤمنان قرار مى دهد».(17)
 
3. در کتاب «صواعق» از «محمّد بن حنفیه» در تفسیر این آیه، چنین نقل مى کند: لایَبْقى مُؤْمِنٌ إِلاّ وَ فِى قَلْبِهِ وُدٌّ لِعَلِىٍّ وَ لاَِهْلِبَیْتِهِ:
 
«هیچ فرد با ایمانى پیدا نمى شود مگر این که در درون قلبش، محبت على و خاندان او است».(18)
 
4- شاید به همین دلیل در روایت صحیح و معتبر از خود امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل شده: لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِى هذا عَلى أَنْ یُبْغِضَنِی ما أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى أَنْ یُحِبَّنِى ما أَحَبَّنِى وَ ذلِکَ أَنَّهُ قُضِىَ فَانْقَضَى عَلى لِسانِ النَّبِىِّ الاْ ُمِّىِّ(صلى الله علیه وآله) أَنَّهُ قالَ لایُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لایُحِبُّکَ مُنافِقٌ:
 
«اگر با این شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که مرا دشمن دارد هرگز دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنیا (و نعمت هایش) را در کام منافق فرو ریزم که مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت،

این به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به صورت یک حکم قاطع به من فرموده است: اى على! هیچ مؤمنى تو را دشمن نخواهد داشت و هیچ منافقى محبت تو را در دل نخواهد گرفت»!(19)
 
5- در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آخر نماز خود با صداى بلند به طورى که مردم مى شنیدند، در حق امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین دعا مى کرد: أَللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ الْهَیْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فِى صُدُورِ الْمُنافِقِیْنَ فَأَنْزَلَ اللّهُ إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا...:
 
«خداوندا! محبت على(علیه السلام) را در دل هاى مؤمنان بیفکن، و همچنین هیبت و عظمت او را در دل هاى منافقان، در این هنگام آیه فوق و آیه بعد از آن نازل شد».(20)
 
به هر حال، همان گونه که در تفسیر آیات فوق گفتیم، نزول این آیه در مورد على(علیه السلام) به عنوان یک نمونه اتم و اکمل است و مانع از تعمیم مفهوم آن در مورد همه مؤمنان با سلسله مراتب، نخواهد بود.
 
تفسیر آیه 96 سوره مریم از تفسیر المیران
 (ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا): (بدرستی کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، خدای رحمان برای آنها محبتی قرارخواهد داد)،

یعنی به واسطه نیکوئی ایمان و عملشان خداوند در قلبها برای ایشان مودت و محبتی قرار می دهد، اما اینکه خداوند در دلهای دیگران مودت آنها را قرار می دهد یادر دلهای خودشان و این امر در بهشت است یا در دنیا، آیه شریفه از آن ساکت است .

لکن در شأن نزول این آیه از طریق شیعه و ا هل سنت آمده است که این آیه شریفه درباره علی ع نازل شده ، یعنی خداوند محبت آن حضرت را در دلهای مؤمنین قرار داده ، به هر حال لفظ آیه به عمومیت خود باقی است.
 
نتیجه:
پیام ها و نکات استاد قرائتی از تفسیر آیه 96 سوره مریم
1. ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان، کارساز نیست. آمَنُوا وَ عَمِلُوا ...
2. ایمان وکار شایسته، کلید محبوبیّت نزد مردم است. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‌ ... وُدًّا» .
3-هرگاه دیدیم محبوبیّت ما کم شده، عقیده یا عملکرد خود تجزیه و تحلیل کنیم. زیرا که وعده‌ى خداوند تخلّف ندارد.
 
پی نوشت:
1.تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی.
 البرهان فی تفسیرالقرآن.2
 تفسیر على بن ابراهیم.3
 طبرسى صاحب مجمع البیان.4
 کتاب الخصائص از سید رضى.5
 ابن شهر آشوب و کتاب غریب القرآن از عزیزى سجستانى.6
 کتاب فضائل امیرالمؤمنین از موفق بن احمد از علماى عامه.7
 آیات 25 تا 31 سوره طه، (ترجمه) «خدایا به من شرح صدر عطا کن و کار مرا آسان گردان و عقده را از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و وزیرى از اهل من قرار بده، هارون برادر مرا و به وسیله او پشت مرا محکم گردان».8
 کتاب المناقب از ابن المغازلى شافعى از علماى عامه.9
 تفسیر جامع البیان.10
11. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص527.
12 بقره، 152.
13.. کافى، ج 1، ص 431.
14. تفسیر فرات، ص 247.
15. این حدیث، در بسیارى از منابع معروف حدیث، و همچنین بسیارى از کتب تفسیر آمده است، ولى ما متنى را انتخاب کردیم که در تفسیر «فى ظلال»، جلد پنجم، صفحه 454 از «احمد» و «مسلم» و «بخارى» نقل شده.
16.17 ـ طبق نقل، «احقاق الحق»، جلد 3، صفحات 83 تا 86.
18 ـ همان مدرک.
 19 ـ «روح المعانى»، جلد 16، صفحه 130 و «مجمع البیان»، جلد 6، صفحه 533، و همچنین «نهج البلاغه»، کلمات قصار، کلمه 45.
20 ـ «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 363.
 
منابع:
تفسیر المیزان، علامه طباطبائی:(http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID)
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی: (https://www.makarem.ir/quran/?lid=0&view)
تفسیر نور، محسن قرائتی:(https://wiki.ahlolbait.com)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.