اشتهاي بي پايان آمريكا براي خونريزي
نويسنده:دكتر مظفر اقبال
چكيده:
اين سردرگمي باعث شده است تا سه دولت اصلي هدايت كننده جنگ در افغانستان (آمريكا، انگليس وكانادا)بدون دغدغه خاطر از افزايش مخالفت ها و اعتراضات داخلي، به عمليات و اشغالگري خود در افغانستان ادامه دهند. از همين رو اوباما نيز هنگامي كه تصميم به اعزام نيروي بيشتر به افغانستان مي گيرد، هيچ مخالفت و اعتراضي را در مقابل خود نمي بيند.وي در اولين اقدام خود، اين تصميم را گرفت تا مانند گذشتگان خود بر اين اعتقاد باشد كه آمريكا براي موفقيت،بايد همواره درگير جنگ باشد. اشتهاي بي اندازه آمريكا براي خونريزي و كشتار، اكنون با قتل زنان، كودكان و مردان در نقاط مختلف پاكستان به اوج خود رسيده است و در افغانستان هم سربازان اين كشور، همين روند را هر روز بيش از پيش ادامه مي دهند. گرچه آمريكا در مقاطعي، برخي از نيروهاي خود را از عراق خارج مي كند، اما به راحتي پس از مدتي، مجددا در منطقه مستقر مي كند و يا با گروهي ديگر جايگزين مي كند.ماشين جنگي آمريكا به قدري تشنه به خون انسان ها شده است كه هيچ پاياني بر اشغال نمي توان متصور بود؛حتي اگر هيچ توجيه منطقي و قانوني هم براي ادامه اشغال افغانستان، اين سرزمين نابود شده از جنگ، وجود نداشته باشد.
اما همچنان، چه حجم عظيم منابع مالي تخصيص يافته به جنگ افغانستان و چه افزايش نيروهاي نظامي، نشان دهنده چيزي جز شكست نيست.تنها در دو هفته ابتدايي ماه جولاي، چهل و شش نظامي خارجي در اين كشور كشته شدهاند و جولاي 2009 را صاحب ركوردي بي سابقه در طول مدت اشغال افغانستان كرده است.اما گِرِگ اسميت فرمانده نيروهاي ناتو در افغانستان اظهار داشته است كه با وجود گسترش تأثيرگذاريشان در جنوب، انتظار چنين تلفات سنگيني را داشتهاند.وي همچنين با اشاره به دستيابي به اهداف مهم در زمينه رديابي نيروهاي شورشي، افزود كه مرگ و خونريزي در اين راه قابل پيش بيني است و اين چيزي نيست كه بخواهيم براي آن تأسف بخوريم و يا شرمسار شويم.«بهاي رسيدن به اين اهداف، جان انسان هايي است كه در اين راه كشته مي شوند و اين موضوع كاملا قابل توجيه است».
در روز دهم جولاي، مرگ هشت سرباز انگليسي ظرف بيست و چهار ساعت، ركود ديگري برجاي گذاشت.در اين روز، آمار تلفات نظاميان انگليسي در افغانستان (صد و هشتاد وچهار)، از تلفات نيروهاي آنها در عراق (صد و هفتاد و نه)پيشي گرفت.با اين وجود، گََُوردُن براون نخست وزير انگليس در اجلاس سران «جي 8»با حمايت از اقدامات كشورش در افغانستان اعلام داشت:
«عمليات ما تا به نتيجه رسيدن كاري كه آغاز كردهايم، ادامه خواهد داشت...ما براي اداي احترام و بزرگداشت سربازاني كه جان خود را فدا كردهاند، بايد اين راه را تا انتها ادامه دهيم.ما تابستان سختي را پيش رو داشتهايم كه البته هنوز به پايان نرسيده است...ما بايد عملياتي را كه آغاز كرده ايم، تاپايان ادامه دهيم». اين سخن سياست مداران آمريكا، انگليس و كانادا است كه به عنوان سنگ بناي اين عمليات شناخته مي شوند و براي توجيه بقاي خود در افغانستان، همگي اين جمله را بر زبان مي آورند.اما اگر از آنها پرسيده شود كه «كدام عمليات؟» و «توجيه شما براي ادامه حضور در افغانستان دقيقا چيست؟»هيچ پاسخي جز اين عبارات مبهم نخواهند داشت:«نابودي تروريسم، دفاع از آرمان ها، حفظ امنيت ملت هايشان و...»
اين لفّاظيها را مقامات كانادايي نيز هرزمان كه سربازانشان كشته مي شوند، بر زبان مي آورند.آخرين مورد آن هم در سوم جولاي 2009 بود كه يكصد و بيست و چهارمين كانادايي در انفجاري كه در مسير عبور كاروان نيروهاي كانادايي در ايالت قندهار رخ داد، كشته شد.البته هدف اين انفجار، ژنرال جاناتان وانس بود كه انفجار، اندكي ديرتر و پس از عبور خودروي وي صورت گرفت.نخست وزير كانادا با ابراز تأسف از مرگ يكي از سربازان و تسليت به خانواده وي ابراز داشت كه كاناداييهاي فداكاري همچون اين سرباز كه در راه آزادي و صلح جان خود را فدا كردهاند، هميشه در يادها ماندگار خواهند بود.
اما اين سوال پيش مي آيد كه «آزادي براي چه كساني؟»و «كدام صلح؟» اين زنان و مردان در تعقيب دشمني خيالي در سرزميني دور دست كشته مي شوند.هيچ كانادايي باور ندارند كه طالبان مي خواهد به كشور آنها حمله كند. به روشني مي توان دريافت كه هيچ دليل براي حضور نيروهاي كانادايي در افغانستان وجود ندارد.اما يك نكته بسيار ساده، هيچ گاه در محاسبات مقامات كانادايي قرار ندارد.چرا كه آنها تنها به عواقب اقتصادي خروج از افغانستان فكر مي كنند:«چه بر سر حجم عظيم تجارت آنها با هم پيمانانشان خواهد آمد و چه تعداد شغل در صورت خروج نيروها از بين خواهد رفت؟»
اين منطق آنها براي ادامه حضور است؛ البته اگر بتوان نام «منطق»برآن نهاد. اگر تاريخ را آيينه عبرت قرار دهيم، مي توان با قطعيت گفت كه دير يا زود نيروهاي خارجي بايد از افغانستان خارج شوند و آنچه كه بر جاي خواهند گذاشت، چيزي نخواهد بود جز خانواده هايي از هم پاشيده، بدن هايي آسيب ديده، كودكاني هراسان و آثار اشغال و ويراني عظيمي كه تاريخ افغانستان هرگز تا كنون مشابه آن را شاهد نبوده است.اما اين نيز به وقوع نخواهد پيوست مگر اينكه آمريكا مكان جديدي را براي استقرار سربازانش بيابد و بدين ترتيب، اشتهاي پايان ناپذير آنها براي خونريزي، محل جديدي را براي كشتار و ويراني پيدا خواهد كرد.
1.(Muzaffar Iqbal، محقق و نويسنده پاكستاني مقيم آمريكا)
منبع:www.opinion-maker.org
منبع: نشريه سياحت غرب شماره 74
/ن