پيش درآمدي بر ارزش هاي مهدوي از نگاه تربيتي
چکيده
نگارنده دراين نوشتار، با روش کتاب خانه اي درباره ارزش هاي مهدوي و جنبه اي آموزشي آن ارزش ها با تأکيد بر نقش خانواده کندوکاوي نموده است.
واژگان کليدي
مقدمه
از سوي ديگر، دانش مندان فلسفه علوم اجتماعي، قوام فرهنگ يک جامعه را به اثبات و دوام ارزش هاي آن مي دانند واعتقاد دارند که ارزش ها به جامعه هويت وقوانين ويژه مي بخشند؛ زيرا ارزش ها با مشخص کردن خوبي ها و امور مطلوب براي افراد، چراغ هدايت رفتار فردي و گروهي را برمي افروزند. بدين ترتيب، هرچه ارزش هاي حاکم برجامعه از استحکام و ثبات بيشتري برخوردار باشند، آن جامعه و افرادش هويت وثبات بيشتري خواهند داشت. اين درحالي است که چنين ثبات و دوامي را در ارزش هاي ديني والهي مي توان يافت.
بنابراين، رسالت نخبگان وانديشه وران جامع تبيين وتعريف ارزش هاي الهي است. آنان بايد اين ارزش ها را کارآمد سازند و به نسل هاي پس از خود انتقال دهند تا با انتقال ارزش ها، پيوند نسل ها وفرهنگ ها وهويت يابي ممکن شود واقبال نسبت به عناصر فرهنگ بيگانه کم رنگ گردد و افراد و به ويژه نوجوانان و جوانان دربرابر بسياري از انحرافات اخلاقي و رفتاري واکسينه شوند.
اما علي رغم اهميت موضوع ارزش ها، تحقيقات وپژوهش هاي درباره آن درحوزه ارزش هاي ديني و به ويژه فرهنگ مهدويت بسيار کم وناچيز است، درحالي که انديشه ورزان ومتخصصان رشته هاي گوناگون مانند فلسفه، دين، علوم تربيتي، جامعه شناسي، اقتصاد، روان شناسي وعلوم سياسي به اين موضوع نگاهي ديگر داشته اند.
نظام ارزشي ما، برگرفته از آيات الهي وسنت معصومان است ومي توان آن را نظام ارزشي مهدوي اي نام گذاشت که انسان ها در پرتو آن به سعادت واقعي رهنمون مي گردند.
ارزش ها در فرهنگ مهدويت، طراوت وبالندگي دارند و شيفتگان مهدي(عج) سعي مي کنند که فکر و رفتار خويش را با آنها تطبيق دهند، حرمت آنها را حفظ نمايند و از اين طريق به خشنودي و رضايت آن حضرت نائل شوند.
تعريف ارزش ها
کلمه ارزش از مصدر ارزيدن، در لغت به معناي قيمت، بها، ارز، ارج ، زيبندگي است که درعربي به آن «لقيمه» و در انگليسي «Value» مي گويند. بنابراين، در تعريف لغوي ارزش مي توان گفت: هرچيزي که مفيد، دوست داشتني يا خواستني است.
اما مفهوم ارزش از مفاهيمي به شمار مي رود که حوزه هاي مختلفي مانند جامعه شناسي، اقتصاد، فلسفه ومتون به آن توجه کرده اند وهرکدام مفهومي براي آن در نظر گرفته اند. آن چه رادر قلمرو تعليم وتربيت و يا زمينه هاي نظير آن، به منزله ارزش و ارزش گذاري مطرح مي کنيم، داراي بار مفهومي خاص از خواست و مطلوبيت است. مطلوبيت هرچيز، هر دستور و يا هر گزاره اي، ارزش آن را نشان مي دهد. ارزش گذاري هريک از امور مزبور، از مطلوبيتي نشأت مي گيرد که براي آن از منظر اخلاقي، حقوقي، اجتماعي، اقتصادي و يا هر منظر ديگري قائل هستيم. بنابرآن چه گذشت، مفهوم ارزش ها را بدين صورت مي توان تعريف کرد: ارزش ها، احکام و داوري هايي هستند که فرد در ترجيح دادن يا ندادن موضوع ها يا اشيا صادرمي کند. اين داوري در پرتو ارزيابي او از اين موضوع ها يا اشياست.
تعريف نظام ارزشي
نظام ارزشي هرمکتب و جامعه اي بيان گر ميزان ونوع ارزشي خواهد بود که بنيان گذاران آن نظام، از زواياي مختلف و در زمينه ها وابعاد گوناگون براي هويت، شخصيت، انديشه ها وآرمان هاي خويش قائل هستند. ثبات ارزش ها، نشان از استحکام ارکان وريشه هاي يک نظام ارزشي دارد که به پايداري وتثبيت تشخص و هويت انساني باورمندان به آن ارزش ها مي انجامد. بدين ترتيب، هرچه ارزش ها از پايگاه و خواستگاه قوي تر ومطمئن تري برخوردار باشند، جلوه هاي انساني با ثبات تر وپايدارتري را در نگرش و رفتار ارزش باوران انعکاس مي دهند. نظام ارزشي، همواره در برگيرنده بنياد پا بر جايي از باورهاست که الگوهاي ويژه اي از رفتار يا اوضاع مشخصي از زندگاني را متابعت شدني و داراي اهميت مي شمارد.
اهميت ارزش ها
1- ارزش ها عنصر مهم وحدت رواني اشخاص به شمار مي آيند و باعث انسجام و يگانگي ادراک خود و جهان مي شوند؛(3)
2- ارزش ها، موقعيتي ممتاز را دربناي شخصيت فرد ونظام معرفتي وي اشغال مي کنند؛(4)
3- ارزش ها، همان مايه اصلي وپنهان گرايش ها هستند؛
4- از خلال ارزش ها، هدفها يا غايت ها وابزار تحقق آنها مشخص مي گردند؛
5- ارزش ها در تحقق «من» وتحقق فرد نقش اساسي دارند؛
6- ارزش ها در نوع روابط و دوستي ها نقش مهمي دارند؛
7- ارزش ها نوعي وحدت انگيزه را به وجود مي آورند؛
8- ارزش ها در حل مشکلات سياسي، اقتصادي و فرهنگي جامعه نقش اساسي دارند؛
9- ارزش ها معيارهايي هستند که به مقتضاي آنها داوري مي کنيم و براساس آنها، آن چه را مطلوب است و يا رجحان دارد، معين مي سازيم؛(5)
10- ارزش ها، روي نظام هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي هرجامعه تأثير مي گذارند و از آنها متأثر مي شوند.
ويژگي ارزش ها
1- رشد ارزش ها از کودکي زود هنگام تا پايان عمر در گذر است وبه دوره سني خاصي منحصر نيست؛
2- رشد ارزش ها در جهت گيري خود از عيني به ذهني ، از سادگي به ترکيبي، ازخصوصي به عمومي واز ابزاري به غايي بودن درحرکت است
3- با رشد فرد تعداد ارزش هايي که او درنظام ارزشي خود پذيرا مي شود، فزوني مي يابد؛
4- رشد نظام ارزش ها، حاصل فرآيند تأثير متقابل فرد با محدوديت هاي خاص او والگوهاي
چارچوب فرهنگي است که درآن زندگي مي کند؛
5- رشد نظام ارزش ها حاصل چند متغير رشد فکري، سطح فرهنگي، نقش سياسي و تربيت ديني است؛
6- سطوح مختلفي براي فراگير شدن ارزش وجود دارد که از سطح اول (سطح پذيرش) سطح دوم (سطح رجحان) و سطح سوم (سطح پاي بندي وتعهد) تشکيل مي گردد؛
7- ارزش ها تحميلي نيستند که بتوان آنها را به زور به افراد القا کرد، اما درهر فرهنگ بسياري از افراد درباره اهميت آنها به توافق رسيده اند؛
8- ارزش هايي مانند عزت، تعهد، دوستي، اعتماد و صداقت که د رحوزه اجتماعي وفرهنگي جامعه وجود دارند، پايدارتر و در مقابل تغيير مقاوم ترند و به کارگرفتن آنها در روابط اجتماعي باعث تکثير آنها در جامعه مي شود؛
9- ارزش ها ميان مردم مشترکند و بسياري از ارزش ها در جامعه از بين نرفته ونابود نمي شوند، بلکه تنها ممکن است اهميت آنها درنزد مردم جابه جا شود؛
10- ارزش ها با احساست وعواطف همراهند، اشخاص براي صيانت از آنها مبارزه مي کنند و براي حفظ ارزش هاي والا از بذل جان ومال دريغ نمي کنند؛
11- ارزش هاي انساين همه اصيل هستند، از سرشت انسان سرچشمه مي گيرند وعامل اصلي حرکات تاريخ به شمار مي روند؛(7)
12- ارزش هاي فرهنگ هاي مختلف بر روي هم تأثير مي گذارند و آنهايي که قدرت ونفوذشان برتر است، ارزش هاي فرهنگي خود را به فرهنگ ديگر انتقال مي دهند؛
13- مفاهيم ارزشي و يا ضد ارزشي، بيان گر رابطه واقعي و ضروري هستند که بين فعل اختياري انسان ازيک طرف و نتيجه مطلوب يا نامطلوب آن از سوي ديگر، به صورت واقعي و حقيقي برقرار گرديده است.
14-ارزش هاي برگرفته از وحي الهي کاملاً مورد پذيرش عقل وفطرت ناب انساني قرار مي گيرند وبراثر اين وفاق و سازگاري، اقبال و گرايش به اين ارزش ها درميان جوامع بشري روزبه روز از نظر کمي وکيفي فزوني مي يابد.(9)
ضرورت تعليم وترويج ارزش ها
2- انتقال ارزش ها از زماني به زمان يدگر و از نسلي به نسل ديگر از کارکردهاي تمدن بشري به شمار مي رود؛
3- هنگامي که مشاهده مي کنيم ضد ارزش ها تبليغ مي شوند و کودکان ونوجوانان در معرض فراگيري ضد ارزش ها هستند، نقش آموزش ارزش ها به مراتب حياتي تر جلوه مي کند؛
4- هيچ امري يافت نمي شود مگر اين که در معرض ارزش گذاري قرار مي گيرد. بنابراين، هيچ گونه تعليم وتربيتي را نمي توان فارغ از سوگيري ارزش مدارانه دانست؛
5- بسياري از سوالات بزرگي که افراد وجوامع انساني با آن روبه رو هستند، جهت گيري ارزشي دارند؛(10)
6- امروزه از تعليم وتربيت ارزش ها، به طور فزاينده و در سطح گسترده حمايت مي شود؛ چرا که ارزش ها براي تبديل رفتارهاي خودخواهانه، حريصانه يا پرخاش گرانه به تعاون اجتماعي، قدرت خارق العاده اي دارند؛
7- آموزش ارزش ها وتربيت بر مبناي آنها، امري شدني وتحقق يافتني است؛
8- تبيين وگسترش ارزش هاي اسلامي، مانع بزرگي در برابر مادي گرايي ومطامع سرمايه داري جهاني است.
نظام ارزشي مهدوي
آموزه هاي مهدوي به نوعي تکرار يا تداوم آموزه هاي نبوي است که در مجموع، نظام ارزش مهدوي را شکل مي دهند. اين نظام، مصداقي در گذشته وآينده دارد. براي اطلاع ازنظام ارزشي مورد انتظار مي توان نگاهي به نظام ارزشي در گذشته انداخت. خاتم الانبياء و خاتم الاوصياء دو باني و معمار همنام وهم کنيه، با يک قرآن وبرنامه اند. بدين ترتيب براي شناخت نظام ارزشي مهدوي، انبوهي از اطلاعات تاريخ و سيره نبوي و وحياني در اختيار منتظران است که از خلال آنها، چشم انداز نظام ارزشي مهدوي روشن مي شود. با کندوکاو در منابع اسلامي، اعم از قرآن و روايات، به وجود طرحي از مدل آسماني وقدسي يک جامعه آرماني کامل و مطلوب انسان پي مي بريم که همان مرام نامه قرآن و تعليمات عالي تشيع است.
آموزه هاي مطرح شده در نظام ارزشي مهدوي، ارزش هايي جهاني وانساني است؛ ارزش هايي نامحدود به حد و مرزي خاص. ارزش هاي اين نظام فرازماني و فرامکاني است. از آن جا که مجموعه اي از ارزش هاي نظام يافته تر و نهادينه شده تر به شمار مي آيد ضريب اطمينان افراد در گرايش به آنها بيشتر و بالاتر است ودر مجموع بافعل وانفعالات روان شناختي و تربيتي انسان تناسب بيشتر دارد. نظام ارزشي مهدوي درجهت طرد ونفي وضعيت حاضر حاکم بر جهان، از آينده اي سخن به ميان مي آورد که کاملاً متفاوت با حال است. آنچه دراين نظام مطرح مي شود کم و بيش روشن و مشخص است واز همان اصول اساسي بزرگ وانساني مانند آزادي، برابري حقيقي وجامعه مبتني بر عدل وبرابري الهام مي گيرد. اين نظام با تأکيد بر کرامت وقدرت تعقل انسان، به آزادي و آگاهي انسان نيز اهميت شايان مي دهد.
دراين نظام، رشد و رستگاري تمامي ابعاد آدمي در گستره زندگي دنيوي و اخروي، و فردي واجتماعي، براي دست يابي به فلاح، عدالت، امنيت وآزادي موردنظر است. بنابراين، ادعاي جهاني شدن يا جهاني کردن ارزش هايش را دارد.
ارزش هاي مهدوي
اما فهرستي از ارزش ها را که دراين جا مطرح مي کنيم، اولاًجامع نيستند وبنابراين، مي توان ارزش هايي را به آن افزود؛ دوم اين که، ترتيب چيدن ارزش ها به صورت سلسله مراتبي نيست؛ سوم اين که، تقسيم ارزش ها در چهارگروه، تقسيم بندي وطبقه بندي اي ابتدايي است که بررسي بيشتري را مي طلبد، بدين ترتيب، برخي از ارزش هاي نظام ارزشي مهدوي را به اين صورت مي توان طبقه بندي کرد:
الف) ارزش هاي ديني: آن دسته از ارزش هاي مقدس که معنويت را وارد حيات بشري مي سازند. اين ارزش ها در ابعاد شناختي، عاطفي و رفتاري قرار دارند و مهم ترينشان عبارتند از: ايمان به خدا و معصومان، خداپرستي، محبت به اولياي الهي، دشمني با دشمنان خدا، احساس تکليف، عبادت و بندگي، ارشاد ديگران، تهذيب نفس، حجاب وحيا، جهاد، شهادت، تقوا، زهد و پارسايي وانتظار
ب) ارزش هاي اخلاقي: ارزش هايي که صورت دستوري دارند و رفتار وانديشه را در جهتي خاص سوق مي دهند، مانند: راست گويي، امانت داري ، انفاق، خودسازي، انتقادپذيري، تواضع، صبر، ساده زيستي، تصفيه اخلاقي، علم و آگاهي.
ج) ارزش هاي اجتماعي: ارزش هايي که اعضاي يک جامعه آن را گرامي مي دارند و درآنها وفاق نسبي وجود دارد هم چون: عدالت خواهي، هم دلي، احقاق حقوق ديگران، نوع دوستي ، رعايت حقوق افراد، خدمت به مردم، نظم اجتماعي، وحدت اجتماعي، احترام و تکريم ديگران، توسعه اقتصادي.
د) ارزش هاي فرهنگي: ارزش هايي که موجبات تعالي حيات انسان را فراهم مي سازند و صوري فرامادي به حيات مي بخشند، مانند: شهادت و دلاوري، مسئوليت پذيري، آزادي خواهي، از خود گذشتگي، ظلم ستيزي، صرفه جويي، فعاليت سياسي، خوداتکايي اقتصادي، نفي استبداد، استقلال، دانش اندوزي، مبارزه در راه حق، سازش ناپذيري، بيان حقيقت، استقامت در راه.
روي کردهاي نظري آموزش ارزش ها
1- ديدگاهي که به تعيين وتثبيت ارزش ها از جانب اکابرفرهنگي - اجتماعي و يا توسط نهادهاي آموزشي، تربيتي، مذهبي و احياناً سياسي که به نوعي درنظر فراگيران از اعتبار و سنديت لازم برخوردارند، اصرار مي ورزد که از آن به روي کرد سيرت آموزي تعبير مي شود؛
2- ديدگاهي که بنابرآن، والدين ومربيان تنها به فراهم سازي زمينه حضور فراگير در بحث از ارزش ها اقدام مي کنند، امادر نهايت، شخص فراگير بايد تصميم خود را بگيرد وبه اظهارنظر بپردازد و آن چه را خود در فضاي فراهم آمده ارزش مي شناسد، برگزيند و بدين ترتيب، فراگير خود آفريننده ارزش ها خواهد بود، نه پذيرنده ارزش هاي مورد قبول و توجه ديگران؛
3- ديدگاهي که با الهام از مدل اخلاقي صاحب نظراني چون کلبرگ، براي تعيين وفراگيري ارزش ها، يک الگوي رشدي - ساختاري متناسب با رشد انسان در ساحت هاي گوناگون رشدي قائل است؛
4- ديدگاهي که کاربرد ابزار وعواملي چون روايت داستان ها، بيان خاطره ها، نقل اسطوره ها ومعرفي چهره ها وشخصيت ها در آموزش ارزش ها اهميت مي دهد؛
5- ديدگاهي که با نگاه به جايگاه وديدگاه فلسفه تربيتي ليبرال - دموکراسي، از ارزش هاي ليبراليستي ودموکراتيک دفاع مي کند؛
6- روي کردي که بنابر اقتضاي نگرش پست مدرن خود و از دريچه نگاه پست مدرنيسم، به نقد وبررسي ارزش ها وآموزش آنها مي پردازد.(11)
روي کرد سيرت آموزي از ميان اين روي کردها، توجه به مراکز آموزشي و تربيتي را بيشتر جلب کرده و برخي صاحب نظران براين باورند که اين روي کرد، با آن چه در نظام آموزشي وتربيتي در اسلام مورد توجه قرار گرفته است، در جنبه هاي ساختاري و قالبي مشابهت هايي دارد.
روي کرد سيرت آموزي، بيان گر نگرش تربيتي ويژه اي است که بر اهميت حضور ونقش اولياء ومربيان ونهادهاي آموزشي - تربيتي در آموزش ارزش ها به فراگيران و حک و تثبيت ارزش ها در ذهن و روان آنان تأکيد مي ورزد؛ چنين است که گويا مربي از طريق آموزش وتربيت، اثر ونشان ويژه اي را بر روان فراگير ومتربي حک مي کند وآن اثر را در وجودش به ثبت مي رساند. در تعريف اين روي کرد، نقش مدرسه و موسسات آموزشي و هم چنين جريان يادگيري و فراگيري در تربيت متربي، براساس خلق وخو ومنش خاص، بسيار اهميت دارد وآموزش ارزش ها وتربيت دانش آموزان براساس ارزش ها، از وظايف و مسئوليت هاي اصلي و ترديد ناپذير مدارس و آموزش گاه ها به شمار مي رود.
اهميت و مسئوليت آموزش ارزش ها
حال مي خواهيم مجموعه ارزش هاي مربوط به شخصيتي عظيم وبزرگ را گسترش دهيم؛ مجموعه ارزش هايي که نظام ارزشي مهدوي را شکل مي دهند. البته سخن دراين نيست که اين ارزش ها در جامعه ما شناخته شده نيستند بلکه به اين معناست که اين ارزش ها را عمق و گسترش بيشتري بدهيم؛ زيرا جاذبه و محبوبيت امام زمان (عج) همگان را - اعم از پير و جوان به سوي خود مي کشاند بايد با استفاده از اين فرصت ها بتوانيم ارزش هاي مهدوي را درافراد وجامعه نهادينه کنيم. البته توجه داريم که اين ارزش ها، اموري حقيقي و ثابت هستند که قابليت آموزش، آموختن و فراگيري دارند و مربيان در روند تربيت متربيان و فراگيران خود، بايد به آموزش وتثبيت ارزش ها در وجود آنان بپردازند.
ناگفته نماند که در بسياري از موارد، آموزش ارزش ها در قالب تربيت ديني مطرح مي گردد. مباحثي که در تربيت ديني به آن پرداخته مي شود، کليدهاي آموزش ارزش هاي اخلاقي وديني به فرزندان هستند. بنابراين، بي گمان تربيت بايد بتواند ارزش ها را به نسل منتقل سازد و اصولاً مقصد تربيت از طريق ارزش هايي که در تربيت است، درک مي شود و زماني فرد تربيت مي شود که ارزش هاي فرهنگ پذيرفته فرهيختگان جامعه را بياموزد و آنها را عملي سازد. باوجود اين، مسئوليت آموزش ارزش ها که متأسفانه در نظام هاي تربيتي مسئله اي فراموش شده به شمار مي آيد، به عهده تمامي نيروهاي تربيتي جامعه، يعني خانواده، مدرسه و نهادهاي گوناگون اجتماعي مانند نهادهاي سياسي، اداري وتبليغي است.
دو منبع مهمي که کودکان ونوجوانان بيشتر ارزش هاي خويش را از آنها مي گيرند، خانواده ومدرسه است. اين دو نهاد مکمل يکديگرند وهم تأثير متقابل دارند و هريک نقش خاصي درتربيت افرا القا مي کنند؛ روابط در خانواده، فردي تر وعاطفي تر، ولي درمدرسه، جمعي تر ومنطقي تر است وصد البته که براي دست يابي به تربيت مطلوب، به خصوص در انتقال ارزش ها، همکاري اين دو نهاد ضروري است.
نقش خانواده در انتقال ارزش ها
دراسلام نيز نهاد خانواده، قداست و اهميت بسيار بالايي دارد؛ چرا که محيط خانواده، نخستين و مهم ترين مهد پرورش کودک است وساختار شخصيتي او دراين کانون پي نهاده مي شود. کودک چنان بار مي آيد که فرهنگ تربيتي خانواده اش اقتضا مي کند وانتقال ارزش هاي والدين به کودکان به شيوه پدر و مادري آنان بستگي دارد به درستي که فرزند نماينده تمدن ونظام ارزشي حاکم بر خويش است.
اصول لازم براي ايجاد و رشد ارزش ها در خانواده:
الف) عشق وعلاقه
«من همواره به آن چه پسر يا دخترم مي گويد، گوش فرا مي دهم.»
«دختر يا پسر من بيشتر کارهايي را که انجام مي دهد، براي من بازگو مي کند.»
«من سخت مي کوشم تا دختر يا پسرم را درک کنم.»
ب) مهرومحبت
نتايج پژوهش ها روشن ساخته که پذيرفته نمودن ارزش ها ومعيارهاي پدر ومادر در نزد کودک، به ميزان بهره مندي کودک در ارتباط با آنهاست. بنابراين، پدر ومادري که بسيار اهل توجه ومحبت هستند، فرزندانشان با جديت وسريع تر معيارهاي رفتاري آنها را مي پذيرند.
ج) الگو قرار گرفتن والدين
د) توجه به سطح رشد و تمايلات و علايق
که به کودکان ارائه مي شود وبا سطح درکشان هم آهنگ است، متمرکز گردد. اما درمرحله جواني، از آن جايي که دايره المعارف فرد گسترش مي يابد، مي توان رشد اين ارزش ها را با ابزاري تجريدي وکلي انجام داد. هم چنين کودکان زير ده سال به دليل خستگي هاي ناشي از نشستن ويا ايستادن هاي طولاني، از گوش دادن به سخن راني و دعا و مراسم عبادي طولاني، اظهار ملال و ناراحتي مي کنند. بنابراين، از مجبور کردن آنان براي شرکت دراين مراسم طولاني بايستي دوري کرد و در مراسمي که مختص آنان برگزار مي شود، بايد اختصار در برنامه را مراعات کرد.
هـ) تشويق و ترغيب ارزش ها
از همين روي، بايستي به ارزش هايي که حقيقي وهدف دار هستند، توجه مثبت داشت تا جايگاه آنها در پلکان ارزشي، صعود کند و از سوي ديگر، بايد به ارزش هايي که حقيقي نيستند، توجه منفي داشت تا در پلکان ارزشي، مرتبه اي پايين را اشغال کنند.
و) هم سويي خانه ومدرسه
زمينه سازي براي انتقال ارزش ها
الف) پرورش احساس هاي متعالي چون حس خداپرستي، اخلاقي و عاطفي
ب) ايجاد آمادگي روحي و قلبي
ج) بيان منافع عيني و محسوس ارزش ها
شيوه هاي آموزشي ارزش ها
الف) آموزش غيرمستقيم
متناسب با موضوع هاي آموزشي، مي توان شيوه هاي گوناگوني را براي آموزش غيرمستقيم به کار گرفت. استفاده از هنر وشيوه داستان گويي و کتاب هايي که ارزش ها را درقالب داستان و حتي ضرب المثل ارائه مي کنند وهم چنين بيان کلماتي آموزنده از شرح حال بزرگان، دانش مندان، قهرمانان از جمله روش هاي آموزشي غيرمستقيم به شمار مي روند. مهم ترين شيوه غيرمستقيم آموزش ارزش ها، روش الگويي است.(15)
روش الگويي براين نکته تأکيد دارد که کودکان و نوجوانان، بسياري از ارزش ها را از راه تقليد آگاهانه يا ناخود آگاه از بزرگسالان جامعه، خانواده يا مدرسه مي آموزند. دراين روش، مربي ارزش ها را با اعمال و رفتار وشخصيت خود به طور غيرمستقيم به فراگيران آموزش مي دهد. از همين روي، شخصيت مربي بايد به گونه اي باشد که متربي، نتيجه وتأثير مثبت باور وعمل به ارزش را به طور عيني وملموس ببيند و از اين طريق به يادگيري ارزش ها، راغب و علاقه مند گردد.
ب) آموزش مستقيم ارزش ها
اين نوعي از آموزش ارزش ها به صورتي مستقيم و با شيوه اي عقلاني است که درنظر دارد دانش آموزان را به تحليل وتفسير پديده ها وصدور حکم هاي ارزشي تمرين دهد وآنها را در به کارگيري مقتضيات ارزش ها در رفتارهاي روزانه شان تشويق کند.(16)
نتيجه گيري
2-آموزش ارزش ها، وظيفه اي گم شده است که حتما، بايستي براي فراگير شدن ارزش ها فعاليت هايي را هدف مند و برنامه ريزي شده پي گرفت؛
3- آموزش ارزش ها نيازمند آن است تا راه ها وابزارهاي لازم آن در مقاطع مختلف تحصيل فراهم شود؛
4- آموزش ارزش ها درمقايسه با آموزش مواد درسي، به اشتباه امري فرعي به شمار مي رود و واگذاري آموزش ارزش ها به يک نهاد، به تنهايي نتيجه مطلوبي را به بار نمي آورد.
5- ارزش هاي ناب اسلامي وانساني را از آيات و روايات مي توان استخراج نمود و نظام ارزشي مهدوي اي را تدوين کرد که براصول اساسي وانساني مانند عدل و آزادي مبتني است.
6- مسئوليت آموزش و گسترش ارزش ها، از وظايف تمامي نيروهاي تربيتي جامعه به شمار مي آيد و ضروري است که اهداف و فعاليتهاي اين نيروها، با يکديگر هم آهنگ باشد.
7- ارزش ها مفاهيم انتزاعي نيستند و با احساس هاي شخصي پيوندي ناگسستني دارند. ريشه هاي آنها، شناختي وعاطفي است واجزاي تشکيل دهنده رفتار شخصي نيز هستند، بنابراين، هنگامي که بعد شناختي آنها عميق و ريشه دار باشد، به همان نسبت بعد عاطفي هم استحکام دارد و به تبع آن، آمادگي رواني براي رفتار مناسب نيز بيشتر است.
8-ارزش هاي مهدوي، ارزش هايي اصيل هستند که تحويل و تحول ناپذيرند وهيچ گاه در معرض تفسيرپذيري يا فساد پذيري قرار نمي گيرند.
9- ارزش ها در نظام ارزشي مهدوي، ثابت ومطلق هستند از همين روي، اين نظام از غنا و استحکام برخوردار است که مي تواند در رويارويي با ضد ارزش ها، عکس العمل مفيد ومثبت نشان دهد.
10- براي تحقق نظام ارزشي مهدوي بايستي، درسه مرحله زمينه سازي کرد: اولاً فضاسازي شود، يعني که ارزش هاي مهدوي را در قالب هاي متنوع و جذاب نشر داد تا در اين زمينه، اطلاعات وآگاهي هاي لازم گسترش يابند؛ دوم اين که، به فرهنگ سازي پرداخت، يعني ارزش ها را تقويت کرد و محترم شمرد واين ارزش ها مورد قدرشناسي در لفظ و گفتار تمامي قشرها، نهادها و مراکز فرهنگي و آموزشي قرارگيرند؛ سوم، ساختارسازي است، يعني براي سازو کارهاي مناسب وعملي کردن ارزش ها، هرکدام از مجريان نهادهاي فرهنگي و آموزشي، علاوه بر اين که پاي بند به ارزش ها شوند، راه کارهاي عملي ساختن و آموزش و انتقال ارزش ها را در حيطه کاري خويش تدوين کنند.
پي نوشت ها:
1- نک: سيد احمد رهنمايي، درآمدي برمباني ارزش ها، ص 70، چاپ اول: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1383 شمسي
2-نک: جان، اچ، ترنر، مفاهيم وکاربردهاي جامعه شناسي، ترجمه فولادي وبختياري، ص 80، چاپ اول: انتشارات موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني، قم 1378 شمسي.
3- نک: عبدالرضا حاجيلري، کنکاش در تغيير ارزش ها پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ص 47، چاپ اول: دفتر نشر معارف، تهران 1380 شمسي.
4- نک: عبدالطيف محمد خليفه، بررسي روان شناختي تحول ارزش ها، ترجمه سيد حسين سيدي، ص 66، چاپ اول: انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد 1378 شمسي.
5- همان، ص 66.
6- همان، ص 80.
7-نک: مرتضي مطهري، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 113، انتشارات صدرا، تهران 1374 شمسي.
8- نک: محمد تقي مصباح يزدي، حقوق وسياست در قرآن، انتشارات موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني، قم 1377 شمسي.
9- نک: درآمدي برمباني ارزش ها، ص 76.
10- همان، ص 197.
11-نک: درآمدي برمباني ارزش ها، ص 188.
12-نک: ناصر باهنر، آموزش مفاهيم ديني هم گام با روان شناسي رشد، ص 213، چاپ اول: شرکت چاپ ونسر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، تهران 1378 شمسي.
13- نک: مهدي ابوطالبي، تربيت ديني از ديدگاه امام علي(ع) ص 170، چاپ اول: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1383 شمسي.
14-همان، ص 179.
15-نک: آموزش مفاهيم ديني هم گام با روان شناسي رشد، ص 215.
16-نک: احمد مهدي عبدالحليم «تعليم ارزش ها»، ترجمه مهدي اسدي، مجموعه مقالات تربيت اسلامي، چاپ اول: کتاب اول، انتشارات عابد، 1379 شمسي، ص 134.
/ن